فضای مجازی تغییر سبک زندگی و پدیده شکاف نسلها
تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۴۰۷۱۶۴
تمام روز را لحظهشماری میکردیم تا ساعت ۵ بعد از ظهر برسد و برنامه کودکی که تنها یک ساعت طول میکشید، آغاز شود. در آن یک ساعت، چنان مجذوب آن جعبه جادو میشدیم که مادر میتوانست برود تا بقالی و سبزیفروشی و نانوایی و خرید روزانهاش را انجام بدهد و برگردد...
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از بانوی کوثر، محمد پور پناهی گل تپه در یادداشتی نوشت: روزگار عجیبی است؛ روابط انسانی و تفریحها نسل جدید دچار تحول شده و فرآیند شناخت آدمهای جدید به دوش متنهای اینترنتی، به ویژه متنهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی و تصاویر منتشر شده از لحظات زندگی آنها افتاده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آن زمان برای مادر، چندان دشوار نبود فهمیدن این که چه چیزی بچههایش را یک ساعت پای تلویزیون میخکوب میکند؛ داستان کارتونها را میدانست و حتی گاهی کنارمان مینشست و «داستان مورچهخوار» یا «ماجراهای مداد آبی» را دنبال میکرد. ولی سرعت تغییر شرایط امروز به نسبت آن سالها بسیار زیاد شده است؛ به طوری که حتی نسل پدران و مادران ما نیز به سختی میتوانند پا به پای ما حرکت کنند. احتمالا اگر اجبار به پرداخت قبوض آب و برق به صورت اینترنتی نبود، بسیاری از پدر و مادرها دلیلی برای این که کنار دست فرزندشان کنار کامپیوتر بنشینند، نداشتند.
با همه فاصلهای که نسل دهه شصتیها با والدین خود پیدا میکرد ولی تفریحاتشان دیدنی و شنیدنی بود. به جای فوتبال توی کوچه، مینشستیم پای آتاری و سگا و نینتند و یا باشگاههای ورزشی و شهربازیهایمان کمی پیشرفتهتر شده بود. ولی نسل پس از ما، به سبکی دیگر زندگی میکنند: خیلی از اوقات کاملا ساکتاند، سرشان در گوشی موبایل یا تبلتشان است یا ساعتها در مانیتور کامپیوترشان فرو رفتهاند و گاهی بیمقدمه میخندند، بیمقدمه گریه میکنند، خواب و خوراکشان را شاید فراموش کنند و وقتشان را درون همان فضای ارتباطی مبهمی که با گوشی همراه، تبلت یا کامپیوترشان پیگیری میکنند، بگذرانند.
به طور مشخص، میشود فهمید که تنها نیستند و بخش زیادی از اوقات زندگیشان به ارتباط با دیگران ولی به شیوهای متفاوت میگذرد. سکوت برای این نسل، لزوما به معنای تنها بودن و زندگی در عزلت نیست؛ در پس همین سکوت، یک هیاهوی خاموش در جریان است. شاید همین نوجوان شانزده هفده سالهای که ساعتها ساکت، گوشی به دست نشسته شدیدا درگیر هیجان یک بازی گروهی اینترنتی باشد، شاید با دهها همبازی دیگر مشغول رقابت باشد و با این وجود، همه هیجانش را نه با بدن و زبانش که فقط در قالب کلماتی بیصدا در یک شبکه اجتماعی یا شاید یک چت دو نفره، تخلیه کند. اتفاقی که اگر با دنیای او مرتبط نباشیم، به هیچ وجه برایمان قابل درک نیست.
تمایل به انتشار و به اشتراکگذاری لحظههای زندگی نیز یکی از تفریحهایی است که برای نسل گذشته ما چندان قابل درک نیست. نسل ما و پس از ما به طور فزایندهای علاقهمند است که مکان خود را، غذایی را که الان میخورد، جایی را که در آن قدم میزند، موسیقیای را که الان گوش میدهد و حتی گاهی درونیترین فکری را که از ذهنش میگذرد با دوستانش به اشتراک بگذارد و انگیزه اصلی برای بسیاری از این به اشتراکگذاریها شاید صرفا دریافت «لایک» از دوستانش در اینترنت باشد. متنی را در فیسبوک منتشر میکند و دوستانش برایش لایک میزنند. تصویری از کفشهایش بر روی اولین برف زمستانی امسال را در اینستاگرام به اشتراک میگذارد و دوستانش برایش لایک میزنند. همین اتفاق در جاهای دیگری نظیر توییتر و تلگرام نیز اتفاق میافتد. نتیجه این که بسیاری از نوجوانان و جوانان این نسل، آدمهایی سر به زیر شدهاند که علاقهای به بلند کردن سرشان از درون گوشی تلفن همراه یا تبلت و کامپیوترشان ندارند. همه چیز، آن داخل اتفاق میافتد.
انتهای پیام/
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۴۰۷۱۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حکمرانی رسانه را جدی بگیریم
به گزارش همشهری آنلاین، محمدصادق کوشکی؛ استاد دانشگاه تهران در روزنامه همشهری نوشت، یکی از مهمترین و جدیترین ارکان حکمرانی در قرن بیستویکم، حکمرانی در عرصه رسانه است. هرچند اهمیت رسانه در ۵۰سال گذشته همواره مطرح بوده، در قرن حاضر حکمرانی در عرصه رسانه به جدیترین نماد آن بدل شده؛ چراکه بر ذهن، دل و جان شهروندان حکومت کرده و عمیقترین نوع حکمرانی است. از اینرو، آن حکومتی در رسیدن و بهحرکتدرآوردن جامعه برای نیل به اهداف موفقتر است که حکمرانیاش بر دل و جان مردم مسلط باشد؛ و حاکمیت رسانهای، ابزار آن بهشمار میرود.
با این مقدمه و با نگاهی به سازوکارهای داخلی، خواهیم دید که حکمرانی از طریق رسانه چندان جدی گرفته نمیشود؛ به تعبیری، رسانه در ایران همچنان بهعنوان امری حاشیهای و در درجه دوم و سوم قرار دارد. این درحالی است که حکمرانی مطلوب در قرن حاضر با بهکارگیری رسانه محقق میشود. به همینخاطر است که فضای مجازی بهعنوان ابزاری در جهت حکمرانی دشمن بر ذهن، جان و زبان شهروندان ماست. اگرچه مردم ما در ایران زندگی میکنند و تابع جمهوری اسلامی هستند، ذهن و روان برخی از آنها تابعی است از حکمرانی دشمنان ایران.
با ادامه این روند، ما در امر حکمرانی با نواقص فاحشی روبهرو شدهایم. عدمدرک این موضوع که رسانه رکن اساسی و مهم حکمرانی است باعث شده نتیجه اقدامات به ثمر نشانده شده مدیران ما و کارهای مثبت آنان، بین مخاطبان به شکل مناسب و درخور، انعکاس پیدا نکند و در ذهن آنان جا نگیرد؛ چراکه حکمرانی مسلط بر ذهن مردم در اختیار دشمنانمان است.
لذا تلاشهای مسئولان و گشایشهای ایجادشده آنان در زندگی مردم دیده و لمس نمیشود؛ بهعبارت دیگر، مردم از امکانات و ثمرات بهعملآمده استفاده میکنند و بهرهمند میشوند اما باز هم ناراضیاند و احساس یأس میکنند. در نتیجه با اینکه زندگی در ایران با توجه به شاخصههای رفاهی مثل سایر نقاط دنیاست و از آنها پایینتر نیست، مردم خود را در شرایطی پستتر از سایر مردم جهان، حتی مردمان کشورهای همسایه میپندارند و جامعهشان را سیاهترین جامعه تلقی میکنند. اگرچه واقعیت اینچنین نیست، در ذهن آنان این وضعیت و تصویر نقش بسته است. این نتیجه تفکری است که همچنان از دهههای گذشته نشأت گرفته و رسانه را امری حاشیهای میداند. علاوهبر این موضوع، بیان مسئولان ما همچنان به سبک و سیاق دهههای قبلی است. رهبر معظم انقلاب چندی پیش تصریح کردند که موضوع اطلاعرسانی دولت ضعیف است. این موضوع تنها محدود به دولت هم نمیشود و سایر عرصههای اجرایی را نیز دربرمیگیرد؛ چراکه هنوز رسانه به شکلی که باید، درک نشده و وقتی سخن از حکمرانی رسانه میشود گمان این است که باید بهوسیله تبلیغات شهری، ساخت یک سد یا تأسیس یک نیروگاه را مخابره کنند.
افزون بر این، هنوز برخی از مسئولان متوجه نشدهاند که نباید اجازه دهند دشمنان از طریق رسانه بر مردم حکومت کنند؛ لذا شاهدیم که هنوز این موضوع قطعی تلقی نشده که نباید بگذارند فضاهایی چون تلگرام و اینستاگرام و در کل فضای مجازی رایج کشور، به شکلی که دشمنان ما میخواهند کنترل شود!
در کشور هنوز بعضی مسئولان مخالف بسترهای مجازی ایرانی هستند و چشم امیدشان به فضای مجازی برآمده از دشمن است.
کنگره آمریکا برنامه تیکتاک را به سلاخخانه برده؛ چراکه بهخوبی موضوع حکمرانی رسانه را درک کرده است اما در جامعه ما شورایعالی فضای مجازی تصویب میکند که اینستاگرام و هر پلتفرم خارجی دیگری میتواند در پوسته ایرانی به فعالیت خود ادامه دهد. تداوم این وضعیت به این معناست که اگر مسئولان ما برترین خدمات را هم به مردم ارائه دهند باز هم مردم احساس یأس و ناامیدی دارند.