تصویر آویزان اینگرید برگمن
تاریخ انتشار: ۵ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۸۰۸۴۹۴
مساوات نمایشی خلق کرده است که به نظر در همان تصویر آویزان اینگرید برگمن خلاصه میشود. برگمن سوئدی که در ایتالیا و آمریکا سرگردان بود، محبوب و تبعیدی بود و در نهایت هیچ یک نبود.
باشگاه خبرنگاران پویا - احسان زیورعالم
زمانی که محمد مساوات با نمایش «بیپدر» در تئاتر شهر روی صحنه رفته بود، فضای مجازی پر بود از یک اتفاق ویژه در تئاتر ایران.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما روند شبهفلسفی مساوات با این دو اثر متوقف نمیشود. «این یک پیپ نیست» با چشماندازی از ایده رنه مگریت در تابلویی به همین نام، به نظر تدام روند دیدن و نادیده گرفتن در آثار مساوات است. او داستان دو برادر را روایت میکند که در انتظار آمدن ماری هستند، دختری که روزگاری با یکی خوب بوده و حال با دیگری است. آنان متوجه اتفاقات غریبی در خانه خود میشوند. ناگهان پلیس وارد خانه میشود و مدعی میشود زنی که میفهمیم مادر پسرها بوده اعلام شکایت کرده است. پسرها مادر را نمیبینند. پلیس ماری را نمیبیند. ماری و پلیس مادر را میبینند و ما، در مقام مخاطب نه پلیس را میبینیم و نه مادر را.
اما این همه ماجرا نیست و شاید بهتر است بگوییم این اصلاً ماجرا نیست. ماجرا جای دیگری رقم میخورد. جایی که عاریه محمد مساوات از دو تابلوی رنه ماگریت رقم میخورد. مگریت در تابلوی «La trahison des images» به معنای خیانت تصویر پیپی را در میانه تابلوی خویش کشید و با نوشتن جمله «Ceci nest pas une pipe» جدالی تاریخی در رابطه با زبان و تصویر در فلسفه هنر را اوج بخشید. جدالی که میتوان آن را در آرای افلاطون درباره جهان مثال و اثر هنری جستجو کرد. افلاطون اثر هنری را - که آن زمان هنر نمیدانستند - نسخه ثانوی مُثُل میدانست. بدین معنا که اگر یک شی در جهان واقع برآمده از جهان مثال باشد، اثر هنری وانمودهای از تقلید مثال است.
اما حرف ماگریت کمی فراتر از اینهاست. او در زمانهای این تصویر جدلی را ترسیم میکند که هنر دیگر هنر است و مشروعیت خود را به دست آورده است. ماگریت نشان میدهد که پیپ او صرفاً یک تصور از پیپ است؛ اما پیپ نیست، چرا که عملاً نمیشود از آن به عنوان یک پیپ استفاده کرد. پیپ نقش بسته بر بوم صرفاً بازنمایی پیپهاست و جمله زیر آن گواهی بر آن. میشل فوکو در جستجوی پاسخی در خورتر، در دوران فرمالیسم خود به سراغ تابلو مگریت میرود و این پرسش را مطرح میکند که آیا جمله نیز راست است و این همان جایی است که میتوان به اثر مساوات ورود کرد. آیا آنچه در «این یک پیپ نیست» میبینیم راست است؟
محمد مساوات سازهای بنا کرده است که میتوان از آن برش Profile یک خانه یاد کرد. ما میتوانیم خانهای را ببینیم که در آن آشپزخانه، حمام، اتاق خواب، سرسرا و اتاق پذیرایی دیده میشود. شاید این واقعیت یک خانه باشد. همه چیز با جزییات خلق شده است. وسایل خانه با ظرافت خاصی چیده شدهاند؛ اما شیشهای کلیت این برش طولی را پوشانده است. به نظر شخصیتها درون یک آکواریم به سر میبرند و در آن معلقند.
بازیگران به زبانی صحبت میکنند که به واسطه چند واژه انگلیسی، انگلیسی مینماید؛ اما انگلیسی نیست. همه چیز در یک آفرینش گره خورده است. یک نفر تمام حرفها را به فارسی دوبله میکند. ماری به زبان دیگری سخن میگوید. زبانش در لحن شبیه به اسپانیایی یا شاید فرانسوی است؛ اما او زبان خود را دارد و دیگران زبان او را میفهمند. ما نمیفهمیم. زبان او دوبله نمیشود؛ بلکه به صورت نوشتار در میانه خانه ظاهر میشود. ما آن را میخوانیم. وضعیت پلیس به نوعی دیگر است. پس با این مفهوم روبهروییم که «این یک زبان نیست.» کمی درنگ کنیم تا بعداً به صحت و سقم این مسئله بپردازیم.
مساوات از این هم بیشتر پیش میرود. او از دو بردار، دو نسخه دارد که به شکل کاملاً فرمالیستی در دیدگان ما ظاهر میشود. خروج یکی برابر با ورود دیگری است. البته جایی آنان با هم برخورد میکنند و گویی اتفاقی رخ نداده است. ناگهان میفهمیم شخصیتها حساس میشوند. تفاوت نوع لباس دو بازیگر یک شخصیت ایجاد فاضی معماگونه میکند. دیگر بازیگران را به فکر وامیدارد و اندکی بعد به قانون نمایش بدل میشود. حضور دو بدل در نمایش این پرسش را پیش میکشد که در واقع کدام یک از این دو شخصیت واقعی هستند. حتی میتوان گفت «این یک شخصیت نیست.» چقدر این مسئله دقیق است؟
پس ما در مقام مخاطب با اثری روبهروییم که آدمهایش میتوانند تکثیر شوند و یا اینکه آنی نباشند که به نظر میآیند. میتوانند وجود داشته باشند در عین آنکه وجود ندارند. آنان در عدم حضور دارند؛ ولی وجود دارند. آنان در یک دوگانگی به سر میبرند و همان را زیر سؤال میبرند. برای مثال مادر آن سوی تلفن با پسرش حرف میزند تا دستور پخت یک کیک را دهد. آیا مادر در آن سوی تلفن وجود دارد؟ آیا در یک نمایش کسی واقعاً پشت خط قرار دارد؟ همان شخصی که ما نمیبینیم، در شکل نامرئی در نمایش ظاهر میشود و البته بهتر است بگوییم ادعا میشود حضور دارد. آیا او واقعاً حضور دارد؟ آیا نگاه کردن بازیگر به یک نقطه دال بر وجود مادر است؟ آیا «این یک مادر است»؟
اگر ملاک قضاوت را نقاشی مگریت در نظر بگیریم باید گفت از ابتدای ماجرا همه چیز در یک «نیست» خلاصه میشود. آیا آنچه روی صحنه در ابتدای کار میبینیم خانه است؟ شاید برخی بگویند آری؛ چون همه آنچه یک خانه لازم دارد در خود دارد. ولی این خانه تنها برشی از یک خانه است. خانهای عریان است که حریم ندارد و ما میتوانیم آن را نظاره کنیم. همچنین در این خانه همه چیز ساختگی است. آیا میشود از حمامش استفاده کرد؟ امتحان کنید.
پس با تصویری زنده روبهروییم که کارآیی آنچه در ذهن داریم را ندارد. در سوی دیگر زبان است. ما با تکثری از زبانها روبهروییم. زبانها بدون در نظر گرفتن تفاوتهایشان عمل میکنند و روایت را پیش میبرد؛ اما آیا ما واقعاً با چیزی به اسم زبان سروکار داریم؟ آیا واژگانی که از دهان بازیگران خارج میشود معنا و مفهومی تثبیت شده دارند؟ آیا آنچه میپنداریم واژگان نمایش «این یک پیپ نیست» دلالت بر چیزی میکنند؟
به نظر میرسد خیر. آنچه به این آواها مشروعیت زبانی میبخشد در نهایت کلام فارسی روی آن و نگاشتههای الکترونیکی است. آنان صرفاً ادا و اطوارهای آوایی هستند. شاید مساوات میتوانست یکی بازی زبانی ویتگنشتاینی، همانند آنچه استوپارد در «هملت داگ، مکبث کاهوت» میآفریند، پدید آورد؛ اما به چنین امری دست نمیزند. او میخواهد تأکید کند که اینها هیچکدام یک زبان نیستند.
همین مسئله درمورد شخصیتها نیز صادق است. تلاش آن است که به جایی برسیم دریابیم این شخصیتها نیز در یک عدم به سرمیبرند و صرفاً یک بازنمایی هستند. بازنمایی از شخصیتهایی که نیستند. آنان با آن شکل اجرایی و بازی در آن فضای اغراق شده به فیلمهایی هالیوودی دهه شصت و هفتاد میمانند. دورانی که تکنیکالر به اوج فناوری خود رسیده بود و رنگهای پوزتیو آثار دهه پنجاه به رنگهای سرد دوران مدنظر نزدیک میشد. به نظر «این یک پیپ نیست» ادای دینی به آن دوران است. به گریم و لباسها دقت کنید. اصلاً داستان را دریابید. یک داستان ساده که با وجود وجه شبهمتافیزیکی انتهایش – بخشی از سلیقه آن دو دهه در سینما- کماکان ساده و خطی است. روایت دچار پیچیدگی نیست. به بیان فارسی روی نمایش دقت کنید. آن ادبیات ترجمهای روی فیلمها.
همه چیز به سوی همان بازنمایی آثار گذشته سوق پیدا میکند. حتی بازنمایی مهمترین اثر موسیقیایی نسل بیت، 4:33 یا بهرهگیری از نام اثری از مگریت. فازی از همانندسازی را پی میگیرد تا بتوانیم پستمدرن بودن اثر و استفاده ساختاری از اهداف هنر پستمدرن را درک کنیم. حتی تابلویی در راهپله که میتوانیم حدس بزنیم تصویری از جوانی اینگرید برگمن است. شاید این برگمن نیز با ساختار نمایش همخوانی داشته باشد. در بیزبانی آن. برگمن بازیگر سوئدی بود که در آمریکا و ایتالیا به زبان رسمی کشور مقصد بازی کرده بود و گویی در یک بیزبانی فرورفته باشد. او محبوب اما تبعیدی بود.
با این حال نمایش امضای مساوات را هم در خود دارد و آن هم پدر است. همانند تمامی آثار محمد مساوات پدر محور موضوع است. زمانی که راز حضور مادر در یک عدم نادیدنی مطرح میشود میتوانیم نقش پدر را نیز درک کنیم. همه حوادث در نهایت از فقدان او رقم خورده است. پدری که در تمامی آثار مساوات نقطه صفر صفرم دکارتی است و راز گویا همین است.
در نهایت باید گفت میشود با همین استنباط گفت نمایش مساوات یک نمایش نیست. همانطور که او عبارت نیستن مگریت که از قضا به فرم فرانسوی در کاتالوگ آمده است را با ترجمان انگلیسی در کلیت کاتالوگ تکثیر کرده است. پس گویی فرانسوی و انگلیسی و فارسی نیز یک بازی است و این واقعیت موجود است. مساوات به شکل خوبی از تئاتر شخصی خود دست یافته است. او پرسش تقریباً فلسفیش را بسط داده است؛ اما نمیتواند آن را در بستر داستانی پیچیده نقل کند، شاید چون پرسش او نیز چندان پیچیده نیست.
انتهای پیام/
R1369/P1356/S4,39/CT4منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۸۰۸۴۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ببینید | خندهدارترین پرونده سرقت از زبان یک کارآگاه
261 215
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900399