حمله مردم خشن به خودرویی که قاتل اهورا داخل آن بود / قاتل صحنه قتل کودک بیگناه را بازسازی کرد + فیلم و عکس
تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۷۵۵۱۵۴
رکنا: تحقیقات از قاتل اهورا با انجام بازسازی چگونگی اقدام وحشیانه در خانه ادامه دارد. بازپرس و ماموران پرونده سعی دارند هر چه سریع تر پرونده اتهام این جنایتکار بی رحم را تکمیل و آماده محاکمه کنند.
حجم ویدیو: 8.45M | مدت زمان ویدیو: 00:01:04 دانلود ویدیو به گزارش خبرنگار رکنا، عصر دیروز ماموران با حضور در پارکینگ خانه مادر اهورا او را به داخل خانه بردند تا اقدام به بازسازی صحنه جنایت کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عصر روز شنبه، 22 مهرماه بود که کارکنان بیمارستان پورسینای رشت مرگ کودک را به پلیس خبر دادند. پزشکان در گزارش خود اعلام کردند که کودک مورد آزار جنسی قرار گرفته است. مأموران پلیس
گفت وگو با مجتبی، قاتل The Murderer اهورا هنگام بازسازی
شغلت چیست؟
در یکی از داروخانههای رشت کار میکردم.
درباره روز حادثه توضیح بده؟
آن روز ظهر مادرش از سر کار به خانه آمد. اهورا خواب بود و مادرش قصد داشت او را بیدار کند و به او غذا بدهد، اما اهورا در خواب و بیدار بود که مادرش منصرف شد و به من گفت من دیرم میشود. او ناهارش را خورد و هنگام رفتن از من خواست وقتی اهورا از خواب بیدار شد ناهار را گرم کنم و به اهورا بدهم. پس از اینکه مادرش رفت من تلویزیون نگاه کردم تا اینکه دقایقی بعد او را صدا کردم، اما او جواب نداد. به اتاقش رفتم اهورا هنوز در خواب و بیدار بود که. . .
چرا؟
نمی دانم شیطان به سراغم آمد.
چرا او را کشتی؟
من نمیخواستم او را بکشم. من دو بار او را زدم که سرش به دیوار برخورد کرد. قصد کشتن او را نداشتم.
آثار سوختگی روی دست اهورا بود، شما تأیید میکنی که با سیگار سوزانده بودی؟
بله.
چرا اینکار را کردی؟
میخواستم او را بترسانم، نمیخواستم او را بسوزانم.
مگر شما را اذیت میکرد که میخواستی او را اینگونه بترسانی؟
من زمانی که او را با سیگار سوزاندم، مادرش در خانه بود.
یعنی مادرش اطلاع داشت که شما با سیگار دست او را سوزاندی؟
بله.
علت این کار شما چه بود؟
گفتم فقط میخواستم او را بترسانم، قصد سوزاندن نداشتم.
چند بار او را سوزاندی؟
فقط یکبار.
چه مدتی بود با مادر اهورا زندگی میکردی؟
از بیست و چهارم تیر ماه در اینستاگرام با مادر اهورا آشنا شدم.
بعد چه شد؟
بعد از آشنایی، من را به خانوادهاش نشان داد و ارتباط ما بیشتر شد.
شما با او ازدواج کردی؟
بله. نزدیک دو ماه قبل او را صیغه کردم.
با بچهاش مشکل نداشتی؟
نه. اصلاً مشکلی نداشتم. اتفاقاً من دخترم را میآوردم و چهارنفری با هم بیرون میرفتیم. مادر اهورا اصرار داشت من دخترم را بیاورم و همه با هم برای تفریح بیرون برویم که من هم قبول میکردم.
اعتیاد به مواد مخدر Drugs داری؟
نه اصلاً. هیچ موادی استفاده نمیکنم. فقط شبها خوابم نمیبرد که قرص آرامبخش میخوردم.
منبع: رکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۷۵۵۱۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علی دایی در خانه خبرنگار ورزشی و مادر ۸۹سالهاش!
علی دایی مرد کارهای نادر و عجیب و غریب است. اگر تا امروز تردیدی بود، دیگر به یقین تبدیل شد که او را نمیتوان پیشبینی کرد.
کسی تا حالا سراغ ندارد که یک اسطوره ورزشی آنهم در رشته فوتبال که حالا دلیل محبوبیتاش در جامعه ایران فقط گل ها و رشادتهایش نیست، اینطور برای تبریک تولد و ملاقات خانواده یک خبرنگار ورزشی، به خانهاش رفته باشد و اینگونه از او بابت زحماتش تجلیل و تقدیر کند.
چنین کاری فقط از یک ستاره پیشبینیناپذیر بر میآید که متوجه همه رویدادها و آدمهای اطرافش هست و به جزییترین مسائل دقت میکند.
صالح محمدرحیمی خبرنگار و عکاس ورزشی با گرایش حوزه پرسپولیس دو دهه است که کار رسانهای میکند و کسی در خانواده بزرگ فوتبال نیست که از علاقه فوقالعاده او به شهریار فوتبال آگاه نباشد.
او سالهاست با علی دایی همراه و همگام است و فراز و نشیب روزگار برای آقای گل پیشین بازیهای ملی فیفا، باعث کاهش این علاقه و دوستی نشده است. حتما اگر مخاطب تابناک بوده اید، تا حالا چندین گفتوگوی اختصاصی و جذاب و پرتیتر صالح محمدرحیمی با دایی را خواندهاید.
صالح به نوعی عکاس اختصاصی علی آقا هم هست و خبرنگار معتمد او محسوب میشود. تابناک هم طی سالیان اخیر رسانه معتمد علی دایی بوده و او حرفهای مهمش را در تابناک به گوش مردم رسانده است و در لحظات سخت و حساس دو سه سال اخیر هم این ارتباط محکم و ناگسستنی ماند.
ظهر امروز اهالی شهرک اکباتان در حال زندگی روزمره و معمولی خود بودند که ناگهان مقابل ورودی بلوک خود، با قد افراشته و لب خندان و برخورد صمیمی علی دایی مواجه شدند.
برخی یادشان رفت نوشابه و خریدهای شان را کنار بگذارند و همانطور کنار دایی ایستادند و عکس یادگاری شان را گرفتند. بچهها از مدرسه برمیگشتند که دیداری تاریخی برایشان رقم خورد. دایی همه سلامها را جواب داد و با حوصله درخواست عکس از همه را در محله یک خبرنگار حرفه ای ورزش قبول کرد.
اما بخش جذاب این ملاقات، داخل منزل صالح رحیمی و در دیدار مادر ۸۹ساله او با علی دایی رقم خورد. انگار مادر و فرزندی پس از سالها همدیگر را میبینند. دایی، سر این مادر که مدتها کسالت و ناخوشی سخت را پشتسر گذاشت، بوسید و دل یک خانواده را شاد کرد و البته احترام متقابلش را به جامعه خبرنگاران و عکاسان ورزشی که طی دههها همراه او در پیروزی و شکست بودند، ثابت کرد.
صالح رحیمی فردا در یادداشتی جداگانه حس خود از این دیدار را به رشته تحریر در خواهد آورد.