Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «پارسینه»
2024-04-27@10:14:55 GMT

کنایه برادر علی مطهری به قوه قضاییه

تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۰۲۶۴۲۴


در این یادداشت امده است:

در طول چند سال اخیر، نیروی انتظامی لااقل سی مانور برگزار کرده و هزاران نفر زورگیر، سارق، مزاحم نوامیس و متجاوز را دستگیر کرده است؛ اما دریغ از یک بار اطلاع‌رسانی قضایی از سرنوشت دستگیرشدگان در یک مانور که به تصریح پلیس در میان آنان شروران خطرناک و بسیار خطرناک وجود داشته‌اند. ‌

این دستگیری‌ها وقتی «مجازات همراه با اطلاع‌رسانی وسیع قضایی» به دنبال نداشته باشد، ترسی در دل مجرمان فعلی و بعدی ایجاد نمی‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پس همان بهتر که انجام نشود و یا لااقل به جای «عملیات دستگیری شروران» نامی مانند «آشنایی با تتوهای جدید» و یا «گپی با اراذل و اوباش» برای آن انتخاب شود. چه تعقیب و گریزهای خطرناک و چه جانفشانی‌هایی که نیروی انتظامی برای دستگیری آنان نمی‌کند و شهید هم می‌دهد، ولی متأسفانه گاهی شرور زودتر از مأمور به منزل می‌رسد! در این شرایط، به راه انداختن گشت جدید برای مبارزه با سارقان و اراذل، چه مشکلی را حل می‌کند؟

آیا این قمه‌های دهشتناک کشف‌ شده برای قاچ‌کردن میوه و باز کردن کنسرو استفاده می‌شده، یا ترساندن و اخافه مردم؟ مگر در قانون مجازات اسلامی برای «اخافه مردم با سلاح سرد» مجازات اعدام پیش‌بینی نشده است؟ اعدام به کنار؛ کاش لااقل مجازات مختصری در مورد آنان اعلام می‌شد که بفهمند این شهر بی‌صاحب نیست! ‌

قرائن متعددی برای بی‌صاحب دانستن کشور و هیبت نداشتن قوه قضائیه نزد مجرمان خشن ـ و شاید نزد تمام‌ مجرمان غیرسیاسی ـ وجود دارد که پیش پا افتاده‌ترین آنها در مصاحبه‌های سارقان و شروران پس از دستگیری، هویداست. ‌

خبرنگار از سارقی با چهار سابقه دستگیری که بار آخر به اتهام ۲۰۰ فقره دزدی بازداشت شده می‌پرسد: اگر آزاد شوی چه می‌کنی؟ آقای دزد بدون رودربایستی و نگرانی می‌گوید: دوباره دزدی می‌کنم! (ایلنا ۱۶ر۹ر۹۶). (برخی از دزدها به تصریح خودشان اصلاً مشکل مالی ندارند و برای تفنن دزدی می‌کنند). ‌

جالب تر، دلیل اعتراض یکی از اوباش دستگیر شده است. فردی به نام علی که در جریان مانور نیروی انتظامی به جرم شرارت دستگیر شده، به خبرنگار می‌گوید: در پارک قیطریه فقط نوازندگی می‌کردم و به خاطر خالکوبی‌هایم به اشتباه دستگیر شده‌ام. در این هنگام یکی از اراذل که به جرم قمه‌کشی دستگیر شده میان کلام او می‌پرد و می‌گوید: «برای ما افت دارد که این پسربچه نوازنده در میان ما باشد!» (میزان ۱۶ر۹ر۹۶).‌

بله،‌ دغدغه یک قمه‌کش پس از دستگیری، به جای ترس از مجازات، پایین نیامدن «کلاس و پرستیژ اوباشگری» او و رفقاست. ‌

این که قوه قضائیه نیروی خود را صرف رصد کامنت و توییت انتقادی ـ حتی تخریبی ـ و پاسخ به آنها، و احضار و دادگاهی کردن این و آن کند، بی‌تردید به ضرر خودش تمام ‌می‌شود. به جای آن، دستگاه قضایی باید اقتدار خود را ـ بدون ملاحظه هیچ ارتباط و انتساب و انتصابی ـ بر برخورد قاطع با غارتگران، متجاوزان، زمینخواران، مفسدان اخلاقی، قاضی‌های فاسد، شاهدان دروغین، قاچاقچیان، کلاهبرداران و همه کسانی که دمار از روزگار مردم درآورده‌اند، متمرکز کند. ‌

البته اگر همچون‌ گذشته قرار نیست پس از صدور حکم، مجرمان دانه‌درشت معرفی شوند، اوضاع کنونی هیچ تغییری نخواهد کرد. اجرای عدالت همراه با معرفی مجرمین همیشه قلب‌ها را جذب می‌کند و در این صورت هیچ نیروی منفی تبلیغاتی نخواهد توانست ذره‌ای به آبروی قوه قضائیه نزد مردم آسیبی برساند. لازم به ذکر نیست که لزوم برخورد قاطعانه با جرائم، نه نافی کوتاهی‌های شدید برخی دستگاه‌های دیگر در این زمینه مثل رسانه ملی است و نه نفی‌کننده نگاه همه‌جانبه و ریشه‌ای به موضوع اراذل و اوباش و از جمله مقوله پیشگیری است. ‌

در میان دهها میلیون پیام روزانه، این که چند فرد سیاسی در این توییت و آن کانال علیه یا له قوه قضائیه چه بنویسند اهمیت چندانی ندارد، مهمتر، میلیون‌ها توییت نامریی است که هر روز به نفع یا علیه قوه قضائیه در ذهن‌های مردم نقش می‌بندد که محتوای آن را عملکرد خود دستگاه قضایی تعیین می‌کند و بس

منبع: پارسینه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۰۲۶۴۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بعد از شهادت هم کار همرزمش را راه انداخت!

سطح آب رودخانه بالا آمده بود. احتمال داشت در عبور از رودخانه مشکلاتی پیش بیاید. اما چاره دیگری نداشتیم و از مسیری که همیشه تردد می‌کردیم وارد اروند شدیم. وسط رودخانه که رسیدیم ماشین خاموش شد. فشار و جریان آب لحظه به لحظه بیشتر می‌شد، تا جایی که آب وارد اتاق تویوتا‌وانت ما شد. با آقا مجید شیشه در ماشین را دادیم پایین و رفتیم روی سقف اتاق وانت نشستیم

 شهیدحاج مجید رمضان از شهدای به نام و شناخته شده لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص) است. این شهید بزرگوار پیش از شهادت به عنوان رئیس ستاد لشکر ۲۷ خدمت می‌کرد و از او و حسن خلقی که داشت، روایت‌های زیادی شده است. در گفتگو با سردار حاج‌رضا صادقی از همرزمان این شهید بزرگوار، خاطره‌ای جالب از او را تقدیم حضورتان می‌کنیم. 

 موضع حاج بابا

محرم سال ۱۳۶۱ در منطقه خیرناصرخوان یک موضع آتشبار داشتیم به نام موضع شهید حاج بابا. دو قبضه توپ ۱۰۵ از ارتش به صورت رابطه‌ای گرفته بودیم و بخشی از آتش پشتیبانی منطقه را تأمین می‌کردیم. شب عاشورا برادر مجید رمضان که مسئول ستاد لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) بود آمد با هم برویم موضع حاج بابا. من و حاج مجید از بچگی با هم رفیق بودیم. در دبیرستان باهم رشته راه و ساختمان می‌خواندیم. با هم می‌رفتیم شهر ری کارگری می‌کردیم و خلاصه از سال‌ها رفاقت و همراهی، کلی خاطره با هم داشتیم. 

 اروند قصرشیرین

برای رفتن به آتشبار نمی‌توانستیم از جاده اصلی تردد کنیم؛ لذا باید از رودخانه‌ای به نام اروند که در منطقه قصرشیرین بود عبور می‌کردیم. این رود اروند که من می‌گویم در قصرشیرین است. صرفاً تشابه اسمی با همان رودخانه معروف اروند دارد که عملیات والفجر ۸ با عبور رزمندگان از روی آن صورت گرفت. شاید خیلی‌ها ندانند که در قصرشیرین هم یک رودخانه اروند داریم و با شنیدن نامش به اشتباه بیفتند. 

به هرحال هوا تاریک شده بود که به رودخانه اروند رسیدیم. به خاطر بارندگی‌های چند روز قبل، سطح آب رودخانه بالا آمده بود. احتمال داشت در عبور از رودخانه مشکلاتی پیش بیاید. اما چاره دیگری نداشتیم و از مسیری که همیشه تردد می‌کردیم وارد اروند شدیم. وسط رودخانه که رسیدیم ماشین خاموش شد. فشار و جریان آب لحظه به لحظه بیشتر می‌شد، تا جایی که آب وارد اتاق تویوتا‌وانت ما شد. با آقامجید شیشه در ماشین را دادیم پایین و رفتیم روی سقف اتاق وانت نشستیم و با برادر علی نورمحمدی که مسئول لجستیک ما بود تماس گرفتیم بیاید ما را بکسل کند و از رودخانه بیرون بکشد. 

 تویوتا مدل f ۲

برادر علی نورمحمدی یک تویوتا وانت مدل F ۲ قدیمی داشت که خیلی قوی بود. می‌توانست هر ماشینی را بکسل کند. حتی چند بار هم کامیون‌های زیل ارتش را که در رودخانه گیر کرده بودند با تویوتای خودش بکسل کرده و بیرون کشیده بود. وقتی با علی آقا تماس گرفتیم، نیم ساعت بعد خودش را با تویوتای قدرتمندش رساند. آمد و با کمی تقلا، ماشین ما را بکسل کرد و از رودخانه کشید بیرون. به خشکی که رسیدیم، مشکل روشن نشدن ماشین به قوت خودش باقی بود. شمع وایر و دلکو ماشین کاملاً خیس شده بود و هرکاری کردیم روشن نشد. برادر نورمحمدی ما را تا موضع شهید حاج بابا بکسل کرد و برد. 

 خاطره ناگفته

آن شب وقتی به موضع حاج بابا رسیدیم، دیدیم بچه‌های آتشبار آتشی روشن کرده‌اند. ما کنار آتش خودمان را گرم و لباس‌های‌مان را خشک کردیم. این قضیه گذشت و فقط من و شهیدمجید رمضان و برادر علی نورمحمدی از این واقعه خبر داشتیم. حاج مجید که در دفاع مقدس به شهادت رسید و حاج علی نورمحمدی هم که بعد از جنگ برگشت اصفهان. به نوعی خاطره آن شب و گیرکردن ما در وسط رودخانه و بکسل شدن‌مان توسط برادر نورمحمدی یک خاطره ناگفته باقی‌ماند. گذشت و جنگ به اتمام رسید. 

 رؤیای صادقه 

بعد از اتمام دفاع مقدس در دفتر مرحوم آیت‌الله غیوری در صفائیه شهر ری بودم. ایشان از علمای خیری بودند که شب‌ها بعد از نماز می‌نشستند و درخواست‌ها و مشکلات مردم را رفع و رجوع می‌کردند. من هم در خدمت حاج آقا بودم. نامه‌های مردم را می‌گرفتم، مشکلات‌شان را می‌شنیدم و به حاج آقا انتقال می‌دادم. یک روز آقایی آمد و گفت: برای پول پیش منزل مشکل دارم. حاج مجید گفت بیایم پیش شما بگویم: «به فلانی بگو حاج‌مجید گفت مشکل من را حل کنید.»

پرسیدم کدام حاج مجید؟ گفت: شهیدحاج مجید رمضان. گفتم خودت می‌گویی شهیدحاج مجید! شهید چطور گفت بیایی پیش من؟ 

آن برادر حرف عجیبی زد. گفت: من خودم از بچه‌های لشکر ۲۷ هستم. چند روز پیش رفتم قطعه ۲۶ بهشت‌زهرا (س) سر مزار حاج مجید. دلم بدجوری گرفته بود. صاحب خانه پول پیش بیشتری می‌خواست و من هم دستم بسته بود. شرمنده زن و بچه شده بودم. گفتم حاجی مشکل دارم، کمکم کن. همان شب حاجی آمد به خوابم، آدرس اینجا را داد و گفت برو پیش حاج صادقی و بگو حاج مجید گفته مشکل من را حل کن. نشان به آن نشان که شب عاشورا وسط رودخانه اروند ماشین گیر کرد و...

منبع: روزنامه جوان

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • رئیس قوه قضاییه:‌ حجاب مسأله مهم کشور است
  • قوه قضاییه با برگزاری دادگاه‌های علنی کاملاً موافق است
  • اژه‌ای:‌حجاب مسأله مهم کشور است
  • یکی از مسائل مهم کشور، عفاف و حجاب است/ نظرات شهید مطهری راهگشا است
  • یکی از مسائل مهم کشور و مردم ما، مقوله عفاف و حجاب است/ نظرات شهید مطهری راهگشا است
  • بعد از شهادت هم کار همرزمش را راه انداخت!
  • عکسی دیده نشده از رهبر انقلاب در سال های دور /برادر محسن هم بود
  • قوه قضاییه: حکم اعدام توماج صالحی بدوی و قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور است
  • توضیحات مرکز رسانه قوه قضاییه درباره حکم اعدام توماج صالحی
  • توضیحات مرکز رسانه قوه قضاییه درباره حکم توماج صالحی