این زن نوزادش را بدون اجازه شوهرش فروخت و ..!
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۰۳۱۹۶۱
حوادث رکنا: زن جوان که دوراز چشم شوهرش نوزادش را فروخته است دستگیر شد.
همواره زندگی آشفته ای داشته ام و هیچ گاه رنگ خوشبختی و آرامش را ندیده ام. زندگی با نامادری، اعتیاد پدر، طلاق و فروش نوزاد تازه متولد شده ام تنها بخشی از بدبختی ها و مشکلاتی است که همیشه با آن درگیر بوده ام و دیگران نیز از این تیره روزی های من به نفع خودشان سوءاستفاده کردند و .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زن 27 ساله ای که به اتهام فروش نوزادش و با اعلام شکایت پدر نوزاد توسط ماموران انتظامی دستگیر شده است درحالی که به گذشته تلخ و زجرآور خود تاسف می خورد به تشریح چگونگی ماجرای فروش نوزاد پرداخت و به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: کودک خردسالی بودم که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند پدرم اعتیاد داشت و همین موضوع منجر به کشمکش های زیادی در زندگی آن ها شده بود به طوری که مدام با یکدیگر مشاجره می کردند و مشاجرات آن ها دقایقی بعد به کتک کاری و قهر می کشید که در نهایت هم آن ها نتوانستند به این زندگی ادامه بدهند و به ناچار از یکدیگر جدا شدند این گونه بود که مادرم زندگی جدیدی تشکیل داد و پدرم نیز با زن دیگری ازدواج کرد در این میان من نزد پدرم ماندم و با خواهران ناتنی ام به زندگی ادامه دادم تا این که در سن 18سالگی با پسر جوانی به نام حبیب در خیابان آشنا شدم و با او ارتباط برقرار کردم. حبیب جوانی کارگر و زحمت کش بود اما از نظر مالی در سطح پایین جامعه قرار داشت. مدتی بعد ما با یکدیگر ازدواج کردیم و من از این که از شرایط آشفته زندگی با نامادری رها شده بودم خیلی خوشحال بودم اما طولی نکشید که دخالت های پدر و یکی از خواهران ناتنی ام در زندگی ام شروع شد چرا که پدرم اعتقاد داشت من باید از اموال و پول های همسرم به او کمک کنم.
روزها به همین ترتیب می گذشت و من صاحب 2 فرزند شده بودم که روزی همسرم با یک خودرو تصادف Crash کرد و به کما رفت. در همین روزها با اصرار پدرم و دخالت های خواهر ناتنی ام مهریه ام را به اجرا گذاشتم و بدین ترتیب پول دیه ای را که به حبیب تعلق می گرفت تصاحب کردم. پدرم آن پول را از من گرفت و طبقه بالای خانه اش را ساخت. وقتی 6 ماه بعد حبیب از کما بیرون آمد و متوجه ماجرا شد اختلافات ما با یکدیگر اوج گرفت و بر سر همین موضوع درحالی کارمان به جدایی کشید که من روزهای آخر سومین بارداری ام را می گذراندم. چند روز بعد از جاری شدن صیغه طلاق در بیمارستان بستری شدم و پسری به دنیا آوردم در همین زمان پدر و خواهر ناتنی ام تصمیم گرفتند فرزندم را به فردی که فرزندی نداشت بفروشند. با گذشت یک ماه از این ماجرا فرد خریدار با شماره حبیب تماس گرفته و عنوان می کند مبلغ را به حساب پدر همسرت واریز کردم این گونه بود که حبیب در جریان فروش نوزاد قرار گرفت و از من و خانواده ام شکایت کرد. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
منبع: رکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۰۳۱۹۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ادعای دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودش را نکشت
به گزارش «تابناک»، چند هفته پیش خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی ادعایی مبنی بر قتل برادرش مطرح کرد.
روزنامه اعتماد به نقل از دختر کیومرث پور احمد نوشت: «ما مطمئن هستیم و میدانیم پدرم خودکشی نکرده است. پدرم قرار بود برای تدوین فیلم «پرونده باز است» به تهران برگردد و برای آینده برنامه داشت.» اینها بخشی از صحبتهای دختر کیومرث پوراحمد است. او مدعی است پدرشان خودکشی نکرده است... .
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند.
خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود. کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست. حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است.
غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.»
دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.»