جنبش دانشجویی نبض تحولات ایران است
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۹۰۲۴۳۸
رویداد۲۴- باز شانزده آذر و باز روز دانشجو، و باز سه قطره خونی که تا ابد زنده ماند. جنبش دانشجویی در ایران قدمتی دیرینه دارد، از آن روز که مردم تصمیم گرفتند تا به رهبری محمد مصدق نفت را ملی کنند تا به امروز دانشجویان این مرز و بوم صدای حق خواهی مردم بودهاند و سعی کردند حداقل بخشی از مطالبات مردم را نمایندگی کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قطعا تاریخ جنبش دانشجویی ایران را می توان از سالهای دور یعنی از همان زمان ملی شدن نفت محسوب کرد، اما در این جا برای آنکه بتوان چهارچوب مشخص تری داشت از دهه ۵۰ که مبارزات انقلابی اوج میگیرد را حساب میکنیم. در این ۵ دهه جنبش دانشجویی چه تغییراتی کرده و چه فراز و فرودهایی را داشته است؟قدمت جنبش دانشجویی حتی به پیش از دوره نهضتملی شدن نفت برمیگردد، اما همانطور که اشاره کردید طی نیم قرن اخیر در ایران این جنبش دستخوش تحولاتی شده است. مهمترین بخش این تحول به وقوع انقلاب اسلامی برمیگردد که پس از دو سه سال اول انقلاب، بخشی از سنّت چپ انقلابی از بدنه دانشگاه حذف شد. از سوی دیگر آن دسته از فعالان مذهبی جنبش که پیش از انقلاب موضع ضد رژیم داشتند، جذب انقلاب و رژیم پس از آن شدند و عملاً نهادهای تازه تاسیس دانشجویی در دهه ۶۰ دنبالههایی از نظام جمهوریاسلامی بودند.
بدین معنا جریان مسلط دانشجویی در این دهه موضع اپوزیسیونی خود را از دست داد و در جایگاه یک پوزیسیون مهم که بتدریج به سوی مقامهای اداره کننده حاکمیت نیز رانده میشدند، تبدیل شد. البته فعالیتهای دیگری نیز در دانشگاه وجود داشت که چندان محسوس و علنی نبود.
خصوصیات جنبش دانشجویی در دهههای ۵۰، ۶۰، ۷۰ ، ۸۰ و نود را بفرمایید و تفاوتهایی که این دهه ها باهم داشتند؟تنوع جنبش دانشجویی دهه ۵۰ که یکی از مهمترین خاستگاههای گروههای سیاسی برای جذب نیرو بود، چنان که گفتیم در دهه ۶۰ مارکسیسم زدایی-اپوزیسیونزدایی شد. اما از دهه۷۰ رفتهرفته نهادهای رسمی دانشجویی به سوی اَشکال انتقادیتر قدم برداشتند که این روند پس از خرداد ۷۶ سرعت بیشتری گرفت تا آنجا که در اواخر این دهه دفتر تحکیم وحدت از نظر بخشی از حاکمیت به طور کامل به سمت اپوزیسیون قانونی میل کرد و همین تلقی به محاکمه وحبس برخی از آنها منجر شد. این تحول در دهه ۸۰ وضوح بیشتری پیدا کرد به نحوی که در آن نهادهای دانشجویی که در دهه ۶۰ به انگیزه بازتولید ساختار مسلط سیاسی تشکیل شدند، اکنون همه گرایشهای فکری و سیاسی حضور پیدا میکردند و این نهادها را به سمت گونهای جنبش اعتراضی و البته قانونی هدایت کردند. این پدیده احتمالاً در آخرین سال حضور آقای خاتمی در سال ۸۴ به اوج خود رسید. شکست اصلاح طلبان که عده زیادی از آنها همان فعالان دانشجویی دهه ۶۰ بودند، آبی بود بر آتش آن خیزش مبارک در کنار توقف فعالیت انجمنهای اسلامی، مجدداً محدودیتها وحبسها برای فعالان دانشجویی آغاز شد. پدیده ستارهدار کردن و ممانعت از تحصیل هم مزید برعلت بود. روند سرکوب پس از وقایع ۸۸ شکل گستردهتری پیدا کرد و در کنار دستگیریها و زندانهای طویلالمدتتر، به طور کامل فاتحه فعالیت انجمنهایاسلامی را خواند. این داستان تا سال ۹۲ و مقطع انتخابات ریاستجمهوری ادامه داشت و تازه با انتخاب دولت جدید بود که بتدریج فشارها برداشته و فعالیتهای دانشجویی دوباره آغاز شد.
نماد جنبش دانشجویی در دهه ۶۰ یعنی دفتر تحکیم وحدت وارد ساختار قدرت می شود، این چه تاثیری بر فعالیت های دانشجویی می گذارد؟تردید دارم دفتر تحکیم وحدت در آن دهه نماد جنبش دانشجویی بوده باشد. حداکثر نماینده گروهی از فعالان مذهبی پیش از انقلاب بود که سرسختانه از نظم جدید پس از انقلاب دفاع و حمایت و دانشجویان پس از انقلاب را هم با همین رویکرد جذب میکردند. فراموش نکنیم که جریان موسوم به انقلاب فرهنگی اساساً با هدف حذف بقیه شاخههای جنبش دانشجویی از دانشگاهها بود. معنای دفتر تحکیم وحدت چیزی بجز توقف موقت جنبش دانشجویی و انحلال خصلت اپوزیسیونی این جنبش نبود.
دفتر تحکیم وحدت در عین حال در دهه ۶۰ عامل سرکوب دانشجویان در دانشگاه ها هست، چه از بعد اجتماعی یعنی نوع پوشش و … وچه بحث های سیاسی؛ چقدر این مساله با نفس فعالیت یک جنبش دانشجویی همخوانی دارد؟ همانطور که گفتم طی این دهه تقریباً نمیتوانیم به روشنی از جنبش دانشجویی سخن بگوییم. البته در ذیل همان چهارچوبهای مستقر و بویژه به علت شکاف عمیق میان دو جناح چپ و راست حاکمیت که طبعاً تحکیم به جناح چپ تمایل داشت، فعالیتهای انتقادی محدودی صورت میگرفت و گاهی برخی انجمنهای اسلامی، مواضع تندتری داشتند اما در مجموع همان طور که گفتید این سطح از فعالیت، سنخیت ناچیزی با سنّت اعتراضی جنبش دانشجویی داشت.
از سال ۷۶ باز جنبش دانشجویی به متن باز می گردد و دفتر تحکیم وحدت در انتخابات مجلس حتی لیست انتخاباتی می دهد. اتفاقی که در دهه ۶۰ هم صورت گرفته، آیا این قبیل فعالیت ها را به نفع جنبش دانشجویی می دانید و یا یک جور سهم خواهی از قدرت است و اساسا جنبش دانشجویی باید وارد این سهم خواهی ها شود؟در این که ارائه فهرست انتخاباتی در مجلس ششم با انگیزه سهمخواهی از قدرت صورت گرفته باشد اطمینان ندارم. برخی از افراد مورد حمایت در آن فهرست مانند من اصلاً سابقه تحکیمی نداشتند. جدا از انگیزههای فردی، ارائه آن فهرست بیشتر گونهای مشارکت در منازعه سیاسی گستردهای بود که پس از ۷۶ و انتخاب آقای خاتمی پدید آمد و تقریباً همه جریانهای سیاسی و فرهنگی ایران را درگیر مساله آزادی/استبداد کرد و این منحصر به تحکیم نبود. میدانیم در آن تاریخ دانشگاه مهمترین مکان سیاسی ایران بود و جنبش دانشجویی هرچقدر هم که میخواست نمیتوانست خود را از آن منازعه بزرگ برحذر دارد. این که باید یا نباید به این سطح از منازعه ورود میکرد جای بحث مفصلی است اما در این که دانشگاه و فعالان دانشجویی به طور اجتناب ناپذیری هزینههای سنگینی در تحولات پساز دوم خرداد نظیر حوادث هجدهم تیر پرداختند،بحثی نیست.
بعضا جنبش دانشجویی ایران در دهه ۸۰ یعنی تقریبا از سال ۸۰ تا ۸۸ متهم به تندروی می شود، نظر شما در این باره چیست؟سرکوبهای شدید،مهار اقدامهای اصلاحطلبانه دولت خاتمی، وقایع هجده تیر، قتلهای زنجیرهای، ماجرای کنفرانس برلین، تعطیلی به قول میرحسین فلّهایِ مطبوعات، دستگیریهای وسیع سالهای ۷۹ و ۸۰ و بالاخره همه آن چیزهایی که آقای خاتمی بحرانهای ۹ روز یک بار نامید، جنبش دانشجویی را در کنار برخی چهرهها و جریانهای سیاسی از توفیق احتمالی اصلاحات مرسوم ناامید کرد و آنها را به فکر روشهای سیاسی دیگری از جمله مقاومت مدنی انداخت. نمیدانم آیا میتوان آن روند را تندروی نامید یا نه اما نمیتوانم به عکسالعمل آنها در سلب امید ناجوانمردانهای که از اصلاحات صورت گرفته بود، حق ندهم.
در حال حاضر وضعیت جنبش دانشجویی را به چه شکل می بینید؟جنبش دانشجویی هنوز از زیر بار سرکوب و اختناق سالهای گذشته به طور کامل بیرون نیامده اما تا حدّی موفق به تثبیت بالندگی خود شده است. طبعاً این جنبش نمیتواند مستقل از هر جنبش وسیعتری تعریف شود که دو مساله اساسی عدالت و دموکراسی را در ابعاد ملی و سرتاسری خود مطرح میکند. بنابراین جنبش دانشجویی نبض تحولات ایران است و وضع فعلی و آینده این جنبش تا حد زیادی وابسته به این است که این نبض در اختیار کدام جریانها و چه گرایشهایی قرار خواهد گرفت.
منبع: رویداد24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۹۰۲۴۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
باقری: گذر موفق ایران از نشیب وفرازها مرهون حکمت رهبر معظم انقلاب است
به گزارش گروه سیاست خبرگزاری علم و فناوری آنا، علی باقری در نشست رونمایی از فصلنامه تاریخی - سیاسی «ماجرا» که به نحوه گذر موفق جمهوری اسلامی ایران از تهدیدهای امنیتی و نظامی سالهای ۱۳۶۹ (تجاوز صدام به کویت) و ۱۳۷۷ (حاکم شدن طالبان در افغانستان و به شهادت رساندن دیپلماتهای ایرانی در مزارشریف) و ۱۳۸۰ (رخداد یازده سپتامبر و حمله آمریکا به افغانستان) و ۱۳۸۱ (تجاوز آمریکا به عراق و سرنگونی صدام) پرداخته است، اظهار داشت: رمز عبور موفق و پیروزمند جمهوری اسلامی از چهار گذرگاه تهدید و خطر جدی، حکمت رهبر انقلاب اسلامی است.
معاون سیاسی وزیر امور خارجه با اشاره به مدیریت و راهبری هوشمندانه رهبر انقلاب اسلامی در گذر موفق از چهار رویدادی که طی دهه نخست ولایت ایشان میتوانست ایران را به جنگهای با نتیجه نامعلوم بکشاند و در تشریح ماهیت حکمت رهبری در این خصوص گفت: تعامل فعال و هوشمندانه ایران با دو گزاره راهبردی و به ظاهر متناقض «پرهیز از جنگ» و «نهراسیدن از جنگ»، رمز عبور موفق جمهوری اسلامی ایران از این تهدیدها بود و در عمل توانست با ایجاد بازدارندگی فعال، «پیروزی بدون جنگ» را محقق کند.
باقری با اشاره به لزوم الگوسازی از تدابیر رهبری و سیاستهای نظام در طول دهههای گذشته با هدف بهرهگیری از تجربههای موفق و عبرت از تجربههای ناموفق به لزوم تاریخنگاری عالمانه، بیطرفانه و جامع رویدادها و تحولات اشاره کرد و گفت: تاریخنگاری درست و صادقانه انقلاب اسلامی کاری جهادی و مصداق بارز جهاد تبیین است.
معاون سیاسی وزیر امور خارجه با اشاره به نقش و جایگاه حکمت در سامانه حکمرانی ولایت امر، گفت: حکمت فراتر از علم و دانش و تجربه و اطلاعات است و زمانی که نور تقوا بر علم و دانش تابیده شود، حکمت هویدا میشود و این ویژگی مختص نظام دینی است، چرا که منبع این نور آراستگی به زیور تقوای فردی و سیاسی است.
باقری با اشاره به فرآیند تربیت نیروی انسانی در مسیر حکمرانی دینی طی چهار و نیم دهه گذشته، گفت: شخصیتی برجسته و بینظیر مانند سردار سلیمانی، محصول مکتب امامین انقلاب اسلامی و ثمره تربیت در سایه حکمت خمینی و خامنهای است.
معاون سیاسی وزیر امور خارجه با اشاره به اختلاف میان جریانهای سیاسی داخلی در سال ۱۳۶۹ در موضوع ورود یا عدم ورود به جنگ علیه آمریکا در قضیه تجاوز صدام به کویت، گفت: سیر تکاملی انقلاب اسلامی و حکمت رهبری انقلاب توانست افکار عمومی را چنان ارتقا دهد که در سال ۱۴۰۳ درباره پاسخ قاطع به تجاوزگری رژیم صهیونیستی، مواجه با یک اجماع ملی قاطع بودیم و ابتکار تادیب رژیم صهیونیستی، نهتنها موجب تشویش افکار عمومی نشد، بلکه در عمل موجب تحکیم وحدت ملی و ارتقای همدلی ملی شد.
باقری با اشاره به این که گذر موفق ایران از نشیب و فرازهای نظامی و امنیتی چند دهه گذشته مرهون حکمت آیتالله خامنهای بوده است، تصریح کرد: دستاورد مهم و راهبردی صیانت از امنیت ملی، تامین منافع ملی، حراست از تمامیت ارضی و حفاظت از حاکمیت ملی، مرهون سازوکارهای سخت و نرمی است که در طول سالهای گذشته بر اساس تدابیر رهبری انقلاب در کشور نهادینه شده و این مهم نیز جلوهای از حکمت رهبری انقلاب است. وی در ادامه افزود: این که در اوایل دهه ۱۳۷۰ ایران مبادرت به طراحی و ساخت موشکهایی میکند که سامانههای پدافندی پرهزینه و پیشرفته آمریکا و صهیونیستها و همپیمانان آنها در دهه ۱۴۰۰ از رهگیری و مقابله با آن ناتوانند، حاکی از درایت رهبری، هوشمندی نظامیان، تخصص دانشگاهیان، توانمندی فناوران، مهارت صنعتگران و دوراندیشی دیپلماتهای ایرانی است.
معاون سیاسی وزیر امور خارجه با اشاره به پیروزی بزرگ ناشی از عملیات وعده صادق که بازدارندگی فعال را به نفع جمهوری اسلامی ایران رقم زد، گفت: همانگونه که «طوفان الاقصی» سامانههای نظامی، اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی را در معرض خسارات غیرقابل ترمیم قرار داد، «وعده صادق» نیز سامانه تدبیر آمریکا در منطقه را با چالشهای جدی مواجه نمود و تجدیدنظر در راهبردهای امنیت ملی را بر آمریکا تحمیل کرد.
باقری با بیان اینکه حفظ بازدارندگی فعال در گرو هم افزایی بیشتر و موثرتر همه ارکان نظامی، امنیتی، اطلاعاتی و سیاسی و دیپلماسی عمومی کشور است، تصریح کرد: حکمت رهبری اجازه نمیدهد حتی در پرتو پیروزی بزرگ وعده صادق، دستگاههای مسئول حتی لحظهای از ارتقای بازدارندگی فعال در عرصههای مختلف غفلت کنند و به همین جهت، دستورکار دستگاه سیاست خارجی نسبت به قبل از عملیات وعده صادق گستردهتر، هوشمندانه تر، مبتکرتر، دوراندیشیانه تر و عملیاتی تر شده است.
انتهای پیام/