چرا در آن هشت سال حرفی نزد؟
تاریخ انتشار: ۴ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۷۹۴۱۸۷
روزنامه ایران نوشت: «سال ۸۴ علیه آیتالله هاشمی رفسنجانی، سال ۸۸ علیه ناطق نوری و اصلاحطلبان، سال ۸۹ علیه علی لاریجانی. و حال آیتالله آملی لاریجانی هدف حملات محمود احمدینژاد قرار گرفته است. شهردار نه چندان نامآشنای تهران، از رهگذر همین تاخت و تازها رئیسجمهوری شد و رئیسجمهوری ماند و میخواست رئیسجمهوری تعیین کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۱۲ سال پیش احمدینژاد را غیر از کارکنان شهرداری تهران و معدودی از مردم پایتخت نمیشناختند و بر همین پایه بود که کاندیداتوری وی در میان چهرههای صاحبنامی چون آیتالله هاشمی رفسنجانی، مهدی کروبی، علی لاریجانی، محمدباقر قالیباف، بیشتر مایه طنز و طعنه ستادهای انتخاباتی دیگر بود. اگر چه او اعلام کرد هدفش احیای گفتمان انقلاب است اما تنها شیوهاش برای تعریف خود نزد افکار عمومی، یورش بردن به فرد یا افرادی بود که به مراتب شأن و جایگاهی بالاتر از وی داشتند. احمدینژاد در هشت سال دوران ریاستجمهوری، با واگویه کردن شایعات و شائبات علیه رؤسای مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس شورای اسلامی و دفتر بازرسی رهبری از تریبونهای رسمی نشان داد برای اتهام زدن، سرِ بیباکی دارد و هر بار با القای این که به نمایندگی و از زبان مردم سخن میگوید، دوغ و دوشاب را به هم آمیخت و از آن رهگذر به اهداف سیاسی و انتخاباتی خود دست یافت و البته هیچگاه هم سند و مدرکی دال بر ادعاهایش منتشر نکرد.
پر بیراه نیست اگر بگوییم با اتمام دوران ریاستجمهوریاش، هم حامیان و هم منتقدانش نفس راحتی کشیدند؛ خرسندی منتقدان برای پایان یافتن تصمیمگیری خلقالساعه، هیجانی و پر هزینه و «شو»های تبلیغی او بود که کشور را در عرصه داخلی با مشکلات بیشماری درگیر و در عرصه خارجی با بحران روبهرو ساخته بود. حامیان دیروز و پریروزش هم با اندک فاصله زمانی از منتقدان دریافتند پشتیبانی از احمدینژاد، شرط بستن روی بازندهای است که دیر یا زود از اعتبار طرفداران سیاسیاش خواهد کاست. حامیان سرسخت او از آن روز به بعد کوشیدند خاطره احمدینژاد و حتی حضور او را به فراموشی بسپارند و امیدوار باشند حافظه افکار عمومی نیز کوتاهمدت باشد.
البته همانطور که پیشبینی میشد، واگذاری نهاد قدرت برای وی ساده نبود و بر همین اساس در ماههای پایانی دولتش تلاش کرد با حمایت از اسفندیار رحیم مشایی مدل «پوتین - مدودوف» را پیاده کند؛ پروژهای که با رد صلاحیت مشایی عقیم ماند. احمدینژاد از یک سال قبل برای انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ خیز برداشته بود. او این بار کنایهها و طعنههایی به کار میبرد که برخی مرجع ضمیر آن را مسئولان ارشد نظام تلقی میکردند. احمدینژاد در نهایت با وجود «نهی صریح» از کاندیداتوری، همراه با حمید بقایی در انتخابات ثبت نام کرد تا به زعم خود حداقل یکی از فیلتر شورای نگهبان بگذرد اما هم او و هم بقایی رد صلاحیت شدند و احمدینژاد ماند و حلقه تنگ یارانش و سودای ریاستجمهوری دوباره. مروری بر عملکرد وی در ۱۲ سال گذشته نشان میدهد در آستانه هر انتخابات، یکی از چهرههای ارشد سیاسی قربانی تهمتها و افتراهای ثابت نشده وی میشود. احمدینژاد این بار آیتالله آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه را هدف گرفته است؛ هفته گذشته زمانی که خرد تا کلان کشور درگیر مساعدت به زلزلهزدگان کرمانشاه بود، احمدینژاد به نام حمایت از حمید بقایی، در حرم عبدالعظیم حسنی علیه رئیس قوه قضائیه مخالفخوانی کرد و کوشید مسیر پرونده وی را تغییر دهد. او پنجشنبه گذشته نیز ویدئویی علیه رئیس قوه قضائیه منتشر و ادعاهای خود را به زبانی دیگر واگویه کرد. فارغ از محتوای سخنان احمدینژاد و صحت و سقم ادعاهای آن، این سؤال برای برخی محافل سیاسی و رسانهای پیش آمد که هدف او از این حملات پیدرپی چیست؟ به ویژه که در ماههای آینده انتخاباتی در راه نیست و آیتالله آملی لاریجانی نیز رقیب انتخاباتی نیست.
عدهای معتقدند تحرکات اخیر احمدینژاد مصداق ضربالمثل «عسس مرا بگیر» است و بازداشت او در روزها و ماههای آینده کسی را شگفتزده نخواهد کرد. برخی میگویند او از سکوت و حاشیهنشینی خسته شده و میخواهد باز هم به متن توجه جامعه برگردد اما شاید گزینه محتملتر فرار به جلوی او، برای گریز از پاسخگویی خود و حلقه اطرافیانش در محکمههای قضایی باشد. چه سرنوشت محمدرضا رحیمی معاون اول او برای تکتک اطرافیانش قابل تکرار است. به اعتقاد ناظران احمدینژاد با فضاسازی علیه رئیس قوه قضائیه میکوشد هر حکم و محکومیتی را پیشاپیش به خصومتی شخصی با او و اطرافیانش تنزل بدهد یا با «بگمبگم»هایش تلاش کند دادگاهها به صدور حکم نرسد.
نکته قابل تأمل اما دادگاه همیشه برپای افکار عمومی است که در ۵ سال گذشته در جریان ۳ انتخابات اخیر نشان داد مردم درباره احمدینژاد، یارانش و مشی و مرامش تصمیمگیری کردهاند. معرکهگیری جدید او هم به جز انتقادات بیشتر برای او عایدی نداشت؛ چه او به این سؤال ساده پاسخ نداده است که اگر دستگاه قضایی را این چنین محل انتقاد میداند، چرا در هشت سال دوران ریاستجمهوریاش که برای حفظ حقوق مردم سوگند خورده بود، حرفی نزد؟
همین چند سال پیش بود که آیتالله هاشمی رفسنجانی عضو شورای انقلاب، فرمانده جنگ، رئیس پیشین مجلس شورای اسلامی، رئیسجمهوری دولت سازندگی، رئیس مجلس خبرگان رهبری و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام که «استوانه نظام» و «شناسنامه انقلاب»، مهدی، فرزندی که اتفاقاً بیش از همه دوست داشت را از انگلیس به ایران خواند و اجازه داد دادگاه به اتهاماتش رسیدگی کند؛ اتفاقاً آیتالله هاشمی رفسنجانی هم درباره روند دادرسی نقطه نظراتی داشت اما بعد از صدور حکم، به وداع با فرزند و ابراز امیدواری به آزادی او بسنده کرد تا سنگ روی سنگ بند شود.»
انتهای پیام
منبع: ساعت24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۷۹۴۱۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کنایه بایدن به ترامپ: با یک بچه ۶ ساله رقابت میکنم
ضیافت شام پر زرق و برق جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا با خبرنگاران و سیاستمداران و کمدینهای سرشناس شنبه شب در حالی برگزار شد که مخالفان جنگ غزه در بیرون سالن شعار میدادند.
به گزارش یورونیوز، در حالی که بسیاری از میهمانان در میان شعارهای «شرم بر شما» و «فلسطین را آزاد کنید»، خود را به محل رویداد رساندند، جو بایدن از در دیگری به مراسم رسید و در طول سخنرانیاش هیچ اشارهای به جنگ اسرائیل با حماس نکرد.
روز شنبه ۲۷ آوریل (۸ اردیبهشت) معترضان در بیرون محل برگزاری مراسم در هتل هیلتون واشنگتن تجمع کرده بودند و تصاویر ۱۲۵ خبرنگار کشته شده در جنگ غزه را در بیرون ساختمان به نمایش گذاشتند.
معترضان یک پرچم بزرگ فلسطین را نیز از پنجرهای بر روی نمای بیرونی هتل به نمایش درآوردند.
اما شرکتکنندگان در ضیافت سالانه رئیس جمهوری نیز حرفی از جنگ غزه نزدند. بایدن نیز از این فرصت تنها برای شوخی و هشداردهی در مورد مبارزه دونالد ترامپ برای بازپسگیری منصب ریاست جمهوری استفاده کرد.
او در بخشی از سخنانش با اشاره به رئیس جمهوری پیشین آمریکا، او را «دون چُرتی» نامید و گفت: «بله، سن هم مطرح است. من آدم بالغی هستم که دارم با یک بچه شش ساله رقابت میکنم.»
«چرتی» لفظی است که دونالد ترامپ برای خود بایدن به کار میبرد.
بایدن ۸۱ ساله افزود: «معاون من در واقع از من حمایت میکند، اما مایک پنس، معاون پیشین ترامپ، ازتأیید او برای نامزدی در انتخابات خودداری کرده است.»
وی در سخنرانی ده دقیقهایاش، با اشاره به خطر روی کار آمدن دوباره ترامپ ۷۷ ساله، بخش مهمی از اظهارات غیرشوخیاش را به «تهدید جدی علیه دموکراسی» اختصاص داد. او با یادآوری پرونده اتهامی ترامپ در پیوند با پرداخت حقالسکوت به استورمی دنیلز، هنرپیشه پورن، گفت: «دونالد اخیرا روزهای سختی را پشت سر گذاشته است که میشود اسمش را گذاشت طوفانی.»
«استورمی» در زبان انگلیسی به معنی «طوفانی» است.
دونالد ترامپ که بر خلاف سنت رایج، هیچ گاه در طول حضورش در کاخ سفید این مراسم شرکت نمیکرد، در ضیافت شنبه شب نیز حضور نداشت.
در این مراسم، یکی از معدود موارد اشاره به جنگ غزه از سوی کلی اودانل، رئیس انجمن خبرنگاران مطرح شد که به طور گذرا کشته شدن حدود صد خبرنگار در جنگ ۶ ماهه اسرائیل علیه حماس در غزه را یادآوری کرد. اودانل در شبی که تا حد زیادی به روزنامهنگاری اختصاص داشت، از خبرنگارانی که در سرتاسر جهان بازداشت شدهاند، از جمله ایوان گرشکویچ در روسیه و آستین تایس که گمان میرود در سوریه بازداشت شده باشد، یاد کرد. خانوادههای هر دو خبرنگار مانند ضیافتهای قبلی در این مراسم حضور داشتند.
سازماندهندگان تظاهرات در بیرون هتل هیلتون گفتند که هدف آنها جلب توجه به تعداد بالای روزنامهنگاران فلسطینی و سایر روزنامهنگاران عرب است که از زمان آغاز جنگ در ماه اکتبر توسط ارتش اسرائیل کشته شدهاند. بیش از دهها روزنامهنگار در غزه هفته گذشته نامهای نوشتند و از همکاران خود در واشنگتن خواستند که این ضیافت شام را به طور کامل تحریم کنند.
در آن نامه آمده بود: «تلفاتی که صرفا به خاطر انجام وظایف خبرنگاری به ما تحمیل میشود، سرسامآور است. ما در معرض بازداشت، بازجویی و شکنجه توسط ارتش اسرائیل هستیم، همه اینها به دلیل "جنایت" صداقت روزنامهنگاری است.»