کودکان این خانه تشنه محبت هستند/ جای خالی مادر
تاریخ انتشار: ۶ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۲۹۱۵۸۱
قم - کودکانی که در شیرخوارگاه صدف قم نگهداری میشوند هرچند از نگهداری دلسوزانه پرستاران این مرکز بهرهمند هستند ولی همچنان تشنه و نیازمند محبت مادری هستند.
خبرگزاری مهر - گروه استانها: تعدادی از کودکان بیسرپرست و بد سرپرست استان قم در شیرخوارگاه صدف نگهداری میشوند؛ اینکه آنها چگونه روزگار میگذرانند، چه مشکلاتی دارند و خواستههای مادریارانشان چیست ما را پای دل لیلا حرمتی، مسئول این شیرخوارگاه کشاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی به سؤالهای ما در مورد نحوه کمک به این فرزندان، شرایط حامی شدن، مشکلات و کاستیهای موجود و سؤالهایی که شاید در ذهن خیلی از ما باشد پاسخ داد که در این مصاحبه میآید:
برای شادی بچهها چه اقدامی میکنید؟
مراسمهای مناسبتی و تولدهای دسته جمعی در اینجا برپا میشود بازی، قصه گویی، هواخوری و بردن به مکانهای تفریحی بیرون از مرکز و شرکت در میهمانیها را دارند.
تا حد توان سعی میشود از تفریحات معمول در خانه برخوردار باشند.
شرایط تربیتی و آموزشی آنان فراهم هست؟
بله؛ برنامههای آموزشی و تفریحی داریم تا از بچههای دیگر عقب نمانند و فرزندان توسط مددکاران ساماندهی میشوند و از بدو ورود خدمات پرستاری و درمانی برایشان در نظر گرفته میشود و برنامههایی برای پرورش هوش و خلاقیت آنان داریم و برنامههای آموزشی متناسب با سن آنان ارائه میشود.
اسم کودکان را چگونه انتخاب میکنید؟
از بدو ورود خودمان برایشان اسم خوب و مناسبی انتخاب میکنیم که البته اسم تکراری هم انتخاب نمیشود و نام خانوادگیشان توسط ثبت احوال انتخاب شده است.
تولد کودکانی که هویتی ندارند را چگونه در شناسنامه مینویسید؟
سن آنان بر اساس نامه پزشک قانونی تخمین زده میشود.
از مشکلاتتان بگویید؟
کودکان این مرکز با توجه به شرایط سنی حساس نیازمند مراقبت و پرستاری بیشتری از لحاظ جسمی و روانی هستند.
با توجه به حجم کاری زیاد شرایط کاری سخت است اما علاقه به بچهها در این رده سنی لذتی دارد که سبب انجام وظایف همه به بهترین وجه ممکن میشود.
شرایط فرزندخواندگی به چه نحو است؟
شرایط فرزندخواندگی به طور کامل در پرتال سازمان بهزیستی ارائه شده است که علاقمندان به نگهداری کودکان بیسرپرست باید به آن مراجعه کنند و پس از تکمیل فرایند قانونی و اداری از کودکان نگهداری کنند.
بیشتر فرزندان اینجا بدسرپرست هستند که پس از ساماندهی خانوادهها یا به خانواده خودشان یا جایگزین تحویل داده میشوند
کودکانی که قابل تحویل هستند حتی آنان که بیمار یا معلول باشند در صورت داشتن متقاضی پس از گذراندن مراحل قانونی تحویل داده میشوند.
بیشتر فرزندان اینجا بدسرپرست هستند که پس از ساماندهی خانوادهها یا به خانواده خودشان یا جایگزین تحویل داده میشوند.
تشخیص گرفتن فرزند از خانواده با دادگاه صالحه است که فرزند در این صورت از خانوادهای که صلاحیت نگهداری ندارد گرفته میشود و به شیرخوارگاه تحویل میشود.
کسانی که تمایل دارند میتوانند به صورت رایگان به کودکان خدمات ارائه دهند؟
در صورت تمایل افراد متقاضی اعم از پزشک، روانشناس، معلم، هنرمند و یا انجام هر نوع کمکی با تأیید حراست و گزینش سازمان بهزیستی متناسب با سن فرزندان میتوانند درخواست دهند و خدمت داوطلبانه به این کودکان داشته باشند.
چطور میتوان حامی این کودکان شد؟
با توجه به اهمیت ارتباط عاطفی حامی و فرزند در صورتی که فردی درخواست حامی شدن برای فرزندی را داشته باشد، باید صلاحیت وی توسط کارشناسان سازمان بهزیستی و دستگاه قضایی مورد بررسی قرار گیرد تا در صورت تأیید و با اخذ مجوزهای قانونی این ارتباط شکل گیرد.
مردم میتوانند برای کمک به این مراکز با شمارهگیری ستاره ۷۴۱ ستاره ۹۰۹۰ مربع کودکان بدسرپرست یا بیسرپرست را حمایت کنند.
شماره حسابهای مشارکتهای مردمی سازمان بهزیستی هم یکی از راههای کمک به این فرزندان است که باید در فیش واریزی قید شود که برای فرزندان شیرخوارگاه است.
خیرین هم به وسع خودشان در زمینه درمان، خوراک، پوشاک و بحثهای عمرانی مشارکت میکنند.
مهمترین نیاز کودکان اینجا چیست؟
این بستگی به شرایط سنی، جسمی و روانی فرزندان دارد؛ به عنوان مثال برای بچههای معلول یا بیمار نخستین نیاز انجام کارهای درمانی است.
بهرغم همه مشکلات و محدودیتها تمام پرسنل تلاش میکنند خواستههای فرزندان را رفع کنند اگر چه در رفع برخی آنها نیازمند حمایت مستمر مسئولان، خیران و ارگانهای مختلف هستیم.
اینجا یکی از مراکز شبه خانه است اما خانه نمیشود و محبت ما هرگز محبت مادر نمیشود
اینجا یکی از مراکز شبه خانه است اما خانه نمیشود و محبت ما هرگز محبت مادر نمیشود.
همه ما تلاش خود را میکنیم و از جانمان برای بچهها مایه میگذاریم اما محبت ما جوابگوی کودکان نیست.
حجم کار ما زیاد است و اینجا در مجموع با روانشناس، مربی، پزشک متخصص اطفال، پرستار و مددکار ۱۹ پرسنل دارد.
شیفت کاری مادریاران اینجا چگونه است؟
شیفت کاری مادریاران این مرکز ۲۴-۴۸ است.
هرچند کودکان اینجا ارتباط گیری خوبی با مادریاران دارند و شرایط زندگی مانند خوراک، پوشاک و مسکن فراهم است اما شاید بچهها با خود بگویند این چه مادری است که آنقدر با محبت است که یک شبانهروز به من خوبی میکند اما آنقدر بیمحبت است که دو روز مرا تنها میگذارد، نظر شما چیست؟
ما نهایت تلاش خود را میکنیم اما این مشکل هم وجود دارد.
مادران شیفتی اعتماد را در برابر بیاعتمادی شکل میدهد و آنان را چند هوا میکند و در آینده و روحیه آنان تأثیر نامطلوبی خواهد داشت زیرا کودکان به مربیان به عنوان مادر وابسته میشوند اما مادری که یک روز اینجا و دو روز نیست؟
به نظر من هم این مشکل باید آسیب شناسی شود.
منبع: مهر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۲۹۱۵۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مروری بر جنایات گروهک منافقین؛ترور یک نوجوان پیش چشمان مادر
منافقین تروریست پس از حمله به منزل شهید نوری تاجر و ترور وی منزل مسکونی این شهید را پیش چشمان مادرش به آتش کشیدند. - اخبار رسانه ها -
مروری بر جنایات گروهک تروریستی منافقین؛ ترور یک نوجوان پیش چشمان مادرش و آتش زدن خانه
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، شهید سعید نوری تاجر در سال 1342 در خانوادهای مذهبی متولد شد.
در روزهای انقلاب این شهید در صحنههای مبارزه با رژیم شاه با حضور در راهپیماییها، حمل پلاکاردها و توزیع اعلامیهها مشارکتی فعال شد.
شهید نوری تاجر پس از پیروزی انقلاب علاوه بر فعالیت در سنگر مدرسه و زمینه های هنری و فرهنگی و تبلیغاتی به جهاد سازندگی پیوست و به اتفاق جمعی دیگر از جهادگران عازم روستاهای محروم کردستان شد.
وی پس از آغاز جنگ تحمیلی به همراه جمعی از جهادگران به منظور سمپاشی و ضد عفونی کردن محیط جبهه عازم مناطق عملیاتی شد.
این شهید گرچه از لحاظ جسمی در وضعیتی مناسب به سر میبرد ، اما آنچنان در اشتیاق انجام وظیفه فعال بود که عاقبت در اثر گرمای سوزان بیابان های دشت ذهاب و قصرشیرین با تنی رنجور و تب شدید به وسیله همرزمانش به تهران بازگردانیده شد.
وی پس از بهبودی و گذراندن دوره نقاهت به آرزوی شهادت به جبهه بازگشت.
شهید نوری تاجر گرچه به عنوان شاگرد ممتاز در امتحانات گزینش دانشکده تربیت معلم قبول شده بود اما جبهه را به دانشکده ترجیح داد و به عنوان عضوی از بسیج گاهی به پاسداری از حوالی بیت امام خمینی (ره) مشغول میشد.
روز شهادت
حوالی اذان مغرب در روز بیست و دوم تیر 1361، نزدیک افطار دو نفر از تروریستهای منافق به منزل آنها میروند، سعید در کنار مادرش بر سر سفره افطار در انتظار نوای اذان نشسته بود، زنگ به صدا در آمد و سعید از جا بلند شد و درب را باز کرد و در همان لحظه اول با مشاهده تروریستها به ماهیت آنها و نقشه شومی که در سر داشتند، پی برد و درب را به روی آنها بست.
در این لحظه یکی از تروریستها از فرصت استفاده کرده و پایش را جلوی درب گذاشت و چند تیر به سوی سعید شلیک کرد، سعید با تمام قوا درب را نگه داشت اما به دلیل جراحات وارده و درد و خونریزی با پیکری خون آلود بر زمین افتاد، سپس تروریستها به درون خانه هجوم آورند و پس از بازرسی منزل، خانه را به آتش کشیدند.
مادر سعید سراسیمه پیکر پاک فرزند مجروح را در آغوش کشید و سر وی را بر بالین خود گذاشت، منافقین در همین حال گلولهای به گلوی این شهید شلیک کردند و در حالی که خانه در شعلههای آتش می سوخت، از صحنه فرار کردند.
روایت روزنامه اطلاعات از این جنایت
دو موتور سوار زنگ میزنند و سعید نوری پاسدار بسیجی 19 سالهای که دیری نیست از جبهه آمده است علیرغم همه دقتهای امنیتی که همواره بدان معتقد بود و مراعات میکرد اینبار با اندکی غفلت در را کمی باز میکند.
منافقین لوله اسلحه را از شکاف در به داخل آورده و سعید را به رگبار میبندند. سعید روزه دار بود و با خون خود افطار کرد. آن سوتر مادر مقاوم او بود که همراه کودک یک ساله اش تازه بر سر سفره افطار نشسته بود و منتظر سعید بود و دیگر هیچ کس در خانه نبود. در نیمه باز، صدای شلیک نیز همچنان بلند، شیشهها شکسته، بچه یک ساله با شدت تمام فریاد زنان و پیکر خونین و رشید سعید فرو افتاده بر خاک و چه غریب و چه قهرمان و چه مظلوم. طنین اذان هنوز در فضاست و هوا رو به تاریکی است و سفره افطار همچنان گسترده و منافق تروریست اتاقها و کمدها را میچرخد که بقیه کجایند؟ غریبانهتر از این چگونه ممکن است؟ خانه را به آتش میکشند و در آخرین لحظات مغز سعید را با تیر خلاص میکوبند و میگریزند و این فاجعه پیش چشمان مادری رخ میدهد که پیکر پر خون فرزندش را در آغوش کشیده است و آنها با قساوت یک جلاد خود فروخته مسخ شده حتی همین صحنه را نیز میبینند و بازهم از سعید نمیگذرند و تیری دیگر به او شلیک میکنند.
منبع: میزان
انتهای پیام/