«همیشه دختر» کتابی از «محمد ترکاشوند»
تاریخ انتشار: ۲ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۲۰۶۰۸۹
خبرگزاری شبستان:«همیشه دختر» اثر«محمد ترکاشوند»را انتشارات «نیستان» چاپ و روانه بازار نشر کرده است.
به گزارش خبرگزاری شبستان، ادبیات زنانه را شاید بتوان در یک تقسیم بندی ساده به آثاری تقسیم کرد که نویسنده آنها زن است و آثاری که از زبان یک مرد نوشته شده است که اصل این اتفاق و تفاوت را میتوان در زاویه دید اثر و نوع نگاه آن به شرح تحول زندگی یک زن در بستر روایت داستانی جستجو کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رمان «همیشه دختر» اثر محمد ترکاشوند در زمره دسته دوم از این دست آثار قرار میگیرد. رمانی که در آن نویسندهای مرد با جسارت تمام قدم به زندگی زنان و روابط تو در توی این بخش از جامعه گذاشته است و سعی دارد در دل یک روایت داستانی به ترسیم نوعی خاص از سبک زندگی در این قشر دست بزند.
«همیشه دختر» با سفر زیارتی دختری به نام فریده آغاز میشود، که با جمعی از دوستانش راهی مشهد مقدس میشود و سفر در این میان از سویی بهانهای است برای آشنا شدن با روحیات و ذهنیات تیپ اجتماعی فریده که میتوان از آنها به عنوان بخش قابل توجهی از طبقه اجتماعی دختران جوان ایرانی امروز یاد کرد و از سوی دیگر راهی است برای آشنا شدن با طیفهای فکری مختلف جاری در زندگی زنانه امروز، استدلالها، نوع نگاه و حتی ایدئولوژی زنانه.
این اثر با شجاعتی خاص، موضوع ازدواج دختران را نشانه میرود و دلایل تأخیر سن ازدواج و نارضایتی دختران از ازدواج نکردن را بررسی میکند. آفتهایی که مانع ازدواج بههنگام است و آفتهایی که از پی این تأخیر قد علم میکنند.
«همیشه دختر» از سوی دیگر سازنده نوعی نگاه ویژه به زندگی مشترک و اجتماعی از زاویه نگاه زنان است که سعی کرده است با دوری از کلیشههای رایج در خلق چنین داستانی در نهایت به ترسیم سیمایی از نوع صحیح سبک زندگی مومنانه دست پیدا کند.
با این همه نباید از زبان این اثر نیز غافل بود؛ زبانی که در آن نویسنده سعی کرده شوخطبعی و طنازی متناسب با سن راوی را در در دل روایت داستانی جای بدهد و با ایجاد پیوند مناسب میان آن و نیز بخشهای دیگر داستان که در آنها به جای یک موقعیت طنز با یک موقعیت عاطفی و احساسی روبرو هستیم، نقشه و ایده خود برای یک روایت داستانی بر پایه سبک زندگی مومنامه و بحرانهای اجتماعی و فردی برای شکلدهی به آن اعم از آغاز و تداومش را به نمایش بکشد.
«همیشه دختر»اثر«محمد ترکاشوند»را انتشارات «نیستان» در 144 صفحه چاپ و روانه بازار نشر کرده است.
پایان پیام/37منبع: شبستان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۲۰۶۰۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نوه امام خمینی در خارج از کشور چه شغلی دارد؟
خانم معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی و دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.
آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجتالاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصههای رسمی و رسانهای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی میکند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانهها نبود، اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهلوچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفتوگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم میکرد.
درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آنها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی ماندهاند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما شدند و هول و هراس ایجاد کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.
دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من میگفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»