Web Analytics Made Easy - Statcounter

حوادث رکنا: پسر جوان که متهم است دختر نوجوانی را در پارکی در تهران مورد آزار و اذیت قرار داده، دستگیر شد.

دو هفته پیش دختری نوجوان به نام نیلوفر با حضور در اداره شانزدهم پلیس Police آگاهی تهران از پسری 25 ساله به اتهام آزار و اذیت شکایت کرد.

شاکی به افسر تحقیق گفت: دو ماه پیش به طور اتفاقی با پسر جوانی آشنا شدم و ارتباطمان شکل گرفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با هم در تلگرام Telegram در ارتباط بودیم و علاوه برآن گاهی یکدیگر را در بوستان‌های پایتخت می‌دیدیم.

وی افزود: او چند روز پیش به بهانه ملاقات با من، خواست به یکی از بوستان‌های تهران بروم. وقتی به محل قرارمان رفتم، پسر جوان مرا به انتهای بوستان برد و به زور مورد آزار و اذیت قرارداد. بعد رهایم کرد و از بوستان فرار Escape کرد. من بسختی از پارک خارج شده و توانستم با خودروی دربستی به خانه‌ام بازگردم.

شاکی ادامه داد: بشدت شوکه شده بودم، باورم نمی‌شد او مرا در دام سیاه خود گرفتار کرده است. از شدت ترس ماجرا را برای خانواده‌ام تعریف نکردم. بعد از آن با او تماس گرفتم که تهدیدم کرد اگر از وی شکایت کنم، بلای دیگری بر سرم می‌آورد. سرانجام ماجرای تلخی که برایم رخ داده بود به خانواده‌ام گفتم و برای شکایت از جوان آزارگر به پلیس آگاهی آمدم.

با تشکیل پرونده قضایی و به دستور بازپرس جنایی تهران، تحقیقات پلیسی برای دستگیری جوان آزارگر ادامه داشت تا این‌که او چند روز پیش در یکی از محله‌های تهران شناسایی و بازداشت شد.

پسر جوان با انتقال به پلیس آگاهی بازجویی شد و به افسرتحقیق گفت: خانواده‌ام در شهرستان زندگی می‌کنند. از شش ماه پیش در یک مغازه فروش کفش کار می‌کردم و شب‌ها نیز چون جا و مکانی نداشتم در آنجا می‌خوابیدم. دو ماه پیش که به بوستانی رفته بودم با نیلوفر آشنا شدم. بعد از آن ارتباطمان شکل گرفت و حتی یک بار در غیاب مادرش به خانه آنها رفتم.

وی افزود: به خاطر شرایط کاری‌ام نمی‌توانستم هر روز او را ملاقات کنم بنابراین قرار شد هفته‌ای یک بار با هم به بوستان و سینما Cinema برویم. تلفنی و تلگرامی نیز در ارتباط بودیم. زمانی که متوجه شدم او پیش از این با پسر دیگری ارتباط داشته است، ناراحت شدم چرا این موضوع را به من نگفته و حتی سنش را دروغ گفته است. همین باعث شد از او دلخور شوم و با هم قهر کنیم. چند روزی از او خبرنداشتم تا این‌که بازداشت شدم. این دختر دروغ می‌گوید و من در آن بوستانی که او می‌گوید با او قرار نداشته‌ام و وی را مورد آزار و اذیت قرار نداده‌ام.

با توجه به گفته‌های پسر جوان، برای او قرار قانونی صادر شد. تحقیقات تکمیلی برای رازگشایی از این جنایت Crime سیاه ادامه دارد.

منبع: رکنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۹۴۱۲۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

وقتی مقتول دستور بخشش قاتلش را داد!

تنها پسرِ زنی که ۷ سال قبل در جنایتی هولناک به قتل رسیده بود، وقتی به دادسرا رفت تا مقدمات اجرای حکم قصاص را فراهم کند نشانه‌ای از مادرش دید که در نهایت تصمیم گرفت قاتل را ببخشد. اما این نشانه چه بود و پسر مقتول چطور متوجه آن شد؟

به گزارش ایسنا، به نقل از همشهری آنلاین: یکی از روزهای خردادماه سال ۹۶ به پلیس اهواز خبر رسید که زنی که به تنهایی زندگی‌ می‌کرد در خانه‌اش در منطقه چهارراه آبادان به قتل رسیده است. این خبر را نزدیکان این زن به پلیس خبر داده بودند. آنها بعد از آنکه او به تماس‌های‌شان جواب نداده بود نگران شده و به خانه اش رفته و در آنجا با پیکر بی‌جانش روبه‌رو شده بودند.

بر بدن مقتول چندین جای بریدگی با جسم برنده و نوک تیز به چشم می‌خورد. همچنین فرزندان مقتول با بررسی وضعیت او پی بردند که طلا و جواهراتی که او همیشه استفاده می‌کرده نیز سرقت شده است. از سویی بررسی‌ها نشان می‌داد که عامل جنایت آیفون خانه را نیز احتمالا با این تصور که تصاویر او را ضبط کرده سرقت کرده است. در همین حال متخصصان پزشکی قانونی بعد از معاینه اولیه جسد اعلام کردند که به احتمال زیاد یک روز از قتل می‌گذرد. در این شرایط بود که پیکر مقتول به پزشکی قانونی منتقل شده و تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد.

برق طلا

آنطور که نزدیکان مقتول می‌گفتند از مدتها قبل یک نظافت‌چی برای تمیز کردن خانه مقتول به آنجا می‌رفت و روز قبل پسر نظافت‌چی به جای او به خانه زن تنها رفته بود. این زن آن روز در تماس با دخترش گفته بود که پسر نظافت‌چی که حدود ۱۸ سال داشت طوری رفتار کرده که او ترسیده است. همین اطلاعات باعث شد که نام پسر ۱۸ ساله بعنوان اولین مظنون مطرح و ساعتی بعد به اتهام قتل دستگیر شود.

متهم در همان بازجویی‌های مقدماتی به قتل اعتراف کرد و گفت با انگیزه سرقت جواهرات زن تنها او را به قتل رسانده است. متهم در اعترافاتش گفت: پدرم سالها برای نظافت به آنجا می‌رفت. آن روز چون کارش زیاد بود از من خواست به آنجا بروم. هنگام ورود نگاهم به جواهرات زن افتاد و وسوسه شدم. چند دقیقه ای کار کردم اما ناگهان به سوی او رفتم و بعد از قتل جواهراتش را سرقت واز آنجا فرار کردم. بعد جواهرات را به یک طلافروشی بردم تا بفروشم اما طلافروش فاکتور خواست و فقط به من ۳ میلیون تومان داد و قرار شد بقیه پول را بعد از بردن فاکتور بدهد.

حکم قصاص

متهم به قتل در ادامه با شکایت فرزندان مقتول بعنوان اولیای دم در دادگاه کیفری یک استان خوزستان محاکمه و به قصاص محکوم شد. از آنجا که همه شواهد و مدارک در این پرونده علیه متهم بود حکم قصاص در دیوان‌عالی کشور نیز تایید و مقرر شد این حکم بعد از پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم، اجرا شود. بر اساس قانون زمانی که قاتل مرد و مقتول زن باشد برای اجرای حکم اولیای دم باید نیمی از دیه قاتل را به او بپردازند.

شمارش معکوس برای قصاص

با قطعی شدن حکم، همه چیز برای قصاص قاتل آماده شده بود. چند روز قبل تنها پسر مقتول برای پرداخت تفاضل دیه به دادسرا رفته بود. او قصد داشت هرطور که شده قاتل مادرش را قصاص کند و اصلا به بخشیدن او فکر نمی‌کرد. در دادسرا اما اتفاقی افتاد که ناگهان ورق برگشت. او با زنی به نام مریم کارگر دستجردی که در پرونده های قتل زیادی پادرمیانی کرده و باعث صلح و سازش شده روبه‌رو شد. این فعال اجتماعی در حال تلاش برای صلح و سازش در پرونده دیگری بود و پسر مقتول وقتی او را دید تحت تاثیر حرفهایش قرار گرفت و ناگهان از تصمیمی که گرفته بود منصرف شد. او دادسرا را ترک کرد و چند روز بعد دوباره برگشت و این بار گفت قصد دارد قاتل را ببخشد.

چرا قاتل مادر را بخشیدم

میلاد سوزنچی، فرزند مقتول درباره این تصمیم به همشهری می‌گوید: در این مدت برای تصمیم گیری خیلی فکر کردم اما به نتیجه‌ای نرسیدم. چند روز قبل بر سر مزار مادرم رفته بودم. از او خواستم نشانه‌ای به من نشان دهد تا بهتر تصمیم بگیرم و از فشاری که تحمل می‌کنم نجات پیدا کنم. روزی که به دادسرا رفتم تا کار را تمام کنم با دیدن خانم دستجردی آن نشانه را حس کردم. وقتی او با من صحبت کرد آرام شدم و همان موقع تصمیم گرفتم که قاتل مادرم را برای رضای خدا ببخشم. در حقیقت مادرم خودش با نشانه‌ای که نشانم داد خواست تا قاتلش را ببخشم. من هم کاری را کردم که او خواسته بود. حالا از تصمیمی که گرفته‌ام راضی هستم و احساس آرامش می‌کنم.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • قتل دختر اصفهانی مبتلا به اتیسم به دست مادرش
  • تصاویری از تشکیل چندین دریاچه‌ شیرابه در تهران؛ وعده مسئولان دروغ شد! | فیلم
  • تجاوز جنسی ۴ مرد افغان به نوجوان ایرانی در تهران | التماس کردم فایده نداشت! +فیلم
  • دفاع جوان کاشمری از ۳ دختر در مقابل اراذل
  • فیلم| جوانی که برای دفاع از ۳ دختر با اراذل درگیر شد
  • تصاویر دوربین مداربسته از تعقیب و آزار دختران نوجوان توسط اوباش | صحنه مجروح شدن جوان با غیرت کاشمری با چاقو | ویدئو
  • شکستن هردو دست گلر پرسپولیس با شوت حسن!
  • وقتی مقتول دستور بخشش قاتلش را داد!
  • (ویدئو) وقتی بچه گوریل از قلقلک دادن توسط مادرش لذت می‌برد
  • کینه مرگبار کارگر قهوه خانه | کارگر جوان اخراج شد و وقتی فهمید فرد دیگری جای او استخدام شده ....