Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-05-08@13:43:10 GMT

برج آزادی؛ نماد تهران است یا نماد ایران؟

تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۳۹۸۸۲۵

وقتی شهری میزبان است از تصویر همان شهر در پس‌زمینه استفاده می‌شود مثل مذاکرات هسته‌ای در استانبول یا بغداد یا آستانه. اما اگر می‌خواهیم نمادهای همه را بگذاریم از جنبه شهری خارج می‌شود و شکل سیاسی به خود می‌گیرد. برج آزادی بیشتر نماد معماری و شهری است تا سیاسی.

به گزارش ایسنا، مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: «در اجلاس سران کشورهای ایران، روسیه و آذربایجان که در تهران برگزار شد، تصویر پشت سر سه رییس‌جمهوری یا طرح پس‌زمینه از چند نظر جالب و درخور درنگ است:

نخست به این خاطر که در طرح بزرگ پشت سر سه رییس‌جمهوری تصاویر نمادین یا شماتیکی از کاخ کرملین در مسکو، برج آزادی در تهران و مرکز فرهنگی حیدر علی‌‌اف در باکو دیده می‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وقتی شهری میزبان است تنها از تصویر یا طرح همان شهر استفاده می‌شود؛ نه میزبان و میهمان با هم. مثلا وقتی مذاکرات هسته‌ای در استانبول جریان داشت تصویر این شهر و در بغداد و در آستانه نیز. وین چون بین‌المللی است بحث دیگری دارد. پس اگر تنها تصویر تهران بود بحثی نبود اما حالا که هر سه را گذاشته‌اند می توان نکاتی را مطرح کرد.‌

چون ایران میزبان است، برج آزادی وسط است و حسن روحانی، رییس‌جمهوری ایران هم وسط و زیر آن نشسته و ولادیمیر پوتین و الهام علی‌اف در دو طرف اما آن دو جابه‌جا نشسته‌اند! علی‌اف زیر کاخ کرملین و پوتین زیر تصویری از سازه‌ای در آذربایجان.

دوم: برج آزادی نماد تهران است نه کل ایران و تازه در ۱۰ سال اخیر بر سر این که برج آزادی را نماد تهران بدانیم یا برج میلاد را بحث‌های بی‌فرجامی درگرفته اما چه آزادی و چه میلاد، نماد تهران‌اند نه نماد قدرت سیاسی. باز اگر تنها آزادی بود از شهر میزبان حکایت می‌کرد اما کنار دو نماد دیگر نشسته است.

ایران اگر چه کاخ ریاست‌جمهوری دارد اما نمادین نیست و در ادبیات رسمی هم از لفظ «کاخ» پرهیز می‌شود. تازه مشخص نیست «پاستور» را باید مقر رییس‌جمهوری دانست یا «سعدآباد» را. البته پاستور معرف ریاست‌جمهوری است اما در سعدآباد هم دیدار و استقبال و مذاکره صورت می‌پذیرد. منتها اگر بخواهند پاستور را معرفی کنند به عنوان دفتر رییس‌جمهور نه بخش‌های تاریخی مرتبط با دستگاه‌های دیگر معماری چشم‌گیری ندارد. سعدآباد هم یادآور حکومت گذشته است.

سوم: برج میلاد در واقع یک برج مخابراتی است و شبیه آن با ارتفاع مشابه (از ۴۵۰ تا ۵۵۰ متر) در تورنتوی کانادا (برج سی ان)، کوالالامپور مالزی و برج رادیو تلویزیونی تیانجین در چین وجود دارد و نمی‌توان از آن به عنوان نماد اختصاصی تهران یا ایران در اجلاسی در این سطح استفاده کرد؛ خاصه این که شبیه همین در مسکو به نام برج «اوستا نکینو» وجود دارد. شباهت برج‌های مخابراتی به هم به خاطر کلاهک یا تاج آنها و آنتنی است که روی آن نصب می‌شود. یکی از شگفتی‌های کارشناسان خارجی این است که در تهران که شهری کوهپایه‌ای است برج مخابراتی ساخته شده؛ در حالی که با هزینه‌ای به مراتب کمتر می‌شد آنتنی را روی یکی از قله‌ها نصب کرد! اگر در چین و ژاپن برج مخابراتی می‌سازند، به خاطر این است که به ارتفاع ۵۰۰ متری برسند؛ در حالی که ما ارتفاع چند برابر را در کوه داریم! از این رو حدس زده می‌شود که چون برج آزادی به خاطر نزدیکی به فرودگاه مهرآباد ارتفاع کمتری به نسبت برج‌های مشهور دارد (۶۳ متر) و به مناسبت جشن‌های دو هزار و پانصد ساله ساخته شده، برج دیگری طراحی و ساخته شد که ۴۳۷ متر ارتفاع دارد. با این همه چه برج میلاد چه برج آزادی نمادهای تهران هستند نه کل ایران و قدرت سیاسی و حکومت را هم یادآوری نمی‌کنند.

چهارم: هر چند نماد یک شهر می‌تواند نماد یک کشور هم باشد اما همه جا این طور نیست. کاخ کرملین با قدمت ۵۰۰ ساله و مجموعه‌ای از کاخ‌ها و کلیساها هم نماد مسکوست و هم نماد روسیه و کلیساهای تاریخی را هم دربرگرفته است. نماد شهرباکو اما برج‌های شعله است. سه ساختمان که به شکل شعله‌های آتش طراحی شده‌اند و از پیشینه تعلق فرهنگی این سرزمین (اِران) به ایران و احترام به نور (روزها در قالب خورشید یا مهر و شب‌ها به صورت آتش) حکایت می‌کند. (تصویر اولی در زیر مرکز فرهنگی حیدر علی‌اف و نماد سیاسی جمهوری آذربایجان و دومی برج‌های شعله است.) با این نگاه برج آزادی هر قدر هم نماد تهران و بر برج میلاد ارجح باشد، به عنوان نماد ایران شناخته نمی‌شود یا رنگ سیاسی ندارد.

سوءتفاهم نشود! در این که برج آزادی کاملا اختصاصی و نماد معماری ایرانی و بسیار باشکوه و خاطره‌انگیز و یک شاهکار تمام‌عیاراست، ذره‌ای تردید نیست. شب‌هایی بوده که گرداگرد میدان آزادی چرخیده و از تماشای قامت آن لذت برده‌ام و از این منظر بر برج میلاد ارجح است ولو ارتفاع کمتر و فناوری قدیمی‌تری داشته باشد اما تهران یک بحث است و تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران یک موضوع دیگر. پس این که می‌گوییم در این طرح برج آزادی نباید انتخاب می‌شد، به خاطر این نیست که برج میلاد را نماد می‌دانیم که موضوع حکومتی و سیاسی و ملی است نه شهر و معماری.

اگر نشست شهرداران پایتخت‌های سه کشور بود، برج آزادی مناسبت داشت؛ هر چند باقر قالیباف برج میلاد را ترجیح می‌داد و به اعتبار اتمام آن در دوره شهرداری خود دوست داشت در کارنامه او ثبت شود؛ در حالی که طرح و ایده و شروع مربوط به دوره کرباسچی بود. در این حالت اما قطعا دیگر کاخ ریاست‌جمهوری آذربایجان ترسیم نمی‌شد و برج‌های شعله که واقعا زیباست و هر ایرانی را هم به وجد می‌آورد، مناسب بود. درباره کرملین اما کاخ هم نماد مسکوست و هم روسیه. مانند اهرام ثلاثه که نماد قاهره‌اند ولی برای کل مصر هم انتخاب می‌شود یا مجسمه آزادی که یادآور نیویورک است منتها نماد حکومت ایالات متحده هم هست.

با این طول و تفصیل‌ها این پرسش شکل می‌گیرد که نماد ایران یا جمهوری اسلامی ایران یا کاخ ریاست‌جمهوری ایران چیست؟

پس اگر نخواهیم از تصویر کلی شهر میزبان استفاده کنیم که ارجح است، دو گزینه می‌ماند: یکی حرم امام خمینی است اما جنبه مذهبی آن می‌چربد و نمی‌توان رهبران غیر مسلمان را ذیل طرح آن نشاند ولو حضور یابند و گل تقدیم کنند. این قاعده طبعا به طریق اولی درباره بارگاه امام هشتم شیعیان در مشهد هم صادق است. دیگری تخت جمشید است و دنیا دیر زمانی است که ایران را با تخت جمشید می‌شناسد. برخی هم میدان نقش جهان را پیشنهاد می‌کنند. کسی چه می‌داند شاید اگر این اجلاس در زمانی غیر از آبان ماه برگزار می‌شد، طرح تخت جمشید را می‌گذاشتند نه برج آزادی را.

منتها اگر دو، سه روز پس از حاشیه‌های روز منسوب به کورش در هفتم آبان رییس‌جمهوری در تصویری با پاسارگاد یا تخت جمشید مشاهده می‌شد حرف‌های بسیار درمی‌گرفت والنهایه شاید به این نتیجه رسیدند که با برج آزادی کار را تمام کنند و خیرش را ببینند و ما هم امیدواریم خیر اجلاس را فارغ از این حاشیه ببینیم...»

انتهای پیام

منبع: ایسنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۹۸۸۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بهار ۵۹؛ وقتی داد سندیکای خبرنگاران از حمله به مطبوعات درآمد

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در بهار ۱۳۵۹ پس از چندین مرحله توقیف مطبوعات - که در تابستان پیش از آن (۱۳۵۸) توسط دادستانی انقلاب اتفاق افتاد و برخی روزنامه‌ها و مجلات از جمله «آیندگان» و «تهران مصور» توقیف شدند - هنوز اجل توقیف بر سر بسیاری مجلات و روزنامه‌های دیگر می‌گشت و آن‌ها را با تحدید و تهدید مواجه می‌ساخت. در رادیو تلویزیون علیه برخی جراید داد سخن سر داده می‌شد، در بعضی استان‌ها ماموران محلی از توزیع نشریات قانونی جلوگیری می‌کردند و گاه گروه‌های تندرو با چوب و چماغ به جان دکه‌ی توزیع‌کننده‌ی بیچاره می‌افتادند. موضوع تا جایی بیخ پیدا کرد که سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات طی نامه‌ای سرگشاده به ابوالحسن بنی‌صدر رئیس‌جمهور وقت به این قضیه به‌شدت اعتراض کرد. این نامه که روز چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۵۹ در صفحه‌ی دوم روزنامه‌ی اطلاعات منتشر شد به این شرح بود:

کار به جایی رسیده است که رادیو تلویزیون بر خلاف قانون اساسی جو جامعه را علیه روزنامه‌ها بسیج می‌کند. ماموران محلی در استان‌ها از توزیع نشریاتی که با امتیاز قانونی منتشر می‌شوند جلوگیری می‌کنند و اعتراض فروشندگان جراید از تهدید و زورگویی گروه‌های چماق‌به‌دست بلند است و هیچ نهاد قانونی حامی آنان نیست.

آقای رئیس‌جمهوری

سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات بدین‌وسیله نگرانی عمیق خود را از شدت گرفتن موج هجوم به مطبوعات ابراز می‌دارد به‌ویژه آن‌که بخش وسیعی از حملات و تهدیدها علیه روزنامه‌نگاران به وسیله‌ی نهادهای دولتی و حکومتی که طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مسئولیت آن‌ها با شماست اعمال می‌گردد.

آقای رئیس‌جمهوری

روزنامه‌نگاران ایران هنوز سخنان شما را در تمام طول مدت پس از انقلاب و پیش از عهده‌دار شدن وظایف ریاست‌جمهوری درباره‌ی ضرورت تامین آزادی کامل عقیده و بیان رعایت کامل آزادی مطبوعات فراموش نکرده‌اند و بسیار حیرت‌آور است که زیر نظارت مستقیم شما در مدت کوتاهی که از انتخاب‌تان به ریاست‌جمهوری نگذشته موج اختناق و تهدید و ارعاب روزنامه‌نگاران از سوی رادیو تلویزیون که به هر صورت سخن‌گوی هیات حاکمه محسوب می‌شود، و نیز برخی مسئولان اجرایی بالا گرفته است. کار به جایی رسیده است که رادیو تلویزیون بر خلاف قانون اساسی جو جامعه را علیه روزنامه‌ها بسیج می‌کند. ماموران محلی در استان‌ها از توزیع نشریاتی که با امتیاز قانونی منتشر می‌شوند جلوگیری می‌کنند و اعتراض فروشندگان جراید از تهدید و زورگویی گروه‌های چماق‌به‌دست بلند است و هیچ نهاد قانونی حامی آنان نیست.

آقای رئیس‌جمهوری

تصور نمی‌کنید که شما در این نکته با ما هم‌عقیده نباشید که یکی از بزرگ‌ترین آرمان‌های مردم ما تامین آزادی بیان و قلم بوده است و نیز مطمئن هستیم که شما هر روز در جریان یورش‌های منظم و غیرمنظم گروه‌های مسئول و یا غیرمسئول به عرصه‌ی مطبوعات، فروشندگان جراید و اجتماعات گروه‌های سیاسی هستید و اعلامیه‌ی اخیر شما درباره‌ی ضرورت رسیدن به یک وحدت اصولی نشان می‌دهد که توسعه‌ی هرج و مرج و بی‌قانونی را برای آینده‌ی کشور به شدت خطرناک می‌دانید.

اعتقاد ما این است که بدون تامین آزادی کامل بیان و قلم و حفظ حرمت همه‌ی صاحبان اندیشه و افکار که تنها راه رسیدن به تفاهم فکری و آشنایی با نقاط اختلاف بین گروه‌هاست رسیدن به چنین وحدتی دور از منطق می‌نماید و تصریح می‌کنیم نفاق و چنددستگی در مسائل اصلی زمانی شدت پیدا می‌کند و به برخوردها منجر می‌شود که یکی از دو طرف نتواند عقاید و آرمان‌های خود را آزادانه و از طریق مطبوعات بی‌طرف ابراز دارد.

آقای رئیس‌جمهوری

سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات به حکم رسالتی که در حفظ و گسترش آزادی قلم و بیان بر دوش خود احساس می‌کند توجه آن‌جناب را به خطر بزرگی جلب می‌کند که انحصاری شدن مطبوعات متوجه آینده‌ی کشور و در نتیجه حاکمیت ملی و وحدت کشورمان خواهد کرد و مصرانه از شما می‌خواهد پیش از آن‌که دیر شود برای درهم کوبیدن این موج انحصارطلبی اقدام کنید.

آقای رئیس‌جمهوری

نسل آینده‌ی این کشور غفلت ما را در جلوگیری از تحدید آزادی‌های اساسی مردم نخواهد بخشید و به موجب قانون شما را مسئول حوادثی که ادامه‌ی این انحصارطلبی‌ها پدید خواهد آورد، خواهد شناخت.

انتظار ما از شما این است که فورا به هجوم‌ها و تهدیدهایی که از مدت‌ها پیش علیه مطبوعات اعمال می‌شود پایان دهید و بدین ترتیب راه را برای وحدتی که همواره بدان تاکید می‌کنید هموار سازید.

گفتنی است خطاب نامه‌ی سندیکا به ابوالحسن بنی‌صدر بود که روزنامه‌ی خودش «انقلاب اسلامی» یک سال بعد در ۱۸ خرداد ۱۳۶۰ توسط اسدالله لاجوردی دادستان انقلاب توقیف شد!

۲۵۹۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903392

دیگر خبرها

  • جمهوری اسلامی ایران نماد ایستادگی در برابر دولت‌های متکبر است
  • رایزنی گروسی و امیر عبداللهیان در تهران
  • استقبال تهران از پاسخ حماس به طرح سیاسی پایان جنگ علیه غزه
  • اربیل: در روزهای سخت اولین تماس ما با جمهوری اسلامی ایران است
  • بهار ۵۹؛ وقتی داد سندیکای خبرنگاران از حمله به مطبوعات درآمد
  • محموله تجاری ریلی افغانستان به مقصد ترکیه از ایستگاه راه‌آهن تهران عبور کرد
  • عبور محموله تجاری ریلی افغانستان به مقصد ترکیه از ایستگاه تهران
  • عبور محموله تجاری ریلی افغانستان به مقصد ترکیه از ایستگاه راه آهن تهران
  • بار ترانزیتی افغانستان به ترکیه از تهران گذشت/ آمادگی راه‌آهن برای حمل محموله‌های بعدی
  • بار ترانزیتی افغانستان بدون مجوز از ایستگاه تهران عبور کرد