کارولين کراسکري؛ يک ارتباط امريکايي-ايراني در ادبيات
تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۰۲۷۶۸۸
خبرگزاري آريا - هفته نامه کرگدن - محمد بادپر: پاي صحبت هاي بسياري از نويسندگان ايران که بنشيني به راحتي مي تواني بفهمي که يکي از مهم ترين حسرت هايشان، ديده نشدن کارهايشان در عرصه هاي جهاني است. جداي از همه دلايلي که اين ديده نشدن مي تواند داشته باشد، پيداکردن مترجمي دقيق و آگاه که هدف اصلي اش هم شناساندن ادبيات ايران به دنيا باشد، چندان راحت نيست و احتياج به کمي شانس دارد که به راحتي در خانه هر کسي را نمي زند؛ شانسي که البته به بعضي از نويسنده هاي ما رو کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«کارولين کراسکري» فارغ التحصيل رشته «ايران شناس» از دانشگاه «يو سي ال اي» آمريکاست. او در بيست و يک سالگي به ايران آمده و سيزده سال در ايران زندگي کرده است. پس از بازگشت به کشور خودش تصميم به ترجمه آثاري از ادبيات ايران مي گيرد.
«هوشنگ مرادي کرماني»، «احمد دهقان»، «احمد اکبرپور»، «سيد مهدي شجاعي»، «عرفان نظرآهاري»، «سعيد رمضاني» و چند تن ديگر از نويسنده هاي ايراني جزو آن دسته از نويسندگاني بودند که خانم کراسکري آثاري از آن ها را به انگليسي ترجمه کرده است. وي که تاکيد زيادي بر ترجمه آثار منتشرشده در خود ايران دارد، معتقد است ادبيات داستاني ايراني يکي از محورهاي مهمي است که مي تواند فاصله ايجادشده بين ملت هاي ايران و امريکا را کمتر کند. کارولين کراسکري از اين فاصله دور شوخ طبعي هاي ايراني ها را خوب ياد گرفته است. او مثل خيلي ها به کار در دقيقه نود اعتقادي ندارد و از آن متنفر است، اما با مهرباني گفت و گو با ما را مي پذيرد.
شما مدت زيادي در ايران زندگي کرديد، اما چند سالي بيشتر نيست که شروع به ترجمه آثاري از ادبيات داستاني ايران کرده ايد. چه شد که به فکر ترجمه آثاري از نويسندگان ايراني افتاديد؟
بله، درست است که من امريکايي هستم، ولي سيزده سال در ايران زندگي کرده ام. از ابتداي ورودم به ايران علاقه مند شدم؛ علاوه بر خود ايراني ها، فرهنگ، ادبيات، هنر، زبان، تاريخ و خيلي چيزهاي ديگر آن جا هم برايم جذابيت هاي زيادي ايجاد کردند. بعد از اين که به کشور خودم برگشتم، چون مي خواستم به نحوي فارسي را فراموش کنم، سعي کردم به طور مداوم ارتباطم را با زبان فارسي حفظ کنم. به همين خاطر به محض برگشتنم به امريکا شروع به تحصيل در رشته «ايران شناسي» در دانشگاه «يو سي ال اي» کردم.
آن جا هم هميشه مترجم بودم و متن هايي را ترجمه مي کردم. تا سه سال پيش که تصميم گرفتم آثاري از ادبيات داستاني ايران را از فارسي به انگليسي ترجمه کنم. از طرفي دلم مي خواست سهمي در معرفي ايران داشته باشم و به نوعي صداي ادبيات معاصر ايران را در عرصه هاي جهاني به گوش ديگران برسانم و از طرفي ديگر هم مي ديدم که در سايتي مانند آمازون بيشتر کتاب هايي که از ايران در دسترس است، متعلق به ژانرهاي کلاسيک و مسائل سياسي است و از ادبيات داستاني معاصر ايران چيزي وجود ندارد.
درواقع نه تنها براي ساير ملت ها چيزي درباره ادبيات داستاني ايران وجود نداشت، بلکه براي همان ايراني هاي زيادي هم که در امريکا بزرگ شده بودند اين کمبود وجود داشت؛ آن ها با وجودي که با زبان فارسي بزرگ مي شوند، اما هيچ گونه آشنايي با ادبيات ايران ندارند. جداي از اين ها من متوجه بودم که ترجمه آثار داستاني از اين ادبيات، مخاطب خاص خود را دارد و به نوعي نياز آن را احساس مي کردم.
شما کتاب هاي مختلفي از نويسندگان ايراني در ژانرهاي مختلف ترجمه کرديد از «خمره» هوشنگ مرادي کرماني تا «من قاتل پسرتان هستم» احمد دهقان و کتاب هايي از احمد اکبرپور. چرا اين همه شاهد طيف هاي مختلف هستيم. دليل انتخاب شما براي ترجمه اين کتاب ها چيست؟
تمام کتاب هايي که من تاکنون ترجمه کردهام، متعلق به نويسندگان معاصر ايراني است. چرا که تنها ملاکي که باعث مي شود من از ژانرهاي مختلفي انتخاب کنم، اين است که آن کتاب در خود ايران نوشته و منتشر شده باشد. چون من مي خواهم نمونه هاي مختلفي از ادبيات داستاني معاصر ايران را معرفي کنم و خيلي کاري به نويسندگان فارسي خارج از ايران ندارم. به همين دليل هم هست که در کتاب هايي که من ترجمه کرده ام همه نوع کتابي از کتاب کودک و نوجوان گرفته تا ادبيات جنگ، طنز سياسي، داستان کوتاه از نويسندگان خانم و حتي رمان علمي- تخيلي وجود دارد.
جداي از اين دلايلي که گفتيد، چه چيز ادبيات داستاني ايران براي مخاطي امريکايي جذاب تر بوده است؟
هر جايي که کتاب ها را معرفي مي کنم، مي بينم مخاطبان به دلايل گوناگوني آن ها را دوست دارند مسلم است که يک ملاک براي دوست داشتن آن ها وجود ندارد. براي برخي از مخاطبان جنبه سياسي مهم است، براي برخي جنبه مردم شناسي و بعضي هم به خود رمان يا داستان کوتاه علاقه دارند. البته طبيعي هم هست، چون هر کسي نظري دارد و اين اصلا عجيب نيست، اما چيزي که براي من جذاب است اين است که همه آن ها در يک دليل مشترک هستند و آن اين که کتاب ها متعلق به ايران هستند؛ يعني همين که از ايران است، خودش دليلي براي مورد توجه قرار گرفتن کتاب ها بوده است.
دليل اين هم واضح است؛ خيلي وقت است امريکايي ها از ايراني ها دور افتاده اند. خودشان هم اعتراف مي کنند که اطلاعات کمي درباره ايران دارند و من مي دانم که اکثر آن ها علاقه مند و مشتاق اند که بيشتر درباره ايران بدانند. من فکر مي کنم ادبيات و به خصوص داستان اين توانايي را دارد که يکي از آن محورهايي باشد که فاصله ها را کم مي کند.
اما عليرغم اين تلاش شما ادبيات داستاني امروز ايران هنوز آن چنان در جهان شناخته شده نيست. شما به عنوان کسي که سعي در معرفي آن داريد، دليل اين را که ادبيات ايران هنوز آن طور که بايد و شايد نتوانسته در عرصه جهاني مخاطب پيدا کند در چه مي دانيد؟
راستش تا چند سال پيش افراد کمي مشغول به ترجمه آثار نويسندگان ايراني بودند، اما الان خيلي ها هستند که مشغول به اين کارند و سعي دارند ادبيات امروز ايران را معرفي کنند. علاوه بر اين خيلي از نويسندگان ايراني نيز وجود دارند که بيرون از ايران بزرگ شده اند و حتي به زبان انگليسي مي نويسند. هر چند من خوشبينم، اما اين ضعف وجود دارد.
به همين خاطر هم هست که اصولا کتابي از ايران را ترجمه مي کنم که در همين کشور چاپ شده باشد. کتاب هايي که من ترجمه مي کنم حتما بايد در ايران موفق بوده باشند، چرا که من مي خواهم سليقه ايراني ها را نشان بدهم. راستش من خيلي با متن هايي که بيرون از ايران نوشته مي شود، کاري ندارم. کتاب هايي که من دوست دارم ترجمه کنم، حتما بايد انعکاس ادبيات امروز ايران باشد.
همان طور که مي دانيد محصول «ترجمه ادبي» يک «اثر ادبي» است و محصول «ترجمه علمي» يک «اثر علمي». تفاوت ميان فرايند ترجمه ادبي و غيرادبي قدري پيچيده است. شما اين تفاوت را در چه مي دانيد؟ اصلا آيا تا به حال کاري غيرداستاني از زبان فارسي هم ترجمه کرده ايد؟
بله، قطعا ترجمه داستان و غيرداستان متفاوت است. در ادبيات داستاني قلم و نثر مترجم خيلي مطرح است. هر چند من عقيده دارم حتما به اصل نثر و نويسنده وفادار باشم، اما گاهي اوقات به جاهايي مي رسيم که کانسپت هايي وجود دارد، فکرهايي هست، مسئله اي و تشبيه هايي هست که به زبان ديگر بايد طوري ديگر بيان بشود؛ اين جاست که من سعي مي کنم هر جا اصطلاحي به کار رفته، معادن همان اصطلاح را به کار ببرم. به اعتقاد من فرق بين اين دو ترجمه فقط در نوع بيانش است. در ترجمه کتب تاريخي و علمي حتما تاکيد بر نثر نيست، بلکه بر اطلاعات است، ولي در ترجمه داستان و رمان، اين قلم و نثر مترجم است که اهميت پيدا مي کند.
در همه دنيا برخي از مترجمان به دنبال کار اقتصادي هستند و به سفارش ناشران آثار را انتخاب مي کنند. همين مسئله باعث شده تا اين نوع مترجمان هيچ خط فکري مشخصي در انتخاب آثارشان نداشته باشند. آيا به اين اعتقاد داريد که مترجم بايد در پي بيان و ارائه يک خط فکري مستقل باشد و به اصطلاح از اين شاخه به آن شاخه نپرد؟
من درباره ترجمه ديگر نمي توانم صحبتي کنم يا نسخه اي بپيچم. بالاخره هر کسي براي خودش راهکاري دارد، حتي طرز انجام کار هر کسي هم فرق دارد. اعتقاد من اين است که انسان بايد کاري انتخاب کند که لااقل براي خودش حاوي معني باشد. من درباره خودم فقط مي تواند بگويم کتاب هايي را انتخاب کردم که نه تنها ترجمه کردنشان لذتبخش بوده است، بلکه فکر مي کنم جزو آن دسته از آثاري بوده اند که در بلندمدت هم ماندگار خواهندبود.
ملاک هاي من همان هاست که قبلا بهتان گفتم. وقتي کسي هدفش مالي است، اگر به هدفش برسد خوب است ديگر. اما هدف من چيزي ديگري است. چرا که علاوه بر اين که تلاش کردم در معرفي ادبيات ايران موفق باشم، دوست دارم باعث نزديکي هر دو ملت نيز بشوم.
ترجمه کدام يک از اين کتاب ها براي شما لذتبخش تر بوده است؟
يکي از ويژگي هاي کار من که اتفاقا خيلي هم به خاطرش خوشحال هستم، ارتباطي است که با خود نويسنده ها برقرار مي کنم. مي شود اين طور گفت که الان اين قضيه به يکي از شرايط کاري من تبديل شده است. يعني من بايد با نويسنده در ارتباط باشم، چون عقيده دارم هر جا در متن و نثر اصلي سوالي براي من پيش بيايد که در زبان مادري خودم نيست، بهترين فرد خود نويسنده است که مي تواند به من کمک کند.
براي خود من موارد زيادي از اين دست اتفاق افتاده است. حتي خود ايرانياني که در اين جا هستند نيز جواب برخي سوالات را نمي دانستند. اين گونه سوالات هم معمولا براي من خيلي زياد پيش مي آيد. من هم عادت دارم دقيق بدانم منظور نويسنده چه چيزي است، چرا که مي دانم پشت اين کلمات حتما چيزي هست که بايد بيان شود. راستش من خيلي خوشحالم که مي توانم با خود نويسنده در ارتباط باشم، زيرا از اين طريق اين امکان به وجود مي آيد که يک ترجمه کامل و دقيق به وجود بيايد که مطابق اثر اصلي باشد. درواقع همين نکته راز موفقيت من بوده است و بدون شکسته نفسي بايد بگويم مورد توجه قرار گرفتن کتاب ها صرفا به خاطر من نبوده، بلکه به خاطر همين ارتباط دوسويه بوده است. من از همه آن ها لذت مي برم.
به اين فکر هم افتاده ايد که اثري از ادبيات امريکا را به فارسي ترجمه کنيد؟
خير، من به هيچ وجه به فکر ترجمه اثري از انگليسي به فارسي نيستم و براي اين کارم هم دليل دارم. کساني که دوزبانه هستند، هميشه يک زبان قوي تر دارند. خيلي ها وجود دارند که دوزبانه يا سه زبانه و حتي چهارزبانه هستند، ولي آن زباني که مي توانند خيلي روان بنويسند، معمولا زبان مادري شان است، چرا که با آن صحبت کردند را ياد گرفته اند و با آن زبان تحصيل کرده اند. من اعتقاد دارم صحبت کردن به يک زبان نمي تواند دليل کافي باشد که شما بخواهيد چيزي را از آن زبان ترجمه کنيد.
خود من صبح تا شب ايميل مي نويسم و کاملا هم در زبان فارسي روان هستم، ولي مي دانم اين روان بودن دليلي نيست بر اين که بتوانم به زبان فارسي چيزي را بنويسم. درست است که من طوري روي کتاب هايي که از فارسي به انگليسي ترجمه مي کنم، کار مي کنم که به اصل متن وفادار باشم، اما در درجه دوم برايم مهم است که قلم و نثر زيبايي نيز داشته باشم. يعني بايد طوري کار کنم که معلوم نشود ترجمه است. به نظر من اين يک نکته کليدي براي کساني است که مي خواهند در ترجمه موفق باشند.
ما مي دانيم در دنياي امروز نويسنده هاي خوبي وجود دارند که امکان چاپ آثارشان را پيدا نمي کنند يا به سختي اين امکان برايشان به وجود مي آيد. وقتي اين همه نويسنده خوب وجود دارد که کارشان به سختي راه خود را پيدا مي کند، پس مسلم است که کارهاي بد به هيچ وجه نمي توانند راه به جايي پيدا کنند. من اعتقاد دارم مترجم بايد به زبان مادري خود کاري را ترجمه کند و تنها در اين صورت است که مي تواند انتظار موفقيت داشته باشد.
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۰۲۷۶۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ترجمه «قلمروزدایی علم و دین» روانه بازار نشر شد
به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «قلمروزدایی علم و دین» تألیف گریگور داوس به تازگی با ترجمه جواد درویش آقاجانی منتشر و روانه بازار نشر شده است.
پروفسور گریگور داوس (زاده ۱۹۵۷)، استاد دانشگاه نیوزلند است که در زمینه فلسفه دین مدرک دکتری دارد. هدف این کتاب، تحلیل منازعه «علم و دین» از طریق توسعه رویکردهای ممکن به روابط بین آنها و همچنین توسعه مفهومی علم از یک سو و دین از سوی دیگر است. کتاب در مقابل مدلهای سادهتر از روابط علم و دین، مدل پیچیدهتری را پیشنهاد میدهد که شامل چهار بُعد برای پرداختن به رابطه علم و دین است و عبارتاند از: بُعد شناختی، غایتشناختی، نهادی و معرفتشناختی، بُعد شناختی به محتوای گزارههای علمی و دینی میپردازد. بُعد غایتشناختی به اهداف مندرج در علم و دین اختصاص دارد. بُعد نهادی شامل بررسی رابطه علم و دین از طریق سازمانهای اجتماعی مرتبط با آنهاست. بُعد معرفتشناختی هم به صورتهای مختلف معرفت، زبان و منابع دانش میپردازد.
مجموعه بنمایههای کمبریج تا بهحال در ۲۵ سرفصل موضوعی مختلف منتشر شده است. سرفصل موضوعی فلسفه این مجموعه در ۱۵ شاخه و تاکنون ۲۲۸ کتاب تقدیم جامعه علمی کرده است. همچنین در سرفصل موضوعی دین نیز ۸ شاخه مختلف مورد توجه قرار گرفته و ۸۱ کتاب منتشر شده است. همانطور که گفته شد در شاخه فلسفه دین تا به حال ۳۱ کتاب منتشر شده است که در حال حاضر ترجمه ده کتاب از آن مجموعه به فارسی عرضه شده است.
فلسفه دین در کشورمان نیز در سالهای اخیر مورد توجه استادان و محققان بهویژه نسل جوانتر قرار گرفته است. البته با توجه به گستره موضوعی مباحث فلسفه دین، میزان دغدغهمندی نسبت به هر کدام از این موضوعات در جوامع مختلف متفاوت است. موضوعاتی نظیر «معنای زندگی»، «علم و دین»، «خداباوری»، «تکثرگرایی» و «مسئلههای شر و رنج» که در زمره موضوعات اصلی و مشترک مباحث فلسفه دیناند، مصادیقی از چالشهای فکری محیطهای علمی ایران نیز محسوب میشوند. به هر روی، انتشار کارهای متنوعی در سالهای اخیر در فضای فکری فلسفه دین ایران ستودنی است. مجلات، کتابها، مقالات و رسالههای دانشجویی مختلف در کنار برگزاری رویدادهای علمی و پژوهشی متنوع، اگر چه سرمایهای خوب هستند اما ناکافی برای تحقیقات بیشتر و کاملتر در آینده است.
این کتاب با ۱۲۴ صفحه، شمارگان ۱۰۰ نسخه و قیمت ۹۰ هزار تومان عرضه شده است.
کد خبر 6090175 فاطمه میرزا جعفری