معرفت یقینی معتبر است/ بسیاری از معرفتهای ما یقینی نیستند
تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۰۳۲۰۵۷
حجت الاسلام مجتبی مصباح در نشست درجات اعتبار معرفت گفت: معرفت یقینی معتبر است و واقعیت را همانگونه که هست نشان میدهد. بسیاری از معرفتهای ما یقینی نیستند.
به گزارش خبرگزاری مهر، پنجاه و یکمین کرسی ترویجی و سومین نشست تخصصی مبانی اسلامی سازی علوم انسانی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با موضوع درجات اعتبار معرفت با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین مجتبی مصباح عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) برگزار شد، در ادامه گزارشی از این نشست را با هم می خوانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
دَخَلَ رَجُلٌ مِنَ الزَّنَادِقَهِ عَلَی الرِّضا(ع) وَ عِنْدَهُ جَمَاعَهٌ، فَقَالَ لَهُ أَبُوالْحَسَنِ(ع): أَرَأَیْتَ إِنْ کَانَ الْقَوْلُ قَوْلَکُمْ ـ وَ لَیْسَ هُوَ کَمَا تَقُولُونَ ـ أَلَسْنَا وَ إِیَّاکُمْ شَرَعاً سَوَاءً وَ لَا یَضُرُّنَا مَا صَلَّیْنَا وَ صُمْنَا وَ زَکَّیْنَا وَ أَقْرَرْنَا؟ فَسَکَتَ؛ فَقَالَ أَبُوالْحَسَنِ(ع): وَ إِنْ یَکُنِ الْقَوْلُ قَوْلَنَا ـ وَ هُوَ کَمَا نَقُولُ ـ أَلَسْتُمْ قَدْ هَلَکْتُمْ وَ نَجَوْنَا؟ … (احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۳۹۶)
مقدمات مسئله
– معرفت یقینی وجود دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
– بدیهیات و معرفتهای نظری مبتنی بر آنها یقینی هستند.
– معرفت یقینی معتبر است و واقعیت را همانگونه که هست نشان میدهد.
– بسیاری از معرفتهای ما یقینی نیستند؛ مانند غالب معرفتهای حسی، تجربی، نقلی، و معرفتهای مبتنی بر حافظه.
سؤال اول
آیا معرفتهای غیر یقینی هیچ اعتباری ندارند؟ یعنی، اگر معرفتی بدیهی نباشد و نتوان آن را با روش برهانی به بدیهیات بازگرداند، با شک مساوی است؟
تشکیکی بودن اعتبار
ممکن است گفته شود: اعتبار در معرفتشناسی مرادف یا وابسته به صدق و کذب است و بنابراین، دائر مدار نفی و اثبات است و تشکیکپذیر نیست (درجه ندارد)؛ پس معرفت غیر یقینی هیچ اعتبار معرفتی ندارد (واقعیت را نشان نمیدهد)، اعم از اینکه ظنی باشد یا خیر. بدین ترتیب، اعتبار معرفتهای حسی، تجربی، و مانند آن هم اعتبار معرفتشناختی نیست، بلکه اعتبار عملی است؛ یعنی تا وقتی کار ما را پیش میبرد، برای ما عملاً ارزشمند است، نه علماً.
در برابر میگوییم: اولا، تصدیق کردن و اعتقاد ورزیدن، خودش نوعی عمل ذهنی و نفسانی است و اگر معرفت ظنی ارزش عملی دارد، از جهت عمل تصدیق ذهنی نیز ارزش دارد. ثانیاً، اعتبار عملی معرفتهای ظنی به چیست؟ اگر غیر یقین ارزش و اعتبار معرفتی ندارد، عمل مبتنی بر آن چگونه معتبر و ارزشمند است؟ ثالثاً، معرفت به کارآمدی یک عمل، که در نظر شما مبنای اعتبار عملی این معرفتهاست، یقینی است و معتبر، یا ظنی و نامعتبر؟ (دو اشکال اخیر شبیه اشکالهایی است که به دیدگاه پراگماتیسم در اعتبار معرفت وارد است.) پس، اعتبار و ارزش معرفتشناختی، مانند صدق و کذب منطقی، دائر مدار نفی و اثبات نیست، بلکه امری تشکیکی است.
در واقع، ارزش و اعتبار معرفتشناختی یک معرفت، میزان قابلیت آن معرفت برای اعتماد به آن برای کشف واقع (میزان امکان پذیرش واقعنمایی آن معرفت) است. این اعتبار در معرفتهای یقینی صد در صد است و درجاتی دیگر از آن، برای سایر معرفتها ممکن است. (این مقدار را عموما با عددی از صفر تا یک نشان میدهند.)
سؤال دوم
مقصود از درجات یقین، ظن، شک و وهم در معرفت، حالتی روانشناختی است یا چیزی غیر از آن؟
یقین در دیدگاه منطقدانان
منطقدانان در «یقین» به معنای خاص چهار رکن را معتبر میدانند: اعتقاد به مضمون قضیه، اعتقاد ـ بالفعل یا بالقوه نزدیک به بالفعل ـ به محال بودن نقیض قضیه، صدق، ثابت و غیر قابل زوال بودن اعتقادهای مزبور.
فارابی در توضیح رکن اخیر، یکی از شرایط یقین را این میداند که سبب آن، بالذات آن را تحصیل کند، نه همچون انفعالات نفسانی، بالعرض: فانّه لا یمتنع أن یکون کثیر من الانفعالات قد یجعل الرأی عند الانسان هذا المحل، مثل المحبّه له، أو لصاحبه، أو الحمیّه و العصبیه له، و الغضب و الإلف له بالزمان الطویل و عظم الامر عنده، و شنعه خلافه، أو عظم صاحب الرأی عنده، و المخبر له و عنه، و جلالته، و افراط ثقته به، و حسن الظن به، یجعل محلّ الرأی عنده هذا المحلّ من الوثاقه، فیظن أنّه قد تیقن بالرأی. فلذلک شرط أرسطوطالیس هذه الشریطه فی الیقین.(فارابی، المنطقیات، ج ۱، ص ۳۵۳)
پس در معرفت یقینی، علاوه بر عنصر اعتقاد که حالتی روانشناختی است، معرفت نسبتی با واقع دارد (صدق)، و حالت یقین در صاحب معرفت، حاصل از سبب خاص و غیر قابل زوال است. در واقع، ویژگیهای غیر روانشناختی در یقین موجب اعتبار معرفتشناختی آن است. پس معیار اعتبار معرفت یقینی، حالت روانی یقین نیست.
همچنین، منطقدانان قیاس برهانی را اضطرارا و بالذات مُوقع یقین میدانند. با توجه به اینکه ممکن است کسی به دلایلی مانند عدم توجه، وسواس ذهنی، یا تعصب، به نتیجه برهان یقین نکند، مقصود از ایقاع ضروری یقین، باید علت تامه یقین غیر روانشناختی و اقتضای یقین روانشناختی باشد. در واقع، برهان علت تامه یقین غیر روانشناختی است.
یقین در دیدگاه استاد جوادی آملی
استاد جوادی آملی یقین را به دو قسم علمی و روانشناختی تقسیم کرده، یقین روانشناختی را برخاسته از تلقین، و تنها یقین علمی را قابل اعتماد دانستهاند. (ر.ک. عبدالله جوادی آملی، دینشناسی، ص ۲۳۹-۲۴۰٫)
یقین در دیدگاه شهید صدر
شهید صدر دو جهت در معرفت را از یکدیگر تفکیک میکنند: جهت ذاتی (ادراک)، و جهت موضوعی (قضیه ادراک شده، که واقعیتی مستقل از ادراک دارد).
همچنین ایشان یقین را بر سه قسم تقسیم میکنند: یقین منطقی: علم به قضیه همراه علم به محال بودن نقیض آن، یقین ذاتی: جزم انسان به قضیهای بدون آنکه احتمال خلاف آن را بدهد (نشاندهنده جهت روانشناختی معرفت) و یقین موضوعی: مقتضای اموری که آن یقین را درست و بجا میسازد، مستقل از محتوای روانشناختی بالفعل فرد.
از نظر شهید صدر، یقین منطقی با یقین موضوعی مصداقاً متفاوتاند: در واقع، در مرحله توالد ذاتی استقرا، یقین منطقی وجود ندارد، چرا که خلاف آن محال نیست، اما یقین موضوعی وجود دارد، زیرا مقتضای سیر طبیعی معرفت بشری است، گرچه درجه وصول به آن در افراد مختلف، متفاوت است.
دیدگاه استاد مصباح
استاد مصباح هم در تعریف معرفت به عنوان موضوع معرفتشناسی، و هم در منحصر دانستن بدیهیات در دو قسم مبتنی بر علم حضوری، عنصر روانشناختی را از دانش معرفتشناسی تفکیک کردهاند. از نظر ایشان، باورمندی صاحب معرفت ربطی به مباحث معرفتشناسی ندارد. از سوی دیگر، بداهت معرفتشناختی مربوط به رابطه معرفت با واقع است، نه رابطه آن با صاحب معرفت، و از این رو، معیار توجیه معرفتشناختی را علم حضوری دانستهاند.
سؤال سوم
اعتبار سایر درجات معرفت به چیست؟
احتمال در دیدگاه شهید صدر
شهید صدر با تفکیک دو نوع احتمال ذاتی: درجه احتمال بالفعل برای شخص معین، و احتمال موضوعی: مقتضای توجیهات موضوعی و نمایانگر ارزش حقیقی تصدیق، برای درجات احتمال موضوعی اعتبار قائل شدهاند. مثال: وقتی تاس ششوجهی همگنی را میاندازیم احتمال موضوعی آنکه وجهی که شش خال دارد رو بیاید، کمتر است از آنکه یکی از وجوه دیگر رو بیاید، هرچند کسی احتمال ذاتی بیشتری برای آن قائل باشد.
از نظر ایشان ما دو نوع احتمال موضوعی میتوانیم داشته باشیم: یکی نظری، که با برهان از درجات تصدیق قبلی استنتاج میشود، و دیگری بدیهی، که درستی آن اولی و بدون واسطه است. اگر احتمال قضیهای را نتوان استنتاج کرد، چنانچه با احتمالهای موضوعی دیگر تناقض نداشته باشد، بدیهی است، اما در صورت تناقض با احتمالهای موضوعی دیگر، احتمالی وهمی است و اعتباری ندارد.
درباره این بخش از سخن شهید صدر، این اشکال وجود دارد که ملاک موضوعی بودن احتمالهای دیگر روشن نیست. آیا صرف عدم تناقض با احتمالهای موضوعی دیگر، دلیل کافی برای درستی احتمال قضیه غیر مستنتج و بدیهی دانستن آن است؟
ایشان با معرفی اصول اولیه حساب احتمالات و بدیهی گرفتن آنها، و نیز افزودن برخی بدیهیات دیگر، احتمال موضوعی قضایا بر حسب این اصول قابل محاسبه میداند.اما در دیدگاه ایشان این خلأ معرفتشناختی وجود دارد که آیا همه اصول حساب احتمالات، قواعد منطقی استنباط و قضایای لازم دیگر برای محاسبه احتمال موضوعی، اولیه هستند یا برخی نظریاند؟ همچنین، اولیه بودن همه یا برخی از آنها چه تضمینی موضوعی برای واقعنمایی آنها فراهم میکند؟
پاسخ سؤال سوم
به نظر میرسد با تلفیق دیدگاه شهید صدر در احتمال موضوعی با دیدگاه استاد مصباح در ارجاع بدیهیات به علم حضوری، میتوان به دیدگاهی درباره اعتبار معرفتشناختی درجات غیر یقینی معرفت دست یافت.
بر اساس این دیدگاه، اصول حساب احتمالات، قواعد منطقی و ریاضی لازم برای استنباط، یا نظری هستند یا بدیهی، و نهایتا بر پایه علوم حضوری موجه هستند. اما درجه اعتبار غیر یقینی یک معرفت بر اساس مقدمات و صورت یقینی استدلال قابل محاسبه است. در واقع، حاصل استدلال یقینی، درجه خاصی از اعتبار برای یک قضیه است. مثال: با فرض آنکه احتمال آمدن هریک از وجوه تاس همگن، با سایر وجوه آن مساوی است، و تعداد خالهای زوج و فرد در تاس نیز مساوی است، احتمال آمدن خالهای زوج و فرد در تاس مساوی خواهد بود. بدین ترتیب، اعتبار قضیه «تعداد خالهای وجهی از تاس که رو میآید زوج است» ۰.۵ است.
نتایج
۱. اعتبار هر درجه غیر یقینی از معرفت وابسته به درجه یقین است، بطوری که بدون داشتن معرفت یقینی، هیچ درجه معتبر دیگری از معرفت هم ممکن نیست. این سخن شبیه آن است که در اصول، اعتبار ظن را به عنوان دلیل علمی (مبتنی بر علم) میپذیرند. برخی این علم را، دلیل نقلی بر اعتبار ظنون خاص، مثل خبر واحد میگیرند، و برخی سیره عقلا همراه با امضای شارع یا عدم منع او، و مقصود از ظن معتبر را هم ظن نوعی میگیرند. اما بنظر میرسد، اعتبار این ظنون به جهت دلیل عقلی و یقینی اثبات کننده درجه اعتبار آن است، نه ظن روانشناختی شخصی یا نوعی.
همه راههایی که منطقاً به ظن معرفتشناختی نسبت به یک قضیه میانجامند قابل استفادهاند.
۲. دلیل نقلی شرعی مخصوص علوم عملی، مثل فقه نیست، و برای علوم توصیفی، مانند بخش توصیفی علوم انسانی هم قابل استفاده است.
۳. همانطور که در برابر علوم یقینی خود مسئول هستیم، در برابر ظنون معتبر (مبتنی بر یقینیات) نیز مسئولیت داریم. برای مثال، کسی که موظف به حضور در این جلسه بوده و با ظن معتبر به تشکیل این جلسه معرفت داشته، برای عدم حضورش معذور نیست.
سؤال چهارم
آیا با توجه به اینکه احتمال معرفتشناختی تابع معرفتهای ما است، این احتمال نسبی نخواهد بود؟
نسبیت احتمال معرفتشناختی
احتمال معرفتشناختی، احتمال موجه است و موجب توجیه معرفت و عمل مبتنی بر آن است. این احتمال به شرایط معرفتی فرد (دیگر معرفتهای موجه مربوط او) وابسته است، و از این جهت نسبی است. به همین دلیل، نداشتن معرفت معتبر فردی به تشکیل این جلسه، که علی رغم موظف بودن به حضور در آن، درباره تشکیل آن چیزی نشنیده، و به تبع، عدم حضور وی در جلسه، موجه است، بر خلاف کسی که موظف به حضور در جلسه بوده و به او اطلاعرسانی شده است.
سؤال پنجم
با توجه به امکان تغییر شرایط معرفتی، و به تبع، امکان تغییر درجه معرفت ما به یک قضیه، آیا میتوانیم در هر زمان درجه معرفت موجه خود را ملاک قرار دهیم؟
به عنوان مثال، فرض کنید قاضی به شواهدی برخورده است که احتمال مجرم بودن الف را تأیید میکند. آیا میتواند قبل از اینکه به سایر شواهد معرفت پیدا کند، الف را مجازات کند؟ مثال دیگر اینکه با بررسی برخی مطالب، ظن معتبری پیدا کردهایم که دیدگاه اسلام درباره موضوعی خاص چنین است. اما ممکن است تحقیقات بعدی، همین درجه اعتبار را تغییر داده و چه بسا نقیض آن معتبرتر شود. آیا میتوانیم بدون تحقیقات بعدی، ظن فعلی را به عنوان دیدگاه اسلام مطرح کنیم؟
پاسخ سؤال پنجم
برای محاسبه معرفت معتبر، باید همه معرفتهای مربوط را بررسی کنیم. از این رو، فحص از شواهدی که ممکن است در درجه اعتبار معرفت تغییر ایجاد کند و دست کم فحص از شواهدی که ممکن است اعتبار نقیض آن را ترجیح دهد، لازم است. البته خود معرفت به لزوم این فحص، مانند سایر معرفتهای مربوط، برای کسی که واجد آن است منجّز است، و کسی که نسبت به آن غافل است، معذور است، مگر در غفلت خود نیز مقصر باشد. به علاوه، عمل فحص از شواهد، علاوه بر علم، مبتنی بر قدرت نیز هست، و وظیفه فحص در محدوده مقدورات است. همچنین، معرفت به اینکه عمل فحص یا عدم فحص نباید موجب از دست رفتن مصلحت اقوی شود نیز از جمله معرفتهایی است که برای واجد آن موجه است. پس کسی که این را میداند، نباید مجرم مزبور را فورا مجازات کند، و نباید نظریهای را فورا به اسلام نسبت دهد، کما اینکه نباید فحص او موجب تفویت زمان عمل واجب یقینی، مثل نماز شود.
همچنین، در بسیاری از موارد، دانستن درجه اعتبار معرفت مهم نیست، و دانستن ترجیح آن بر نقیضش کافی است. پس اگر میدانیم که با فحص بیشتر نیز امکان ترجیح نقیض وجود ندارد، فحص و انتظار لازم نیست.
منبع: مهر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۰۳۲۰۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا هیپنوتیزم برای درمان بیماران مبتلا به سرطان مفید است؟
هیپنوتیزم میتواند برای درمان بیماران مبتلا به سرطان سینه به دلیل اضطراب زیاد ناشی از بیماری و بروز خودبهخودی افکار مزاحم، اجتناب و فرار از مقابله با بیماری، تحریکپذیری و بیشبرانگیختگی و نداشتن تمرکز مؤثر باشد و کمکی مفیدی به تعدیل و بهبود علائم کند.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، شنیدن روایتهای مربوط به هیپنوتیزم و خواب مغناطیسی، همیشه برای همه افراد جذاب بوده است، طوری که تمام افراد تمایل حداقل برای یکبار، این خواب مغناطیسی را تجربه کنند و پس از بیداری، تمام خاطرات تلخ ذهن آنها از بین رفته باشد، در واقع هیپنوتیزم به دست نیافتنیترین قسمت مغز چنگ میاندازد و آن را بیرون میکشد.
تجربه فرد از هیپنوتیزم، مشابه لحظهای است که فرد در زندگی به حالت خلسه فرو رود، از این رو قدرت هیپنوتیزم یک اتفاق ماورایی نیست، بلکه فقط پیشنهادات و صحبتهایی است که در حالت خلسه به افراد منتقل میشود تا به وسیله آن بتوانند رفتار و احساسات خود را تغییر دهند؛ به عنوان مثال، هیپنوتراپیست کمک میکند افراد زمانی که از یک حادثه یا اتفاق احساس گناه دارند، احساس خود از آن تجربه را تغییر دهند.
هیپنوتیزم درمانی بر پایه اصول روانشناسی است که به افراد برای دست یافتن به ضمیر ناخودآگاهشان کمک میکند، در حالت هیپنوتیزم به مغز این فرصت داده میشود که هر اتفاقی که در زندگی رخ داده است، پردازش کند.
هیپنوتیزمتراپی در روانشناسی، جادو نیست، هیچ ساعت تابداری جلوی چشمها قرار نمیگیرد که پس از ۱۰ شماره کنترل مغز را برعهده بگیرد و از فرد کارهای خارقالعاده بخواهد، در واقع این حالت در روانشناسی حالت آرام و متمرکزی است که بدن در حالت راحتی قرار دارد، در این وضعیت فرد به اختیار خود، کنترل را به فرد درمانگر میدهد و هر زمان که بخواهد میتواند از این وضعیت خارج شود.
هیپنوتیزم نوعی تلقین است؛ زمانی به فرد گفته میشود «پس از اینکه از خواب بیدار شدی، تمام دردهای مربوط به تجربهای سخت را فراموش کردی»، سپس فرد بیدار میشود و پس از آن حتی اگر آن اتفاق دوباره به ذهنش ورود کند، درد اولیهای که از به خاطر آوردن آن تجربه میکرد، برای او زنده نخواهد شد، در واقع هیپنوتراپیست از طریق ارائه پیشنهاد بهتر، و نه فرمان یا دستور، سعی دارد فرد را آرام کند.
درمانی تلفیقی از شناختدرمانی و هیپنوتیزم میتواند به تعدیل و بهبود علائم سرطان کمک کندساناز پیرایرانی، روانشناس بالینی و عضو انجمن روانشناسی اجتماعی ایران در خصوص اثربخشی هیپنوتیزمدرمانی در کاهش افکار مزاحم و شدت درد در زنان مبتلا به سرطان سینه به خبرنگار ایمنا میگوید: سرطان بهعنوان یک مشکل بهداشت جهانی و در حال گسترش به شمار میرود که تشخیص و درمان آن، فشارهای روانی، اجتماعی و بار اقتصادی زیادی را به دنبال دارد، در بین انواع مختلف سرطانها، سرطان سینه مهمترین عامل نگرانکننده سلامتی در زنان است، زیرا شایعترین علت مرگ ناشی از سرطان در زنان به شمار میرود و به نظر میرسد تا سال ۲۰۳۰، ۳۵ درصد افزایش در میزان کنونی سرطان سینه و بهطور عمده در کشورهای درحالتوسعه ایجاد شود.
وی ادامه میدهد: از آنجا که تشخیص این بیماری شایع، شروع یک دوره پرفشار برای مبتلایان است، در صورت بیتوجهی به وضعیت روانی بیماران، ممکن است منجر به از دست دادن کنترل، درماندگی، افسردگی، اضطراب، اختلال استرس پس از سانحه و درد شود و چهبسا این عوارض روانشناختی از طریق تأثیر منفی بر ادامه روند درمان و پیگیریهای پس از آن، بقای این بیماران را تهدید کند، با توجه به دلایل فوق نیاز به روشهای رواندرمانی مختلف ضروری است.
این روانشناس بالینی بیان میکند: تشخیص سرطان سینه به خودی خود، میتواند باعث ترس زیاد، ناامیدی و آسیب روانی شود و تمام ابعاد زندگی فرد را به چالش بکشاند، علائم افسردگی، اضطراب و اختلال استرس پس از سانحه بین ۲۰ تا ۶۶ درصد در زنان با تشخیص سرطان سینه در ۱۲ ماه اول بعد از تشخیص به وجود میآید، همچنین بیماران، افکار مزاحم، تصاویر منفی، خشم، قضاوتهای ناسازگارانه، اجتناب، مشغله فکری اعتقاد به سرنوشت، ناامیدی، احساس بیچارگی و درماندگی را گزارش میکنند که میتواند نقش مهمی در حفظ افسردگی و اضطراب این بیماران داشته باشد.
وی اضافه میکند: امروزه ترکیبی از درمانهای دارویی و روانشناختی با هدف کنترل بیماری و کاهش آسیبهای مربوط به این بیماری در دسترس است، مداخلات روانشناختی برای بیماران دارای سرطان، شامل آموزشهای روانشناختی، مدیریت استرس شناختی رفتاری، درمانهای حمایتی، درمانهای شناختی، آموزش آرامسازی عضلانی، آموزش مهارت حل مسئله، مهارتهای اجتماعی، پسخوراند زیستی، فعالسازی رفتاری، ذهنآگاهی است که در این زمینه رویکردهای شناختیرفتاری بیشترین شواهد را به خود اختصاص دادهاند و از طریق بازسازی شناختی، شناختهای ناسازگار بیماران دارای نشانههای اختلال استرس پس از سانحه و درد را تحت درمان قرار میدهند.
پیرایرانی میگوید: هیپنوتیزمدرمانی شناختی، درمانی تلفیقی از شناختدرمانی و هیپنوتیزم است که بر تحریفهای شناختی، خود هدایتگری منفی، افکار و باورهای خودکار منفی، طرحوارهها و نشخوارهای منفی تأثیر میگذارد و میتواند در اصلاح کردن شناختهای مرکزی که حول محور هویت فردی، خود پنداره و قواعد ذهنی ناکارآمد، سودمند باشد.
وی ادامه میدهد: هیپنوتیزمدرمانی شناختی شامل چند تکنیک اساسی است که میتوان از آنها برای انواع مشکلات از جمله آرامسازی (آرمیدگی) بهعنوان مهارت کنار آمدن که برای کاهش استرس و اضطراب سودمند است، استفاده کرد، از این رو درمان تلفیقی با هیپنوتیزم تا ۷۰ درصد از درمان شناختیرفتاری مؤثرتر است.
این روانشناس بالینی توضیح میدهد: یک مطالعه مروری نظاممند که اثربخشی هیپنوتیزم در سرطان سینه را در ۱۳ مطالعهی کنترلشده تصادفی با ۱۳۵۷ بیمار بررسی میکرد، شواهد امیدوارکننده در تأیید اثربخشی درمان با هیپنوتیزم و نیز هیپنوتیزمدرمانی شناختی ارائه داده است، همچنین در پژوهشی که روی بیماران مبتلا به سرطان انجام شده بود، مشخص شد که هیپنوتیزمدرمانی شناختی در مقایسه با درمان استاندارد و درمان حمایتی منجر به کاهش معنادار شدت درد میشود.
هیپنوتیزم در تسکین دردهای عصبی ناشی از شیمیدرمانی مؤثر استوی ادامه میدهد: ۴۵ بیمار مبتلا به سرطان، بهمنظور ارزیابی آثار هیپنوتیزم در تسکین درد به دنبال شیمیدرمانی پرداختند، این افراد چهار نوع درمان هیپنوتیزم، رفتاردرمانی شناختی، کنترل توجه و درمان استاندارد را دریافت کردند که از بین این درمانها ملاحظه شد که هیپنوتیزم، بیشتر موجب کاهش درد میشود.
پیرایرانی میگوید: هیپنوتیزمدرمانی شناختی شامل ترکیبی از مواجهه تصویری و موقعیتی، تکنیکهای مدیریت اضطراب مانند آموزش آرامسازی، آموزش تنفس و نیز بازسازی شناختی است و اساس کار این درمان در کمک به بیماران در جهت بازشناسی و تعدیل باورهای منفی و ادراکات درباره خود، دیگران و محیط است، در حقیقت بعضی از افکار و باورهای ناکارآمد در بیماران مبتلا به سرطان مانند احساس گناه، خودسرزنشی و خجالت تحتالشعاع اصلی درمان شناختی قرار میگیرند، همچنین موجب تسهیل پردازش رخدادهای آسیبزا و تجزیه و تحلیل باورهای غیرمفید در بیماران میشود.
وی اضافه میکند: هیپنوتیزمدرمانی شناختی به بیماران کمک میکند که بهطور منسجم، افکار ناکارآمد را با افکار واقعبینانه و مفید جایگزین کنند، در مورد بیماران مبتلا به سرطان سینه به دلیل اضطراب زیاد ناشی از بیماری و بروز خودبهخودی افکار مزاحم، اجتناب و فرار از مقابله با بیماری، تحریکپذیری و بیشبرانگیختگی و نداشتن تمرکز، نیاز به همراهی روش درمانی تسلیبخش دیگری احساس میشود که هیپنوتیزم میتواند روش کمکی مفیدی در تعدیل و بهبود این علائم باشد، بنابراین ترکیب دو درمان رواندرمانی شناختی-رفتاری و هیپنوتراپی، موجب افزایش عواطف مثبت و کاهش عواطف منفی و همچنین کاهش خستگی و ضعف عضلانی میشود.
با این اوصاف، میتوان گفت هیپنوتیزم مانند تماشای یک فیلم هیجانانگیز یا خواندن یک کتاب جذاب است که افراد برای چند ثانیه محو داستان آن میشوند و دیگر متوجه نخواهند بود که در اطراف آنها چه اتفاقی در حال رخ دادن است، این فرایند با اراده و همکاری خود فرد پیش میرود و هیپنوتراپیست تنها او را هدایت میکند تا با ذهنی باز، تمرکز و فکر کند؛ به گفته متخصصان این حوزه، درمانی تلفیقی از شناختدرمانی و هیپنوتیزم میتواند برای درمان بیماران مبتلا به سرطان و بهبود علائم کند.
کد خبر 717299