Web Analytics Made Easy - Statcounter

خرداد: روابط حماس و ایران طی چند سال اخیر مملو از چالش بوده و از طرف دیگر اردوگاه عربستان و حامیان آن تمایل شدیدی دارند که حماس را از ایران روی گردان کرده و در قالب نیروهای همسو با خود قرار دهند اما این روزها گویا دور تازه ای از روابط ایران و حماس آغاز شده آنهم همزمان با تشدید اقدامات عربستان.
به گزارش خرداد؛ روزنامه شرق در گفت و گو با معاون اسماعیل هنیه به بررسی این فراز و نشیب روابط پرداخته که در ادامه متن کامل آن را می خوانید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 
«اختلاف با ايران به تاريخ پيوست»؛ اين را «سامي ابوزهري» يکي از فرماندهان جنبش حماس مي‌گويد. ظهر روز جمعه بيست‌وهشتم مهر، هيئتي بلندپايه از رهبران «حماس» به رياست «صلاح عاروري»، نايب‌رئيس دفتر سياسي اين جنبش، وارد تهران شد. ديدار با مقامات بلندپايه ايراني، گزارش از آخرين وضعيت سرزمين‌هاي اشغالي و تحولات آشتي ملي فلسطين از اهداف اصلي اين هيئت است. حماس دنبال ترميم روابط خود با تهران است و اين گفته يکي از اعضاي هيئت همراه، نشان از اين دارد که آنها به اهداف خود در اين سفر رسيده‌اند. ٩ روز قبل، ١٢ اکتبر ۲۰۱۷ (بيستم مهر ۱۳۹۶)، گروه‌هاي فلسطيني «فتح» به رهبري «محمود عباس» و حماس به رهبري «اسماعيل هنيه»، پس از يک دهه اختلاف توافق‌نامه‌اي را براي ايجاد رهبري واحد فلسطيني‌هاي ساکن در کرانه باختري رود اردن و نوار غزه امضا کردند. بر اساس اين توافق‌نامه که در مصر به امضا رسيد، تشکيلات خودگردان فلسطين تا اول دسامبر (۱۰ آذر) کنترل کامل نوار غزه را در دست خواهد گرفت. يک‌ سال بعد از پيروزي حماس در انتخابات پارلماني در سال ۲۰۰۷، مأموران تشکيلات خودگردان، از نوار غزه اخراج شدند و اين بخش از سرزمين‌هاي فلسطيني تحت کنترل حماس قرار گرفت. حالا آنها مي‌خواهند به اختلاف‌هاي ١٠ساله ميان خود پايان دهند. قرار است حماس کنترل اداره غزه ازجمله گذرگاه «رفح» با مصر و ديگر گذرگاه‌هاي مرزي با اسرائيل را به تشکيلات خودگردان به رهبري محمود عباس بسپارد. همچنين سه هزار نيروي امنيتي تشکيلات خودگردان به پليس غزه ملحق شوند. طبق اين توافق، حماس با حدود ۲۵ هزار نظامي مسلح، همچنان کنترل نظامي- امنيتي خود را بر نوار غزه حفظ خواهد کرد. جنبش مقاومت اسلامي «حرکه المقاومه الاسلاميه» يا حماس در سال ۱۹۸۷ به رهبري «عبدالعزيز رنتيسي»، «شيخ احمد ياسين» و «محمد طه»، در جريان انتفاضه اول به‌عنوان شاخه فلسطيني اخوان‌المسلمين تأسيس شد . آنها هدف خود را «آزادي تمام خاک فلسطين» اعلام کردند و پيمان «اسلو» ١ و ٢ را که در سال ١٩٩٣ و ١٩٩٥ امضا شده است، قبول ندارند.رابطه تهران و حماس فراز‌وفرود زيادي را پشت ‌سر گذاشته است؛ از فصل سرد روابط تا حمايت‌هايي که ايران بارها از آنها داشته است؛ اما شروع جنبش عربي، بر روابط ايران و حماس سايه انداخت تا اينکه محمد مرسي، در سال ٢٠١١ با سقوط حسني مبارک به قدرت رسيد. با روي‌کار‌آمدن اخوان‌المسلمين در مصر، حماس هم جان تازه‌اي گرفت؛ - قبلا مبارک جنبش حماس را «مضحک» خوانده بود- اما پيروزي مرسي چندان دوام نیاورد و حماس هم‌زمان دو حامي اصلي خود، يعني ايران و مصر را از دست داد. پس از کنار‌زده‌شدن حکومت اخوان‌المسلمين، خشونت‌ها در مصر گسترش يافت و صدها نفر از‌جمله نظاميان مصري کشته و زخمي شدند و به اموال عمومي خسارت‌هاي زيادي وارد شد. در پي اين رويدادها، دادستاني مصر حماس را به مشارکت با نيروهاي اخوان‌المسلمين براي برنامه‌ريزي‌هاي تروريستي متهم کرد. در اواخر ژانويه و اوايل فوريه ۲۰۱۵ دادگاهي در مصر، شاخه نظامي جنبش فلسطيني حماس را در فهرست گروه‌هاي تروريستي قرار داد و آن را تحريم کرد. اين حکم اولين حکم يک کشور عربي يا اسلامي بود که در آن گردان‌هاي عزالدين قسام تروريستي ناميده شدند. در پي اين حکم، هر نوع فعاليت شاخه نظامي حماس در مصر ممنوع شد.روابط ايران با حماس بار ديگر با شروع تحولات سوريه به سردي گراييد. شاخه سياسي حماس در سال ۱۹۹۹ ميلادي از اردن به سوريه منتقل شد. خالد مشعل، رئيس دفتر سياسي حماس، آن سال دفتر سياسي حماس را در دمشق مستقر کرد. اين رابطه دوستي تا زمان جنگ داخلي در سوريه ادامه داشت؛ ولي حماس با حمايت از اعتراضات ضددولتي در سوريه، بشار اسد را خشمگين کرد. در نهايت رابطه حماس با سوريه و در نتيجه رابطه حماس با تهران تيره شد. همان زمان «موسي ابومرزوق» گفته بود: «ايران از موضع ما نسبت به سوريه خشنود نيست و نارضايتي آنها به معناي آن است که مقامات اين کشور نمي‌توانند مانند گذشته با ما مراوده کنند». تا اينکه روز چهارشنبه، ۱۷ آبان ١٣٩١(۷ نوامبر ٢٠١٢)، دفاتر اين جنبش در دمشق تعطيل شد و «ايمن طه»، سخنگوي حماس، اين خبر را تأييد کرد. حماس روزهاي دشواري را پشت سر گذاشته است؛ آنها از دمشق به «دوحه»، پايتخت قطر و از آنجا به ترکيه رانده شدند. آنها از سال ۲۰۰۸ سه بار با اسرائيل جنگيده‌اند تا اينکه توانستند بعد از مدت‌ها، با فتح پيمان اتحادي امضا کنند. اسرائيل درباره اين تصميم فتح و حماس گفته است هر توافقي را که بر اساس آن حماس خلع‌سلاح نشده و روابط خود را با ايران قطع نکرده باشد، نخواهد پذيرفت. شايد يکي از پيام‌هاي سفر عاروري به ايران، رد اين شروط براي قطع روابط با ايران باشد. حالا هيئت عالي‌رتبه حماس که ٩ روز بعد از امضاي پيمان اتحاد آنها با فتح به تهران آمده است، مي‌گويند: «اختلاف با ايران به تاريخ پيوسته است» و مي‌خواهند روابط ديگري با ايران شروع کنند. صلاح‌ عاروري هم در گفت‌وگو با «شرق» به هم‌پيماني استراتژيک با ايران تأكيد دارد.
 يکي از اعضاي هيئت حماس در تهران، در روزهاي اخير گفته است «اختلاف با تهران به تاريخ پيوسته است»؛ شما چگونه به چنين اطميناني از آينده روابط ايران و حماس رسيده‌ايد؟ما آمده‌ايم تا نشان دهيم اختلافات به تاريخ پيوسته است. ما (تهران و حماس) با همديگر از اساس توافق کرده‌ايم که اجازه ندهيم هيچ‌گونه اختلافي بر روابط دوجانبه ما اثر منفي بگذارد تا بتوانيم اين موانع را پشت سر بگذاريم.چه‌بسا ما نقطه نظرات متفاوتي درباره مسائل گوناگون با ايران داشته باشيم ولي نبايد بگذاريم اين اختلاف‌نظر، به همکاري دوجانبه ما لطمه بزند. ما توافق کرده‌ايم که مصلحت بزرگ ملت فلسطين و جمهوري اسلامي ايران در اولويت نخست هر دوي ما باشد و بر اين اساس مسائل خود را پيش مي‌بريم. بارها روابط ايران و حماس به سردي گراييده است؛ آيا ممکن است بار ديگر اين روابط شکننده شود؟ما تلاش مي‌کنيم که چنين نباشد و اين اتفاق‌ها تکرار نشود. ما در مرحله توافق‌هاي متعدد و همکاري‌های متنوع درباره موضوعات موردعلاقه طرفين و دقيقا موضوع فلسطين هستيم. البته اختلاف نظر بين متحدان و دوستان امري طبيعي است. مهم اين است که با وجود اين اختلافات در مسائلي که از قبل توافق کرده‌ و تفاهم داشته‌اند، به همکاري‌شان ادامه دهند. ما با برادران جمهوري اسلامي ايران درباره مسائل فلسطين توافق داريم. ما در اين مسئله به آنها کمک مي‌کنيم؛ زيرا فلسطين مسئله آنهاست و آنها هم طبيعتا در اين مسير به ما کمک مي‌کنند؛ چون مسئله ما و مسئله زندگي و مرگ ماست. افکار عمومي مي‌پرسند چه تضميني وجود دارد که بار ديگر حماس گروه ديگري مانند عربستان ‌سعودي يا کشور ديگري را به تهران ترجيح ندهد؟اولا ما اميدواريم اختلاف‌ ايران با عربستان حل شود؛ دوم اينکه ما دخالتي در نزاعات بين دولت‌هاي منطقه يا اختلافاتي که با هم دارند، نخواهيم کرد. کار و وظيفه ما اين است که فقط از مسئله فلسطين دفاع و بقيه را هم در اين مسير هدايت کنيم. سوم اينکه رابطه ما با هرکدام از اين دولت‌ها به ضرر دولت ديگري نخواهد بود. رابطه ما با ايران به ضرر هيچ دولت ديگري ازجمله ترکيه، مصر، عربستان يا... نيست. رابطه ما با ترکيه، مصر يا قطر هم به ضرر هيچ دولت ديگري از جمله ايران نيست. هرکدام از اين ملت‌ها يا دولت‌ها که از مسئله ما و ملت ما حمايت کنند، ما از آنها استقبال خواهيم کرد و ما هرگز از اين دولت به ضرر آن يکي جانبداري نخواهيم کرد. ما از هيچ کشوري اين مسئله را نمي‌پذيريم که براي ما پيش‌شرط بگذارند و بگويند نبايد با فلان کشور ارتباط داشته باشيد يا با فلان کشور قطع رابطه کنيد. آقاي عاروري! در فارسي مي‌گويند «آزموده را آزمودن خطاست»؛ حماس بارها در تاريخ روابط خود به ايران پشت کرده است؛ آيا ممکن است بار ديگر چنين اتفاقي بيفتد و حماس بدعهدي کند؟ما در جنبش حماس، نه در سطوح پايين و نه در سطح رهبري هرگز قدمي عليه ايران برنداشته‌ايم و براي برهم‌خوردن رابطه، کاري انجام نداده‌ايم. اگر هم اتفاقي خلاف اين نکته افتاده است يا افرادي براي خودشان رفتار ديگري داشته‌اند، اين را هرگز به حساب کل جنبش نگذاريد و موضع کل جنبش حماس اين نبوده است. ما هميشه گفته‌ايم که با وجود اختلاف نظري که با ايران داشته يا داريم، در منازعات بين کشورها، هيچ دخالتي نمي‌کنيم. اين اتهامي که گفته مي‌شود ما به مواضعي عليه ايران کشيده شديم، کلا دروغ است و ما عليه ايران هرگز کاري انجام نداده و نخواهيم داد. رابطه حماس و فتح با يكديگر در شرايط امروز چگونه تعريف مي‌شود و اين اتحاد چه تأثيري بر رابطه آنها با ايران خواهد گذاشت؟شکافي که بين ملت فلسطين به وجود آمده بود، مورد قبول ما نيست. ما هرگز خواستار آن شکاف نبوديم؛ بلکه برعکس مي‌خواستيم اختلاف بين حماس و فتح برطرف شود. براي ازبين‌بردن اين شکاف، با خواسته‌هاي فتح کنار و از خيلي از مواضع خودمان کوتاه آمديم. براي حفظ اين وحدت هرکاري که لازم بود انجام داديم تا اختلاف‌ها برطرف شود. ازجمله در سال ٢٠١٤ آقاي اسماعيل هنيه نخست‌وزير وقت فلسطين براي برطرف‌کردن همين اختلافات و تحقق آشتي ملي استعفا داد؛ هر بار کسي براي ازبين‌بردن اين اتحاد و ايجاد شکاف بيشتر تلاش کرد، اما ما به اتحاد پاسخ مثبت داديم. توافق اخيري هم که در مصر بين فتح و حماس به دست آمد، براي اين بود که مسئله فلسطين در معرض خطر قرار گرفته بود. در کرانه باختري و غزه ديديم که اشغالگران در کرانه باختري حاضر هستند و قدرت گرفته‌اند و مقدسات مسلمانان در معرض خطر قرار گرفته است. در غزه هم محاصره اقتصادي ادامه داشت و خطرهايي براي ما و برادرانمان در فتح وجود داشت. دفع اين خطرات ما را به اين واداشت تا به سمت يکپارچه‌کردن صفوف خودمان حرکت کنيم. بنابراين ما توافق کرديم که وضعيت کنوني فلسطين زير نظر يک دولت واحد مديريت شود تا مديريتي واحد مسائل مردم و اوضاع معيشتي آنها را اداره کند. ما در آينده هم گفت‌وگوهايي با يكديگر خواهيم داشت. بعد قرار است با ساير گروه‌هاي فلسطيني يعني همه گروه‌ها در مصر گفت‌وگوهايي را درباره بقيه مسائل ادامه دهيم تا روند هم‌پيماني و اتحاد تکميل شود. مثل انتخابات مجلس قانون‌گذاري، انتخابات رياست‌جمهوري، تشکيل دولت وفاق ملي و همه اين مسائل را در آن نشست مورد بررسي قرار خواهيم داد. اما اينکه اين چه تأثيري بر روابط ما با ايران داشته است، بايد بگويم با همه برادراني که در ايران ديدار کرديم، همه به اتفاق از اين توافق حمايت کردند؛ همه خوشحال بودند که شکاف بين فلسطيني‌ها و گروه‌هاي فلسطيني برداشته شده است. جمهوري اسلامي ايران هميشه بر وحدت ملت ما و خاتمه‌دادن به اين شکاف‌ها و يکپارچگي فلسطين در مقابل اهداف مقاومت تأكيد کرده است.  با توجه به اختلاف‌نظر و اختلاف راهبردي که فتح و حماس با يكديگر دارند و با توجه به تهديدهاي اسرائيل و آمريکا عليه حماس، چقدر ممکن است اتحاد بين شما پابرجا بماند؟متأسفانه در گذشته ما (فتح و حماس) بارها با يكديگر توافقاتي انجام داده‌ايم، اما به سرانجام نرسيده است. براي همين نمي‌توانيم به صورت صددرصد دراين‌باره و آينده اين توافق صحبت کنيم، اما ما تصميم جدي داريم که به تلاش خودمان براي توافق ادامه دهيم. شکست‌هاي گذشته ما را بر آن نمي‌دارد که از ادامه تلاش براي همکاري و اتحاد دست بکشيم. ما به‌دفعات درباره توافق براي اتحاد شکست خورده‌ايم، اما تلاش خودمان را براي ادامه خواهيم داشت. در شروع تحولات سوريه، رابطه حماس با آنها به‌هم خورد و دفتر سياسي حماس در دمشق تعطيل شد. الان روابط حماس و دمشق در چه مسيري پيش مي‌رود؟ما با سوريه رابطه‌اي نداريم، زيرا سوريه درگير جنگ است و ما آرزو مي‌کنيم که اين جنگ هرچه‌زودتر تمام شود و اين کشور به صلح و امنيت برسد. سوريه کشور عزيزي براي ماست، اما به دليل وجود اين جنگ و شرايط حاکم بر آن کشور، ما در آنجا نيستيم و رابطه‌اي هم با سوريه نداريم، اما ما با عربستان رابطه خوبي داريم. تاريخ روابط حماس و عربستان نشان داده است که اين رابطه فرازوفرودهايي داشته است. ما هم دوست داريم که با عربستان رابطه خوب و حسنه‌اي داشته باشيم که در خدمت آرمان مردم فلسطين باشد. چه آينده‌اي را براي رابطه با سوريه متصور هستيد، با توجه به اينکه بحران در سوريه هميشگي نخواهد بود؟من بايد به صراحت بگويم که رابطه ما با ايران و حزب‌الله ارتباطي به اين موارد نداشته و ندارد که مثلا با سوريه رابطه داشته باشيم يا نه؟ رابطه ما با حزب‌الله و ايران صرفا مبتني‌بر مسئله مقاومت فلسطين است. بايد تأكيد کنم که رابطه ما با سوريه به اين دليل قطع شد که اين کشور درگير جنگ بود و اين جنگ در خيابان‌ها، کوچه‌ها و شهرهاي سوريه جريان داشت. در اين شرايط ما خودمان را از صحنه جنگ دور کرديم تا بخشي از اين منازعه نباشيم. ما موضعي جانبدارانه به نفع هيچ‌کدام از طرفين نمي‌گيريم و نگرفته‌ايم. در مسئله سوريه هم چنين بود. وقتي منطقه بحراني شد، حماس که مدام از حمايت‌هاي ايران بهره مي‌برد، همراه خوبي نبود و ايران را تنها گذاشت. چگونه تهران بار ديگر بايد به شما اعتماد کند؟کسي از ما نخواسته که براي همکاري، بايد ما در منازعات منطقه طرف کسي يا گروهي و دولتي باشيم. نه در گذشته، نه امروز و نه در آينده هرگز چنين مسئله‌اي در ميان نبوده و نخواهد بود. برادران ايراني نيز از ما نخواسته‌اند که در جنگ به نفع آنها يا به نفع مواضع آنها در منطقه مشارکت داشته باشيم. ما جزء محورهاي منازعه منطقه‌اي نخواهيم بود که يک روز با اين محور و روز ديگر با آن محور متحد باشيم. گروه‌هاي فلسطيني که قبلا وارد اين منازعات شده بودند، عمل آنها در نهايت به ضرر مسئله فلسطين تمام شده است. ما اين تجربيات تلخ را دوباره تکرار نمي‌کنيم. آيا آنها از ما مي‌خواهند که مسئله اصلي خودمان را که مقاومت است رها کنيم و به جنگ‌هاي ديگر بپردازيم؟ ما بخشي از منازعات طرف‌ها نخواهيم شد. ما يک کشور مستقل نيستيم که با طرف‌هايي هم‌پيمان باشيم و در منازعات دخالت کنيم، بلکه ما يک جنبش ضداشغالگري هستيم که در خاک فلسطين زندگي مي‌کنيم. ما نمي‌توانيم وارد مناطق ديگري بشويم. يعني هم‌پيماني حماس با تهران تاکتيکي است نه استراتژي؟اين گفته درست نيست. رابطه ما با تهران استراتژيکي است. ما توافق کرده‌ايم. ايران دفاع از آرمان فلسطين را مسئله نخست خودش مي‌داند. وقتي مسئله‌اي براي هردو ما اهميت داشته باشد، روابط ما استراتژيک خواهد بود، نه تاکتيکي.
برچسب ها: حماس ، ایران ، عربستان

منبع: خرداد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۲۲۸۲۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بالانسر ایران و اسرائیل

نشریه فارن‌افرز در تحلیلی از چشم‌انداز تنش در منطقه می‌نویسد: تشکیل اتحاد ضدایرانی نوظهور در خاورمیانه پس از حملات بی‌سابقه جمهوری اسلامی علیه (رژیم) اسرائیل آن‌گونه که صهیونیست‌ها به تصویر می‌کشند و از آن به تغییر پارادایم یاد می‌کنند، با پیچیدگی‌های خاورمیانه ناسازگار و بیش از حد ساده‌انگارانه است. واقعیت این است که اعراب دیگر سر ستیز با ایران ندارند.

به گزارش دنیای اقتصاد، دالیا داسا کای عضو ارشد مرکز روابط بین‌الملل یوسی‌اِل‌اِی و صنم وکیل مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا چتم هاوس ۲۶ آوریل ۲۰۲۴ در نشریه فارن افرز نوشتند: زمانی که ایران در ۱۳ آوریل بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد را به سمت اسرائیل پرتاب کرد، اردن به دفع حملات کمک کرد.

گزارش‌های اولیه رسانه‌ها حاکی از آن بود که چند کشور عربی دیگر در دفاع از اسرائیل مشارکت داشته‌اند، تلاش‌هایی که البته این کشورها آن را رد کردند. با وجود این، گروهی از رهبران اسرائیل و همچنین برخی ناظران در واشنگتن، این اقدامات را نشانه‌ای از یک تغییر بزرگ تفسیر کردند. مبنی بر اینکه کشورهای عربی در صورت ادامه تشدید درگیری (رژیم) اسرائیل با ایران، سمت اسرائیل خواهند بود. هرزی هالوی، رئیس ستاد کل نیروهای نظامی (رژیم) اسرائیل، اعلام کرد که حمله ایران «فرصت‌های جدیدی برای همکاری در خاورمیانه ایجاد کرده است.»

موسسه مطالعات امنیت ملی، یک اندیشکده اسرائیلی، اعلام کرد که «ائتلاف منطقه‌ای و بین‌المللی‌ای که در رهگیری حملات ایران به اسرائیل مشارکت داشت، پتانسیل ایجاد اتحاد منطقه‌ای علیه ایران را نشان می‌دهد.»

پس از آنکه پاسخ (رژیم) اسرائیل به حمله ایران با یک ضربه نسبتا محدود به تاسیساتی در ایران انجام شد، دیوید ایگناتیوس ستون‌نویس واشنگتن پست، اظهار کرد که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقه‌ای علیه ایران رفتار می‌کند.»

او نوشت: «به نظر می‌رسد که (رژیم) اسرائیل با پاسخ محدود، منافع متحدانش را در این ائتلاف - عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اردن - که همگی در رهگیری آخر هفته گذشته بی‌صدا کمک کردند، مورد سنجش قرار داد.» به نظر ایگناتیوس، این یک «تغییر پارادایم بالقوه برای (رژیم) اسرائیل» است. تغییری که به خاورمیانه «شکل جدیدی» می‌بخشد. با این حال، این ارزیابی‌ها بیش از حد ساده انگارانه هستند و نمی‌توانند پیچیدگی چالش‌های منطقه را درک کنند.

مطمئنا، با توجه به ماهیت بی‌سابقه تبادلات نظامی آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقه‌ای را بیشتر در نظر بگیرد. اما واقعیت‌های منطقه که مانع همکاری اعراب و اسرائیل می‌شود، تغییر قابل‌توجهی نکرده است. حتی قبل از حمله حماس در ۷ اکتبر و متعاقب آن جنگ (رژیم) اسرائیل با غزه، کشورهای عربی که توافق‌نامه ۲۰۲۰ ابراهیم را امضا کردند و عادی‌سازی با (رژیم) اسرائیل را پذیرفتند، از حمایت بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل از گسترش شهرک‌سازی‌های اسرائیل در کرانه باختری و رویکرد او نسبت به غزه، ناامید شده بودند.

مجموعه‌ای از حملات مرگبار شهرک نشینان اسرائیلی به فلسطینی‌ها در کرانه باختری در بهار سال ۲۰۲۳ به تنش‌های منطقه‌ای دامن زد. پس از آغاز عملیات نظامی اسرائیل در غزه در ماه اکتبر، که موجی از اعتراضات را در سراسر خاورمیانه برانگیخت، رهبران عرب تردید بیشتری در حمایت آشکار از (رژیم) اسرائیل پیدا کردند، چرا که می‌دانستند همکاری آشکار می‌تواند به مشروعیت داخلی آن‌ها لطمه بزند.

هیچ چیزی درباره واکنش اعراب به این دور از رویارویی ایران و (رژیم) اسرائیل نشان نمی‌دهد که این مواضع تغییر کرده باشد. گروهی از دولت‌ها که بسیاری از اسرائیلی‌ها از آن‌ها به عنوان «اتحاد سنی» یاد می‌کنند، همچنان به دنبال متعادل کردن روابط با ایران و اسرائیل، حفاظت از اقتصاد و امنیت خود، و مهم‌تر از همه، جلوگیری از درگیری منطقه‌ای گسترده‌تر هستند.

آن‌ها همچنین احتمالا پایان دادن به جنگ فاجعه بار در غزه را بر رویارویی با ایران در اولویت قرار خواهند داد. با این حال، با افزایش تنش بین ایران و (رژیم) اسرائیل، اشتیاق کشورهای عربی برای تسریع در ادغام منطقه‌ای (رژیم) اسرائیل بیش از هر زمان دیگری به پذیرش تشکیل کشور فلسطینی از سوی اسرائیل بستگی دارد.

طرح موازنه

پیش از حمله ۱۳ آوریل ایران به اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی اطلاعاتی درباره این حمله قریب الوقوع با ایالات متحده به اشتراک گذاشتند. سپس فرماندهی مرکزی ایالات متحده از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با (رژیم) اسرائیل و سایر شرکا استفاده کرد. اردن به هواپیماهای نظامی آمریکا و بریتانیا اجازه ورود به حریم هوایی این کشور را داد تا هواپیماهای بدون سرنشین و موشک‌های ارسالی ایرانی را رهگیری کنند. گزارش‌های اولیه رسانه‌ها به‌ویژه در ایالات متحده و (رژیم) اسرائیل، تاکید می‌کردند که تلاش‌های گسترده منطقه‌ای در مورد حمله تهران انجام شده است. اما به زودی مشخص شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان سعودی و هم امارات به صراحت هرگونه کمک نظامی مستقیم به دفاع از اسرائیل را تکذیب کردند.

مقامات اردنی از مشارکت برای حفاظت از منافع خود دفاع کردند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، با تاکید بر اینکه کشورش برای کمک به (رژیم) اسرائیل اقدامی نکرده است، اعلام کرد که «امنیت و حاکمیت» اردن بالاتر از همه ملاحظات قرار دارد. تلاش‌هایی که کشورهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریبا به طور قطع ناشی از تمایل به حفظ روابط با ایالات متحده بود، نه برای همسویی بیشتر با (رژیم) اسرائیل. از زمانی که اسرائیل عملیات خود را در غزه آغاز کرد، رهبران عرب از اینکه جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات متحده نتوانسته در مهار رفتار (رژیم) اسرائیل در غزه موفقیتی کسب کند، شگفت زده شده‌اند. اما آن‌ها همچنان به دنبال تعمیق همکاری خود با واشنگتن هستند.

آن‌ها هیچ منبع جایگزینی برای نوع امنیتی که ایالات متحده تامین می‌کند، نمی‌بینند. در ماه‌های اخیر؛ کشورهای عربی خلیج فارس و همچنین مصر و اردن به تشویق واشنگتن، کمک به مدیریت پویایی‌های امنیتی خاورمیانه، مهار فعالیت‌های ایران و جلوگیری از یک جنگ منطقه‌ای گسترده‌تر را ادامه داده‌اند. پایان دادن به جنگ در غزه همچنان یک اولویت فوری منطقه‌ای است و کشورهای عربی در حال کار برای یک طرح صلح با دولت بایدن هستند. رهبران عربستان همچنان معتقدند که یک معاهده دفاعی دوجانبه با ایالات متحده باید بخشی از هر توافق عادی‌سازی آینده با اسرائیل باشد. امارات نیز به تلاش خود برای مذاکره درباره توافق‌نامه دفاعی با دولت بایدن ادامه داده است.

اما در عین حال کشورهای حوزه خلیج فارس اکنون تعامل نزدیک‌تری با تهران دارند. آن‌ها به خوبی می‌دانند که نزدیکی به ایران آن‌ها را در معرض خطر قرار می‌دهد. در سال ۲۰۱۹، پس از خروج دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا از توافق هسته‌ای که ایالات متحده و سایر قدرت‌های بزرگ با ایران بر سر آن توافق کرده بودند، تهران آنچه بی‌ثباتی در سراسر خلیج فارس خوانده می‌شود را گسترش داد، به کشتی‌ها در نزدیکی بنادر امارات حمله کرد و برای اولین بار حملات دقیقی را علیه تاسیسات نفتی عربستان انجام داد. پس از امضای توافق‌نامه ابراهیم، تهران به صراحت به بحرین و امارات هشدار داد که حضور نظامی اسرائیل در خلیج فارس خط قرمزی برای ایران خواهد بود.

خیلی پیش از حمله حماس در ۷ اکتبر، کشورهای عربی به طور کلی تصمیم گرفته بودند که بهترین راه برای کاهش خطر ایرانی که به طور فزاینده تهاجمی‌تر می‌شود، تلاش برای قرابت است، نه تلافی. امارات و عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود را با ایران به ترتیب در سال‌های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۳ احیا کردند.

از ۷ اکتبر، این کشورها همراه با بحرین و عمان، پیام‌ها و هشدارهایی را بین ایران و (رژیم) اسرائیل مخابره کرده و برای مدیریت تنش‌ها پیشنهادهایی را برای خروج از این پیچ دشوار، ارائه کرده‌اند. دو روز پس از حمله ایران در ۱۳ آوریل، وزیر امور خارجه مصر با همتایان ایرانی و اسرائیلی خود به منظور مهار تشدید درگیری به‌صورت تلفنی تماس گرفت.

منافع آینده

در ماه‌های آینده، کشورهای عربی احتمالا تلاش خواهند کرد تا این اقدام متعادل‌کننده را حفظ کنند و همه طرف‌ها را به خویشتنداری دعوت کنند و از اقدامات تهاجمی بیشتر اسرائیل فاصله بگیرند. اگر تشدید تنش بین ایران و (رژیم) اسرائیل ادامه یابد، آن‌ها احتمالا حتی بیشتر از اکنون تمایلی به حمایت از عملیات اسرائیل نخواهند داشت. هزینه‌های داخلی آن‌ها برای حمایت آشکار از اسرائیل احتمالا با گذشت زمان افزایش خواهد یافت، به‌ویژه اگر نیروهای اسرائیلی به سمت رفح حرکت کنند. بسیاری از کشورهای عربی نگرانی‌های اسرائیل در مورد فعالیت‌های منطقه‌ای ایران، به‌ویژه حمایت تهران از شبه‌نظامیان غیردولتی را دارند.

اما کشورهای عربی خلیج فارس، به وضوح محاسبه کرده‌اند که باز کردن باب گفت‌وگوهای مستقیم دیپلماتیک، اعمال فشار با انگیزه‌های اقتصادی، و انجام دیپلماسی پشتیبان با تهران امن‌ترین راه‌ها برای حفاظت از منافع آن‌ها و جلوگیری از سرریز درگیری است. به هر میزان که درگیری ایران و اسرائیل تشدید شود، کشورهای عربی احتمالا از این اشکال تعامل عقب‌نشینی نخواهند کرد. تلاش‌های آن‌ها برای عادی‌سازی روابط با ایران از زمان آغاز جنگ غزه سرعت گرفته است، در حالی که تلاش‌ها برای عادی‌سازی روابط آن‌ها با اسرائیل متوقف شده است.

در تلاش برای ترغیب اسرائیل به تفکر فراتر از جنگ غزه، عربستان سعودی همچنان چشم‌انداز عادی‌سازی را مشروط به مشارکت در یک فرآیند سیاسی با هدف ایجاد کشور فلسطینی خواهد کرد. با این حال، (رژیم) اسرائیل این درخواست‌های عربستان را نادیده گرفته است، شاید به دلیل اطمینان بیش از حد که پس از پایان جنگ در غزه، روند عادی‌سازی می‌تواند از همان جا که متوقف شده بود ادامه یابد. عادی‌سازی بیشتر اعراب و اسرائیل در این شرایط بعید است. کشورهای عربی به همکاری با واشنگتن در زمینه دفاع موشکی ادامه خواهند داد، اما این همکاری مستلزم هماهنگی مستقیم با (رژیم) اسرائیل نیست.

همچنین به این زودی‌ها به سطح یک اتحاد رسمی دفاعی نزدیک نخواهد شد. این امر مستلزم همسویی بهتر سیستم‌های دفاعی کشورهای عربی و همچنین اعتماد بیشتر است، که هر دوی این موارد در خاورمیانه وجود ندارد و ایجاد آن زمان‌بر است. کشورهای عربی، به‌ویژه دولت‌های عرب خلیج فارس، از تلاش‌های اسرائیل برای تنزل دادن توانایی‌های نیابتی ایران استقبال خواهند کرد.

اما آن‌ها به احتمال زیاد با هرگونه حمله مستقیم به ایران که می‌تواند چشم‌انداز اقتصادی شکننده منطقه را بی‌ثبات کند مخالفت خواهند کرد. با وجود اینکه کشورهای عربی علاقه‌مند به حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن هستند، آن‌ها نمی‌خواهند به بلوکی بپیوندند که آشکارا علیه ایران و حامیان جهانی آن مانند روسیه عمل می‌کند.

آن‌ها ترجیح می‌دهند روابط چندمنطقه‌ای و جهانی را متعادل کنند، نه اینکه پل‌ها را پشت سر خود خراب کنند. با وجود این محدودیت‌ها، کشورهای عربی می‌توانند نقش مهمی در جلوگیری از تشدید بیشتر تنش بین ایران و (رژیم) اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو طرف - و ایجاد خطوط گرم برای مدیریت بحران - بیش از هر زمان دیگری حیاتی است.

دقیقا به این دلیل که تعدادی از کشورهای عربی روابط خود را با ایران و اسرائیل تقویت کرده‌اند، آن‌ها می‌توانند از این روابط برای تشویق به خویشتن‌داری و کمک به انتقال پیام‌ها بین دو طرف استفاده کنند و در صورت شروع درگیری‌ها برای جلوگیری از درگیری یا کاهش آسیب تلاش کنند. در درازمدت، برای ایجاد ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید پلتفرم خود را برای گفت‌وگوی منظم ایجاد کنند. حملات اخیر که ایران و (رژیم) اسرائیل را در آستانه جنگ قرار داد، نشان می‌دهد که تا چه میزان نیاز به چنین گفت‌وگویی ضروری شده است. اما جهان باید انتظارات خود را برای همکاری نزدیک‌تر بین کشورهای عربی و اسرائیل کاهش دهد.

همکاری کاملا فنی که کشورهای عربی و اسرائیل اخیرا در زمینه‌های مورد علاقه مشترک از جمله انرژی و تغییرات آب و هوا داشته‌اند، احتمالا ادامه خواهد داشت. با این حال، گردهمایی‌های منطقه‌ای پرمخاطب که آشکارا تعامل سیاسی کشورهای عربی با اسرائیل را تبلیغ می‌کنند، در کار نیست مگر اینکه اسرائیل به جنگ خود علیه غزه پایان دهد. تا آن زمان، تلاش کشورهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی با اسرائیل نیز محدود خواهد بود. یک استراتژی کوتاه‌مدت واقع بینانه‌تر، حمایت از توانایی آن‌ها برای میانجی‌گری و جلوگیری از درگیری‌های آینده بین ایران و (رژیم) اسرائیل را در اولویت قرار خواهد داد.

دیگر خبرها

  • بلینکن: ناتو طرحی برای حمله به روسیه نداشته و نخواهد داشت
  • ادعای تکراری وزیرخارجه انگلیس علیه ایران
  • ادعای وزیر خارجه انگلیس علیه ایران
  • ادعای تکراری وزیر خارجه انگلیس علیه ایران
  • اظهارات جدید وزیر خارجه انگلیس علیه ایران | این راهکار بزرگ‌ترین ضربه به ایران و حماس خواهد بود
  • ۷ نشانه که می گوید باید کسی که دوستش دارید را ترک کنید
  • تصمیم عرب‌ها درمورد تهران و تل آویو چیست؟
  • فارن افرز: احتمال شکل گیری ائتلاف منطقه ای اعراب و اسرائیل علیه ایران چقدر است؟
  • فارن افرز: از اتحاد عبری-عربی علیه ایران خبری نیست/ همسایگان عربی ایران به دنبال جنگ با تهران نیستند
  • بالانسر ایران و اسرائیل