نهضت ملی نفت یک رنسانس سیاسی بود
تاریخ انتشار: ۷ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۸۴۶۰۱۴
داوود هرمیداسباوند یکی از افرادی است که در بخش مهمی از تاریخ معاصر کشور زندگی کرده است. او حوادث مهمی مانند کودتای ۲۸مرداد در دوران جوانی و تنگناهای پس از آن را به چشم دیده است.
پستهای مهمی در وزارت خارجه قبل و بعد از انقلاب تجربه کرده و مدت زیادی در سازمان ملل عهدهدار مسئولیتهای مختلفی بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شهروند، آنچه در ادامه میخوانید، زندگی هرمیداسباوند از زبان خودش است.
از دوران دانشجویی شما شروع کنیم. چطور شد که شما با جبهه ملی آشنا شدید؟
دوران دانشجویی من و اخذ لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه تهران با نهضت ملیشدن صنعت نفت مقارن بود. در این دوران من در حزب نیروی سوم فعالیت داشتم و بشدت نیز به چارچوب جبهه ملی علاقهمند بودم. جبهه ملی و نهضت ملیشدن صنعت نفت به قول دکتر مصدق یک رنسانس سیاسی در ایران بود. این جنبش به دنبال چند چیز بود. نخست آنکه ایران از نفوذ خارجیها بیرون بیاید. دیگر اینکه نظام مشروطه مطابق قانون اساسی ایجاد شود. مصدق نیز گفته بود که شاه باید سلطنت کند نه حکومت. این به معنای آن است که نظام مشروطه باید اجرا شود و آرمانهای آن زنده شود. بحث دیگری که مورد نظر جنبش ملی قرار داشت، توسعه اقتصادی کشور بود. بعد از جنگ جهانی دوم، دولت انگلستان بعضی صنایع و بانکها را ملی کرده بود تا مورد بازسازی قرار بگیرند. دولت فرانسه نیز تصمیم مشابهی گرفته بود. بنابراین ملیشدن در آن دوره یک اقدام مترقیانه برای توسعه اقتصادی و رفاهی بود. البته جالب بود که استالین با ملیشدن نفت مخالف بود. در مجموع، آرمانهای جبهه ملی بسیار پیشرو بود و مورد علاقه قشر وسیعی از جامعه قرار داشت. من هم در این دوران علاقهمند به این جنبش و آرمانهایش شدم.
چرا استالین مخالف ملیشدن نفت بود؟
توقع میرفت که وقتی ایران وارد مبارزه با یک قدرت امپریالیستی مثل بریتانیا میشود، رهبر شوروی از آن حمایت کند اما مخالف بود. رهبر شوروی به چند دلیل با این نهضت مخالف بود. او معتقد بود مبارزاتی که در طیف جهان غرب انجام شود، در همان طیف نیز خاتمه مییابد و به سوسیالیسم نمیرسد. نکته دوم این که، جنبشهایی که ارتباطی با دژ سوسیالیسم یا حزب کمونیست آن کشور ندارند، قابل اعتماد نیست. نکته دیگر اینکه استالین معتقد بود بریتانیا و آمریکا درحال رقابت در ایران هستند. انگلیس یک امپریالیست رو به افول است اما آمریکا امپریالیست حاد است. بنابراین برای استالین استمرار وضع موجود اولویت داشت که آمریکا وارد ایران نشود. به همین دلیل حزب توده هم به پیروی از استالین، مخالف نهضت بود و در ایران معروف به «توده نفتیها» شده بودند؛ یعنی با انگلیسیها یک هدف دارند.
در دوران دانشجویی شما، دو اتفاق مهم کودتای ۲۸مرداد و سپس ماجرای ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ رخ داد. این روزها را به یاد میآورید؟
در این دوره جبهه ملی بسیار مورد حمایت بخش دانشجویی بود. در انتخابات دانشگاه معمولا حزب توده برنده میشد، چراکه بسیار سازمانیافته بود و بدنه محکمی داشت اما برای نخستینبار جبهه ملی برنده انتخابات شد. به یاد دارم در همان روز که انتخابات را برده بودیم، درگیریهایی هم در دانشگاه به وجود آمد. من در راهرو ایستاده بودم و با یکی از همکلاسیهای چپ، بحث میکردم که یکی از دانشجوها با مشت به صورت من کوبید. به یاد ندارم که چه کسی این مشت را زد و دلیلش چه بود. فقط خاطرم میآید که مثل جرقه بود. با صورت کبود از دانشگاه بیرون میرفتم که افسران پلیس در نزدیکی دانشگاه پرسیدند چه اتفاقی برای من افتاده؟ من هم جواب ندادم و رد شدم. در سال ۱۳۳۲ سال دوم دانشگاه بودم و در دانشکده حقوق دانشگاه تهران مشغول تدریس بودم. در ماجرای ۱۶ آذر به یاد دارم که با اضطراب درِ کلاس ما را باز کردند و گفتند که در دانشکده فنی تیراندازی شده و ۳نفر کشته شدهاند. فضای دانشگاه ملتهب بود و شهر امنیتی شده بود. اجازه نمیدادند که به سمت پل گیشا برویم و وارد دانشکده فنی بشویم. بیرون از این دانشکده هم تجمعی برپا شده بود.
خبر کودتا را چطور فهمیدید؟
در روزی که این اتفاق افتاد، من شمال بودم و رادیو اعلام کرد که مردم در تهران قیام کردهاند. شاه و کودتاچیان معتقد بودند که ماجرای ۲۸مرداد کودتا نبود و قیامی «مردمی» به نفع شاه و علیه مصدق بوده است. رادیو نیز بعد از وقوع کودتا اعلام کرد که مردم در تهران قیام کردهاند، مصدق را کشتهاند و فاطمی را قطعهقطعه کردهاند. من و برادر بزرگترم بسیار اندوهگین شدیم و الساعه به تهران آمدیم. بعد از آن روشن شد که مصدق و فاطمی کشته نشدهاند. فاطمی متواری شده بود و مصدق دستگیر شده بود. پس از چند ماه فاطمی را دستگیر و اعدام کردند.
اشاره کردید که عضو حزب نیروی سوم بودید. رابطه شما با خلیل ملکی و این حزب چطور بود؟
بله، من عضو این حزب بودم. پس از ایام کودتا در دورانی که اختلافاتی بین خلیل ملکی و محمدعلی خنجی ایجاد شد، جلسات حل این اختلافات در منزل من برگزار میشد. البته این اختلافها ریشهای بود و هرکدام مواضع جدایی داشتند، حتی من پیشنهاد دادم که هر دونفر از نیروی سوم کنارهگیری کنند و آقای قندهاریان یا دیگران جایگزین آنها شوند تا به این طریق نیروی سوم از بین نرود و همچنین منافع ملی در روزهای پس از کودتا حفظ شود، اما بحثها به نوعی بود که امکان آشتی وجود نداشت. به همین دلیل ملکی راه خود را جدا کرد و خنجی در جبهه ملی دوم نیز ایفای نقش کرد. پس از ۳ جلسه مفصل که در منزل من برگزار شد، نتیجه این شد که امکان تداوم کار نیروی سوم وجود ندارد.
از بحثهایی که میشد، چیزی به یاد دارید؟
کامل به یاد ندارم اما دو نکته را در ذهن دارم. یکی اینکه بسیاری از تجار و بازاریان اعلام آمادگی کرده بودند که به نیروی سوم کمک مالی کنند. یکی سر این بحث شد. نکته دیگر اینکه خلیل ملکی در یکی از این جلسات در منزل من نقل کرد که در دیداری که با شاه داشته، شاه به او گفته است که من هم سوسیالیست هستم و خلیل ملکی هم در پاسخ به شاه گفته است که یک سوسیالیست نمیتواند اعتقاد به نظام استبدادی داشته باشد.
بعد از آن هم، برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفتید؟
بله، فوقلیسانس و دکترای روابط بینالملل را از دانشگاههای آمریکا اخذ کردم. در واشنگتن دیسی رئیس سازمان دانشجویان ایرانی بودم و تلاش میکردیم که ارزشهای جبهه ملی را مطرح کنیم. بهویژه از کودتای ۲۸مرداد انتقاد میکردیم. لویی هندرسون که مدتی در ایران بهعنوان سفیر فعالیت میکرد، پس از بازنشستگی در همان دانشگاهی که من درس میخواندم، یک رشته تحصیلی را مدیریت میکرد. من یک روز درباره مسأله کودتا مطالبی را نوشته بودم که انتقاداتی نیز نسبت به حکومت پهلوی در آن وجود داشت و این نوشتهها را به آقای هندرسون دادم که مطالعه کند. یک روز به شوخی به من گفت که من این نوشته و تحلیلها را به ایران میفرستم، من هم در جواب گفتم؛ لطف میکنید چون خودم جسارت و شهامت این کار را ندارم. آقای هندرسون از فضای بسته داخل کشور ایران باخبر بود و میدانست که عواقب بدی در انتظار منتقدین حکومت است.
به ایران که برگشتید، مشغول به چه کاری شدید؟
ابتدا قصد داشتم که در دانشگاهها تدریس کنم اما همایون سمیعی در وزارت خارجه وقت از من خواست که به این وزارتخانه بروم و مدتی بهعنوان کارمند قراردادی مشغول به کار شدم. معمولا برای اینکه جذب وزارت خارجه شویم، باید کنکور این وزارتخانه را پشتسر بگذاریم اما در آن سال کنکوری برگزار نشد، به همین دلیل من به صورت قراردادی وارد وزارت خارجه شدم. یکسال بعد هم به لندن برای جمعآوری اسنادی برای جزایر سهگانه خلیجفارس رفتم. ما بایگانی تاریخی نداشتیم، بنابراین حدود یکسال به لندن رفتم و روی این موضوع کار کردم تا اسنادی را جمعآوری کنم. گزارش جامعی نیز درباره حقانیت ایران نوشتم. به تهران که برگشتم، حکم دادند که باید به سازمان ملل بروم. به همین دلیل دوباره به آمریکا برگشتم و در سازمان ملل آغاز به فعالیت کردم. یک دور هم رئیس کمیته حقوق مجمع عمومی سازمان شدم. مدتی هم معاون کمیسیون مبارزه بینالمللی علیه گروگانگیری بودم. حدودا تا بعد از انقلاب در این سازمان ماموریت داشتم. من که به ایران برگشتم، بنیصدر سرپرست وزارت خارجه بود.
با بنیصدر سابقه همکاری هم داشتید؟
دوره او بسیار کوتاه بود اما چندبار با او کار کردم. یکبار به خوزستان رفتیم که سفیر سوریه به ملاقات او آمد. سفیر سوریه یک ژنرال بازنشسته بود. او از بنیصدر درخواست کرد اسناد همکاری امنیتی ایران و عراق پس از عهدنامه ۱۹۷۵ را به سوریهایها بدهد. این درخواست خیلی عجیب بود چرا که نزدیکترین کشورها از نظر سیاسی، باز هم اسناد محرمانه خود را در اختیار یکدیگر قرار نمیدهند اما بنیصدر گفت نهتنها این اسناد بلکه اسناد مربوط به همکاریهای امنیتی ایران و اسراییل را هم به شما میدهیم. من بسیار از این موضوع تعجب کردم که چرا بنیصدر چنین کاری کرد. او اسناد امنیتی کشور را خالصانه به سوریها داد.
کمکم هم که آتش جنگ ایران و عراق افروخته شد.
بله، در مورد جنگ هم خاطراتی به یاد دارم. مرحوم ابراهیم یزدی در دورانی که سکان هدایت وزارت خارجه را عهدهدار بود دو سمت به من داد. یکی ریاست اداره هشتم سیاسی و دیگری ریاست هیأت نمایندگی ایران در سیبیسی بود. سیبیسی دفتری بود که برای همکاری ایران و عراق بعد از عهدنامه ۱۹۷۵ تشکیل شد. مطابق این عهدنامه، چگونگی مدیریت و اداره اروندرود مشخص شده بود. این مدیریت نیز هم از نظر بهرهبرداری، سود و عوارضی که دارد و هم از نظر لایروبی و ناوبری و... بود. قراری که با طرف عراقی داشتیم این بود که ۲سال دفتر در خرمشهر و ۲سال در بصره باشد. هر دو سال یکبار هم دبیرکلی و معاون اولی این دفتر بین ایران و عراق جابهجا شود. پیش از آغاز جنگ به بصره رفته بودم. قرار بود که عراقیها به خرمشهر بیایند، دبیرکل از آنها انتخاب شده و معاون او ایرانی باشد. در این جلسه که در بصره داشتیم، برای من عجیب بود که هر پیشنهادی مطرح میکردم آنها میپذیرفتند. ریاضالقیسی را از قبل میشناختم و با توجه به همین شناخت، موضوع برایم عجیبتر شده بود. مدتی بعد مطلع شدم که تانکهای عراقی در خوزستان به صورت گسترده مانور میدهند و بازمیگردند. اینجا بود که من احتمال دادم عراق قصد حمله نظامی به ایران را دارد. وقتی هم که حمله کردند از آنجایی که مدام در مرز ایران در حال مانور بودند، نیروهای کشورمان فکر کردند که این هم یک مانور است و جای نگرانی ندارد.
تقریبا از زمانی که بنیصدر رئیسجمهوری شد، مسئولیت اجرایی در کشور نداشتید.
بله، من در این دوره تقاضای بازنشستگی کردم و پذیرفته شد. البته پیشنهادهایی نیز به من داده شد که نپذیرفتم. یکی از آنها نیز یک مسئولیت در دفتر ریاستجمهوری بود که پست مهمی به حساب میآمد. از آن سالها به بعد، بیشتر در دانشگاهها تدریس میکنم. البته گاهی از من تقاضای مشاوره در مسائلی مانند خلیج فارس و... میشود که کمک میکنم.
در این سن بزرگترین ترسی که دارید، چیست؟
ترس من بیشتر به خاطر کشورمان است. باتوجه به وضع فعلی و شرایط منطقه و دنیا نگران آینده کشور هستم. ایران را همیشه در پانورامای تاریخ نگاه میکنم که چه فراز و فرودهایی در سر راه آن قرار داشته است. در این مقطع نیز به نظر من شرایط نگرانکنندهای وجود دارد اما امیدوارم که به خوبی از این مرحله عبور کنیم و صدمهای به کشور نرسد.
اگر یکبار دیگر به دنیا بیایید چه کاری را انجام میدهید که تا به حال انجام ندادهاید؟
ببینید! انسان تا مادامی که در حوادث قرار نگیرد خود را نمیشناسد و فکر میکند که دارای خصوصیات ویژهای است اما همین که در متن حوادث قرار میگیرد خود واقعیاش را میشناسد. اینکه اگر به صورت انتزاعی فرض کنیم بار دیگر به دنیا بیاییم چه میکنیم نیز بستگی به شرایط و اوضاع و احوال همان روز خواهد داشت. به همین دلیل نمیتوان گفت که چه کاری را انجام میدهیم که تا به حال انجام ندادهایم. نیروی محیط و شرایط بسیار تاثیرگذار است. در پرتو این شرایط است که همه چیز انجام میشود. بچهها تا کوچک هستند دوست دارند دکتر، مهندس یا سرتیپ شوند اما همین که وارد شرایط اجتماعی میشوند، مسیر دیگری را میروند.
الهامبخشترین شخص در زندگی شما چه کسی بوده است؟
این هم بستگی به شرایط تاریخی هر انسانی و جوامع مختلف دارد اما اگر در مجموع بخواهم الهامبخشترین افراد را نام ببرم به ۵شخصیت کبیر اشاره میکنم. این شخصیتها در دایرهالمعارفهای مختلف ثبت شدهاند. یکی کوروش کبیر است. دومی داریوش اول از نظر مدیریت، سوم شاپور اول است. او سه امپراتور روم را پیدرپی شکست داد، امپراتوری کوشانی را تحت تسلط خود درآورد و از همه مهمتر، به جنبش مانی اجازه تبلیغ و حضور در جامعه عصر خود را داد. او هم پیروز در جنگ بود و هم در ارزشهای انسانی خوشنام شد. ساسانیان برای احیای عقاید زرتشت آمده بودند اما به یک مذهب دیگر اجازه تبلیغ دادند. چهارمین شخصیت، انوشیروان کبیر و عادل است. پنجمی نیز شاه عباس صفوی است. در دنیایی که هرکس زیست میکند، ارزشها متفاوت است. مهم این است که خدمتی بکنید که بازتابی هم داشته باشد.
اگر بخواهید بزرگترین تجربه خود را به نسل جدید منتقل کنید، چیست؟
من دوست دارم به جوانترها بگویم که همیشه در زندگی خود آزادگی داشته باشند. یک شخصیت بروکرات در فکر این است که وضع موجود خود را حفظ و امکان ارتقای خود را فراهم کند، اما باید در حاشیه آن یک آزادگی داشته باشد. در زندگی همیشه با این خصوصیت است که میتوان ابعاد انسانی را پرورش داد. نباید اسیر شویم و خلاف چیزی که فکر میکنیم صحیح است، گام برداریم. نباید به این دلیل که فرصتطلبی کنیم، ارزشهای خود را زیر پا بگذاریم.
آیا اثر هنریای وجود دارد که شما دوست داشته باشید سازنده آن باشید؟
من از جوانی شاعری میکردم و الان هم نقاشی میکنم. دوست دارم نقاشیهایی که بهتر از کار خودم وجود دارد را در منزلم آویزان کنم اما من همیشه از جوانی علاقهمند به هنر بودهام. بهطورکلی مجسمهسازی و نقاشی را دوست دارم اما در کنار اینها شدیدا به تاریخ علاقهمندم. نهتنها تاریخ ایران بلکه تاریخ همه ملل جهان را دوست دارم که بخوانم و بدانم. دوست داشتم که اطلاعاتی نیز در مورد معماری داشته باشم. سبکهای مختلف معماری را بدانم. البته در ادبیات با انواع سبکهای ادبی آشنایی دارم. در مجموع اما به نظرم تاریخ دانستن بسیار مهم است.
چرا تاریخ را آنقدر پراهمیت میدانید؟
دانستن تاریخ از بسیاری جهات مهم و خوب است، اما یک مثال ساده میزنم تا یکی از جنبههای مهم تاریخ خواندن را بدانید. در روابط بینالملل تاریخ میتواند نقش مهمی داشته باشد. شما وقتی با یکی از سران و مسئولان کشورهای دیگر دیدار میکنید، با اشاره کردن به تاریخ کشور مقابل، میتوانید اثرگذاری بسیار خوبی در او داشته باشید. من در دیداری که با یکی از سران کشور سوئد داشتم اول سعی کردم از شارل دوازدهم، پادشاه سوئد یاد کنم و جملاتی را بگویم. سوئد همیشه در روابط خارجی سعی میکند اخلاقمدار باشد. حتی در مورد جنگ ویتنام نیز اقداماتی کرد، هیچوقت هم منتظر پاداش نبوده است. سعی کردم این سوابق را به طرف مقابل یادآوری و اتمسفر این جلسه را بهتر کنم. برای یک شخصیت خارجی نیز این نکته مهمی است که شما تاریخ کشور آنها را میدانید و با ویژگیهای مثبت آنها آشنایی دارید. از این لحاظ تاریخ کاربرد بسیار مهمی در مشاغل مختلف و زندگی افراد خواهد داشت. بحث دیگر هم عبرتآموزی از تاریخ و همچنین آشنایی با نظر شخصیتهای بزرگ است.
تلخترین لحظه زندگی شما چه بوده است؟
وقتی بود که کشور در جنگ جهانی دوم اشغال شد. من کلاس دوم بود. به یاد میآورم که خواهرم چقدر پشت پنجره گریه میکرد. در دوران اشغال ایران توسط شوروی و انگلستان، مردم شرایط بسیار سختی را میگذراندند. بدتر اینکه کسی خبر نداشت که قرار است چه بر سر ایران بیاید و پایان این ماجرا به کجا ختم میشود. این ابهام باعث آزار بسیاری از مردم شده بود.
شیرینترین لحظه چه بود؟
لحظات شیرین زیادی بوده است اما هر وقت کار مثبت خوبی را برای مملکت انجام میدهید و خودتان از آن راضی هستید، میتواند شیرینترین لحظه باشد.
از نظر شما ارزشمندترین چیزی که هر انسانی میتواند به دست بیاورد، چیست؟
پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک. این سه اصل به نظر من ارزشمندترین ویژگیهای هر انسانی است. همه ما باید تلاش کنیم که این سه ویژگی را در خود ایجاد کنیم. در اینصورت نهتنها خودمان به آرامش میرسیم بلکه دیگران نیز به ما علاقهمند میشوند. اگر همه این سه ویژگی را داشته باشند دنیا گلستان میشود. من وقتی خودروهای پیشرفته میبینم یا ساختمانهای زیبایی را در شهر میبینم واقعا خوشحال میشوم. چرا که از بُعد فیزیکی کشور زیبا میشود و مردم لذت میبرند. داشتن این سه اصل میتواند مانند خودروها و ساختمانهای زیبا، فرهنگ هر کشوری را نیز جلا بدهد.
آیا در زندگی خود از چیزی غبطه خوردهاید؟
به جرأت میگویم که هیچگاه در زندگی غبطه چیزی را نخوردهام. هروقت از نظر مادی در وضع خوبی باشم، خرج میکنم و هروقت نداشته باشم نیز نه غبطه میخورم و نه حسادت میورزم. بدترین چیز این است که انسان نسبت به موفقیت دیگران غبطه بخورد، مهم هم نیست که از نظر مالی باشد یا از نظر دیگری حسادت بورزیم. واقعا بدترین چیز همین است. یکی از مصادیق پندار نیک همین موضوع است. اگر این سه اصل را سرمشق خود قرار دهیم زندگی آسانتر میشود و میتوانیم در مقابل دشواریهای زندگی مقاوم شویم. حسد و رقابت همیشه باعث رنجش انسان میشود. همه وقت، انرژی و توان آدم را میگیرد و ناراحتی به جای میگذارد. تا حدودی که امکانات انسان اجازه میدهد باید پیشرفت کند، اگر بیشتر از آن پیشرفت نکردیم، غبطه خوردن بدترین واکنش ممکن است.
منبع: اقتصاد آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۸۴۶۰۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«وعده صادق»؛ عملیاتی که نباید فراموش شود
شبکههای تلویزیونی معاونت برونمرزی همزمان با عملیات تنبیهی «وعده صادق» و در همراهی گسترده با پاسخ مقتدرانه کشور عزیزمان ایران به شیطنتها و جنایات رژیم صهیونیستی، وارد جهادی گسترده و البته حرفهای برای نمایش قدرت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه و جهان شدند.
در این نوشتار به معرفی چند برنامه تلویزیونی معاونت برونمرزی که به باور اهالی فن، اقبال مخاطبان را به همراه داشته، میپردازیم. این برنامهها منتخبی از انبوه تولیدات و فعالیتهای برنامهسازان معاونت برونمرزی است که با ساختاری گفتوگومحور و با حضور کارشناسان سیاسی و نظامی در استودیو و به صورت اسکایپ، به واکاوی تحولات و بررسی وقایع پرداختهاند.
با «Expose» در پرس تیوی؛ واکاوی اخبار و رویدادها
یکی از دستورکارهای مهم و محوری شبکه پرس تیوی، پرداخت و پوشش دقیق، تحلیلی و رسانهای در رابطه با تحولات و رویدادهایی است که جریانهای سیاسی و رسانهای غربی و متحدان منطقهای و بینالمللی آنها، بنابر منافع و اهدافی خاص، چندان تمایلی به پوشش آن ندارند.
در حقیقت، پرس تیوی در قالب برنامههای گوناگون سعی در واکاوی و موشکافی حقایق و رویدادهایی داشته که رسانههای غربی به نحوی عامدانه، سعی در مسکوت گذاشتن آن دارند.
در این باره، برنامه Expose از جمله برنامههایی است که با تعریف موضوعات مختلف بهویژه در خصوص مسائل مرتبط با ایران، تحولات منطقه غرب آسیا و البته واقعیتهای جهان غرب (در حوزه مسائل سیاسی- اجتماعی)، آن جنبهای از اخبار و رویدادها را بررسی میکند که کمتر از سوی رسانههای جریان اصلی غربی مورد توجه قرار میگیرد.
در این چارچوب، برنامه با حضور کارشناسان حاضر در استودیو و البته دیگر صاحبنظران، در قالب قسمتهای ۲۰ تا ۲۵ دقیقهای، به واکاوی اخبار و تحولاتی نظیر جنگ غزه، پشت پرده سیاستهای منطقهای رژیم اشغالگر قدس و دولت آمریکا، معادلات سیاسی و اجتماعی ایران، و مسائل مرتبط با محور مقاومت در منطقه غرب آسیا و دیگر موضوعات میپردازد. پوشش رسانهای و تحلیلی برنامه Expose درباره رویدادها و تحولاتی است که جریانهای سیاسی و رسانهای غربی و صهیونیستی چندان به آنها نمیپردازند و این موضوع سبب شده تا این برنامه همچون برخی دیگر از برنامههای شبکه پرس تیوی نظیر «فلسطین؛ محرمانهزدایی» با واکنش منفی جریانهای سیاسی و رسانهای غربی- صهیونیستی مواجه شود.
در برنامه «Expose» به طور خاص اخبار و رویدادها از سه منظر، هدف بررسی قرار میگیرند. اول، موضوعات روز و کمتر پرداختهشده مطرح میشوند؛ دوم، کارشناسان برنامه اقدام به ارائه تحلیل و تفسیر درباره آنها میکنند و سوم اینکه خوانش افکار عمومی در شبکههای اجتماعی از این رویدادها نیز مورد اشاره قرار میگیرد.
در این میان، در قالب موضوعات مختلف برنامه «Expose»، به شیوهها و اهرمهایی که جریانهای سیاسی و رسانهای غربی و صهیونیستی با تکیه بر آنها سعی در لاپوشانی واقعیتها دارند، اشاره میشود.
از این منظر، برنامه «Expose» شبکه پرس تیوی را از حیث فلسفه کارکردی باید ورای روایتسازیهای رایج جریانهای سیاسی و رسانهای غربی ارزیابی کرد. برنامهای که نه فقط رویدادهای مهم را هدفِ واکاوی قرار میدهد و سعی در افزایش آگاهی عمومی درباره آنها و لایههای پنهانشان دارد، بلکه به نحوی ضمنی از ماهیت مغرضانه کنش و فعالیتهای رسانهای جریانهای خبری و رسانهای غربی نیز افشاگری میکند و در عین حال به سهم خود از این ظرفیت برخوردار است که تا حدی، فشارهایی را بر کنشها و اقدامات غیرقانونی بازیگران غربی- صهیونیستی بهویژه در قالب معادلات منطقه غرب آسیا وارد کند.
«العین الاسرائیلیه» و بررسی موشکافانه رسانههای رژیم صهیونیستی
برنامه «العین الاسرائیلیه» شبکه العالم مهمترین اخبار رسانههای رژیمصهیونیستی را قبل و پس از عملیات پیروزمندانه «وعده صادق» مورد تحلیل و ارزیابی قرار میدهد. این برنامه با طرح موضوعات مهم پرداختهشده در شبکههای صهیونیستی، دروغپردازی این رسانهها را افشا و اخبار واقعی را برای مخاطبان خود ارائه میکند.
رویکرد این برنامه در افشاگری حقایق حاکم بر رژیم اشغالگر، آن را تبدیل به یکی از برنامههای پرطرفدار جهان عرب و شبکه العالم کرده است. حضور شخصیتهای سیاسی و کارشناسان مجرب در این برنامه و تحلیل و تفسیر اخبار و مواضع کانالهای خبری صهیونیستی و موضعگیری سردمداران این رژیم، از شاخصههای این برنامه است که آن را از دیگر برنامهها متمایز میکند.
از دیگر ویژگیهای این برنامه تکیه بر اخبار و موضعگیریهای موثق بوده که همگی یا مستند یا از خود کانالهای خبری رژیم کودککش پخش شده است، این امر مخاطب را از هر گونه شک و تردید درباره صحت موضوعات مطرحشده و مورد بحث در این برنامه دور میکند.
همچنین این برنامه با دوری از پرداختن به موضوعات حاشیهای و زرد، تمرکز بر روی اخبار دسته اول و مهم و تحلیل و تفسیر آن توسط میهمانان برنامه، شبهبولتنی است که گزیده اخبار روز این رژیم را عرضه میکند. انتخاب دقیق میهمانان برنامه و تسلط آنان بر روی موضوعات روز و مورد بحث از دیگر نقاط قوت این برنامه است.
برنامه گفتوگومحور و سیاسی «کمپاس»
برنامه «کمپاس» یکی از برنامههای قدیمی و پرمخاطب کانال آذری شبکه سحر است که همزمان با وقایع اخیر و با توجه به همکاریهای عمیق و گسترده اقتصادی و تجاری میان کشورهای آذربایجان، رژیم صهیونیستی و ترکیه، با درک درستی از وضع موجود و نیز با توجه به اشتراکات فرهنگی و قومی مردم دو کشور ایران و آذربایجان، به پوشش گسترده اخبار و اطلاعات صحیح میپردازد.
پس از حادثه تروریستی حمله به بخش کنسولی جمهوری اسلامی ایران در دمشق توسط رژیم صهیونیستی و لزوم تنبیه این رژیم اشغالگر در بیانات نماز عید فطر رهبر معظم انقلاب اسلامی (مد ظله العالی) در بیست و پنجم فروردین و همزمان با حمله پهپادی و موشکی کشورمان به پایگاهها و مراکز نظامی رژیم صهیونیستی، ویژه برنامه «کمپاس» با پخش ویژه در مدت زمان ۶۰ دقیقه و در شبهای بعدی با موضوع یادشده بر روی آنتن رفت و به طور کامل ابعاد مختلف این حمله و وقایع بعد از آن را واکاوی کرد.
محورهای اصلی سلسله برنامههای «کمپاس» عبارتند از: انعکاس رسانهای پاسخ موشکی ایران به رژیمصهیونیستی؛ تشریح ابعاد نظامی سیاسی، دینی و حقوقی اقدام ایران؛ انعکاس واکنش افکاری عمومی و رسانهها و شخصیتهای سیاسی؛ تبیین آثار و نتایج و دورنمای اقدام ایران در بعد منطقهای و جهانی؛ تحلیل خط سیر نزولی پرسرعت رژیمصهیونیستی در روند رو به اضمحلال و نابودی؛ تشریح واکنشهای نهادهای بینالمللی و کشورهای غربی بهویژه آمریکا؛ تاکید بر قدرت فراتر ایران در صورت اقدام نابخردانه صهیونیستها در پاسخ به آن؛ تبیین اقدام ایران به عنوان کشور اسلامی و دست زدن به این کار شجاعانه تحت رهبری ولی فقیه و اعتلای عزت اسلامی؛ نقد و تشریح جریان و علل سکوت رسانهای در آذربایجان و تبلیغات رسانهای در ترکیه؛ تبیین پیامهای این اقدام بر لزوم توجه و تغییر در سیاستهای کشورهای همسایه از جهت همکاری با رژیم صهیونیستی؛ انعکاس نظرات و نگرشهای نخبگان و کارشناسان سیاسی و نظامی منطقه و نیز بازخورد گسترده اقدام ایران در افکار عمومی ملتهای مسلمان.
برنامه «کمپاس» با بهرهگیری از کارشناسان مجرب سیاسی و نظامی در استودیو تهران و به صورت اسکایپی از ترکیه، آذریابجان، روسیه و نقاط دیگر جهان، سعی در اقناع مخاطب هدف و بازگویی صادقانه و حقیقی وقایع دارد.
تبیین مواضع ایران در «القدس لنا» کانال کردی شبکه سحر
از ۱۵ مهر سال ۱۴۰۲ و همزمان با شروع عملیات موفقیتآمیز «طوفانالأقصی» که با شکست و ناتوانی رژیم صهیونیستی از جنبه امنیتی و دفاعی همراه بود، کانال سحر کردی ویژهبرنامه زنده «القدس لنا» را تولید کرد. این برنامه با دعوت از برجستهترین کارشناسان سیاسی حوزه داخلی و خارجی کشور به تبیین و بررسی تاریخچه مبارزات مردم فلسطین و جبهه مقاومت، بررسی آخرین رویدادهای منطقه غزه، آثار و تبعات مبارزات جبهه مقاومت بر منطقه و جهان، شکستها و دلایل ناکامی رژیم صهیونیستی در مبارزه با مردم غزه، نقش حمایتگرانه کشورهای غربی مانند آمریکا، انگلیس و فرانسه در روند مبارزات علیه مردم بیگناه فلسطین و... میپردازد.
این برنامه که از پخش هفتگی به دو بار پخش در هفته تغییر یافت، بهصورت لحظهای و بهروز، آخرین آمار و اطلاعات را در بخش ابتدایی خود به مخاطبان ارائه میکند و با بیان روایت تاریخی از طریق پخش گزیده مستندهای زبانگردانیشده، میکوشد چارچوببندی مسئله فلسطین و حمایت استکبار از جریان صهیونیسم را به لحاظ تاریخی تا به امروز نشان دهد. تصاویر روز تحولات غزه، نماهنگهای مرتبط با فلسطین، گزارش زنده و ارتباط مستقیم با خبرنگاران حاضر در منطقه و تحلیل آخرین اخبار مرتبط با حوزه غزه و فلسطین، از دیگر بخشهای این برنامه گفتوگومحور است.
در این برنامه تلاششده تا با استفاده از مستندهایی همچون «۸۰ سال مقاومت»، روایت مستند و مستدل از اشغالگری رژیم صهیونیستی و مقاومت مردم مظلوم فلسطین، حضور و همراهی جبهه مقاومت و در رأس آن جمهوری اسلامی ایران تبیین شود. بخشی از برنامه به کلام و بیانات امامین انقلاب با حوزه فلسطین اختصاص دارد که بر اساس زمان و مناسبت پخش برنامه، احصا و پخش میشوند. «القدس لنا» با عملیات افتخارآفرین «وعده صادق»، رویکردی متفاوت به خود گرفت، بهطوری که بسیاری از وقایع و حوادث این عملیات در ابعاد مختلف سیاسی، امنیتی، نظامی و منطقهای تحلیل میشود.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری رادیو تلویزیون