چرا سوپر استار جدیدی وارد سینما نمیشود؟
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۵۴۷۶۷۶
در جریان گفتوگو با یکی از بازیگران زن از فیلمی که در آن نقش یک دانشجو را بازی میکرد درباره تناسب سنش با این نقش پرسیدم، پاسخ داد: «شاید باورتان نشود خودم هم از بازی در نقش یک دانشجو خسته شدهام. چرا که از دوران دانشجویی من گذشته است و از آن حال و هوا فاصله گرفتهام. گویا تعداد بازیگرانی که در آن سن و سال هستند، کمتر وجود دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آنچه مسلم است سینمای ایران دچار کمبود بازیگر زن و مرد متولد دهه هفتاد است. این در حالی است که متولدین دهه 60 در جریان یک دوره استعدادیابی وارد سینما شدند و بسیاری از آنهای جزو چهرههای شاخص این عرصه هستند. بعد از این برهه زمانی تا امروز از همان چهرهها برای نقشهایی استفاده میشود که به لحاظ سنی از آنها کوچکتر هستند. به نظر میرسد نبود برنامهریزی برای ورود چهرههای جوان در حال حاضر کارگردانها برای انتخاب بازیگران بین فاصله سنی 17 تا 26 (متولدین دهه 70) با مشکلاتی مواجه هستند. در ادامه گزارشی درباره بررسی علل این روند تهیه شده است و با صاحبنظران این حوزه گفتوگو کردیم.
سهم متولدین دهه 70 در سینمای ایران
بازیگرانی نظیر باران کوثری، ترانه علیدوستی، هدی زینالعابدینی، پگاه آهنگرانی، افسانه پاکرو، سارا رسولزاده، بهاره کیانافشار، الناز شاکردوست، نگار جواهریان، طناز طباطبایی، پریناز ایزدبار، امیر جدیدی، ساعد سهیلی، مهرداد صدیقیان، حامد کمیلی، میلاد کیمرام، نوید محمدزاده، نازنین بیاتی، گلاره عباسی، مصطفی زمانی، صابر ابر، مینا ساداتی، مونا احمدی، الناز حبیبی و سیاوش خیرابی بخشی از متولدین دهه 60 هستند که در اکثریت تولیدات سینمایی حضور دارند. در مقابل ماهور الوند، علی شادمان، ترلان پروانه و ارسلان قاسمی از جمله بازیگران شناخته شده متولدین دهه 70 هستند. تعداد اندک بازیگران بین 18 تا 26 سال سوال برانگیز است.چرا که روند معرفی چهرههای جدید در سینمای جهان نشان از پویایی آثار تولیدی کشورها دارد. بنابراین چه چیزی باعث شده است که سینمای ایران به این مهم توجهی نشان ندهد؟
سینما در دورههای گذشته گلخانهای بود
علی سرتیپی تهیهکننده فیلمهای «ورود آقایان ممنوع» و «ردکارپت» دلیل تعداد اندک بازیگران جوانتر در فیلمهای سینمایی و استفاده از بازیگران نام آشنای دهه 60 را اینگونه بیان کرد: «مهمترین دلیلی که سرمایهگذاران و تهیهکنندگان به دنبال بازیگران چهره میروند، تضمین کردن سرمایه در سینما است. یعنی اگر شرایطی داشتیم که برگشت سرمایه فیلمها تضمین میشد، قطعا ریسک میکردیم و از بازیگران جوان استفاده می کردیم. اگر فیلمها بیمه میشدند و تعداد سالنهای نمایش برای اکران گسترده فراهم میشد، در خارج کشور نمایش داشتیم، همچنین قاچاق دیویدی و سیدی را نداشتیم، و میتوانستیم فیلمهایی که در اکران شکست خوردهاند را راهی نمایش خانگی کنیم و «وی ا دی» و تبلیغات در سطح وجود داشت، به عنوان یک تهیه کننده ریسک میکردم و بازیگران جوان را معرفی میکردم. این کاستیها باعث میشود تهیهکننده و سرمایهگذار محافظهکار شود که مبادا سرمایههایی که برای تولید یک فیلم در نظر گرفتهام با چهرههای جدید از دست بدهم. این درحالی است که انتخاب بازیگران چهره در یک فیلم باعث میشود تهیهکننده و سرگروه سینمایی بهتری نصیب فیلم شود.»
سرتیپی درباره اینکه چرا تهیهکنندگان در دهههای اخیر ریسک معرفی بازیگر جدید را قبول میکردند، میگوید: «سینمای ایران در دهههای پیش از این به نوعی گلخانهای بود. وام و سوبسیت داده میشد، تعداد تولیدات سینمایی کمتر بود و امکاناتی را در اختیار فیلمساز قرار میدادند. در حال حاضر امکانات محدودی داریم و در عین حال هزینههای تولید بسیار بالا رفته است. در نتیجه تهیهکننده دهه 90 با دهه 60 و 70 دیدگاههای متفاوتی دارند.»
او درباره چشماندازی که سینما در دهههای پیشرو که بازیگران جوان و چهره ندارد، توضیح میدهد: «مشخصا این بحرانی است که دیر یا زود با آن مواجه خواهیم شد. امیدوارم مسئولان ارشاد به این حوزه ورود کنند و به وسیله تلویزیون و تئاتر چهرههای را تربیت کنند تا بتوانند وارد سینما شوند.
دنبال کلههای فیلم هستند
سامان سالور کارگردان فیلمهای « چند کیلو خرما برای مراسم تدفین» و «تمشک» درباره نسبت اندک بازیگران متولد دهه 70 به دهه 60 توضیح میدهد: «موضوعی که عنوان شده است متاسفانه یکی از مهمترین معضلات سینمای ایران است. اگر بخواهیم جزئیتر صحبت کنیم حتی نسبت بازیگران مرد به زن هم کمتر است. به گونهای که برای انتخاب بازیگر جسور و با استعداد مرد دچار مشکل میشویم. زمانی بود که تئاتر و کلاسهای بازیگری در معرفی بازیگران نقش تاثیرگذاری داشتند اما در حال حاضر در تئاتر هم در راستای تامین سرمایه از چهرههای محبوب و مشهور استفاده میکنند که به اصطلاح مردم را به سالن بکشند. با این تفاسیر اگر کارگردان هم جسارت همکاری و معرفی بازیگر جوان و جدید را داشته باشد،
تهیه کننده زیر بار نمیرود. جسارت در فیلمسازی نه تنها در حوزه انتخاب بازیگر بلکه در فیلمنامه و کارگردانی از بین رفته است. از زمانی که دوست نازنینم و کارگردان کاربلد سینمای ایران، اصغر فرهادی در سطح جهانی به موفقیت رسید، متاسفانه با سونامی فیلمهایی روبهرو شدهایم که شبیه هم شدهاند. در شرایطی که جسارت تولید فیلمهای متفاوت وجود ندارد، تهیهکننده و سرمایهگذار زیر بار معرفی چهره جدید نمیرود. این حرف را کسی به شما میگوید که حداقل چند بازیگر جدید به سینما معرفی کرده است یا اگر در فیلمهای دیگری بازی کردهاند در آثار من دیده شدند. متاسفانه در حال حاضر نمیتوانم چنین ریسکی کنم. فضای سینما بسته است و همه به دنبال بازگشت سرمایه هستند. تا اندازهای که تهیهکننده قبل از هر چیز میپرسد بازیگران فیلم چه کسانی هستند؟
بنابراین اگر کارگردان هم بخواهد صبوری کند و بازیگر با استعداد و پر انرژی را معرفی کند، تهیهکننده و سرمایهگذار مخالفت میکنند. همچنین در مرحله بعد از سرمایهگذار، با صخره بزرگی به نام سینماداران و پخشکنندگان مواجه میشویم. واقعیت این است که در این سالها اصطلاحی مد شده است که کلههای فیلم چه کسانی هستند؟ در واقع کلههای فیلم، چهرههایی هستند که تماشاگر را به سالن میآورند.»
او در ادامه میگوید: «منِ سامان سالور با این جریان مقابله کردم و دو سال فیلم نساختم. معتقدم این روند راه به جایی نمیبرد مگر اینکه مجبور به ساخت فیلمهایی بشوم که دوستشان ندارم یا به جای آب کر به آب جاری وصل باشم. سینما این روزها گران شده است. شرایطی که بازیگران جدید را به سرانجام برسانیم فراهم نیست. در این میان آموزشگاهها وکلاسهای بازیگری فارغ از کیفیت به دنبال چهره هستند تا هنرجو جذب کنند. در مواردی فراخوان بازیگری میدهند که پول بدهید، در کلاسها شرکت کنید تا بتوانید در یک یا دو سکانس از سریال و فیلم چهرههایی که تدریس میکنند، بازی کنید. این کار یک نوع بدعتگذاری است، وظیفه کلاسهای بازیگری تربیت بازیگران است نه اینکه به این شکل جیب مردم را خالی کنند.» سالور در پایان اضافه کرد: «در شرایطی افرادی با ساختن دابسمش معروف میشوند و در برنامههای تلویزیون یک برنامه 2 ساعته به آنها اختصاص داده میشود، جای تعجب نیست که به زودی با نبود بازیگران جوان و حرفهای مواجه شویم. متاسفانه کسانی مثل من در سطح کلان تصمیمگیرنده نیستند. روابط درون سینما این روند را ایجاد کرده است که به زودی ضربه آن را خواهیم خورد.»
منبع: ابتکار
منبع: آخرین نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت akharinnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آخرین نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۵۴۷۶۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امیر جدیدی نقش تنیسور مشهور ایرانی را بازی میکند
به گزارش قدس آنلاین کمپانی فرانس تیوی حق پخش جهانی فیلم بیوگرافی «منصور» به کارگردانی «رومالد بولانژه» را در اختیار گرفته که روایتی از زندگی منصور بهرامی تنیسور مشهور از ایرانی و مهاجرت او به فرانسه، دست و پنجه نرم کردن با فقر و سپس به شهرت رسیدن در فضای بین المللی است.
امیر جدیدی بازیگر ایرانی که بیشتر برای بازی در فیلم «قهرمان» برنده جایزه بزرگ کن ۲۰۲۱ به کارگردانی اصغر فرهادی در سطح بین المللی شناخته می شود، نقش منصور بهرامی را بازی خواهد کرد.
این فیلم محصول مشترک فرانسه و بریتانیاست و «داون مک دانیل» با همکاری «فیلیپ دی لیون» نگارش فیلمنامه این فیلم را بر عهده داشتهاند.
منصور بهرامی تنیسور ۶۸ ساله متولد ایران، به دلیل سبک بازی سرگرم کننده و داستان زندگی خارق العاده اش، چهره ای محبوب در مسابقات بین المللی تنیس است.
او که در دهه ۱۹۵۰ در ایران به دنیا آمد، با استفاده از ماهیتابه به عنوان راکت شروع به یاد گرفتن تنیس کرد و از استخر به عنوان زمین بازی استفاده میکرد. او پس از انقلاب به فرانسه رفت و با فقر و بیخانمانی رو به رو شد و شبانه در خیابان های پاریس پرسه می زد و روزها در رختکن استادیوم رولان گاروس می خوابید، اما هرگز امید خود را از دست نداد.
این فیلم نشان میدهد که چگونه بهرامی از طریق اراده قوی و تیز هوشی، پیچیدگیهای زندگی را بهعنوان یک مهاجر غیرقانونی طی میکند، در حالی که پیوندهای پایداری با نمادهای تنیس که استعداد او را میشناختند، ایجاد میکند تا رویای دوران کودکیاش را برای بازی در رولان گاروس محقق کند.
بهرامی همچنین به نشریه ددلاین گفت: در طول سالها خیلیها به من گفتهاند که داستان من برای اکران در سینما ساخته شده است، و بسیار مفتخرم که فیلمی بلند از زندگی من ساخته میشود و بسیار خوشحالم که رومالد بولانژه کارگردانی فیلم را بر عهده خواهد داشت. او نه تنها یک کارگردان هیجان انگیز است، بلکه مرد دوست داشتنی است. امیر جدیدی هم یک بازیگر استثنایی است و این واقعیت که او یک تنیس باز نیمه حرفهای است یکی از آن شانس های بزرگ است. ممنون از داون مک دانیل برای نوشتن فیلمنامه زیبایی که همه ما به آن اعتقاد داریم. اگر داستان من بتواند الهام بخش مردم باشد و با آن لبخند بزند، مرد بسیار خوشبختی خواهم بود».
رومالد بولانژه نیز منصور بهرامی را یک قهرمان واقعی توصیف کرد که مقاومت و اشتیاق او الهام بخش افراد بیشماری بوده است و عنوان کرد که بسیار مفتخر است که سفر خارقالعاده او را به پرده سینما میآورم.
فیلم «منصور» امسال در بازار جشنواره کن به خریداران بینالمللی معرفی میشود.