فقدان اتحادیههای صنفی از رسانه موجودی یتیم نسازد
تاریخ انتشار: ۳ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۲۲۲۰۸۷
به گزارش صدای ایران،ابوالفضل فاتح درباره حسین انتظامی نوشت:
بسمه تعالی
نابسامانیهای امروز کشور عزیزمان، محصول نداشتن نگاه استراتژیک، طرحهای غیرواقع بینانه، آرزومندانه و بعضا تخیلی، بیدانشی و آشفتگی در مدیریت، عدم تطابق برنامه با منابع و نشناختن شرایط محیطی است. همین عوامل به همراه حاکم نبودن نظام اخلاقی منجر به فساد و ناکارآمدی زایدالوصفی میشود که تقریبا اعتماد عمومی به احتمال بهبود و به نتیجه رسیدن هر طرحی را زایل میسازد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این میانه، وجود مدیری که ادبیات استراتژیک داشته، طرح و برنامهریزی را بفهمد و با تغییر و بهبود و رشد و ضرورتها و در یک کلمه تحول آشنا باشد بسیار ذی قیمت است. آقای حسین انتظامی شخصیتی است که این خصیصهها را با عنصر اعتدال و آهستگی و پیوستگی آمیخته، و معجونی مناسب برای نیاز امروز جامعه ما در حوزه تخصصیاش، یعنی رسانه ساخته است.
شنیدن خبر رفتن آقای حسین انتظامی از معاونت مطبوعاتی گرچه بسیار ناخوشایند اما در آشفته بازار تصمیمگیریهای نزدیک بینانه، غیرمنتظره نبود. چراکه در بسیاری از سطوح و به ویژه رسانه هنوز بسیاری از نهادها و مدیران بالادست، نگاهی استراتژیک و آینده نگر نداشته و حتی گاهی در سطحی نیستند که درک دقیقی از شخصیتهای صاحب سبک و مولف داشته باشند. حال آنکه پاسداشت شخصیتهای صاحب سبک، صرف نظر از گرایش فکریشان ضرورت تصمین آینده کشور است و دولت فعلی که شعارهایی در این خصوص داده است، بیش از دیگران بر این مهم، مسئول است. با همه احترامی که برای آقای سلطانی فر که جایگزین ایشان میشود، قائل هستم و با ارزوی توفیق برای ایشان، اما تصمیم به هر تغییری به ویژه در حوزه رسانه باید توجیهی منطقی و بلند نظرانه داشته و فارغ از تمایلات شخصی و انگیزههای حزبی باشد و توضیحی قانع کننده داشته باشد.
اگر باور داریم رسانه نباید موجودی نحیف و رشد نایافته باشد که وجهالمصالحه مجموعهای از عوامل برون و درون سازمانی قرار بگیرد، باید مراقب باشیم سایه سنگین حکومت، و فقدان اتحادیههای قوی صنفی از آن موجودی یتیم و بیپناه نسازد که هر کسی به خود اجازه تعدی به آن را بدهد. نقش اصلی معاونت مطبوعاتی شکل دهی به سامان و ساختاری است که ارتباط بدون تحکم و مداخله غیر ضرور حکومت و اتحادیهها و نیاز عمومی را با رسانهها تنظیم کند و حامی کرامت و مصونیت رسانههای مستقل و جریان آزاد اطلاعات صحیح و «معرفت بنیاد» باشد. رسانهها و فضای رسانهای کشور بیش از نیاز مادی، نیازمند کرامت و مصونیت است. آقای حسین انتظامی که دست پخت غیر متجانس و از هم گسیخته دولت پیش از خود و فضای جریحه دار شده رسانهای را به ارث میبرد با نگاه دوراندیش و صاحب سبک خود، در جستجوی چنین تعریفی از معاونت مطبوعاتی بود و به رغم محدودیتها و موانع، گامهای موثر، ماندگار و تحسین برانگیزی در این خصوص برداشت که امید است، قدرشناسی شده و تداوم پیدا کند. مدیران کشور لابد میدانند، تضمین آزادی در عرصههای دیگر کشور، بدون آزادی و استقلال رسانهای دشوار است، کما اینکه مبارزه با فساد و ناکارآمدی بدون رسانههای سالم، بیدار و مستقل و کامل امکان پذیر نخواهد بود. رسانه ناقص، مولد اطلاعات ناقص است و محصول اطلاعات ناقص، تصویر نادرست و کجراهگی نه بیداری است. بسیاری از معضلات فعلی نیز محصول سیلیهایی است که در گذشته بر گونه مظلوم رسانهها وارد شده و بسیاری را جوانمرگ و بعضی دیگر را ناتوان و فلج و حاشیهای ساخت و کار را به جایی رساند که برخی دیگر از رسانهها به جای ورود با شهامت به رسالتهای بنیادی خود به بنگاههای لابی قدرت و ثروت یا پمپاژ نفرت پراکنی و تملق و انحراف تبدیل شدند. البته حساب رسانههای مولد و مقاوم و روشن اندیش و آگاهی بخش جداست.
گذشته از خدمات و آثار بسیار مثبت آقای انتظامی در معاونت مطبوعاتی، برای من شاخصه مهم ایشان، انسانیت، شرافت، متانت و اصالت نجیبانهٔ اوست که خوشبختانه با دانش، سبک و تجربه عالی گره خورده است. اصالت و به اصطلاح اوریژینال بودن در جامعهای که با انبوهی از عناصر قلابی و میان تهی در زرورق پیچیده مواجه هستیم، یک سرمایه واقعی و غیر قابل اغماض است. فراموش نکردهایم که همین چند سال پیش موج آدمهای تازه از راه رسیده غیر اصیل چه بر سر ملک و ملت آورد و چه انسانهای اصیلی را خانه نشین کرد و از میدان برون انداخت و به جای بهار، چه خزانی را به ارمغان آورد.
به برادرم دکتر حسین انتظامی که از نمادهای متانت و نجابت است، درود میفرستم و به احترامش از جای بر میخیزم و امید دارم به جای نخبه کشی، زمانه قدر او را بیشتر بشناسد؛ ان شاء الله
منبع: صدای ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۲۲۲۰۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نوه امام خمینی در خارج از کشور چه شغلی دارد؟
خانم معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی و دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.
آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجتالاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصههای رسمی و رسانهای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی میکند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانهها نبود، اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهلوچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفتوگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم میکرد.
درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آنها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی ماندهاند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما شدند و هول و هراس ایجاد کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.
دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من میگفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»