حمیدرضا گرشاسبی : هیأت مدیره به من اختیار تام داده است
تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۴۵۹۷۳۵
عضو هیأت مدیره باشگاه پرسپولیس گفت:طاهری پیاده به کربلا و نجف میرود و سپس عازم مشهد خواهد شد و به همین دلیل مدت زمان سفر او طولانی خواهد بود!
خبرگزاری فوتبال ایران پارس فوتبال دات کام :حمیدرضا گرشاسبی در خصوص خداحافظی علیاکبر طاهری از کارمندان باشگاه پرسپولیس و سفرش به عتبات عالیات صحبتهایی کرد که در زیر میخوانید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
صحبت از رفتن علیاکبر طاهری از پرسپولیس مطرح شده و او دیروز از همکارانش در این باشگاه خداحافظی کرد و حلالیت طلبید.
حمیدرضا گرشاسبی – به هر حال بحث سفر کربلا در میان است و این سفر میطلبد که شما خداحافظی کنید و از همه حلالیت بطلبید. طاهری بابت همین سفر دو هفته از هیأت مدیره مرخصی گرفته تا بتواند به سفرش برسد.
پرسپولیس در شرایط حساس و روزهای تاثیرگذاری قرار دارد و این عجیب است که طاهری در این شرایط بخواهد دو هفته به مرخصی برود. آیا این عجیب نیست؟
حمیدرضا گرشاسبی -به هر حال طاهری میخواهد پیاده به کربلا برود و پیاده هم بازگردد! او همچنین در مسیر بازگشت ۲ روز هم به مشهد مقدس خواهد رفت و بعد از آن به تهران میآید که در این شرایط او دو هفته از هیأت مدیره مرخصی گرفته است.
در برخی رسانهها عنوان شده که شما سرپرست موقت شدهاید.
حمیدرضا گرشاسبی -نه اینطور نیست. به دلیل اینکه طاهری دو هفته به این سفر میرود هیأت مدیره به من اختیار تام داده تا کار را انجام دهم و به نوعی نماینده هیأت مدیره هستم.
اما بهر حال قبول دارید که بوی استعفا به مشام میرسد؟
حمیدرضا گرشاسبی -الان که با شما دارم صحبت میکنم چیزی به عنوان استعفا مطرح نیست!
تا الان؟ یعنی شاید بعدا اتفاقات دیگری بیفتد؟
حمیدرضا گرشاسبی -گفتم که تا الان چیزی مشخص نیست. شاید اگر چیزی مبنی بر استعفا هم در میان باشد من در جریان آن نیستم.
در این شرایط تکلیف پرسپولیس چه میشود که برای آسیایی شدن تا چهارشنبه فرصت دارد؟
حمیدرضا گرشاسبی -ما بیش از ۹۰ درصد مسائل را حل کردهایم و فقط چند نفر باقی ماندهاند که آنها را هم در حال حل و فصل کردن هستیم.
این چند نفر چه کسانی هستند؟
حمیدرضا گرشاسبی -برخی از بازیکنان داخلی و خارجی هستند که بدهی آنها در حال تسویه شدن است.
اما قبول دارید تعداد طلبکاران پرسپولیس زیاد است؟
حمیدرضا گرشاسبی -ما اکثر کارها را پیش بردهایم و برای بازپرداخت سایر طلبکاران با فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ توافق کردهایم تا از طلب پرسپولیس بردارند تا تسویه حساب صورت بگیرد.
یعنی قرار است سازمان لیگ طلبهای پرسپولیس را پرداخت کند؟
حمیدرضا گرشاسبی -بله اما نه به صورت یکجا بلکه به این صورت که به مرور از آوردههای پرسپولیس به سازمان لیگ کسر شده و طلب طلبکاران پرداخت میشود.
آقای گرشاسبی! شفاف بگویید که آیا علیاکبر طاهری از پرسپولیس استعفا داده است؟
حمیدرضا گرشاسبی -تاکید میکنم که تا این لحظه چنین چیزی مطرح نبوده اما به هر حال شکل سفر به کربلا به گونهای است که شما باید از همه حلالیت بطلبید.
اما به ما این حق را بدهید که قانع نشویم چرا که در این شرایط مرخصی دو هفتهای برای مدیرعامل پرسپولیس خیلی عجیب است.
حمیدرضا گرشاسبی -به هر حال طاهری به نجف، کربلا و سپس مشهد میرود و بعد از زیارت به تهران بازمیگردد. به همین دلیل مدت زمان سفر او طولانی است.
منبع: پارس فوتبال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت parsfootball.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس فوتبال» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۴۵۹۷۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
غیرتی که در خون غلتید
اردیبهشت که میآید با خودش عطر بهارنارنج میآورد و اقاقیا، تا کوچه و خیابان را پُر کند از عطر سحرانگیز بهار، اما از ساعت ۹ شب ۸ اردیبشهت سال گذشته دیگر گلهای اقاقیای خیابان عظیمیان سبزوار بوی خون میدهند، بوی خون غیرت که بر اثر اصابت ضربات چاقو از سینه حمیدرضا الداغی بر سنگفرش خیابان ریخت تا از دختری در برابر مزاحمت چند مرد جوان دفاع کند.
هنوز یک ساعتی به شروع مراسم بزرگداشت اولین سالگرد شهید غیرت، حمیدرضا الداغی مانده که به گلزار شهدای سبزوار میرسم. با خودم میگویم تا گلزار شلوغ نشده به مزار شهید الداغی بروم. فاتحهخوان از کنار مزار شهدا میگذرم و همزمان با مادر شهید الداغی سر مزار میرسم. قطرههای گرم اشکهای مادر شهید الداغی، روی سنگ قبر سرد پسرش میچکد.
دلتنگتم عزیز مادر...
پیرزن دیگری آن طرف نشسته و با سوز دل، پسرش را صدا میزند؛ حمیدرضا پسرم، دلتنگتم عزیز دل مادر. سیل اشک، دیگر نمیگذارد قربان صدقه پسرش برود. چند نفری سعی میکنند تا مادر شهید را آرام کنند، اما پیرزنی رنجور و نحیف همان طور که با انگشتان چروکیده و لاغرش تصویر شهید الداغی را نوازش میکند گویی با خودش زمزمه میکند: مادر که باشی دلت آتش میگیرد وقتی جگر گوشهات را زیر خروارها خاک میببینی. هنوز بعد گذشت ۴۰ سال، داغ شهیدم تازه است.
شهیدغیرت پسر همه مادران است
پیرزن، چادر را روی سرش مرتب میکند و در حالیکه سعی میکند با کمک عصا از جایش بلند شود، پوستری که تصویر شهید الداغی روی آن نقش بسته را با احتیاط روی سینهاش میگذارد. دست یخزده پیرزن را در میان دستانم میگیرم و میپرسم شما مادر شهید هستید، اما چرا به جای عکس پسر شهیدتان عکس شهید الداغی را در آغوش گرفتید؟ پیرزن در حالی که آرام آرام از مزار دور میشود میگوید: شهیدغیرت پسر همه مادران سبزوار است.
خیلی نمیگذرد که به یکباره گلزار پر میشود از جمعیتی که مقصدشان مزار شهید الداغی است. همزمان صدای نوحهسرایی مداح از بلندگوها میآید که میخواند: کوچه به حرف آمده، چند نفر یه یک نفر!
مرگش انتخاب بود، اتفاق نبود
وقتی مداح میخواند: مرگش انتخاب بود، اتفاق نبود، تکانهای شانههای مردانه چند جوان از میان جمعیت توجهم را جلب میکند.
نزدیکشان میشوم. کمی که آرام میگیرند با چشمانی اشکبار نگاهم میکنند و یکی از آنها پُربغض میگوید این که ببینی آن وقت شب در خیابانی خلوت ۲ پسر میخواهند ۲ دختر را با خودشان ببرند، بایستی و باغیرت از ناموس دفاع کنی، این که با خوردن اولین ضربه چاقو به قلبت پا پس نکشی، این که تا آخرین لحظه پای غیرتت بایستی، این واقعا انتخاب است نه اتفاق!
سوز نوحه مداح دوباره سیل اشک را به چشمان جوانها میآورد. پیرمردی با مهربانی دست بر روی شانه یکی از جوانان میگذارد و گوید: شما جوانید، دلتان پاک است. امن یجیب بخوانید خونهای شهدا پایمال نشود و اتفاقی که برای شهید الداِغی افتاد دوباره تکرار نشود.
الگوی سربداران
پیرمرد همچنان پدرانه سعی در آرام کردن جوانان دارد که خانمی محجبه نزدیکم میشود و بعد از اینکه مطمئن میشود خبرنگارم میگوید: شهید غیرت، کم حرفی نیست.
حفظ ناموس، حفظ امنیت خانواده، شهید الداغی جهانی شده، روحش شاد.
یک سال گذشت، اما یکسال با افتخار گذشت، با سربلندی سبزواریها گذشت که چنین جوانهایی را تقدیم کردند که برای ناموس شان بدون فکر کردن به مادیات و زندگی از جان میگذرند.
سبزوار شهر سربداران است سربداران جوانان ما را اینگونه بار آوردهاند. همه جوانها باید اینطور باشند و از غربگرایی دوری کنند. حجاب، حرمتِ حریم خانواده است. اگر آن دو دخترها حجابشان را رعایت میکردند، اگر آن موقع شب تنها بیرون نمیآمدند، اگر قانون خانواده را رعایت میکردند و اگر حرف بزرگتر خانواده را گوش میکردند آن اتفاق برای این شهید عزیز نمیافتاد. شهید الداغی جوان خوبی بود. ورزشکار و الگو بود و الگو ماند.
خیابان خلوتی که جهانی شد
میان شلوغی جمعیت، چشمم به مرد میان سالی میخورد که از جایش بلند میشود و صندلیاش را به خانمی با کودکی در آغوش میدهد.
وقتی از او میخواهم از شهید الداغی بگوید: خیره به تصویر شهید میگوید: شهید الداغی که رستگار شد، اما یک سال است که ما سبزواریها هر وقت به محل شهادت حمیدرضا الداغی، آن خیابان و آن پارک نزدیک میشویم غم سنگینی روی دل همه ما مینشیند.
خیابان عظیمیان و پارک بعثت که حالا به نام پارک شهید الداغی است یادآور رشادت جوانی است که با دست خالی برای دفاع از ناموس، مقابل دو نانجیب ایستاد و به نامردی شهید شد.
اما چه خوب فروشگاهی که به تازگی دوربین نصب کرده بود فیلم جنایت آن شب شوم را ضبط کرد تا حق شهید پایمال نشود؛ کار خدا بود که حماسه شهید در آن شب تعطیل و آن خیابان خلوت، جهانی شود.
شهید الداغی با نثار خونش حماسه آفرید همه شهیدان ما با نثار خونشان به ما زندگی دادند، اما شهید الداغی همه چیز به ما داد که رهبر معظم ما در وصفش میفرماید؛ دنیا را تکان داد.
همین حین مردی دیگری میگوید شهید الداغی نه شهید سبزوار که، شهید وطن است من و همسرم از رامسر برای سالگرد شهادت شهید حمیدرضا الداغی به سبزوار آمدیم تا تسلای دل مادرش باشیم که چنین پسر باغیرتی را تربیت کرد.
منبع: فارس
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی