Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران ناز»
2024-04-30@07:57:20 GMT

علت خنده دو دختر اصفهانی قبل از خودکشی

تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۸۶۸۲۶۷

علت خنده دو دختر اصفهانی قبل از خودکشی

علت خنده دو دختر اصفهانی قبل از خودکشی

 

به گزارش ایران ناز ، خودکشی مرگبار دو دختر اصفهانی با پرتاب خود از روی پل ، دل بسیاری از مردم را به درد اورد و جامعه را تکان داد. فیلمی از لحظاتی قبل از خودکشی دو دختر نوجوان اصفهانی در فضای مجازی دست به دست میچرخد . این دو دختر نوجوان در حالیکه شاد و خندان به سوی پل میروند آخرین حرفهای خود را در کلیپی برای خانواده و آشنایانشان ضبط میکنند .

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

انتشار فیلمی از لحظه قبل از خودکشی دو دختر اصفهانی از خنده های این دو دختر دارد. اما دلیل این خنده ها چیست؟چرا دختران اصفهانی قبل از خودکشی میخندیدند؟

 

تقریباً اکثر ما فیلم قبل از اقدام به خودکشی دو دختر اصفهانی را دیده ایم. برای بسیاری از شاهدان این فیلم، خنده ها و نوع رفتارهای این دو نفر سوال برانگیز بود

 

 

مگر می شود آدمی در چنین وضعیت پرنشاطی باشد و در عین حال درصدد خاتمه دادن به زندگی خود باشد. چه واقعیت تلخ و هشداردهنده ای در پشت این خنده های تلخ وجود دارد؟

 

 

در کنار تمام تحلیل ها و نظرات کارشناسی مختلفی که این روزها برای پاسخ به چرایی وقوع این موضوع مطرح می شود. لازم است به دنبال پاسخ این پرسش باشیم که چه اقداماتی می توانستیم برای پیشگیری از این وقوع این اتفاق تلخ انجام دهیم که نسبت به آنها بی توجه بودیم و چگونه می توان از بروز حوادث مشابه دیگر پیشگیری کرد؟

 

 

دکتر سیدکاظم ملکوتی، رئیس جمعیت پیشگیری از خودکشی ایران، روانپزشک، عضو دانشگاه علوم پزشکی ایران در پاسخ به این پرسش ها می گوید:”شجاعت ” و “نترسی” که این دو سعی می کنند به رخ بکشند، حکایت از اوج استیصال، ترس، ناامیدی و تنهایی آنان است که با خنده از حال درون خود حرف می زنند. این جملات که ” دیدی انجام دادم … ” ، واقعیت تلخی را آشکار می کند؛ آنان قبلاً چنین تهدیدی را برای دوستان یا والدین و غیره مطرح کرده اند اما انگار کسی گفته بود؛ “جرأتش را نداری یا جگرش را نداری.”

 

وی ادامه می دهد:اتفاقاً بی توجهی اطرافیان به این تهدیدها، نخستین خطای شایعی است که معمولاً در رابطه با خودکشی دیده می شود. در بسیاری از موارد اطرافیان این تهدیدها را شوخی، بازی برای ترساندن، تهدید و غیره تلقی می کنند. آنان با خود می گویند؛ «اگر این حرفها جدی بود تا حالا اقدام کرده بود. این برای چندمین بار است که تهدید می کند.»

 

عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران تأکید می کند:خانواده و اولیای مدرسه باید همواره به این تأکید متخصصان توجه داشته باشند که بیان فکر خودکشی و تهدید به خودکشی همیشه باید جدی گرفته شود. به ویژه اگر بارها تکرار شود. سابقه اقدام به خودکشی احتمال بروز اقدام را 20 تا 25 برابر افزایش می دهد. هر اقدام بعدی می تواند شدیدتر و مهلک تر از دفعه قبل باشد.

 

ذره بینی بر عملکرد خانواده و مدرسه

 

وقتی نوجوانی تحت فشار روانی قرار دارد، نشانه های آن حتماً در رفتار و کیفیت تحصیلش در مدرسه و خانواده خودنمایی می کند. نشانه هایی که اگر مشاوران و اولیای مدرسه و اعضای خانواده به آن توجه می کردند، می توانستند صدای زنگ خطر را بشنوند و ببینند.

 

دکتر ملکوتی در ادامه تأکید می کند:افسردگی در نوجوانان می تواند به شکل پرخاشگری و بروز رفتارهای خشن نمایان شود.در واقع اقدام به خودکشی در این دختران، وسیله ای برای ابراز خشم آنان بوده است تا به اطرافیان خود ثابت کنند که حرف آنان پوچ نیست بلکه جدی است. خانواده ها می توانستند به محض مشاهده رفتارهای فرزندشان، مشکل را با مشاور مدرسه یا مرکز مشاوره آموزش و پرورش مطرح کنند و چتر حمایتی روانی مناسبی برای فرزندان خود فراهم کنند.

 

مهمترین اقدامات پیشگیری کننده

 

بسیاری از دوستان این دو نوجوان در شک و بهت روانی به سر می برند و این خود مسأله بسیار مهم دیگری است که حتماً باید مورد توجه خانواده ها، اولیای مدرسه و مسئولان قرار گیرد.

 

رئیس جمعیت پیشگیری از خودکشی ایران معتقد است که مشاوران مدرسه باید نسبت به این موضوع اقدامات موثری همچون ارائه آموزش های لازم و مشاوره های کوتاه مدت به همکلاسی ها، سایر دانش آموزان مدرسه و حتی اولیای مدرسه انجام دهند.

 

دکتر ملکوتی تأکید می کند:آموزش علایم افسردگی و شرایط بحران روانی به اولیا مدرسه، والدین و دانش آموزان می تواند در شناسایی افراد و دانش آموزان در معرض خطر کمک کند و موجب پیشگیری از تکرار حادثه ای مشابه شود. چنین اقدامی می تواند از سوی مرکز مشاروه سازمان آموزش و پرورش و یا کارشناسان بهداشت روان شبکه بهداشت انجام شود.

 

رئیس جمعیت پیشگیری از خودکشی ایران در پایان تأکید می کند:با توجه به این که خودکشی یک پدیده اجتماعی است و آثار روانی و اجتماعی زیادی بر جامعه تحمیل می کند، کتمان این حادثه دهشتناک نه تنها به پیشگیری از بروز وقایع مشابه کمک نمی کند بلکه خطر بروز آن را نیز می تواند افزایش یاید

 

بنابراین بررسی روانشناسانه و درک آسیب های موجود در فرد متوفی و اقدام کننده به خودکشی می تواند از بروز موارد مشابه پیشگیری کند. البته به شرط آن که این اقدامات به آموزش های مناسب در خانواده و مدرسه منتهی شود.

 

 

منبع: ایران ناز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irannaz.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران ناز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۸۶۸۲۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بهترین و بدترین خاطره معلم کودکان کار

خبرگزاری مهر_ گروه جامعه؛ روز معلم که می شود همه ما به یاد معلمانمان می افتیم؛ خانواده‌ها از معلمان فرزندانشان تقدیر می کنند؛ مدیران مدارس برای معلمان خود هدایایی در نظر می گیرند و آموزش و پرورش در هر استان و شهر هم سعی دارد هر ساله به مناسبت روز معلم از معلمان نمونه خود تقدیر کند.

در این میان اما معلمانی هستند که بدون چشم داشتی، بدون آنکه از تدریس و زحماتشان کسی تقدیری داشته باشد؛ همچنان معلمی را با شوق و علاقه ادامه می دهند.

به بهانه روز زیبای معلم تلاش می کنیم در چند مصاحبه با تعدادی از این معلمان گفت‌وگو داشته باشیم.

یکی از این دسته از معلمان که کمتر به آنها پرداخته و از آنان تقدیر می شود معلمان مدارس کودکان کار و کودکان اتباع است؛ کودکانی که شناسنامه یا خانواده ندارند؛ کودکانی که ناچارند چند روز در هفته کار کنند و یا کودکان اتباع؛ همگی از جمله کودکانی هستند که مدارس معمولی از ثبت نام آنها سرباز می زنند.

در چنین شرایطی مراکز و یا مدارسی با مجوز از وزارت کشور یا سازمان بهزیستی اقدام به ثبت نام این کودکان می کنند تا علاوه بر سواد آموزی این کودکان، از افتادن آنان به دام آسیب های اجتماعی هم تا آنجا که می توانند جلوگیری کنند.

شقایق راد یکی از این معلمان است که ده سالی است در مدرسه کودکان کار ارفک فعالیت دارد. او مدتی تدریس و سواد آموزی به زنان سرپرست خانوار را برعهده داشت و حالا چند سالی است به صورت ویژه معلم ابتدایی کودکان است.

معلمی کودکان در مقطع ابتدایی به تنهایی خیلی سخت است؛ آیا آموزش به کودکان کار سخت تر نیست؟

معلمی شغل سختی است اما من هیچ‌گاه معلمی را به عنوان شغل نگاه نمی‌کنم؛ معلمی مسیری است که باید معلمان آن را انتخاب کنند. البته مسیری بسیار سخت است که چالش‌های زیادی هم دارد اما در کنار همه سختی‌هایش لذت‌هایی دارد که تا معلم نباشید نمی‌توانید لذت‌های معلمی را لمس و تجربه کنید.

آیا تفاوتی بین معلمی برای کودکان تحت آسیب با کودکان معمولی وجود دارد؟

بله آموزش به کودکان تحت آسیب متفاوت است؛ با توجه به شرایط زیستی که این کودکان دارند درس‌ها متفاوت است. در بسیاری از کتب درسی از نقش خانواده، محل سکونت و تاریخ تولد گفته می‌شود در حالی که کودک آسیب دیده حتی ممکن است شناسنامه نداشته باشد. ممکن است خانواده خوبی نداشته باشد و یا نداند حتی کجا به دنیا آمده است. ما با توجه به شرایط این کودکان کار و یا کودکان اتباع طرح درس‌های منسجمی بر طبق کتب درسی رسمی کشور طراحی کردیم؛ هیچ مطلبی حذف نشده اما روش تدریس متفاوت از سایر مدارس است تا کودک با دیدن تصاویر و مطالب کتاب‌های درسی به فکر چیزهایی که ندارد نیفتد. کودکان باید بدون حسرت خوردن مفاهیمی همچون خانواده و هرم غذایی را بدانند. به عنوان مثال در کتب درسی هرم غذایی آموزش داده شده است؛ متاسفانه برخی از این کودکان بسیار کمتر از کودکان معمولی پروتئین مصرف می کنند؛ تلاش می‌کنیم به آنان بیاموزیم که از چه مواد غذایی استفاده کنند تا جایگزین گوشت بوده و منبع پروتئین باشد.

آیا شرایط حضور غیاب دانش آموزان مدارس عادی با مدارس کودکان کار متفاوت است؟

شرایط حضور غیاب دانش آموزان مدارس عادی با مدارس کودکان کار هم متفاوت است؛ مدارس عادی با هماهنگی خانواده‌ها بر حضور و غیاب کودکان در مدرسه نظارت دارند اما ما در مدارس کودکان کار با خانواده یا بستگانی از کودک مواجهیم که اصرار می کند که کودک بتواند کارش را هم ادامه دهد. ما ناچاریم با خانواده این کودکان به نوعی یک تفاهمنامه در روز ثبت نام امضا کنیم تا کودک سه روز در هفته بتواند در کلاس‌های درس حاضر شود و سه روز دیگر را کار کند. دختران سه روز و پسران سه روز دیگر هفته در مدرسه حضور دارند و روزهایی که در مدرسه نیستند به سر کار می‌روند.

کودکان کار دانش آموز در مدرسه ارفک معمولاً چه کارهایی می‌کنند؟

بیشتر این کودکان دست فروش هستند و چیزهایی را می‌فروشند که متاسفانه خودمان هم در خیابان این دستفروشی را مشاهده می‌کنیم؛ تعدادی از این کودکان در کارگاه‌هایی کار می‌کنند که چندان در دید عموم نیستند؛ کارگاه‌های خیاطی، تولیدی کیف و کفش و کارگاه های بسته‌بندی از جمله مهم‌ترین این کارگاه‌ها هستند؛ پسرهای بزرگتر هم در تعمیرگاه‌ها مثل تعمیرگاه‌های ماشین یا کارگاه های صنعتی فعالیت می‌کنند. برخی از دختران هم در منزل مشاغل خانگی دارند. مشاغل خانگی سود کمی دارند و برای اینکه یک خانواده بتواند امرار معاش داشته باشد لازم است همه اعضای خانواده یک شغل خانگی مثل بسته بندی را انجام دهند.

چه طور خانواده یا بستگان کودک کار را مجاب می‌کنید که کودکشان تحصیل را ادامه دهد؟

در روز ثبت نام ما از خانواده یا بستگان این کودکان با یک فرم تفاهم نامه قول می‌گیریم که سه روز در هفته کودک حتماً به مدرسه بیاید و او را به کار نفرستند. البته این موضوعی است که برای کودکان اتباع متفاوت است زیرا کودکان اتباع ممکن است در یک زمانی ناچار شوند همراه خانواده مهاجرت کنند.

آموزش به کودکان کار اتباع چه تفاوتی با کودک کار ایرانی دارد؟

خوشبختانه بین آموزش به کودکان کار ایرانی و اتباع در ارفک تفاوتی وجود ندارد؛ این دوستی و همدلی بین کودکان را خود بچه ها یاد گرفتند و این دوستی بین آنها وجود دارد دانش آموزان کوچکتر از بزرگترها یاد می‌گیرند که این دوستی‌ها را حفظ کنند. تنها موضوعی که ما معلمان و مربیان آن را در نظر می‌گیریم این است که کودکان اتباع مهاجر هستند؛ نحوه آموزش به کودکان مهاجر بدین صورت است که دوره‌های آموزشی فشرده و خلاصه است. مشخص نیست که این کودکان تا چه زمانی در کنار ما در مدرسه هستند. ما در هنگام ثبت نام به کودک و بستگانش می‌گوییم که یک سال لازم است که کودک به مدرسه بیاید؛ اما با توجه به شرایط این مهاجرین ممکن است کودک از ایران برود برای همین ما به گونه‌ای طرح درس‌ها را برنامه‌ریزی کردیم و به معلم‌ها ارائه دادیم که این طرح درس‌ها خلاصه‌ای از پایه‌های مورد نیاز کودکان باشد. در طرح آموزشی توسعه‌ای، دو طرح الف و ب طراحی شده، در طرح الف دو پایه اول و دوم ابتدایی و در طرح ب سه پایه سوم چهارم و پنجم ابتدایی گنجانده شده است.

طوری برنامه‌ریزی شده است که کودک به صورت خلاصه مطالب اصلی را فرا بگیرد و ضمناً به مسائل فرهنگی هم ورود نکردیم؛ تلاش کردیم تا مسائل فرهنگی تداخلی در مسائل آموزشی ایجاد نکند.

بهترین و بدترین خاطره شما از ده سال معلمی کودکان کار چه بوده است؟

بهترین خاطره برای من توانایی خواندن و نوشتن نوجوانی است که پس از ۱۴ سال بی‌سوادی توانست بخواند و متنی را با گریه برایم بخواند که عنوان اش این بود: من دیگر باسواد شدم.

بدترین خاطره ما معلمان کودکان کار هم ترک تحصیل اجباری کودکان است که بسیاری از آنها مجبور می‌شوند درس خواندنشان را ترک کنند. گاهی به خاطر تغییر محل کارشان ناچار می شوند تحصیل را رها کنند. علی رغم اینکه ما با سرکارگر یا کارفرما یا صاحب کارگاهشان صحبت میکنیم که کودک را جا به جا نکند اما باز هم گاهی اصرار ما بی فایده است و کودک برای کار اجباری به منطقه دیگری می رود و دیگر نمی‌تواند برای ادامه تحصیل به این مدرسه بیاد؛ البته امیدواریم این تغییر محل کار به ترک تحصیل دائمی کودک منجر نشود.گاهی هم مهاجرت موجب می شود کودک مجبور شود درس را رها کند.

کد خبر 6092574 علی قدمی

دیگر خبرها

  • جدال پدر و دختر بر سر خواستگار آمریکایی | رضایت نمی‌دهم مگر به شرط...
  • بهترین و بدترین خاطره معلم کودکان کار
  • کارگروه ویژه پیشگیری از طلاق در راور تشکیل شد
  • اشتباه‌ترین تصور برای کسانی که به خودکشی فکر می‌کنند | این فیلم را حتما ببینید
  • قتل دختر اصفهانی مبتلا به اتیسم به دست مادرش
  • راز قتل دختربچه ۱۱ ساله اصفهانی فاش شد
  • دختر شاعر فلسطینی مانند پدرش کشته شد
  • واکنش یک چهره‌ی سیاسی به تاریخ‌سازی دختر دونده ایرانی
  • ادعای دختر پوراحمد درباره مرگ پدرش: نرفته بود که خودکشی کند | می‌دانست چه بلایی می‌خواهد سرش بیاید
  • بایدن: زمانی به دنبال خودکشی بودم + بشنوید