در طرح خیانت «مذاکرات موشکی» پای چه کسانی در میان است؟!
تاریخ انتشار: ۸ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۸۶۱۵۱۷
به گزارش جهان نيوز، روزنامه اصلاحطلب جامعه فردا، روز سهشنبه گذشته طی گزارشی با عنوان «چرا باید برای موشکها مذاکره کرد» که تیتر اول این روزنامه را نیز به خود اختصاص داد، نوشت:
«در صبح روز بعد از پیروزی –بر داعش- ایران میتواند غنیمتهای جنگیاش را استفاده کند تا بتواند روی میز مذاکره امتیازات لازم را بهدست آورد؟ غرب به دنبال آن است تا سهم ایران را از موفقیتهایش ندهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این گزارش میافزاید:
ایران میگوید حاضر به مذاکره برای موشکهایش نیست و برجام موشکی یا هر مذاکرهای ذیل برجام برای تغییر در برد موشکها را نمیپذیرد. برای رسیدن به چنین هدفی لازم است مانند مذاکرات هستهای پرونده موشکها هم در اختیار دیپلماتهای وزارت خارجه قرار بگیرد تا ادبیات حقوقی و سیاسی جایگزین نگاه نظامی شود. میتوان با یک دید استراتژیک موشکهای بالستیک را که نقش تعیین کننده دفاعی برای ایران دارد از روی میز مذاکره برداشت.
روزنامه جامعه فردا در ادامه این گزارش با بیان اینکه «برای برداشتن موشکها از روی میز مذاکره باید تن به معامله بدهیم» مینویسد:
تهران میتواند بهزودی با یک رویکرد دیپلماتیک مبتنی بر منافع ملی برجام موشکی را از روی میز مذاکره بردارد و یا حداقل از تکرار سرنوشت چاه مذاکرات هستهای جلوگیری کند و مانع از شکلگیری تحریمهای ظالمانه شود.
در خاتمه این گزارش نیز میخوانیم: سال 1382 وقتی مذاکرات هستهای در پاریس با بن بست روبهرو شد، حسن روحانی با عصبانیت از صندلی خود بلند شد و گفت:«بهتر است برویم و با رئیس اینها مذاکره کنیم.» اشاره روحانی از «رئیس» آمریکا بود. گرهارد شرودر میگوید:«تیم مذاکره کننده ایرانی به سمت درب آسانسور حرکت کرد. با عجله به سمت روحانی رفتم و گفتم باید بیشتر صبر کنید.» شیخ دیپلمات بهخوبی سیاست خارجی را میشناسد. او میداند که برای رها شدن از باز شدن یک پرونده ظالمانه موشکی لازم است تا تهران یکسری مذاکرات گسترده را آغاز کند. او میداند که لازم است در این راه با ریاض تعامل و با غرب مذاکره کند. روحانی راه گفتوگو با اروپاییها را باز گذاشته است، اما میتواند نیمنگاهی هم به «رئیس» داشته باشد.
تیتر مذاکره موشکی در کنار تصویری از شکست مصلحتی علیرضا کریمی
درباره بازی خطرناک این روزنامه نوپای اصلاح طلب با توان دفاعی کشور و مشخصا «موشک»، نکاتی قابل توجه و تذکر است:
*متأسفانه علیرغم اینکه تصور میشد تجربه تلخ بیدستاوردی و شکست برجام در کنار نگاه ناصحیح اصلاحطلبان به ماجرای مقاومت و سوریه؛ جملگی سبب یک عبرت تاریخی برای ستاد مشترک دولت و جریان سیاسی خاص شود اما گویا به هر دلیلی آقایان قصد تغییر ریل و دست برداشتن از تحلیلهای خود را ندارند.
طرفه آنکه در 2 ماه گذشته و پس از آنکه سردار قاسم سلیمانی بر پایان داعش تأکید کرد، بلافاصله زمزمههای اصلاحطلبان و برخی حامیان دولت بر چیزی به نام «مذاکره موشکی» و گرفتن پرونده منطقه از دست سردار سلیمانی و دادن آن به محمدجواد ظریف، نضج گرفت.
احمد نقیبزاده، از چهرههای اصلاحطلب در همین زمینه طی یادداشتی در روزنامه آرمان امروز؛ توصیه به مذاکره موشکی کرد و نوشت:
«مواضع اروپاییها تا حدی خردمندانه بهنظر میرسد. هم میخواهند که هیاهوی آمریکاییها را ساکت کنند و هم نمیخواهندموضوع موشکی ایران به یک بحران غیر قابل بازگشت تبدیل شود. البته ایران هم در موقعیت خوبی قرار دارد و به اهداف خودش رسیده و قادر است کهاین برنامهها را در همین نقطه کنونی متوقف کند. برد بیش از دوهزار کیلومتر در برنامههای ایران نیست. بهتر است که ما هم با آغاز مذاکره خطر جنگ و تحریم را از سر بگذرانیم. اگر مذاکره نکنیم ممکن است که اروپاییها مواضع تند و تیز آمریکاییها را در این مورد همراهی کنند.»
در ادامه و به تازگی، روزنامه اصلاحطلب همدلی نیز در مطلبی ضمن تأکید بر اینکه «نباید اشتباه ادامه جنگ را تکرار کرد»! نوشت:
«تجربه مذاکرات برجام پیشرویمان است...آیا میتوان امیدوار بود که پرونده سیاستهای منطقهای ایران حالا و بر حسب ضرورتهای تازه از نیروی قدس سپاه پاسداران به وزارت خارجه منتقل شود تا محمدجواد ظریف و همکارانش کالای پیروزیهای میدانی ایران در منطقه را به کالای روابط حسنه ایران با "تمام" همسایگانش بدل کنند؟»
غیر از این زمزمهها، ابراهیم اصغرزاده، فعال اصلاحطلب به تازگی در سخنانی بصورت تلویحی سردار سلیمانی را مخاطب قرار داده و در یک مصاحبه گفته است: «گویی کار از دست رئیسجمهور و رئیس دستگاه دیپلماسیاش خارج شده است و برخی دیگر درباره اوضاع منطقه تصمیم میگیرند، اطلاعیه میدهند و برای دیگران خط و نشان میکشند. کجا در ممالک دموکراتیک و متمدن رسم است که چنین رفتاری خارج از وزارت خارجه انجام بگیرد؟!...عدهای کاسه داغتر از آش شده تیترهای موشکی میزنند و متوجه حساسیت اوضاع نیستند»
این وانمودهای اصلاحطلبان و رسانههای جریان خاص اما در حالی است که ماجرای موشکی که چپها پیش از این آنرا «کمعقلی» خطاب کرده و حتی در سطح ریاستجمهوری نیز از رزمایشهای پیرامونی آن انتقاد کردهاند؛ یک سد غیر قابل عبور است و نظام اسلامی صراحتا با آن مخالف است.
در واقع اگر در ماجرای برجام با برخی بهانهها و تغییر شکلها، دست آخر آنچه نمیبایست، رخ داد اما قضیه «برجام 2» و مذاکره موشکی هرگز قابلیت لاپوشانی و الصاق بهانه را ندارد و آنهایی که در پشت گزارشها و کنایههای رسانهها و معاریف اصلاحطلب پنهان شدهاند؛ خود بخوبی میدانند که صرفاً در حال تقلّایی ناامیدانه هستند و این مسئله مثل خطوط قرمز پیرامونی برجام نیست که بشود از برخی از آنها عبور کرد.
در این میان فرضی که بصورتی کاملا پررنگ خود را به رخ میکشد ماجرای تأثیرگذاری جواسیس دستگیر شده و شاید نشده! در تیم مذاکره کننده هستهای و خط مشیهای آنان است.
به سخن سلیستر اینکه از نظر برخی محافل تحلیلی که از 4 سال قبل وجود جاسوسها در تیم مذاکرهکننده هستهای را پیشبینی کرده و از آن خبر داده بودند؛ اکنون نیز ماجرای «پیشنهاد مذاکره موشکی» میتواند به جواسیس دستگیر شده و یا به جواسیسی مربوط باشد که هنوز کشف نشدهاند!
البته فهم ریاضی این تحلیل هم چندان سخت نیست... چه کسانی مشغول اصرار بر چیزی هستند که میدانند اولا از مبنا غلط است، ثانیا نظام اسلامی با آن مخالفت دارد و ثالثا هرگونه خدشه بر آن به امنیت کلان مردم و نظام اسلامی ضربه خواهد زد؟
پر واضح است کسی یا کسانی که این 3 حقیقت را میدانند اما باز هم مذاکرات موشکی را پیشنهاد میدهند؛ یا به لحاظ تحلیلی با اطلاعات غلط مسموم شدهاند و یا اینکه باید به آنها ظن جاسوسی برد.
البته کشف این مسئله هم مثل کشف جواسیس تیم مذاکرهکننده چندان طول نخواهد کشید... ودر صورت مشاهده علائم بیشتر، نهادهای نظارتی در این زمینه بیدارتر از همیشه عمل خواهند کرد.
گفتنیست، مدیر مسئول روزنامه جامعه فردا در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا با موضوع توضیح پیرامون گزارش مذکور، ضمن اینکه ادعا کرده است برخی در قبال گزارش عجیب این روزنامه دچار سوء تفاهم شدهاند و برخی دیگر فرصتطلبی کردهاند! گفته است: «موضع درج شده در گزارش روزنامه و سرمقاله آن، این است که اکنون با توجه به پیروزیهایی که در عراق و سوریه با همت نیروهای نظامی ایران به دست آمده است، فرصت مناسبی هست که با هرکس که درباره مواضع موشکی ایران مشکلی دارد از موضع قدرت و طرف پیروز مذاکره صورت گیرد.»
منبع: مشرق
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۸۶۱۵۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است
روزنامه اصولگرای جوان در مطلبی به انتقاد از مهدی نصیری پرداخت و او را مهره تاج زاده دانست.
این روزنامه نوشت: مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد.
اصلاح طلبان چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، اما حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.
دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمیدانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاحطلبان و شخصیتهای محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاجزاده و امثال آقای تاجزاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یکمرتبه این طرف صفحه بیاید.
آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»
صرفنظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاحطلب جای تأمل دارد.
محمدعلی ابطحی، رئیسدفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری بهکار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است.
نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونیاش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است.»
اکنون پرسشهای مهمی پیش روی ماست. چطور ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامهنگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه میکند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص میدهد، اما الان اصلاحطلبان تجمیع شدهاند که بگویند «نصیری خلوچل است و افراطی و نامتعادل»؟!
چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!
چرا شبکه رسانهای «هممیهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانههای مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر میکرد، بازتاب میداد، آنهم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیترهای آمادهتان برای پیروزی پوتین، خاک میخورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!
مگر عباس عبدی سرمقالهنویس و مشاور هممیهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بیخبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان میاندازد و میگوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلامشده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!
اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر ۹۹ بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...»، ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمامصفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!
اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاجزاده با شاهزاده» را میدهد آیا به این علت نیست که تاجزاده در مرخصی به اصلاحطلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی میدهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاحطلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و میخواستند سرشان بیکلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاحطلبان نیاموخته است؟!
اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهینو» «برخی مجموعههای اصلاحطلب» را متهم به داشتن «مرضبچگانه» و «لوچبودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاحطلبان را نشان دهد، اما نصیری بهجای درسگرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!
این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاحطلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمیدهد. نصیری عین اصلاحطلبان است، بلکه خود اصلاحطلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرفهای پشتصحنه را که از او میپسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام میآموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارششده تاجزاده را به این زودی بسوزانید!
شما اکنون ترسیدهاید و یک بهیک به صحنه میآیید و نصیری را تکفیر میکنید. اما مگر میشود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامهنگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر میکنید خودتان را تکفیر میکنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.
سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود میبرند و به اردوگاه اصلاحطلبی میزنند. نمیدانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمیکردند که از آن دولت و حمایتها به جایی برسند که اکنون حرف مشترکشان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری بهتعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!