Web Analytics Made Easy - Statcounter

دکتر عماد افروغ؛ استاد جامعه شناسی و فعال فرهنگی که در زمینه سینما نیز مسئولیت هایی به عهده داشته است، میهمان شب گذشته برنامه تلویزیونی «چهل چراغ» شد. به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ این محقق و استاد دانشگاه در ابتدای کلام به معرفی کتاب منتشر شده‌ای از خود تحت عنوان «نگرش منظومه‌ای و دیالکتیکی به سینما»، گفت: «در مقدمه کتاب خود مقداری به هنر پرداختم و بحثم این است که اصولا انسان موجودی هنرورز و خیال پرداز است و این خیال و هنرورزی یک تفنن و سرگرمی نیست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

یک نسبت ماهوی با ذات انسان دارد. ح. برخی هنر را همردیف زیبایی یاد می‌کنند و زیبایی را هم با تناسب مترادف می‌دانند. من تا اینجا مشکلی ندارم، اما به هنر و زیبایی و تناسب صرفا انسان انگارانه نگاه نمی‌کنم.» وی افزود: «من نگاه هستی شناسانه به هنر و به زیبایی و تناسب دارم. چرا که اگر عالم و هستی زیبا نباشد، انسان خلاق زیبایی به سهم خود نخواهد بود. البته زیبایی فقط مختص به انسان نیست. کتاب یکی از فیزیکدان‌ها را که می‌خواندم پسندیدم. کتاب «درباره خلاقیت» از آقای دیوید بوهم که می‌گوید همه رشته‌های علمی و اخلاق و کردار و هنر جزو فعالیت هنری هستند، چون به دنبال تناسب هستند و تناسب و زیبایی هم نسبت نزدیکی دارند. پس در ریاضیات و علوم مختلف هم می‌توان هنرورزی کرد. بحث من هم این است که هنر را وجودی ببینیم.»

عماد افروغ با اشاره به این که شهود و خلاقیت شامل مراتبی است، افزود: «گاهی مراتب شهود، حسی است و گاهی متعالیه است. هر چه که هنر بیشتر به منبع خلاقیت و شهود انسانی نزدیک‌تر شود و متصل‌تر باشد، شامل هنری اثربخش‌تر می‌شود؛ بنابراین همانطور که تمام فعالیت‌های انسان مراتبی دارد، فعالیت‌های هنری و خیالی انسان نیز مراتب دارد. هر چه اثری متعالی‌تر باشد، ماناتر است و در واقع جاودانگی بیشتری دارد.» این جامعه شناس و فعال فرهنگی در پاسخ به پرسش شهیدی فرد مبنی بر چگونگی حصول به وجه متعالی هنر، گفت: «این برمی گردد به تلاش مستقیم و مستقل هنرمند که منشاء خلاقیت و شهود خود را درک کند. هنرمند باید نسبت میان حس و ایمان و شهود و خیال و خلاقیت و هنر را بداند. هر کسی که حرفی در هنر دارد و منم منم می‌کند، دارد کار هنری می‌کند. اصلا هنر بدون منم منم معنا ندارد و این یک اثر هنری است، اگر قائل به این باشیم که نسبتی میان بشر و خلاقیت وجود دارد و خلاقیت را ارج بنهیم. بخشی از خلاقیت منشاء هستی شناسی دارد و بخشی دیگر به شخص و فهمش برمی گردد.»

میهمان برنامه «چهل چراغ» در ادامه به فطری بودن انسان تاکید کرد و گفت: «هنرمند هم می‌تواند در مرحله پایین خلق کند و حتی جا پای خدا بگذارد وقتی خدا می‌گوید: آدم، خلیفه خدا است. پس مشخص است که همه انسان‌ها بالقوه می‌توانند خلیفه خدا باشند. پس انسان می‌تواند خلق کند اگر چه یک منشاء خلاقیت و شهود وجود دارد و هنرمند باید آن منشاء را پیدا کند. آن منبع، رمز و راز است و به خدا ربط دارد و هنرمند یک چیز اضافه به آن می‌افزاید. همان گونه که همه انسان‌ها در مرتبه خلاقیت یکسان نیستند و مراتبی وجود دارد. یکی منبع عشق حقیقی را کشف می‌کند و یکی در همین عشق مجازی باقی می‌ماند. اگر چه او هم دارد اثری خلق می‌کند.»

عماد افروغ با اشاره به زیبایی صحرای کربلا در نزد انسان‌های خدایی، گفت: «حضرت زینب عنوان می‌کند که جز زیبایی نمی‌بینم. این جمله اشاره به قیام حسینی دارد و پس بالاترین فعل زیبایی و خلق هنر را باید نزد امام حسین (ع) پیدا کرد؛ بنابراین ضمن رمزآلود بودن هنر، اصلا آن را صرفا سرگرمی نمی‌دانم. برخی هم هنر را به مثابه صورتی می‌دانند که در خدمت جوهری است، اما حتی از این هم بالاتر است و هنر یک حقیقت وجودی است و، چون امر وجودی است نیاز به کشف و خلق دارد. جایی کشف باید کرد، چون به وجود کلانی تعلق دارد و جایی باید خلق کرد، چون هنرمند بخشی از همین وجود است.»

میهمان برنامه «چهل چراغ» ضمن تفکیک قائل شدن میان «منِ پنداری» و «منِ واقعی»، گفت: «منِ پنداری می‌شود منم منم منهای اتصال به منبع و خدا، اما سخنم درباره «منِ واقعی» است که در واقع به خدا وصل است و پشت این نفس عماره قرار گرفته است. پس هر منم منمی کار شیطانی نیست و این سخن اشتباه است. بگذارید آدم‌ها منم منم خود را داشته باشند. اگر منم منم نداشته باشند که خلاقیتی ندارند و مطیع و برده هستند! بیخود نیست برخی از فیلسوفان عاصی شدند، چون احساس می‌کردند یک نهادی آمده و هر نوع نبوغ و بلوغی را به اسم آموزه‌های اخلاقی محکوم می‌کند!»

عماد افروغ با تاکید بر متعالی بودن «هنر عاشورا» گفت: «عاشورا زیبا است چه به لحاظ جوهری و هستی شناختی و هم به لحاظ صورت. زاویه دید حضرت زینب (س) نسبت به عاشورا مترادف با زیبایی عالم است و بخشی نیز خارج از این زاویه است چرا که واقعیت و حقیقت عاشورا زیبا است و وجودی زیبا دارد.

در واقع کربلا با سرشت عالم گره خورده است. از هرکسی برنمی آید که این زیبایی عمیق را بفهمد. حضرت زینب، چون مراتب منِ خلاق و منِ خیال ورز متعالی را طی کرده است، زیبایی را خوب می‌فهمد و کشف می‌کند. ضمن این که خود حضرت زینب (س) بخشی از همین وجود متعالی است و می‌تواند این وجود زیبا را زیباتر ببیند.»

این کارشناس فرهنگی ضمن اشاره به این که از دوگانگی «عرفان و سیاست» بیزار است، عاشورا را قیام علیه ظلم حاکم دانست و گفت: «شرایط به گونه‌ای شد که انحراف در طرف مقابل ریشه دواند و دین به کج راهه رفت و امام حسین (ع) باید مقابله می‌کرد و آن هم هنرورزی است و هنری متعالی می‌باشد. تحلیل‌های سیاسی به ضرر امام نشان می‌داد، اما چه قشنگ یاران حسین خون دادند. یک تراژدی بی نظیر خلق شد تا همگان ببینند و این را ادیان دیگر مانند مسیحیت هم می‌فهمند.»

منبع: خبرگزاری دانشجو

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۵۷۴۴۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شیرینی‌ها و شگفتی‌های کودکان به روایت یک دیدار

به گزارش «مبلغ»، استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب داستان راستان درباره فلسفه نوشته شدن کتاب توحید مفضل که نام دیگر آن دانستنی های شگفت انگیز خلقت است، می نویسد: یک روز «مُفضل بن عُمر جُعفی» از پیروان امام صادق (ع) در مسجد النبی دید که سر و کله شخصی به نام « ابن ابی العوجاء» پیدا شد که به مادیگرایی و بی دینی معروف بود.

در کنار حرم رسول خدا (ص) با دوستانش به گفت و گو نشست و گفت که هنوز نتوانسته معمای شخصیت پیامبر (ص) را حل کند و اعتقاد خود را مبنی بر این که تدبیر و تقدیری در عالم خلقت در کار نیست بیان کرد و مفضل با شنیدن این اهانت ها طاقت نیاورد و او را دشمن خدا خواند و با عصبانیت با او سخن گفت.

ابن ابی العوجاء که مفضل را نمی شناخت، به او گفت اگر از متکلمین هستی، بیا روی اصول و مبانی کلامی با هم بحث کنیم و اگر واقعا دلائل قوی داشته باشی ما از تو پیروی می کنیم و اگر از یاران جعفر بن محمد هستی، بدان که او با ما این گونه سخن نمی گوید. چون او هرگز با ما تندی نمی کند و عصبانی نمی شود. بلکه سخنان ما را با کمال بردباری و متانت گوش می کند و آنگاه با جمله هایی کوتاه و پر مغز خود، چنان راه را بر ما می بندد که قدرت فرار از ما سلب می شود.

روایت یک دیدار و گفت وگو
مفضل به خانه امام صادق (ع) رفت و موضوع را بیان کرد و اینگونه شد که امام ششم در آن دیدار، سلسله دروس توحیدی را در چهار بخش برای او بیان کرد تا در مقابل افراد بی دین بتواند با استدلال پاسخ دهد. حاصل این دیدار مفضل طی  چهار روز از صبح تا ظهر، کتابی شد به نام «توحید مفضل» که از جامع ترین بیان ها در حکمت آفرینش است.

عبرت بگیر از وضعیت کودک
امام صادق پس از بیان نکاتی درباره توحید، به آفرینش انسان و شگفتی های کودکان اشاره کرد و فرمود: اگر فرزند، دانا و عاقل متولد می شد، هر آینه دنیا در نظرش بسیار غریب می نمود و حیران می ماند. چون هر چیزی را که می دید، نمی دانست و بر او مسائل عجیب و غریبی از اختلاف شکل های جهان و پرندگان و چهار پایان و غیر آنها و ساعت به ساعت و روز به روز وارد می شد که مانند آنها را مشاهده نکرده بود.

وضعیت نادانی کودک
امام صادق در ادامه به مفضل فرمود: عبرت بگیر برای این وضعیت کودک، از حال کسی که او را اسیر کنند و از شهری به شهری برند و او عاقل باشد مانند فردی حیران که وحشت می کند، با آن که اوضاع شبیه به آنها را بسیار دیده است و کسی را که در کودکی و نادانی اسیر کنند سخن و ادب زودتر می آموزد از کسی که در دانائی و بزرگی او را اسیر کنند. اگر انسان عاقل متولد می شد، خواری در خود می دید. چون متوجه می شد که نمی تواند راه برود و دیگران او را بر دوش می گیرند و در گهواره می خوابانند و بر رویش پتو می اندازند.

شیرینی های کودکانه
آن حضرت همچنین فرمود: اگر نوزاد به صورت انسانی دانا و کامل متولد می شد، آن شیرینی کودکانه را نداشت و لذا اول که به دنیا می آید، نادان و غافل است از آنچه اهل دنیا در آن هستند و اشیاء را ملاقات می کند با ذهن ضعیفی و معرفت ناقص و روز به روز اندک اندک در دیدن هر چیز و ورود هر حال معرفتش زیاد می شود، و به امور غریبه الفت می گیرد و بر احوال مختلف معتاد می شود و به تدریج از حد تأمل و حیرت به مرتبه ای می رسد که به عقل خود تصرّف و تدبیر و چاره امور معاش خود می کند و عبرت می گیرد از احوالی که مشاهده می نماید و به سهو و غفلت مبتلا گردد و به طاعت و معصیت مکلّف می شود.

لذت تربیت کودکان
امام صادق (ع) به مفضل فرمود: اگر نوزاد در حین ولادت عقلش کامل و اعضایش قوی می بود و در کار خود استقلال داشت، حلاوت تربیت اولاد از بین می رفت و مصلحتی که پدر و مادر برای تربیت فرزندان درنظر می گرفتند، محقق نمی شد و بدان حکمتی در این تربیت است که بعد از احتیاج پدر و مادر به تربیت، اینگونه می شد که پدران و فرزندان به یکدیگر الفت نمی گرفتند. زیرا فرزندان از تربیت و محافظت پدر و مادر بی نیاز می بودند. پس در همان ساعت که از مادر متولد می شدند از ایشان جدا می شدند و دیگر کسی پدر و مادر خود را نمی شناخت.

گریه کردن کودکان
گریه کردن کودکان نیز حکمت هایی دارد که امام صادق (ع) به شاگرد خود املا کرده و فرمود: در مغز نوزاد رطوبتی وجود دارد که اگر بماند، دردهای بسیاری مانند نابینایی را ایجاد می کند. پس گریه نوزاد، این رطوبت را از سرش خارج می کند و باعث صحّت بدن و سلامتی چشم هایش می شود. پس اگر نوزاد گریه می کند و پدر و مادر از این منافع آگاهی ندارند و لذا تلاش می کنند تا کودک را ساکت کنند درحالی که نمی دانند گریه برای او بهتر است.

آب دهان کودکان
نکته دیگری که امام صادق (ع) به حکمت آن اشاره کردند، سرازیر شدن آب دهان نوزاد بود که فرمود: آبی که از دهان اطفال جاری می شود و اکثر اوقات سبب دفع رطوبتی می گردد که در ابدان ایشان بماند، هر آینه احداث دردهای عظیم در ایشان نماید. چنانچه می بینی کسی را که رطوبت بر او غالب می شود یا دیوانه ی شود یا به فلج و بیماری هایی دیگر مبتلا می شود. پس خداوند علیم در کودکی مقرر گردانیده که این رطوبت از دهان ایشان دفع شود تا موجب صحت ایشان در بزرگی گردد و خدا بر انسان ها تفضّل کرده تا به حکمت آنچه جاهل هستند، لطف کرده و اگر انسان ها نعمت های الهی را بشناسند، هر آینه به تفکّر مشغول شوند.

این طبیعتی که شما می گوئید...
اینجا بود که مفضل گفت گروهی این موارد را یک مساله طبیعی می دانند و امام صادق (ع) فرمود: از آنان بپرس آیا این طبیعتی که شما می گوئید، علم و قدرت بر این کارها دارد یا نه. پس اگر بگویند که علم و قدرت دارد، پس به خدا قائل شده اند ولی نامش را طبیعت گذاشته اند. چون معلوم است طبیعت را شعور و اراده ای نیست و اگر بگویند که طبیعت دارای علم و اراده نیست، پس معلوم است که این افعال محکم و با اتقان از طبیعت بی شعور صادر نمی شود. پس همانگونه که می دانی خدا همه چیز را با اسباب جاری کند و افراد جاهل بر این اسباب نظر افکنده اند و از مسبب الاسباب غافل شده اند.

کتاب توحید مفضل
کتاب توحید مفضل با ترجمه های گوناگونی منتشر شده و ترجمه های جدید نسبت به سایر ترجمه ها برای نوجوانان مناسب است. برخی هم این کتاب را به زبان کودکانه نوشته اند. در این کتاب مباحثی همچون حکمت آفرینش هر یک از اعضای بدن، چگونگی هضم غذا، شرافت انسان به سایر موجودات، حواس پنج گانه در انسان، ساختمان دل، فواید فراموشی، منافع حیا، شگفتی های حیوانات و طبیعت و همچنین در حکمت وجود ناملایمات و مصیبت ها مطالب متنوعی بیان شده است.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902661

دیگر خبرها

  • خلاقیت هنرمند سملقانی در کار با شیشه
  • خلاقیت جالب فولاد برای دعوت از هواداران
  • تکرار گناه فرصت‌ تعالی را از انسان می‌گیرد
  • امام صادق (ع) جامعه بشری را هدایت کرد
  • ۳ عامل مهم در شکل‌گیری شخصیت محمد‌رضا سنگری
  • عزاداری مردم آذربایجان غربی در سوگ شهادت امام صادق(ع)
  • حقیقت بندگی خدا در بیان امام صادق (ع)
  • شیرینی‌ها و شگفتی‌های کودکان به روایت یک دیدار
  • مکتب امام صادق مکتب انسان ساز و مسئولیت پذیری است
  • حقیقت بندگی خدا در بیان امام صادق(ع)