شهادت همسرم برايم افتخار بود؛ در عزاي محمود لباس مشکي نپوشيدم
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۵۸۵۸۹۸
خبرگزاري آريا - در مراسم تشييع روسري قهوهاي پوشيدم و اعتقادم اين است که فقط در عزاي اهلبيت(ع) مشکي به تن ميکنيم شهادت شوهرم يک افتخار است و مصيبت نيست. به گزارش خبرگزاري تسنيم از کرج، شهادت در سوريه و دفاع از حرم اهل بيت(ع) مسيري جديد را براي جوانان ايران و حتي جهان اسلام گشوده است. اين شهدا راهي را انتخاب کردند که سختيهاي زيادي دارد از شهادت، اسارت، جانبازي تا از دست دادن بهترين عزيزان راه شهداي مدافع حرم در داخل نيز گاهي اوقات دشوار است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شهيد نريماني متولد دي ماه سال 1366 در کرج است که 4 بار براي دفاع از حرم اهلبيت(ع) به سوريه اعزام شد و در آخرين اعزام در 10 مرداد ماه 1395 و در ماه رمضان در حماه سوريه به شهادت رسيد. از وي يک پسر خردسال به نام "محمدهادي" به يادگار مانده است.
بخش دوم گفتوگوي تسنيم با "سارا عجمي" همسر شهيد "محمود نريماني" را در ادامه ميخوانيد.
تسنيم: مهمترين دغدغه شهيد نريماني درباره مسائل کشور و مهمترين توصيه ايشان به اطرافيان چه بود؟
همسر شهيد "محمود نريماني": توصيههاي آقا محمود هميشگي بود ولي بعد از شهادت متوجه صحبتهاي شهيد شدم که اين موضوعات مانند فيلم از روبهروي چشمانم رد ميشود. همواره در مورد حجاب، اطاعت از ولايت فقيه، ساده زيستي و دست پاکي در بيتالمال صحبت ميکردند و در مورد آخري بسيار حساس بودند.
شهيد نريماني اهل مهماني رفتن بود ولي در مهمانيها سادهزيستي را رعايت ميکرد و عقيده داشتند بايد اين رسم خوب در بين مردم جا بيفتد. به حدي مهمانيهاي ما ساده بود که اگر به مهماني ميرفتيم به ميزبان ميگفتند که ساده سفره پهن کنيد. درباره مصرف و استفاده از کالاي داخلي و ايراني که رهبر انقلاب تاکيد زيادي دارند حساسيت زيادي داشتند.
کوچکترين وسيله خانه و اقلام مصرفي را سوال ميکردند که ايراني باشد. من به ايشان ميگفتم که تشخيص خريد کالاي ايراني سخت است ولي شهيد نريماني تاکيد ميکردند بايد هرجور هست متوجه شويم! خريد کالاي ايراني اهميت زيادي براي کشور دارد و اصلا کيفيت را در نظر نميگرفت و فقط به دنبال استفاده از کالاي ايراني بودند.
تسينم: چه چيزي در جامعه روح شهيد نريماني را اذيت ميکرد؟ چه مشکلي براي ايشان مهم بود؟
همسر شهيد "محمود نريماني": بسيار از مواقع به من ميگفت که وقتي وضعيت نامناسب در جامعه را ميبينم حيفم ميآيد شما در اين زمين راه برويد. به ايشان عرض کردم چون شهادت حق شماست دوست دارم بروي. آقا محمود با شوخي ميخواست حال و هواي من را خوب کند. شهيد همواره به حرفهاي من دقيق گوش ميداد و وقتي اين صحبت را به ايشان گفتم ديدم که بعد از مدتي اشک در چشمانش حلقه زد و من گفتم انگار شما از "محمد هادي" دل نميکني و بخاطره همين نميتواني بروي.
فرداي اين صحبتها به من گفتند سارا من چند سال دارم و هيچ وقت دوست ندارم به سي سالگي برسم و بيان داشتند که يک کاري دارم که قبل از 30 سال بايد انجام شود و اگر اتفاق نيفتد زندگي را ميبازم. تعجب کردم که اين کار چه چيزي است؛ شهيد نريماني در سن 28 سالگي به شهادت رسيدند.
تسنيم: خاطره جالب از قبل از شهادت داريد؟ جملهاي به شما گفتند؟
همسر شهيد "محمود نريماني": در مجلس عزاي شهيد مهدي عسگري شرکت کردم و حال و هواي خاصي داشتم و ايشان گفتند که چه شده؟ عرض کردم که پيکر شهيد عسگري بازنگشته است و حالم خوب نيست. آقا محمود گفتند فرقي نميکند و بعد ايشان خنديد و گفت" ما هم شهيد ميشويم" و من به شوخي به آقا محمود گفتم بي زحمت اگر شهيد شديد پيکرت سريع برگردد و اين هم تحقق پيدا کرد و 8 ساعت بعد از شهادت پيکر شهيد نريماني در ايران بود.
تسنيم: در روز مراسم تشييع شهيد نريماني سياه به تن نکرديد؟ درست است؟
همسر شهيد "محمود نريماني": در مراسم تشييع روسري قهوهاي پوشيدم و اعتقاد خانواده پدري بنده اين است که فقط در عزاي اهلبيت(ع) مشکي به تن ميکنيم و براي نزديکترين عزيران خود لباس مشکي نميپوشم و قائلم به اين که اصل عزا براي اهل بيت است و براي بنده مسئله شهادت شوهرم يک افتخار است و مصيبت نيست. خيلي گريه و زاري نکردم و سعي داشتم بيشتر بقيه افراد را آرام کنم و حس ميکنم دست حضرت زينب(س) بر روي قلبم سبب آرامش و صبرم شد.
تسنيم: صبري که داريد نشانه چيست؟ از کجا نشات ميگيرد؟
همسر شهيد "محمود نريماني": خودم تعجب ميکنم که اين صبر از کجاست! يک نيروي معنوي است. همواره به خودم ميگفتم که اگر آقا محمود به شکلي غير از شهادت از دستم برود هيچ وقت اين صبر را نداشتم و اينکه عزيزترين فرد زندگي من براي حفظ حريم اهل بيت رفته است جاي شکر دارد. بنابرين دريافتم با ناشکري اين راه را خراب نکنم و آبروي من نزد اهل بيت نرود.
تسينم: اطرافيان و آشناييان به شما ميگفتند سوريه به شهيد نريماني چه ارتباطي دارد؟ يا حيف نيست همسر شما شهيد شده و فرزندت يتيم ميشود؟
همسر شهيد "محمود نريماني": از اطرافيان و آشنايان مستقيم نشنيدم و اگر متوجه هم شوم ناراحت نميشوم. اين مسير استقامت ميخواهد فکر نميکنم با يک حرف ناراحت يا پشيمان شوم. برخي اوقات در گوشه کنار غير مستقيم يا در فضاي مجازي کامنتي ميبينم که ناراحتي از اين حرفها ندارم. براي کساني که تهمت عليه مدافعان حرم و شهدا ميزنند فقط دعا ميکنم؛ خدا به آنها بصيرت بدهد که از همين اهلبيتي که حاجت ميگيريم در زمان خطر حداقل جان خود براي آنها تقديم کنيم. برخي اين حرفها را يک جور ديگري بيان ميکنند که دلت آمد ايشان را به سوريه بفرستي! من هم در جواب ميگويم "دل من قدرت سد اين مسير براي دفاع از اهلبيت(ع) را ندارد".
تسينم: کمي از زندگي روزمره خودتان و محمدهادي با شهيد نريماني بفرمائيد.
همسر شهيد "محمود نريماني": حقيقتا از ايمان قوي محمود بگذريم، در زندگي روزمره واقعا شوخ، اهل خنده و شادي بودند. خيلي از نزديکان باورشان نميشد که زندگي ما چگونه ميگذرد. خيلي از کارهاي شهيد مثل دانشگاه را من انجام ميدادم و ايشان بسيار از من تشکر ميکردند؛ خيلي اجتماعي بودند، خوش برخورد و بعد از سفرهاي زيارتي، مسافرت شمال را خيلي دوست داشتند.
براي زيارت به قم بسيار ميرفتند و زمانهايي بود که هنوز سفره غذا را جمع نميکرديم، آقا محمود ميگفتند براي زيارت به سفر قم برويم. در خانه بازيهاي سه نفره و با محمد هادي بسيار انجام ميدادند و وقتي که در خانه بود فقط براي ما وقت ميگذاشت. در حد يک بچه 2 يا 3 ساله با محمدهادي بازي ميکردند. بچهداري را هم خيلي خوب بلد بودند و به همين خاطر محمد هادي با پدرش بسيار انس داشت و يک خاطره جالب از اين موضوع اين است که يک بار محمدهادي نوزاد بود و به همراه آقا محمود با ماشين بيرون رفتند.
تسنيم: حضور ايشان را در زندگي روزمره خود حس ميکنيد؟
همسر شهيد "محمود نريماني": بله؛ خوب تقريبا هر روز اين حس را دارم. بهانه گيريهاي محمد هادي سبب ميشود که بگويم دلم براي محمود تنگ شده است. خيلي وقتها احساس ميکنم که در کنارم نشسته است و برخي اوقات صداي شهيد در گوش من ميپيچد و برخي اوقات حرکات محمدهادي جوري است که هيچکس را غير از پدرش نميخواهد و خيلي هواي پدرش را ميکند.
تسنيم: مهمترين دغدغه شهيد نريماني براي مردم چه بود؟
همسر شهيد "محمود نريماني": موضوعي که ايشان را اذيت ميکرد "فقر" مردم بود و براي کساني که در گوشه خيابان سکونت داشتند خيلي دلسوزي ميکرد و برخي اوقات دور از چشم من کارهايي براي کمک به فقرا انجام ميدادند که بعدها متوجه شدم.
تسنيم: چه پيامي براي جوانان کشور داريد؟ براي جواناني که جنک و گلوله و توپ را مشاهده نکرده و بيشتر از فضاي مجازي دنيا را نگاه ميکنند؟
همسر شهيد "محمود نريماني": در زمان دفاع مقدس شهدا نعمت بودند و کسي فکر نميکرد که نعمت مبارزه با دشمن دوباره بازگردد. نعمت مدافعان حرم سبب شد خاطرات جهاد و ايثار دهه 60 و 70 دوباره زنده شود. جوانان اين دوره ميتوانند مسيري را بروند که انتهاي آن شهادت است. شهداي مدافع حرم در دهه 90 نشان دادند که ميتوان خوب بود و پاک زندگي کرد.
تسنيم: لباسها و وسايل شهيد را داريد؟ براي احيا خاطرات به آن ها رجوع ميکنيد؟
همسر شهيد "محمود نريماني": لباسهاي ايشان تميز و مرتب آماده است و گاهي اوقات دل تنگ ميشوم و لباسهاي آقا محمود را بر تن محمدهادي ميکنم و از اين کار هم من و هم محمدهادي خوشحال ميشويم.
تسنيم: آيا بنياد شهيد و دستگاههاي ديگر به ديدار شما ميآيند و مشکلات شما و محمدهادي را بر طرف ميکنند؛ مشکل خاصي نداريد؟
همسر شهيد "محمود نريماني": به دليل اينکه محل زندگي شهيد نريماني کرج است جزو شهداي مدافع حرم استان البرز شناخته شدند. بنياد شهيد بعد از احداث سنگ مزار و اينکه آرم بنياد شهيد بر آن قرار گيرد مبلغ يک ميليون تومان کمک هزينه ميدهد. مديران بنياد شهيد دوبار به منزل ما آمدند.
يک سري مشکلات و کارهاي اداري طولاني هستند و هيچ کاري هم نمي توان انجام داد و زمان بر است و در کل به پيگيري زياد نياز دارد و تا پيگيري نشود هيچ کاري از طرف بنياد انجام نميشود. در يک سال و سه ماهي که از زمان شهادت آقا محمود ميگذرد از طرف بنياد شهيد دوبار به ديدار ما آمدند که يک بار در زمان مديرکل سابق و يک بار در زمان مديرکل فعلي بود.
به دليل اينکه شهيد از سپاه حقوق دريافت ميکرد، بايد پرونده به بنياد شهيد ارجاع شود تا حقوق دريافت کنيم. سالگرد شهادت شهيد نريماني پرونده مالي به بنياد شهيد انتقال يافت و سه ماه است که از بنياد شهيد حقوق دريافت ميکنيم اما کمي با مشکلات بيمهاي روبهرو هستيم.
تسنيم: يعني هنوز به دنبال کارهاي بيمه شهيد هستيد؟
همسر شهيد "محمود نريماني": دنبال کارهاي بيمه بنياد شهيد هستم و هنوز انجام نشده است و يک بار قبلا که مديرکل بنياد شهيد به خانه ما آمدند گفتم که بعد از شهادت آقا محمود از دفترچه بيمه خود و محمدهادي که براي سپاه است استفاده نميکنم و اگر از بيمه استفاده کنيم جريمه تعلق ميگيرد و ايشان گفت مشکلي در اين موضوع نيست و بيمه تکميلي هم از طرف بنياد گفتند تعلق ميگيرد.
يکي از همکاران آقا محمود براي انجام کارهاي بيمه پيش قدم شده و بعد از تماس با منطقه 2 بنياد شهيد قرار است پروندههاي شهداي مدافع حرم را به بنياد شهيد منطقه يک انتقال دهند، منطقه يک نيز به دليل اينکه پرونده ندارد کاري انجام نميدهد و انتقال پرونده و پروسه طولاني شده است.
تسنيم: انتقاد يا تشکري از سازمانها يا افراد داريد؟
همسر شهيد "محمود نريماني": حقيقتا همه سازمانها به نوبه خودشان از ما دلجويي کردند ولي تاکنون هيچ انتقادي در اينباره انجام ندادم. بنده زياد گلايه ندارم و گاهي اوقات در حين کارهاي اداري يک جاهايي هم عدهاي بد برخورد کردند اما به محض اينکه فهميدند که همسر شهيد هستم کارم را انجام دادند و نبايد اينگونه باشد که خودم را معرفي کنم تا کارم انجام شود و يک انتقادي که به بنياد شهيد دارم اين است که عدهاي از کارمندان بنياد شهيد هنوز نميدانند شهيد مدافع حرم يعني چي!!!
تسنيم: يعني کارمند بنياد شهيد نميدانست شهيد مدافع حرم کيست؟
همسر شهيد "محمود نريماني":وقتي رفتم مدارک را تحويل دادم پرسيد چه نسبتي با ايثارگر داريد؛ جواب دادم "همسر شهيد" هستم و اين فرد که تقريبا 47 سال داشت با تعجب نگاهي کرد و گفت: همسر شهيد؟! گفت کجا؟! به اين فرد گفتم سال 95 در سوريه و بعد با تعجب گفت سوريه؟! به نظر بنده نبايد اين گونه باشد. به خودم گفتم شايد حواسش نبوده است ولي براي خود من اين موضوع گران تمام شد.
تسنيم: مطالبي که درباره پولهاي کلان بعضي ميگويند به مدافع حرم ميدهند واقعيت دارد يا کذب است؟
همسر شهيد "محمود نريماني": من فقط از بنياد شهيد حقوق دريافت ميکنم و مبلغي بابت بيمه عمر از طرف سپاه بايد دريافت کنيم که در همه سازمانها وجود دارد و اين مبلغ هم در 4 يا 5 مرحله بعد از يکسال از شهادت شهيد واريز ميشود.
تسينم: حقوق و اوضاع مالي شهيد نريماني قبل از شهادت چگونه بود؟
همسر شهيد "محمود نريماني":خود شهيد در زمان رفتن به سوريه حقوق خيلي کم دريافت ميکردند و بعد از شهادت با تمام شدن وامها يک مقدار افزايش يافت و اين حقوق هم در حد يک زندگي بسيار ساده بود و اين پولهاي کلان که ميگويند اصلا صحت ندارد.
تسنيم: براي کساني که اين شايعات را ميگويند چه حرفي داريد؟
همسر شهيد "محمود نريماني": به يک نفري که همچنين حرفي را بيان ميکند ميگويم که من به شما 50 ميليون تومان ميدهم شما خودت را از طبقه چهارم به پايين پرت کن و آيا چنين کاري انجام ميدهد؟ خود شهيد که مشخص است مسير خدايي را طي ميکند و به فکر اموال دنيا نيست و اگر کسي سوال کند که همسر يا فرزند شهيد به دنيال اين پولها هستند در جواب به آنها ميگويم که در حال حاضر تمام دنيا را با تمام لذتها و ماديات را به اين افراد ميدهم و آنها فقط براي يک ساعت آقا محمود را به من بازگردانند و فقط يک ساعت! نه يک روز، يک ماه، يک سال؛ همه دنيا براي شما. لذت زندگي با شهيد و حرف زدن با آقا محمود با تمام دنيا براي من قابل مقايسه نيست.
گفتوگو از محمدعلي حسننيا و زهره کميجاني
انتهاي پيام/
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۵۸۵۸۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گرامیداشت شهید جاویدالاثر احمد قلی قائدی در بن
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای چهارمحال و بختیاری، رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران استان گفت: با قطعی شدن شهادت جاویدالاثر شهید احمدقلی قائدی مراسم یادبود آن شهید در مسجد جامع روستای آزادگان شهرستان بن برگزارشد.
عسگری افزود: این شهید ۲۰ ساله در ۲۱ اسفندماه سال ۱۳۶۳ در عملیات بدر به شهادت رسید.