Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایمنا»
2024-05-07@04:10:56 GMT

آرایش دختران ایرانی، چرا و چگونه غلیظ شد؟

تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۳۷۹۲۴۲

آرایش دختران ایرانی، چرا و چگونه غلیظ شد؟

مجله خبری ایمنا: تفاوت های زیادی را در مورد نحوه آرایش مو و صورت در نسل دختران امروزی و زنان متعلق به نسل های گذشته شاهد هستیم. در میان دختران دو نسل قبل – و هنوز در میان ساکنین مناطق روستایی یا استان های دور از پایتخت – رسم برداشتن «زیر ابرو» معمولا در مورد زنان متأهل مرسوم بوده و هست.

در حالی که امروزه شاهد این هستیم که دختران جوان و حتی نوجوان حتی به نحوی هماهنگ شده با والدین شان، اقدام به «تمیز کردن» یا فرم دادن مطابق با مدِ روز ابروی خود می کنند و به این اکتفا نمی کنند و موهای خود را با رنگ های مصنوعی و غیر متعارف و صورت خود را با آرایش غلیظ می پوشانند و گاه حتی در مواردی بینی خود را نه بر اساس نیاز پزشکی بلکه صرفا برای مطابقت با ایده آل های فرهنگی و به قصد ارتقای زیبایی های ظاهری خود به تیغ جراحی می سپارند و بیینده را در تشخیص دادن وضعیت تاهل خود با توسل به نمادهای ظاهری که پیش از این به عنوان ملاک تشخیص مورد استفاده قرار می گرفت، نامطمئن می سازند!


پرسشی که در ذهن شکل می گیرد علت تغییرات ظاهری فاحش در میان نسل های مختلف است و این که چگونه در عین حال شاهد مدارا و گاه همراهی خانواده ها و به عبارتی نسل های قدیمی تر در مواجهه با این تغییر رفتار هستیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



می دانیم که بنا به پژوهش های انجام شده و شواهد، ملاک زیبایی ظاهری اولین یا دومین معیار همسرگزینی برای مردان در ایران است و زنان ایرانی هنوز در جریان همسرگزینی به ندرت در موقعیت «انتخاب گر» بلکه همچنان تا حد زیاد و گسترده ای در موقعیت «انتخاب شونده» قرار دارند، در نتیجه پرداختن به زیبایی های ظاهری که – به سادگی ملاک انتخاب همسر است – همچنان نقش زیادی در موفقیت دختران برای نیل به هدف ازدواج ایفا می کند، آن هم در جامعه ای که عمومیت ازدواج و باور به ارزش مثبت ازدواج و تشکیل خانواده در میان اکثریت افراد رواج دارد.

می توان تصور کرد که قوانین مرتبط با پوشش در این جامعه نیز سهم خود را در این میان ایفا می کنند. زمانی که دختران مجازند صرفا گردی صورت را در معرض دید بگذارند، عملا این عرصه می شود محل اصلی و متمرکز تلاش برای هر گونه اقدام برای ارتقای زیبایی ظاهری و بنابراین، مصرف مواد آرایشی و اقدام به جراحی های پلاستیک در مورد بینی، یا تلاش برای جایگزین کردن لنز به جای عینک، و سایر دستکاری هایی که تحت عنوان مدیریت بدن در مباحث مرتبط با حوزه جامعه شناسی بدن مورد مطالعه قرار می گیرد، قابل توضیح و توجیه می شود اما این نمی تواند به تنهایی تحولات اخیر را توضیح بدهد.

در صورت مقایسه این جامعه با جامعه دیگری که نسبت قابل توجهی از دختران و زنان پایبندی عملی و داوطلبانه به پوشش اسلامی دارند مانند مالزی، که این گونه توجه و دستکاری های افراطی در مورد صورت و ظاهر در مورد زنان جامعه شان گزارش نشده است، علت یابی این چنینی با مشکل مواجه می شود. شاید مسئله را باید در بستر تحولات وسیع تر فرهنگی در این جامعه مورد بررسی قرار داد و با توسل به پژوهش های میدانی و گسترده به ریشه یابی پرداخت.

گاه صحبت از این می شود که آرایش کردن افراطی نوعی واکنش از سوی برخی از دختران به شرایطی بیرونی است که ممکن است با باورهای درونی ایشان و نوع تربیت خانوادگی شان مطابقت نداشته باشد و افراد خود را در شرایط حاکمیت معیارهای دوگانه می یابند و در مقابل فشارهای روانی دست به رفتارهای غیر متعارف می زنند.

گاه سخن از مادی شدن ارزش ها در جامعه ایران به میان می آید و این که چگونه روابط مبتنی بر زیبایی های ظاهری و سطحی نگری میان شکل گیری رابطه های انسانی و جذابیت متقابل شده است و اقدام به مداخلات و دستکاری در ظاهر، به ابزاری برای نیل به اهداف ابزاری تبدیل شده است که این تغییرات ارزشی خود را در زوال اخلاقی و کمرنگ تر شدن آرمان های معنوی متبلور می سازد که هر چند همچنان افراد صحبت از قائل شدن به اهمیت اخلاق و صداقت و اندیشه سالم می کنند اما در عمل، معیارهای سطحی و ظاهری را مبنای تعاملات و مناسبات اجتماعی خود قرار می دهند.

برای افرادی که تجربه زندگی یا تردد در جوامع توسعه یافته به ویژه جوامع غربی را داشته باشند،درک تفاوت های آشکار در مقایسه وضعیت پوشش و ظاهر بسیاری از دختران دانشجوی ایرانی و دختران دانشجوی ساکن جوامع غربی که با کمترین آرایش و ساده ترین پوشش ظاهر می شوند، موجب تعجب می شود، به نحوی که پیامی که از شیوه و سبک پوشش دختران مشغول در فضای آموزش عالی به مخاطب می رسد معمولا بیانگر توجه عمده ایشان به هدف تحصیلی و علمی است و ناخودآگاه مخاطب را نه به ویژگی های ظاهری،؛ بلکه به آنچه در ذهن خود می پروراند، قدرت بیان و تجزیه و تحلیل، قابلیت های پژوهشی و دستاوردهای علمی خود جلب می کند. تعامل در پیامی که از جانب دختران در این جامعه به مخاطب عرضه می شود حائز اهمیت است. 

منبع: هفته نامه صدا

منبع: ایمنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۷۹۲۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تلنگری جامعه‌شناختی به بحران آب

به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، بحران آب در ایران از بزرگترین مشکلاتی است که تمام جوانب زندگی و صنعت را تحت تاثیر خود قرار داده است. دلایلی مانند شرایط آب و هوایی و اقلیمی و سو مدیریت در این حوزه به رخ دادن این بحران دامن زده است.

نرگس آذری (دکتری جامعه‌شناسی سیاسی) در مقاله‌ای با عنوان «در باب ضرورت یک انقلاب شناختی در جامعه‌شناسی ایرانی» به این موضوع اشاره می‌کند که دامنۀ بحران‌های محیط‌زیستی ایران اکنون به بحران‌های اقتصادی و انسانی رسیده است، برای مقابله با بحران آب، باید برنامه‌های جدی و جامعی را در سطح جهانی اجرا کرد تا تأمین منابع آبی، کاهش هدررفت آب و افزایش کارایی در استفاده از منابع آبی مورد توجه قرار گیرد.

*  گزارش بانک جهانی در راستای خسارت اقتصادی آلودگی هوا 

این نویسنده در این پژوهش می‌نویسد: به گزارش بانک جهانی خسارت اقتصادی آلودگی هوا سالیانه حدود ۸ میلیارد دلار است و به گزارش وزارت بهداشت و درمان، ذرات معلق کمتر از /۲ میکرون علت مرگ ومیر سالیانه ۲۷۰۰ نفر در تهران است. گزارش‌های رسمی از ویرانی ۶۰ درصد جنگل‌های کشور خبر می‌دهد به گونه‌ای که در بازه زمانی ۱۳۸۷ تا سال ۱۳۹۷، بیش از یک میلیون و ۴۳۰ هزار هکتار از جنگل‌های عمدتاً بلوط دچار خشکیدگی، آفت و تخریب شده‌اند.

آذری در ادامه به این مهم اشاره می‌کند که اکثر شهر‌های کشور فاقد سیستم‌های تصفیۀ فاضلاب مناسب یا هرگونه تأسیسات تصفیه فاضلاب هستند و در پی عدم مدیریت ۱۶ میلیون تن پسماند عادی تولید شده و ۱۰ میلیون متر مکعب شیرابه در روز، آلودگی آّب و خاک مناطق وسیعی از کشور در حال گسترش است.

* ارتباط کمبود آب با قدرت و سیاست

به زعم این پژوهشگر با وجود خسارات انسانی  فراوان مرتبط به انواع آلودگی‌ها و نابودی منابع مشترک ملی، این بحران کمبود منابع آبی بوده است که در سال‌های اخیر، توانسته آگاهی و بسیج اجتماعی حول محور منافع گروهی پدید آورد و بیشترین تنش‌های مربوط به محیط‌زیست را موجب شده است.

بحران کمبود منابع آبی در سال‌های اخیر، آگاهی و بسیج اجتماعی حول محور منافع گروهی پدید آورد و بیشترین تنش‌های سیاسی مربوط به محیط‌زیست را موجب شد

این پژوهشگر بیان می‌کند که در ایران دو دهۀ اخیر، به دنبال خشک شدن آب رودخانۀ زاینده‌رود و کم آبی رودخانه کارون و مخالفت‌های شدید با پروژه‌های سدسازی، انتقال آب از سوی بهره‌برداران یا شهروندانی که متأثر می‌شوند، محیط‌زیست به عینی‌ترین صورت خود به سیاست و قدرت مربوط شده است.

این استاد جامعه شناسی توضیح می‌دهد که اعتراضات مربوط به عدم تأمین آب کشاورزی و شرب شهر‌ها و روستا‌ها در فلات مرکزی ایران به امری متداول بدل شده و به‌ویژه در فصل تابستان به نمادی از ناکارآمدی در فضای مجازی و در رسانه‌های خارج کشور تبدیل شده است.

* بحران آب و جامعه

آذری در این مقاله می‌نویسد: با وجود آن که شاید بحران‌های مربوط به هوا و خاک نیز به اندازه آب تأثیرات مهم بر کیفیت زیستگاه‌های کشور داشته است؛ اما این دسترسی به آب بوده است که با تشکل‌های صنفی و شهروندی پشتیبانی شده، توانسته آگاهی‌های طبقاتی و سیاسی نسبت به این موضوع را در میان ذینفعان برانگیزد.

این پژوهش به این موضوع اشاره می‌کند که بحران آب موجب کنشگری گروه‌های اجتماعی در عرصه‌های قدرت شده است و تأثیر واضح این امر را می‌توان در چالش‌های بزرگ اجتماعی و سیاسی پیرامون پروژه‌های عمرانی مربوط به انتقال آب میان دو عرصه مشاهده کرد.

در پایان باید گفت بحران آب در کشور مسألە آب را به مسألە دسترسی به منابع آبی تبدیل کرده و این دسترسی را با موضوع قدرت مرتبط کرده و بدین ترتیب آن را به امری سیاسی تبدیل کرده است.

* جامعه‌شناسی محیط‌‌زیست

 جامعه شناسی محیط‌‌‌زیست بنا به تعریف، مطالعۀ ارتباط میان جامعه و محیط‌‌زیست و تأثیراتی است که بر هم می‌گذارند. در این مطالعات، هدف یافتن پاسخ برای بحران‌های محیط‌زیستی نیز هست. با این تعریف، جامعه‌شناسی محیط‌زیست در واقع به دنبال نوعی جامعه‌شناسی است که شناخت طبیعت پیرامونی را نیز مدنظر دارد. دوگانه‌ای که لتور به شدت مورد انتقاد قرار می‌داد.

پارادایم طبیعت‌گرایی زمانی که به جامعه‌شناسی می‌رسد تبدیل به جامعه‌شناسی محیط- زیست می‌شود، رویکردی راست‌گرایانه که به دنبال رابطۀ میان جامعه و محیطزیست پیرامونش است بی‌آنکه واقعیتِ پیوستگی میان این دو و تأثیر توأمان آن از سیاست و قدرت را نادیده می‌گیرد

این که اساساً انسان و طبیعت را دو چیز جدا از هم بی‌نگاریم تصوری است که موقعیت هستی-شناسانۀ ما در جهان پس از مدرنیته آن را محقق ساخته و علوم مدرن آن را تثبیت کرده‌اند. این جایگاهِ هستی‌شناختی موجب ایجاد خطا‌های شناختی ما شده است، خطا‌هایی که بهایش را با بحران‌های کنونی محیط‌زیستی می‌پردازیم.

این درحالی است که جامعه‌شناسی به عنوان تفکری  نقاد نتوانسته بر این دوگانۀ ساختگی فائق آید و آن چه با عنوان جامعه‌شناسی محیط‌زیست پدید آورده نیز تکرار همین دوگانگی است.

جامعه‌شناسی محیط‌زیست جایی است که جامعه و محیط-زیست از هم جدا هستند. نقد اولریش بک به جامعه‌شناسی محیط‌زیست را هم در همین راستا می‌توان یافت:

در واقع جهت تحلیل جامعه‌شناسانۀ مسائل زیست‌بومی، باید یک چارچوب مفهومی را ارائه کنیم که ما را قادر می‌سازد آنها را به عنوان مسائلی نه مربوط به محیط‌زیست با دنیای پیرامون ما بلکه به‌عنوان مسائلی ببینیم که ناظر به دنیای درونی جامعه است. طبیعت به خودی خود طبیعت نیست، یک مفهوم، یک هنجار، یک مجموعه، یک اتوپیا، یک طرح بدیل است و امروزه بیش از هرچیز چنین است.

پارادایم طبیعت‌گرایی زمانی که به جامعه‌شناسی می‌رسد تبدیل به جامعه‌شناسی محیط-زیست می‌شود، رویکردی راست‌گرایانه که به دنبال رابطۀ میان جامعه و محیط‌زیست پیرامونش است بی‌آنکه واقعیتِ پیوستگی میان این دو و تأثیر توأمان آن از سیاست و قدرت را نادیده می‌گیرد. در این رویکرد، حفاظت از محیط‌زیست از حذفِ انسان از محیط‌زیست و مداخلۀ انسان در آن می‌انجامد بی‌آنکه قادر به مشاهده تأثیر قدرت و سیاست بر دسترسی به طبیعت باشد. نقطۀ مقابل ِجامعه‌شناسی محیط‌زیست، تعبیرِ محیط زیستی ِجامعه‌شناسی است به گونه‌ای که جز آن ممکن نباشد.

در سوی ِدیگر، اما محیط‌زیست دیگر در پارادایم طبیعت‌گرایانه نمی‌گنجد و تفکر انتقادی جامعه‌شناسی نیز قادر به حفظ محیط‌زیستی بودن خود نیست.

* ایجاد یک انقلاب هستی- شناسی و شناخت‌شناسی در جامعه‌شناسی

در نهایت اینکه نتایج این پژوهش بر موضعی انتقادی استوار است که فراخوانی برای ایجاد یک انقلاب هستی- شناسی و شناخت‌شناسی در جامعه‌شناسی برای به رسمیت شناختن پیوستگی میان انسان به معنای موجودیت اجتماعی و سیاسی‌اش و طبیعت به معنای هر آن چه بر کیفیت زندگی و دسترسی به منابع اثرگذار است.

این فراخوان از ضرورت اتخاذ این رویکرد با توجه به وضعیت کنونی جامعۀ ایرانی ِمتأثر از بحران‌های زیست محیطی سخن می‌گوید و بیش از هرچیز روایت و تاریخی را می‌سازد که برهه‌های هستی‌شناختی معینی را برجسته کرده است. در این تاریخ، طبیعت عاملیتی مهم در شکل‌گیری چیستی کنونی جامعۀ ایرانی دارد و هم چنان در حال اثرگذاری بر حال و آینده آن است. 

گفتنی است این مقاله در ششمین همایش پژوهش اجتماعی در جامعه ایران که توسط انجمن جامعه‌شناسی ایران اسفند 1402 برگزار شد، ارائه شده است.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • بارش برف و کولاک همراه با مه غلیظ در ژالانه
  • غریب‌آبادی: چه کسی به داد زنان و دختران آمریکایی می‌رسد
  • واکنش دبیر ستاد حقوق بشر به برخورد تهاجمی با زنان در آمریکا
  • واکنش معاون قوه قضاییه به برخورد با زنان و دختران در آمریکا: چه کسی به داد آنها می‌رسد؟
  • واکنش دبیر ستاد حقوق بشر به برخورد تهاجمی با زنان و دختران در آمریکا
  • دختران ورزشکار ایرانی یک الگو در کشورهای مسلمان هستند
  • حامیان دروغین زنان ایران دختران دانشجورا در خیابان لگدمال می کنند
  • حامیان آزادی زنان ایران دختران دانشجورا در خیابان لگد مال می کنند
  • حامیان شعار زن، دختران دانشجو را در کف خیابان لگدمال می‌کنند
  • تلنگری جامعه‌شناختی به بحران آب