عادتهای خاص نویسندگان مشهور
تاریخ انتشار: ۳ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۷۷۵۰۰۰
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ یک جوری جا افتاده است که نویسندهها آدمهای عجیب و غریبی هستند، آدمهایی که ممکن است تمام روز توی اتاقهای در بسته با خودشان حرف بزنند. باید بگویم که این حالت ها ممکن است برای خیلی ها اتفاق بیفتد.
نویسندگان مشهور دنیا هم مانند بقیه انسانها، یک سری خصوصیات اخلاقی منحصر به فرد و عادتهایی دارند که گاهی به صورت غریزی و بدون هیچ فکری، انجام میداده و می دهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شب ها زمانی برای نوشتن
گوستاو فلوبر یکی از نویسندگان تأثیرگذار قرن نوزدهم فرانسه بود که در سال 1880 و در سن 59 سالگی درگذشت.
مهم ترین آثار: سفری به دوزخ، خاطرات یک دیوانه، مادام بوآری، نامههایی به شهرداری روآن و داوطلب
گوستاو فلوبر نوشتن «مادام بوآری» را در سپتامبر سال ۱۸۵۱ شروع کرد و نوشتن آن پنج سال طول کشید. آن دوران مصادف با میان سالی فلوبر بود با شکمی بزرگ و موهایی که به سرعت می ریخت. فلوبر برای تمرکز روی کارش شب ها شروع به نوشتن می کرد چون در طول روز هر سر و صدایی حواسش را پرت می کرد. او هر روز صبح ساعت ۱۰ بلند می شد و زنگ پیشخدمت را به صدا در می آورد تا برایش روزنامه ها، نامه ها، لیوانی آب سرد و پیپ چاق شده اش را بیاورد.
بعد مشتی به دیوار بالا می زد تا اگر مادرش دوست دارد بیاید و کنارش بنشیند و باهم صحبت کنند. بعد از آن هم نوبت به استفاده از تونیک ضدریزش مو می رسید. ناهار را معمولا سبک می خورد و بعد از تدریس تاریخ و جغرافیا به برادرزاده اش، مطالعه می کرد. اما وقت نوشتن فلوبر شب بود. خودش در این باره گفته است: «گاهی از خودم می پرسم چرا مغزم آب نمی شود؟ من زندگی ریاضت کشانه و سختی را می گذراندم؛ زندگی عاری از لذات بیرونی. با چنان عشقی کارم را دوست دارم که جنون آمیز و غریب به نظر می رسد؛ مثل زاهدی که جامه زبری را دوست دارد، در عین این که جامه، جسمش را آزار می دهد.»
کابینت جایی برای نوشتن!
آگاتا کریستی نویسنده انگلیسی داستانهای جنایی و ادبیات کارآگاهی بود که سال 1976 در سن 86 سالگی درگذشت.
مهم ترین آثار: دشمن مخفی، قتل در بینالنهرین، راز قطار آبی، جسدی در کتابخانه، فیلها به یاد میآورند و جنایت خفته
آگاتا کریستی در زندگی نامه ای به قلم خودش، تاکید می کند که حتی پس از نوشتن ۱۰ کتاب، باز هم خودش را یک «نویسنده به تمام معنا» نمی داند. او می نویسد: «جالب این که از کتاب هایی که بلافاصله بعد از ازدواجم نوشتم چیز زیادی یادم نمی آید. گمانم آن قدر از حضور در زندگی روزمره لذت می بردم که نوشتن صرفا کاری بود برای سرگرم شدن. هرگز جای معینی که برای نوشتن به آن پناه ببرم نداشتم.» این موضوع باعث مشکلات بی پایان او با خبرنگارهایی بود که طبیعتا می خواستند عکس این نویسنده را پشت میز کارش بگیرند اما چنین جایی واقعا وجود نداشت! خودش می نویسد: «تنها چیزی که لازم داشتم یک میز مناسب و ماشین تحریر بود.
کابینت روشویی مرمری اتاق خواب جای خوبی برای نوشتن بود. میز اتاق غذاخوری در ساعات بین غذا هم همچنین.» او در جای دیگری می نویسد: «خیلی از دوستانم می گویند: نمی فهمیم تو کی کتاب هایت را می نویسی؟ چون هیچ وقت تو را در حال نوشتن ندیدیم. احتمالا رفتار من بیشتر شبیه سگ هایی است که استخوان به دهان به گوشه ای پناه می برند. آن ها به شکلی مخفیانه از بقیه جدا می شوند و تا نیم ساعت کسی نمی بیندشان. بعد با اعتماد به نفس کامل و لب و لوچه کثیف بر می گردند! من هم همان کار را می کنم. در آغاز هر کتاب کمی معذب هستم، اما همین که بتوانم خودم را خلاص کنم و در را ببندم و نگذارم کسی مزاحمم شود، دیگر می توانم با سرعت کامل جلو بروم و در نوشته هایم کاملا غرق شوم.»
در حین نوشتن گرم می شوید
ارنست همینگوی از نویسندگان برجسته معاصر ایالات متحده آمریکا و برنده جایزه نوبل ادبیات است که در سال 1961 در 62 سالگی درگذشت.
مهم ترین آثار: سه داستان و 10 شعر و رمان های برنده هیچ نمیبرد، وداع با اسلحه، پیرمرد و دریا و حقیقت در اولین تابش
ارنست همینگوی در سراسر دوران بزرگ سالی اش ساعت 5:30 یا 6 صبح با اولین اشعه خورشید در روز بیدار می شد. حتی اگر شب قبلش دیر خوابیده بود. همینگوی در مصاحبه ای با پاریس ریویو در سال ۱۹۵۸ گفت: «صبح ها بلافاصله پس از طلوع خورشید دست به قلم می شوم چون هیچ کس نیست مزاحم تان شود. هوا خنک یا حتی سرد است و در حین نوشتن گرم می شوید. بعد هرچه را که نوشته اید، می خوانید.
آن قدر می نویسید تا به جایی برسید که هنوز موتورتان روشن است و می دانید بعدش چه اتفاقی می افتد و بعد از آن می کوشید باقی زندگی تان را پیش ببرید.»
همینگوی برخلاف حرف هایی که درباره اش رایج است هیچ فصلی از کتابش را با تیز کردن ۲۰ مداد متوسط شروع نکرد. خودش به پاریس ریویو گفته بود: «فکر نکنم اصلا هیچ وقت من یک جا بیست تا مداد داشته باشم!» اما در کل عادات عجیب و غریب برای نوشتن کم نداشت. اول این که ایستاده می نوشت. او روی برگه هایی روی تخته شاسی می نوشت بعد اگر کار خوب پیش نمی رفت، کاغذها را رها می کرد و سراغ ماشین تحریر می رفت. همینگوی غالبا حساب کلمات روزانه اش را داشت تا به قول خودش: «کلاه سر خودم نگذارم!» اما اگر کار خوب پیش نمی رفت، دست از نوشتن می کشید و به نامه هایش جواب می داد؛ یک مرخصی دلپذیر میان مسئولیت خطیر نوشتن.
به گوشت گوسفند فکر نکن!
جین آستین در سال ۱۸۱۷ زمانی که 41 سال داشت درگذشت و در کلیسای وینچستر به خاک سپرده شد.
مهم ترین آثار: غرور و تعصب، عقل و احساس، منسفیلد پارک، اما و ترغیب
به گزارش «آوانگارد» جین آستین نویسنده ای بود که هرگز تنها زندگی نکرد و در زندگی روزمره اش چندان توقعی هم نداشت. گویا برایش مهم نبود که تنها باشد یا نه. او همراه با مادر، خواهر و دوست صمیمی و سه پیشخدمت شان در یک کلبه زندگی می کرد خانه ای که اغلب پر از مهمان های ناخوانده بود.
به گفته خواهرزاده اش، جین در اتاق نشیمن خانوادگی شان می نوشت. یعنی «درست وسط هر جور مزاحمت و اتفاق مخل آرامش!» او در این باره می گوید: «البته مراقب بود که کارش توسط خدمتکاران یا مهمانان یا هر شخصی غیر از اعضای خانواده متوقف نشود. عادت داشت روی برگه های کاغذ کوچکی بنویسد که به راحتی دورانداخته یا زیر جوهر خشک کن گم می شدند. پشت در ورودی جلویی یک بادبزن قرار داشت که وقتی باز می شد، صدا می داد. جین مخالف تعمیر کردن این مشکل کوچک بود چون صدا آگاهش می کرد که تازه واردی رسیده است.»
معمولا غروب ها جین رمان هایش را با صدای بلند برای خانواده اش می خواند. او زیاد اهل آشپزی نبود و خودش هم در این باره گفته است: «آفرینش ادبی با ذهنی مشغول تکه های گوشت گوسفند و خوراک ریواس ناممکن است»!
منبع:خراسان
انتهای پیام/
عادت های عجیب نویسندگان معروف را بشناسیدمنبع: باشگاه خبرنگاران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۷۷۵۰۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دستمزدم برای «فسیل» به اندازه ارقامِ انجمن فیلمنامهنویسان هم نبود!
به گزارش قدس آنلاین، هفته گذشته بیانیه صنفی انجمن فیلمنامهنویسان خانه سینما منتشر شد که در آن علیرغم اذعان به کم بودن دستمزدهای پیشنهادی نویسندگان برای سال پیشرو، قیمتهای پایه برای نگارش فیلمنامه سینمایی و تلویزیونی اعلام شد.
در این بیانیه دستمزد نوشتن یک فیلمنامه کامل سینمایی ۵۰۰ میلیون تومان و بالاترین رقم بود. دستمزد نگارش هر قسمت سریال تلویزیونی ۸۰ میلیون تومان و جالب آنکه این رقم برای هر قسمت سریال نمایش خانگی، ۱۲۰ و ۱۵۰ میلیون تومان اعلام شده بود. به بهانه این بیانیه و ارقام اعلام شده با حمزه صالحی، نویسنده و فیلمنامهنویس فسیل و بسیاری از فیلمهای کمدی چند سال اخیر به گفتوگو نشستیم.
صالحی در واکنش به قیمتها و درصد تحقق آن برای نویسندگان گفت: با توجه به اینکه رقم دستمزد برای کارگردانها و بازیگرها افزایش پیدا کرده طبیعتا قیمت نوشتن فیلمنامه هم باید افزایش پیدا کند. اگر دو سال پیش قیمت نوشتن یک فیلمنامه ۷۰ میلیون تومان بود برای شرایط فعلی طبیعتا باید بیشتر باشد اما من فکر نمیکنم اعداد اعلامی جدید هم محقق شود.
صالحی ادامه داد: واضح است که ما سازوکار درستی نداریم. در دنیا مبلغ دستمزد برای فیلمنامهنویس، یک درصدی از قیمت پروژه است؛ مثلا در ترکیه بین ۷ تا ۱۱ درصد پروژه را به فیلمنامه اختصاص میدهند اما اینجا اینگونه نیست.
بدون سازوکار درست، ارگانها و دفاتر خصوصی این ارقام را جدی نمیگیرند
نویسنده فیلم بخارست با بیان آنکه با اعلام ارقام از سوی انجمن مخالف نیست، توضیح داد: من مخالف این نیستم که عدد اعلام شود اما مکانیسم اجرایی برای محقق کردن آن نداریم. باید تکلیفی به ارگانها اعلام شود و دفاتر خصوصی سازوکاری داشته باشند تا ملزم شوند این عدد را رعایت کنند. تا وقتی که هیچ تکلیفی به عهده ارگانها یا تهیهکننده نباشد با شما چانه میزنند و آن عدد را دریافت نمیکنید.
این نویسنده در پاسخ به اینکه چرا این اتفاق بیشتر برای نویسندهها در سینما رخ میدهد، افزود: کارگردان باید مجوز بگیرد تا نامش به عنوان کارگردان یک اثر ثبت شود ولی در فیلمنامهنویسی مجوزی نداریم و هر کس اراده کند میتواند فیلمنامه بنویسد.
او ادامه داد: از این رو در بازار قیمتشکنی اتفاق میافتد و اگر میزان دریافتی شما عدد بالایی باشد با شما کار نمیکنند چراکه قیمتهای خیلی پایینتری وجود دارد. قیمت را نصف میکنند و با یک فیلمنامهنویس دیگر کار میکنند.
نویسنده فیلم انفرادی با اشاره به نقش انجمن فیلمنامهنویسان گفت: در کانون فیلمنامه تعامل وجود دارد و مشکل از سوی آنها نیست. کانون باید برای ارشاد مکانیسمی تعریف کند تا این را یک تکلیف برای ارگانها و دفاتر بداند. حتی نه برای سقف قیمت اما حداقل برای کف دستمزد یک عددی تعیین شود.
در این بیانیه حتی قیمتها به تفکیک ژانر نوشته نشدهاند!صالحی بیانیه منتشرشده را فاقد دستهبندی دانست و ادامه داد: در این بیانیه حتی آثار از نظر ژانری دستهبندی نشدهاند و کسوت و سابقه نویسنده دسته بندی نشده است. مشکل اجرایی همین است که یک عدد برای تمام شرایط اعلام میشود؛ در صورتی که شرایط فیلمنامه اجتماعی و کمدی زمین تا آسمان فرق میکند.
وی افزود: من هم اگر فیلمنامه اجتماعی بنویسم با قیمت کمتری این کار را میکنم چراکه سینمای اجتماعی، سینمای حمایتی است. همه میدانیم که بودجه تهیهکننده برای چنین آثاری، مانند فیلم کمدی نیست، حتی بازیگری که برای فیلم کمدی ۳ میلیارد پیشنهاد میدهد برای فیلم اجتماعی با ۶۰۰ یا ۷۰۰ میلیون تومان هم کار میکند.
او با اشاره به وضعیت متفاوت در پلتفرمها، دستهبندی دستمزدها را مهم دانست و افزود: در پلفترم، ژانر اجتماعی اقبال بیشتری دارد آنجا میتوان این نسبت را برعکس کرد یا به هم نزدیک کرد اما عددی که برای دستمزد نوشتن هر اپیزود در پلتفرمها هم اعلام شده احتمال خیلی ضعیفی دارد که محقق شود مگر برای پروژههای خاص و تاریخی.
فیلمنامه اجتماعی با ۵۰ تا ۷۰ میلیون خرید و فروش میشود
نویسنده تگزاس۲ با بیان اینکه ارقام اعلام شده حتی به فیلمهای کمدی هم تعلق نمیگیرد، گفت: در ژانر کمدی شاید من جزو کسانی باشم که دستمزد مناسبتری دریافت میکنم اما این قیمتی که اعلام شده حتی به من هم تعلق نمیگیرد. دستمزد نوشتن فیلمنامه اجتماعی خیلی از این کمتر است و در جریانم که با ۵۰ یا ۷۰ میلیون فیلمنامه اجتماعی خرید و فروش میشود.
صالحی در نهایت با اشاره به پرفروشترین فیلم سینمای ایران پس از انقلاب یعنی فسیل که نوشتن فیلمنامه آن برعهده خودش بوده، گفت: در پروژه فیلم فسیل با فروش میلیاردی که داشت هم قیمت نگارش سال گذشته، به من تعلق نگرفت. من خیلی وقت است با آقای عامریان کار میکنم و رویه ایشان به این ترتیب است که وقتی فیلمی میفروشد، خودشان یک هدیه در نظر میگیرند.
منبع: خبرگزاری ایرنا