یادداشت اختصاصی والدیر ویهرا برای روزنامه «فرهیختگان» ما، ویهرا و یک رویای شیرین
تاریخ انتشار: ۸ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۸۶۵۹۹۵
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، یکی از گنجینههای اطلاعاتی حماسه ملبورن که چهره موجه و قابل اعتنایی است، مهندس علی مانوسیفر است که تاکنون از نظرها و ذهنها مغفول مانده و خودش نیز به جهت مسائلی که میشود آن را فوتبالزدگی خواند، تمایلی برای حضور در مطبوعات و رسانهها نداشته و ندارد. برای استخراج مهمترین و جذابترین و شاید هم دردناکترین خبرها و خاطرات دهه 70 تیم ملی فوتبال کشورمان میشود روی این مرد حساب کرد به شرطی که وقت بگذارد و یک به یک و موبه مو، رفتارها، کردارها و عملکرد افراد، از بازیکن و مربی گرفته تا سرپرستها و پزشکها و حتی تدارکات تیمهای ملی آن زمان را برایت تعریف کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
علیایحال نمیخواهیم از شخص مانوسیفر تعریف و تمجید کنیم که او نیازی به این تعارفات ما ندارد و پیش از این جواب همه زحماتش را از مردم گرفته و حالا نیز در جامعه با واکنشهای خوب مردم روبهرو است. تنها از این طریق بهانهای پیدا کردیم تا زحمات بیشائبهاش در فوتبال و ارزشی که به رفاقت دارد را پاسخ بگوییم و بابت تقبل این ماموریت فرهنگی که انعکاس آن در جامعه تاثیر مثبت دارد قدردانی کنیم. هر چند خوب میدانیم که این تعارف ما هم ذرهای از ماموریتهای سخت و طاقتفرسای وی در طول سالهای متمادی در فوتبال ایران را جبران نخواهد کرد. البته امیدواریم که یک روز ما نویسنده خاطرات ارزشمند و طلاییاش از فوتبال ایران باشیم.
از مهندس مانوسیفر درخواست کردیم تا به جهت ارتباطی که هنوز هم با «والدیر ویهرا» سرمربی حماسهساز ملبورن دارد به مناسبت سالگرد حماسه ملبورن و 8 آذر یک مطلب و مقاله از وی برایمان تهیه کند، او هم با روی خوش همیشگی و لطفش پذیرا شد و این ماموریت فرهنگی را انجام داد. ضمن سپاس و تقدیر از زحمات ایشان مطلبی را که «والدیر ویهرا» سرمربی تیم ملی فوتبال ایران برابر استرالیا برای روزنامه «فرهیختگان» ارسال کرده با هم میخوانیم:
قبل از مسابقه
لحظهای که مسابقه مقابل ژاپن در جوهور باهور مالزی تمام شد و ما با شکست مقابل این تیم راهی پلیآف استرالیا شدیم، قاعدتا باید ناامید میشدم اما برعکس احساس کردم که تیم ملی توانایی موفقیت را دارد. بین پنج دقیقه آخر بازی و 30 دقیقه وقت اضافی، احساس کردم که بازیکنان قادر به کنترل روانی خود در طول مسابقه هستند و تنها مشکل این است که بدنسازی آنها برای بازیهای سنگین جواب نمیدهد.
در حقیقت نیمه دوم را خیلی خوب بازی کرده بودیم و مشکل از آنجا آغاز شد که در 20 دقیقه آخر از قدرتبدنی ما کاسته شد، اما تیم دارای روحیه قوی بود و توانست فشار ناشی از وقت اضافه را تا حد امکان تحمل کند.
اگر علی دایی قبل از پایان بازی از آن موقعیت خوب درست بهره میبرد، تاریخ فوتبال برای ما پایان خوشی داشت و هیچکدام از بازیکنان ناراحت و نگران نمیشدند اما فوتبال همین است. ما باختیم و به استرالیا رسیدیم.
باید اعتراف کنم که هیچموقع حس نکردم که بازیکنان از مسابقه بعدی با استرالیا مضطرب هستند. حتی بعد از نتیجه تساوی یک - یک در ورزشگاه آزادی بازیکنان همچنان اعتماد به نفس کافی برای رسیدن به موفقیت در بازی برگشت را داشتند، مطمئنا بازگشت کریم باقری باعث خوشبینی میشد و به آنها روحیه داد.
در هر حال در کشور استرالیا تیم دارای اعتماد به نفس کافی بود، بعد از باخت در مالزی به ژاپن بازیکنان را برای یک جلسه دوستانه و ملاقات تیمی دعوت کردم و آقای مانوسیفر مدیر تیم به من کمک خیلی زیادی کرد. این جلسه چهار ساعت طول کشید. در حالی که در ملبورن من هیچ ضرورتی برای ملاقات تیمی بیشتر از 45 دقیقه بعد از شام روز قبل از مسابقه ندیدم و ما فقط تعدادی ویدئوهای فوتبالی دیدیم. از نظر روحی بچهها شرایط بالایی داشتند. در ملبورن آنها از روحیه فوقالعادهای برخوردار بودند و احساس راحتی بیشتری نسبت به بازی در تهران داشتند.
طی بازی
نحوه شروع بازی استرالیا بیشتر با حملههای رعدآسا بود و این همان استراتژی بود که من قبل از آمدن به ایران در کاستاریکا گسترش و مورد استفاده قرار دادم. همچنین باید این را هم بگویم که مضطرب نبودم و اینکه بازیکنان ناامید نبودند، برای من از هر چیزی مهمتر بود.
اوایل بازی فشار خیرهکنندهای روی ما بود. فکر میکنم که دریافتهای معجزهآسای عابدزاده، خاکپور و پاشازاده در 10 دقیقه اول، روحیه ما را قویتر کرد که البته تجربهاش را داشتم. روحیه یک تیم میتواند با چنین بازی خوبی بیشتر شود. همه ما میدانیم که هنوز که هنوز است، یکی از ویژگیهای فوتبال ایران، غیرقابل پیشبینی بودن بهترین بازیکنان آن است. اتفاقا همین شناخت من را به این نتیجه رساند که بهتر است بازی را با آرامش پیش ببریم تا به تدریج سوار مسابقه شویم.
برای من آن بازی، جزء بازیهایی بود که بعد از اتمام نیمه اول بیصبرانه منتظر شروع نیمه دومش بودم. میدانستم استرالیا این انتظار و ترس را دارد که تیم ملی آخرین شانس صعود به جام جهانی را از آنها بگیرد. باید به نکتهای اشاره کنم؛ به ندرت پیش میآید که در رختکن، سخنرانی بین دو نیمه من کوتاه باشد اما در این بازی در رختکن صحبت زیادی انجام ندادم. نیازی نبود. بچهها میدانستند دارند برای چه میجنگند. آنها کاملا توجیه بودند و نیازی نداشتند کسی برای آنها دستورات تاکتیکی بگوید. این بازی، بازی دستورات تاکتیکی نبود. من بازیکنان را برای تلاش بیشتر و بازی بهتر نصیحت کردم و هدف از این کارم، این بود که به آنها بگویم به استعداد و توانایی آنها اعتماد دارم. لحظه خوبی برای یادآوری اینکه استرالیا بهتر بازی کرده نبود و همچنین نباید آنها را تحت فشار قرار میدادم یا اینکه به آنها یادآوری میکردم که قرار است به فرانسه برویم. فقط میخواستم بدانند که به آنها اعتماد کامل دارم.
ما میدانیم که بازیکنانی مانند عزیزی، دایی، باقری و مهدویکیا فرصت گل زدن بیشتری دارند. من یکی از مربیانی هستم که میدانم باید از بازیکنان در حد توان و اندازهای که خودشان میدانند انتظار بازی داشته باشم. البته خوشحال هستم که حرکات تاکتیکی ما با تمامی تاثیرات فوقالعادهای که داشت و همچنین حرکات تهامی و استاداسدی دوباره موفقیتآمیز بود.
بعد از مسابقه
اولین چیزی که به آن فکر کردم چه بود؟ خب ایران به جام جهانی صعود کرد. میلیونها نفر در ایران و جهان اسلام از این موضوع خوشحال بودند اما میلیونها بچه هم در استرالیا ناراحت و غمگین میشدند. برای من حس دوگانهای داشت. در اعماق قلبم فریاد میزدم و همزمان، روزی را به خاطر میسپردم که برزیل کاپ جهانی در 1950 را از دست داد. این حس دوگانه در ذهن من بود.
من تصدیق میکنم که استرالیا بهتر بود، عملکرد هر دو برابر بود و تعداد گلها هم، اما ما کار متفاوتی انجام دادیم. مثلا گل خداداد عزیزی را در نظر بگیرید. کنترل عالی توپ توسط علی دایی بعد از دریافت آن از کریم باقری و کمک مستقیم آن به خداداد، یکی از بهترین پاسها در کل بازی بود که یکی از بهترین گلها در زندگیام را به من هدیه کرد. چنین کار گروهی زیبایی باعث افتخار بود.
بعد از اینکه جشن تمام شد و ما داشتیم به ایران برمیگشتیم به چه فکر میکردم؟ خوشحال بودم که قرار است برای مدت طولانی مسئول تیم ایران باشم و به جام جهانی بروم. در ایدههای خودم تیم ملی ایران، یک مربی صادق داشت که به تمام بازیکنان امکان بازی بومی را میداد: آزاد، خالص، خوشحال، جذاب، هدفمند، رها و از همه مهمتر آیندهدار. در خیالم این را میدیدم که ایران میتواند نسلهای طلایی بعدی را نیز پرورش دهد. البته این مورد برای من پیش نیامد اما مهم نیست. همان رویا نیز شیرین بود.
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۸۶۵۹۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تجلیل از فرهیختگان شهر در منطقه ۱۵ اصفهان
مدیر منطقه ۱۵ شهرداری اصفهان گفت: در هفته فرهنگی اصفهان بیش از ۳۰ عنوان برنامه در این منطقه پیشبینی و اجرا شده است که یکی از مهمترین و پرشورترین این برنامهها جشن «دروازه آفتاب» همراه با تجلیل از فرهیختگان شهر بود.
به گزارش خبرنگار ایمنا، هوشنگ نظریپور در ویژه برنامه جشن بزرگ دروازه آفتاب در پارک کوثر خوراسگان اظهار کرد: در هفته فرهنگی اصفهان بیش از ۳۰ عنوان برنامه در منطقه ۱۵ پیش بینی و اجرا شده است که یکی از مهمترین و پرشورترین این برنامهها ویژه برنامه جشن دروازه آفتاب بود که با رویکرد تاریخی و اصفهان شناسی با استقبال چشمگیر و چند هزار نفری شهروندان مواجه شد.
وی افزود: تجلیل از چهرههای اثر گذار اجتماعی از دیگر اهداف این ویژه برنامه بود که طی آن از ۲ نفر از فرهیختگان شهر «علی امینی» به عنوان نخبه ورزشی جانبازان و «استاد نادرقلی نادری رارانی» به عنوان نویسنده و پژوهشگر تاریخی قدردانی و تکریم شدند.
مدیر منطقه ۱۵ شهرداری اصفهان تصریح کرد: علی امینی متولد سال ۱۳۴۴ محله پزوه خوراسگان است که در دوران دفاع مقدس در کنار حاج حسین خرازی در جبهههای حق علیه باطل مشغول نبرد بود و در چند عملیات دچار مجروحیت شد و به درجه جانبازی نائل آمد؛ او بیشترین درصد جانبازی استان اصفهان را دارد و یک دست و دوپای وی در حین جنگ و در عملیاتهای مختلف دچار مجروحیت و قطع شده است، اما با رو آوردن به ورزش به صورت حرفهای بیش از ۵۰۰ مقام و رتبه در سطح مسابقات استان، کشور و در مسابقات بینالمللی کسب و با رکوردشکنی بیش از ۳۵ سال است که در رشتههای مختلف ورزشی مشغول به افتخار آفرینی بوده است و بیشترین مقام بین المللی را با ۹ عنوان و کسب مدالهای رنگارنگ در مسابقات شنای جهانی سال ۲۰۱۶ به دست آورده است.
نظریپور درباره شخصیت استاد نادرقلی نادریرارانی گفت: استاد نادری رارانی در سال ۱۳۱۷ شمسی در روستای تاریخی راران دیده به جهان گشود و پس از شش سال تحصیل در خوراسگان برای طی کردن مقطع متوسطه عازم اصفهان شد و افتخار آشنایی و شاگردی استاد جلال الدین همایی را به دست آورد و پس از آن برای ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر به تهران رفت و از آن پس برای تحقیق و پژوهش در فرهنگهای مختلف بشری، آثار، موزهها و کتابخانه های معتبر رهسپار کشورهای گوناگون جهان شد. استاد نادری رارانی ۱۰۴ اثر مکتوب در رابطه با قرآن، تاریخ، ادبیات و هنر به رشته تحریر درآوردهاست و آخرین اثر خود را با عنوان گذرگاه زندگی در حدود ۷۰۰ صفحه به یونسکو اهدا کرده است.
کد خبر 748247