Web Analytics Made Easy - Statcounter

عراق کاملا برای ما دام گذاشته بود یه جاده ای رو برای ما گذاشته بود از دور به ما شلیک می کرد و ماهم به هوای اینکه داریم پیشروی می کنیم به سمت جلو می رفتیم ولی در واقع عراقی ها ما رو می خواستن به سمت جلو و خدوشون بکشونن تا خیلی راحت ما رو قیچی کنن .

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از  دانشجوسلام ؛ خاطره زیر لحظه شهادت شهید مهدی آقا شریعتی به نقل از شهباز صلبی همرزم شهید از شب عملیات کربلای 4 در ام الرصاص می باشد :من در زمان شهادت شهید شریعتی  14 سال داشتم و  در روزهای آخر حیاتشان در کنارشان بودم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

برای آموزش های قبل از عملیات کربلای 4  ما توی خانه های خالی اروند کنار  ساکن شدیم  (گروهان دو از گردان علی بن ابیطالب) خانه های قطاری و بهم چسبیده بزرگی  بود که حیاط در وسط آن و تقریبا سالم و تخریب نشده بود.در یکی از  اتاق های  خالی من و برادرم ( شهید محمد اسماعیل ) و اتاق کناری ما هم شهید شریعتی بود.

ما در منطقه اروند کنار آموزش غواصی می دیدیم  و دوباره برمی گشتیم به داخل آن خانه ها آموزش به روزهای آخرش نزدیک شده بود و همه برای مرخصی آماده می شدند که بعد از آن یک عملیات بزرگی در پیش بود.

(کربلای4)  ،4-3 روز قبل از عملیات غروب بود که وارد خرمشهر شدیم و در خانه های مخروبه ای که به شکل سنگر در آورده بودند ساکن شدیم .

شب عملیات مراسم شب وداع برگزار شد و دعای توسل خواندیم کم کم آماده شدیم برای رفتن به بندر خرمشهر محل سوار شدن قایق برادرم شهید محمد نقی( فرمانده گردان) بچه ها را  سوار قایق می کرد . سوار که شدیم ناگهان آتش وحشتناکی روی قایق ها ریخته شد .

بعضی قایق ها قبل از حرکت آتش گرفتند چند تن از رزمنده ها نیز مجروح شدند غیر قابل وصف بود.خلاصه ساعت 10 شب بود که فرمان شروع عملیات صادر شد .

توی تمام این لحظات آتش دشمن یکسره بود و اصلا خاموش یا قطع نمی شد .حدود 6-5 دقیقه بعد رسیدیم آن طرف آب من دیدم که دوتا قایق که جلوتر از همه بودند در حال سوختن هستند و توی آب آتش گرفت که احتمالا یکی از آن دوتا قایق ، قایق  شهید محمد نقی فرمانده گردان بود چون جلوتر از همه حرکت می کرد .

وقتی رسیدیم آنطرف آب سریع از قایق پیاده شدیم تازه افتادیم داخل باتلاق و توی باتلاق به سختی حرکت می کردیم .یواش یواش افتادیم داخل  خشکی توی یه جاده ای حرکت می کردیم که دو طرف آن هم نیزار بود توی مسیر سنگر های عراقی ها دیده می شد به سنگر ها می رسیدیم نارنجک می انداختیم و می رفتیم داخل ولی سنگر ها خالی بود عراقی ها خط اول رو ول کرده بودن و جلو تر آمدن توی جاده چون تیراندازی زیاد بود آمدیم از سمت پایین جاده حرکت می کردیم و جلو می رفتیم(دوطرف جاده یه شیب به سمت پایین داشت که می تونستی آنجا ها سنگر بگیری و راحت تر حرکت کنی)ابتدای راه بودیم  و چیزی نبود که از قایق ها پیاده شده بودیم وتازه اوایل جزیره ام الرصاص بودیم که توی یکی از سنگر های قوسی شکل شهید اسماعیل تیر خورد و حتی تیری که به کلاهش خورد و یه صدای بلند شد رو شنیدیم از کنارش رد شدم و مطمئن نبودم که او باشه حدودا شاید  50 قدم هم نرفته بودم که متوجه شدم نیست .برگشتم عقب  رو نگاه کردم  احساس کردم همونی که تیر خورده بود بوده و شهید شده بود او بود . البته تو آن تاریکی چیزی مشخص نبود . فرمانده دسته ما شهید اسماعیل بود و جانشین او شهید شریعتی.

 وقتی احساس کردم که برادرم  شهید شد غیرتی شدم و گفتم که باید برم جلو و حتما باید شهید بشم ولی شدت آتش خیلی زیاد بود نمی تونستیم خیلی جلو بریم مدام از کنارم تیر و ترکش و گلوله رد می شد .ولی خوب متاسفانه هیچی هم به من نمی خورد

عراق کاملا برای ما دام گذاشته بود یه جاده ای رو برای ما گذاشته بود از دور به ما شلیک می کرد و ماهم به هوای اینکه داریم پیشروی می کنیم به سمت جلو می رفتیم ولی در واقع عراقی ها ما رو می خواستن به سمت جلو و خدوشون بکشونن تا خیلی راحت ما رو قیچی کنن .فردا صبح اومدن از نیزار ها ی دو طرف جاده از پشت به ما حمله کردند و هرکسی که جلو رفته بود یا اسیر شده یا کشته می شد.

خلاصه رفتیم داخل یک سنگری که استحکامات عراقی ها آنجا بود همانجایی که شب قبل از همانجا بچه ها رو می زدند . من و شهید شریعتی  با هم بودیم. شریعتی خوب توی آن خونه اتاق کناری ما بود و از قبل هم با شهید اسماعیل صلبی رابطه ی صمیمی و خوبی داشت.در این لحظه از من پرسید اسماعیل کجاست شهید شد؟ گفتم بله گفت شهباز پس تو با من باش .

وی که از نزدیک حمایت های شهید اسماعیل را از من دیده بوده در قبال حفاظت از من  احساس مسئولیت می کرد  وقتی خبر شهادت اسماعیل را  شنید خیلی ناراحت شد یه لحظه می خواست گریه کنه ولی خوب توی آن شرایط نمیشد.من و شهید شریعتی و 2نفر دیگه که از بچه های ارکان گروهان توی سنگر بودیم و داشتیم صحبت می کردیم  و وضعیت منطقه رو بررسی می کردیم یکدفعه دیدیم که هلیکوپتر عراقی داره از جلوی ما نیرو  پیاده میکنه ظاهرا نیروهای گارد ریاست جمهوری بودند تنومند و کلاه کج و ..

بعد توی این فاصله از سنگر آمدم بیرون رفتم پشت خاکریزداشتیم تیراندازی می کردیم که یکدفعه دیدم که سنگر  رو زدند  و سنگر آتش گرفت فکر می کنم که شریعتی همونجا شهید شد به نحوی که من دیگر حتی پیکر مطهر ایشون رو هم ندیدم بعد از این صحنه جغتایی از بسیجیان گنبدی گفت باید به عقب برگردیم .

در آن زمان حدود 12-10 نفر بیشتر نبودیم  و به این صورت بود که پیکر پاک شهید شریعتی در عملیات کربلای ٤ جاه مانده و اکنون پس از دو دهه از سپری شدن آن روزها به آغوش وطن باز گشتند درود به روان پاک این شهید بزرگوارشهید مهدی آقا شریعتی پس از 31 سال به آغوش گرم خانواده باز گشت.

شهید مهدی آقا شریعتی که  درچهارم اسفندماه سال 65 در عملیات کربلای 4 به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پس از 31 سال با تفحص کمیته جستجوی مفقودین در منطقه ام الرصاص شناسایی و به آغوش خانواده باز خواهد گشت.

انتهای پیام /

 

منبع: دانا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۲۶۷۵۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کتاب «رازهای زیارت اربعین» روانه بازار نشر شد

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «رازهای زیارت اربعین» اثر محمد سند با تحقیق ابراهیم حسین بغدادی و ترجمه محمد خنیفرزاده در ۱۷۶ صفحه در مجتمع فرهنگی فاطمیه اصفهان تهیه و به همت مؤسسه بوستان کتاب به چاپ رسید.

نویسنده اثر حاضر مطالب ارزنده‌ای درباره فلسفه زیارت اربعین و وسعت انعکاس آن بر روح و روانِ بشر بیان کرده است. کشش و شیفتگی شدیدی که این شعیره مقدس به حضرت اباعبدالله الحسین (ع) به طور ویژه و به دیگر شهدای کربلا به طور عام در وجود ما می‌دواند، کانون توجه ما در این کتاب است؛ چیزی که موجب می‌شود روحیه باصفای انسان با ایمان در جامعه‌ای که در آن به سر می‌برد، ممتاز و برجسته کند و نمونه فاخری از همزیستی بر پایه عشق و محبت الهی را در میان همنوعان خود رقم زند.

ساختار اثر

این کتاب در سه فصل تألیف شده است؛ فصل اول با عنوان «زیارت اربعین، تعالی‌بخش فطرت انسانی» نیروی محرک در زیارت اربعین، مهدویت در امتداد عاشورا و شعائر حسینی و نظارت مداوم کشورها بر زیارت اربعین را بررسی کرده و حرمت مناسبت و موسم اربعین، سکولاریسم نوین و زیارت امام حسین (ع) و دلیل تمرکز بر زیارت امام حسین (ع) را شرح داده و گنبد حسینیِ آسمان و تربت روحانی آن، حورالعین، پرتوی از نور حسین (ع) و دیدار امام حسین (ع) و فراموشی حوریان را به نگارش درآورده است.

نویسنده در فصل دوم با عنوان «زیارت اربعین، تمدن یا حکومت» ابعاد زیارت اربعین امام حسین (ع)، قرآن کریم و فرهنگ و تمدن و قواعد جهانی نظام اهل بیت (ع) را بیان کرده و جایگاه علمی نظام حوزه در پژوهش‌های غربیان، راز موفقیت نظام تشیع و رازهای قواعد حاکم بر نظام اهل بیت (ع) را مورد تأکید قرار داده است.

«فلسفه شعائر حسینی» عنوان سومین و آخرین فصل از کتاب حاضر است که در آن یعقوب و گریه او بر یوسف (ع)، شعار حضرت مهدی (عج) و اهل بیت (ع) قطب و محور مودت تبیین شده و تفاوت‌های اسلام عمومی با اسلام ایمانی، فلسفه ولایت و رجعت سران عدالت الهی به رشته تحریر درآمده است.

کد خبر 6089496 فاطمه علی آبادی

دیگر خبرها

  • یادواره شهدای حسین آباد دورود
  • جدیدترین شماره مجله «خیمه» منتشر شد
  • کتاب «رازهای زیارت اربعین» روانه بازار نشر شد
  • قایق هایی از جنس ملودی (عکس)
  • آیا ادعای سید حسین نصر درباره‌ی همکاری شریعتی با ساواک حقیقت دارد؟
  • مراسم ویژه خدام حسینی در حرم مطهر امام حسین(ع) عصر جمعه
  • علاقه عجیب شهید زین‌الدین به یک شهید
  • دیدار مسئولان خوروبیابانک با خانواده شهید حسین ایرانی
  • درگذشت پدر شهید میرداداشی
  • عملیات در محل تجمع و عیش و نوش مستشاران آمریکایی‌ به روایت حسین مظفر