واکنش دبیر جایزه جلال به حواشی/ نقد کنید اما تهمت نزنید!
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۱۵۳۹۰۰
شهریار عباسی دبیر دهمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد میگوید برای همه منتقدان جایزه این حق را قائل است که آن را نقد کنند اما نقد متفاوت از تهمت است.
شهریار عباسی نویسنده و دبیر دهمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد در گفتگو با امتداد نیوز با اشاره به اینکه فعالیتهای این جشنواره با جدیت در جریان است عنوان کرد: ما بر اساس سه مرجع فهرست خانه کتاب، تماس با ناشران و گردآوری به واسطه فراخوان جایزه آثار را جمعآوری کردیم و به صورتی کاملا حرفهای و تاکید دارم دموکراتیک، شروع به بررسی آثار کردیم که این فرآیند ادامه دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی درباره انتخاب داوران این دوره از جایزه نیز گفت: در نشستی با اعضای هیات علمی هر یک از دوستان پیشنهادهای خود را برای بخشهای مختلف ارائه کردند و برای تک تک این پیشنهادها رای گیری شد. قرار هم بر این بود که اگر سه نفر نخستی که رای بالاتری دارند توانستند در پروسه داوری حضور داشته باشند که هیچ وگرنه به ترتیب نفرات با آرا کمتر جایگزین آنها شوند.
عباسی تاکید کرد: ما هیات علمی متنوعی در این دوره از جایزه داریم و تلاش همه بر این بود که برای داوریها نیز آدمهایی انتخاب شوند که دیدگاههای متنوعی داشته باشند و به طور مشخص افرادی تنها از یک جریان ادبی به داوری آثار نپردازند. جایزه ادبی جلال به هر تقدیر رویدادی است ملی و به باور من جریانهای مختلف ادبی کشور باید در آن حضور داشته باشند. من اطمینان دارم در مجموع اتفاقی که برای این جایزه در سال جاری در حال رخدادن است به گونهای خواهد بود که آثار همه طیفها در آن دیده میشود و البته به داوریها و نتیجه آنها نیز اعتماد دارم. این را هم بگویم که شک نداشته باشید در داوری هر جشنوارهای در نهایت سلیقه داوران است که اثر را انتخاب میکند و میگوید که چرا کتابی آری و چرا کتابی نه و البته این اتفاق بدون شک حرف و حدیثهایی هم با خود خواهد داشت که طبیعی است.
داوران جایزه جلال برآیند ادبیات ایران هستند
دبیر دهمین دوره جایزه جلال ادامه داد: من همیشه گفتهام که کار یک قاضی سخت است چون از دادگاه او یک نفر راضی بیرون میرود و یک نفر ناراضی اما در یک جشنواره ادبی یک نفر از مراسم اختتامیه راضی بیرون میرود و صدها نفر ناراضی و همین است که کار را بسیار سخت میکند و قضاوت را حساس. با این همه داوران ما هم از نظر علمی صلاحیت و رزومه کاری شایسته برای این کار را دارند و هم تجربه داوری را دارا هستند و در نهایت نیز با قطعیت میگویم که برآیند ادبیات ایران هستند.
عباسی که خود یکی از برگزیدگان دورههای قبل این جایزه ادبی است؛ در پاسخ به سوالی درباره برخی حواشی مطرح شده پیرامون جایزه جلال آلاحمد در فضای مجازی گفت: من ابتدا بگویم که از روز گذشته صفحه شخصی خودم را در شبکه اینستاگرام بستم تا از هر نوع حواشی دیگر جلوگیری شود. فکر میکنم وقتی رویای من خدمت به ادبیات است باید همه در کنار هم بمانیم. به باور من در ادبیات ما جا برای همه ما هست و وقتی همه جریانها در کنار هم باشند پیشرفتی رخ خواهد داد. شاید من با دوستانی اختلاف نظر داشته باشم اما به آنها حق اظهارنظر و نقد میدهم. اینکه برخی بگویند جایزه جلال دولتی و از مد افتاده است به نظرم کمال بیانصافی است.
با دوقطبیسازی در ادبیات مخالفم
وی ادامه داد: من با دوقطبیسازی در ادبیات مخالفم. از اینکه اهالی ادبیات را در برابر هم قرار دهیم و به هم تهمت بزنیم فراری هستم. این را میدانم که در این فضا همه انتظار دارند تو در جبهه آنها باشی و تو هم ناگزیر باید پاسخی بدهی. پاسخ من به این مساله این است که کماکان بر این عقیدهام کار ادبیات باید در دست اهالی ادبیات باشد. من به عنوان دبیر جایزه جلال و با این عقیده، نه خود را دشمن دولت میدانم، نه اپوزیسیون هستم و نه آدم دولت میشوم. متاسفم که برخی دوست دارند خودشان را به یکی از این شکلها نشان دهند اما به خودم اجازه نمیدهم که فکر کنم باید این عده را از ادبیات حذف کرد.
دبیر جایزه ادبی جلال ادامه داد: ما باید هم را نقد کنیم اما نقد با تهمت متفاوت است. همه ما اهالی ادبیات ایران هستیم. شاید از هم دور شده باشیم اما باید بپذیریم که وقتش شده که به هم نزدیک شویم و حس کنیم که نزاعی جدی میان ما وجود ندارد. وقتی به جای تهمت زدن منطق تعامل و گفتگو میان ما حاکم باشد نگاهمان به هم نزدیک شده و سوتفاهمها حل میشود.
وی افزود: این روزها باید تاسف خورد از اهالی ادبیاتی که دلشان میخواهد در مقابل مردم مانند مهمانان برنامه نود جلوه کنند و دائم به هم تهمت بزنند. یادمان نرود فوتبالیستها از این نزاعها درآمدی دارند اما اهالی ادبیات در پس این نزاعها تنها با نگاه شماتت آمیز مخاطبشان روبرو میشوند که تو که اهل ادبیاتی دیگر چرا، شما که فرهیختهای دیگر چرا.
وی در پایان گفت: شهریار عباسی طرف هیچ حرف ناحقی نیست و نخواهد بود حتی اگر پدرش آن را گفته باشد.
true برچسب ها : ادبیات جایزه جلال آلاحمد شهریار عباسی trueمنبع: امتداد نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.emtedadnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «امتداد نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۱۵۳۹۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یادداشت| پیمانهای که پُر شد
استاد اسلامی ندوشن از نامآوران کامروایی بود که پیمانه زندگیشان پُر و پیمان بوده، از مصادیق اعلای بزرگانی که زیست تام و مرگ بههنگام داشتهاند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، احمدرضا بهرامپور، پژوهشگر و منتقد ادبی، در یادداشتی بهمناسبت دومین سالروز درگذشت زندهیاد محمدعلی اسلامی ندوشن، یادی کرده است از خدمات این استاد بنام به فرهنگ و ادبیات ایران. یادداشت بهرامپور را میتوانید در ادامه بخوانید:
حقوق خواندهبود اما جانش سرشتهبا ادبیات و سرشار از مطالعاتِ فرهنگی بود. همچون چخوف که تناقضِ میانِ شغلِ پزشکی و هنرِ خویش را در عبارتی جاودانهکردهبود، او نیز میگفت حقوق عیال و ادبیات محبوبه من است! ادبدوستیِ خویش را بیشتر مرهونِ خالهاش میدانست؛ خالهای تنها که در خردسالی او را با آثارِ سعدی، این «شیخِ همیشهشاب» آشناکردهبود. جیمز جویس نیز میلِ بیمارگونهٔ خویش به داستاننویسی را متاثّر از عمهٔ قدّیسهمانندِ خود میدانست؛ عمهای که جویس را در خردسالی به تماشای تابلوی «روزِ قیامت» میبُرد.
استاد اسلامی گرچه مردی اروپا رفته، پاریسدیده و شرق و غربگردیده بود، اما دلی داشت که همواره در ایران بود و برای آن دُختِ پریوار میتپید. درک و دریافتام از مطالعهٔ مستمرِ آثار استاد را اگر بخواهم در چند واژه خلاصهکنم، این کلیدواژهها است: خردگرایی، مداراگری، فرهنگمداری و اندیشیدن به سرشتِ ایران و سرنوشتِ ایرانی.
اسلامی ندوشن در آینه خاطرات شاگردان/ او بزرگتر از نامش بود!استاد اسلامی مردِ «دیدهور»ی بود و هرگز فریبِ «افسانه و افسونِ» زمانه را نخورد. سالهای جوانیاش را شعر سرود، گاه نیز البته بهتفاریق و ازسرِ تفنّن، داستان و نمایشنامه نوشت. اما شغلِ شاغلش نقدِ ادب و فرهنگِ ایران بود. و ادبیات فارسی را بیشتر ازمنظر و زوایای انسانی و اخلاقیاش، پژوهید و تحلیلکرد. بیگمان نقدِ ادبیِ ما بسیار وامدارِ ایشان است و تاریخِ شاهنامهپژوهی و حافظشناسی نیز آراءشان را ازیادنخواهدبرد.
سهمِ استاد در شکلگیری ادبیاتِ تطبیقیِ ایران نیز شایانِ توجه است. استاد اسلامی آثارِ رنگارنگی (شعر و زندگینامه و ...) را به فارسی نیز برگرداند و چندین سفرنامه خواندنی و ماندنی نیز از خود به یادگار نهاد. بسیارند کسانی که از دریچهٔ دلانگیزی که او بهرویشان گشود، با کشورِ شوراها و شهرهای افغانستان و سرزمین چین آشنا شدند.
استاد جستارنویسِ پرکاری نیز بودند و مقالاتِ گوناگونشان در برترین مجلات هر دوره («پیامِ نوین»، «یغما»، «نگین»، «هستی» و ...) منتشرمیشد. اما اهتمامشان در همهٔ این آثارِ گوناگون، معطوف بود به دغدغههای ایراندوستانهٔ استادی که همیشه و همهجا چشمی به تاریخ و فرهنگ سرزمینِ مادریاش داشت و به ما نیز یادآورمیشد «ایران را ازیادنبریم».
استاد اسلامی بهخلافِ اغلبِ ادیبان، جانمایه و جوهرهٔ آثارِ ادبی را با زبان و بیانی روشن و رسا به مخاطب میشناساند. شاهنامه و شعرِ حافظ را با دید و دریافتی روزآمد مینگریست. اغلب درپیِ شناساییِ پیامِ انسانی و اخلاقیِ آثار بود. و خود نیز هرگز به جانبِ جدالهای قلمیِ فرصتسوزانه و فرهنگستیزانه میلنکرد.
بهگمانم در طولِ هزار سالی که از سرودهشدنِ شاهنامه میگذرد، کسی درستتر و خوشخوانتر و خلاقانهتر از استاد اسلامی و زندهیاد شاهرخِ مسکوب «داستانِ داستانها»ی شاهنامه را تحلیل نکرده است. گرچه ایشان ادعایی در حافظپژوهی نداشتند اما چند اثر در این زمینه نیز منتشرکردند و «ماجرای پایانناپذیرِ حافظِ» ایشان از درخشانترین آثار در حیطهٔ حافظپژوهی است.
ایشان بارها در نوشتههایشان کسانی را کامیاب خواندهاند که پیمانهٔ زندگیشان را پُرکردهاند و «ذخائر و استعدادِ وجودیشان را بهحدّاعلا شکوفاندهاند» و بهقولِ بیهقی «جهانخوردند»! ازجمله دربارهٔ بهار نوشتهاند: «من بهار را مردی کامروا میدانم، زیرا از زندگی نترسید و خود را دلیرانه در دهانِ آن انداخت». دربارهٔ اخوان نوشتهاند: «کوتاه یا بلند، مهم آن است که پیمانه پُر شود؛ و پیمانهٔ اخوان پر بود و پیمان را به آخر رساند». نیز دربارهٔ استاد غلامحسین یوسفی نوشتهاند: «برسرِهم [...] سعادتمند زندگی کرد [...]. زندگی پاکیزه و باحاصلی را گذراند».*
استاد اسلامیِ ندوشن خود نیز از نامورانِ کامروایی است که پیمانهٔ زندگیشان پُر و پیمان بوده! از مصادیقِ اعلای بزرگانی که "زیستِ تامّ" و "مرگِ بههنگام" داشتهاند. استاد دور از ایرانِ محبوبشان درگذشتند، اما «پیمانه چو پُر شود چه بغداد و چه بلخ»!
*عبارات نقلشده برگرفته از کتابِ «نوشتههای بیسرنوشت»، اثرِ استاد اسلامی ندوشن است.
انتهای پیام/