چابهار حلقه اتصال هند به بازارهای جهانی است
تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۱۹۰۹۷۰
تهران- ایرنا- روزنامه آسمان آبی در گفت وگویی با وحید مژده کارشناس مسایل منطقه، نوشت: حسن روحانی، رئیس جمهوری کشورمان پیرو دعوت یک سال گذشته نارندرا مودی، نخست وزیر هند آخر هفته جاری عازم دهلینو خواهد بود. این سفر از آن جهت حائز اهمیت است که دو کشور در سالهای اخیر در ارتباط با قراردادهای تجاری- اقتصادی چون بندر چابهار و میدان گازی «فرزاد B» با یکدیگر اختلاف داشتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه این گفت وگو آمده است: اکنون براساس گزارشهای منتشر شده به نظر میرسد مناقشات مرتبط با بندر چابهار به طور کامل حل شده و پیشرفتهایی نیز در ارتباط با قرارداد میدان گازی «فرزاد B» صورت گرفته است. در همین راستا روزنامه «آسمان آبی» با وحید مژده، کارشناس مسائل منطقه گفتوگو کرده است. مژده افق همکاریهای میان تهران و دهلی را روشن ارزیابی کرده و معتقد است همکاری در زمینه بندر چابهار میتواند درنهایت به گسترش همکاریهای دوجانبه ختم شود؛ این همکاریها در حالی گسترش پیدا میکند که دونالد ترامپ همچنان بر خروج از برجام اصرار دارد و بهدنبال وضع تحریمهای جدید علیه ایران است.
**اجرای توافق هستهای میان ایران و قدرتهای جهانی تا چه اندازه بستر لازم برای همکاری اقتصادی- سیاسی میان ایران و هند را هموار کرده است؟
هند از جمله کشورهایی است که مورد توجه ایالات متحده آمریکا قرار دارد. در همین راستا واشنگتن تلاش میکند برای مقابله با نفوذ چین در منطقه از ظرفیتهای دهلینو بهرهمند شود. ترامپ در استراتژیهای کلان آمریکا، چین را مانع هژمون آمریکا در منطقه آسیای شرقی و جهان میداند. کاخ سفید گمان میکند با قدرت گرفتن هند، آمریکا میتواند مانع افزایش قدرت چین شود. برای تحقق این سناریو نزدیکی میان ایران و هند آن هم با در نظر گرفتن اختلافهای تهران- واشنگتن برای ایالات متحده گزینه مطلوبی است، چراکه هندوستان از طریق تعامل با ایران میتواند نفوذ و اقتدار خود را توسعه داده و به رقیبی در منطقه برای چین نیز تبدیل شود. این همان مهمی است که ایالات متحده در جستوجوی تحقق آن است.
**روابط دیپلماتیک ایران و هند با چه چالشهایی دست به گریبان است؟
هند در منطقه با مشکلات عدیدهای مواجه است. این کشور با چین اختلاف دارد. از سوی دیگر اگر ایران قصد داشته باشد روابط نزدیکی با هند ایجاد کند، این گسترش بر روابط تهران – پکن اثرگذار خواهد بود. همچنین پاکستان بهعنوان همپیمان ایران و یکی از کشورهای دارای سلاح اتمی در جهان اسلام و همسایه جمهوری اسلامی با هندوستان روابط دوستانهای ندارد؛ بنابراین این روابط باید بهگونهای دنبال شود که روابط میان کشورها دچار آسیب و تنش نشود.
**نخست وزیر هند در سال 2016 به ایران سفر کرد. اکنون حسن روحانی عازم هندوستان است. در دو سال گذشته زمینه همکاریهای دوجانبه چه تغییراتی را پشت سر گذاشته است؟
هندوستان بازار جدید و بزرگی است و این کشور بسیار پرنفوذ و پرجمعیت است که در آینده میتواند نقش مهمی در روابط میان کشورها ایفا کند. بنابراین از این نظر بازار هند برای جمهوری اسلامی ایران بسیار حائز اهمیت است. جمعیت و اقتصاد رو به رشد هندوستان به میزان زیادی انرژی نیاز دارد. هندوستان برای تامین این نیازها به کشوری نیازمند است که از لحاظ جغرافیایی به این کشور نزدیک باشد. گاز طبیعی و نفت از جمله انرژیهای مورد نیاز هندوستان است.
با افزایش جمعیت نیز میزان نیاز به این انرژیها افزایش خواهد یافت. مبادلات انرژی در روابط ایران و هند از اهمیت فراوانی برخوردار است.
**آیا تقویت جایگاه بندر چابهار در روابط تهران- دهلینو میتواند زمینهساز توسعه روابط اقتصادی افغانستان در تعامل با دیگر کشورهای منطقه شود؟
چابهار بهعنوان بندری بسیار مهم توجههای جهانی را به خود جلب کرده است. چابهار تنها بندر آزاد جمهوری اسلامی ایران است که هند میتواند از طریق آن به کشورهای آسیای میانه دسترسی داشته باشد و تولیدات و محصولات هندی را به بازارهای منطقهای و فرامنطقهای ارسال کند. تاکنون پاکستان موانعی را در منطقه برای دسترسی ایجاد میکرد. پیش از این بندر کراچی برای مبادلات تجاری هند و افغانستان مورد استفاده قرار میگرفت که البته محدودیتهایی را نیز بهدنبال داشت.
از اینرو چابهار برای افغانستان نیز حائز اهمیت بالایی است زیرا وجود بندر چابهار از انحصار پاکستان در ترانزیت هند به افغانستان خواهد کاست. بنابراین افغانستان با دیگر کشورهای منطقه بهصورت آزادانه به داد و ستد بپردازد.
**واکنش پاکستان به طرح توسعه بندر چابهار در روابط دوجانبه ایران و هند چیست؟
همزمان با توسعه بندر چابهار و بهرهبرداری از این بندر در روابط اقتصادی ایران و هند، پاکستان نیز در تعامل و همکاری مشترک با چین، بندر گوادر را مورد توجه قرار داده است. چینیها از طریق بندر گوادر میتوانند به اروپا و سایر کشورها دسترسی پیدا کنند. در این میان طرح «راه ابریشم» برنامه بلندپروازانه چین است که نگرانیهای ایالات متحده را بهدنبال داشته است.
بنابراین پاکستان نباید بابت بندر چابهار نگرانی داشته باشد، زیرا اسلام آباد نیز در این منطقه درکنار چابهار، طرح توسعه بندر گوادر را در دستور کار دارد. در طرح بندر گوادر کشورهایی چون ایران، هند و افغانستان از معادلات کنار گذاشته شدهاند.
**زیرساختهای موجود در بندر چابهار تا چه اندازه برای بهرهبرداریهای اقتصادی منطقهای و فرامنطقهای آماده است؟
زیرساختهای موجود در منطقه چابهار هنوز به رشد کافی نرسیده است. وجود خط آهن در مسیر بندر چابهار تا آسیای میانه از مؤلفههای مهمی است که میتواند کالاهای پهلوگرفته در بندر چابهار را به بازارهای آسیای میانه منتقل کند؛ البته توسعه این خط آهن و زیرساختهای ترانزیتی در دستور کار جمهوری اسلامی قرار دارد. در همین راستا ایران درصدد است تا زیرساختهای منطقهای را ایجاد کند.
**نقش بندر چابهار در روابط دو جانبه ایران و هندوستان را چگونه ارزیابی میکنید؟
بازار مواد خام آسیای میانه برای هندوستان بازاری مهم و قابلتوجه است. از سوی دیگر در این بازار ظرفیتهای بالایی برای عرضه محصولات وجود دارد که هندوستان قصد دارد برنامههای تجاری- اقتصادی خود را با استفاده از آن دنبال کند. دستیابی به این بازارها از طریق پل تهران - دهلی صورت خواهد گرفت. بنابراین به هر میزان هند برای روابط تجاری خود با کشورهای آسیای میانه به بندر چابهار متوسل باشد به همان میزان روابط دهلی و تهران نیز تقویت خواهد شد.
این همکاری روابط جدیدی میان ایران، هندوستان و کشورهای آسیای میانه ایجاد میکند که درنهایت باعث ایجاد تحول در روابط منطقه نیز خواهد شد. راه چابهار، عصر جدیدی در روابط دو جانبه ایجاد خواهد کرد؛ روابطی که در طول تاریخ روابط ایران و هند تاکنون سابقه نداشته است. راه چابهار، مسیری است که هندوستان از طریق آن میتواند با ایران و همچنین کشورهای آسیای میانه رابطه برقرار کند. تاکنون هندوستان برای ایجاد رابطه با کشورهای منطقه محدودیتهای بسیاری را پیش رو داشت. اغلب این محدودیتها بر اثر فشار اسلام آباد ایجاد شده بود، اما تهران از طریق بندر چابهار زمینه را برای ایجاد رابطه نزدیک با کشورهای آسیای میانه برای دهلی ایجاد میکند. همچنین رونق بندر چابهار در روابط دو جانبه موجب جذب سرمایههای خارجی و حضور تاجران هندی در منطقه خواهد شد. براساس همین موضوع روابط ایران و هند تعریف کاملا جدیدی پیدا خواهد کرد.
**روابط دو جانبه میان ایران و هند که عمدتا بر پایه انرژی تعریف شده است، این مهم تا چه اندازه میتواند بر گسترش روابط اقتصادی- سیاسی اثرگذار باشد؟
هندوستان از دیرباز به منابع انرژی فسیلی یا هیدروکربونیک ایران چشم دوخته است و به نوعی ایران نزدیکترین و ارزانترین منبع تامین انرژی برای این کشور محسوب میشود، بنابراین رابطه با هندوستان برای دو طرف فرصتی مناسب است. پیش از طرح ایجاد خط لوله گاز و نفت ایران به هند این طرح در دستور کار جمهوری اسلامی قرار داشته و برنامهریزیهای مربوط به آن نیز انجام شده بود؛ البته تحقق برنامههای مرتبط با بندر چابهار به اوضاع منطقه و فشارهای آمریکا بر کشورهای همپیمان و رقیب ارتباط پیدا میکند، اما توسعه روابط دو جانبه به تدریج از هژمونی ایالات متحده خواهد کاست و مانع تلاشهای واشنگتن برای تخریب کشورهای رقیب نیز میشود.
روابط مبتنی بر نفت و گاز میان کشورهای منطقه تا حد زیادی بر ظرفیت و روابط سیاسی آنها تاثیرگذار خواهد بود. دادوستدهای تجاری که به بهبود روابط سیاسی میان هند و ایران و گسترش روابط تجاری فی مابین میانجامید در آینده نیز میتواند در مناسبات و محاسبات سیاسی منطقه و فرامنطقهای تاثیرگذار باشد.
**ایران و هند پس از اجرای برجام با محدودیتهای سابق روبهرو نیستند. در این راستا تحلیل شما از تحولات جدید در روابط دو جانبه چیست؟
در دوران تحریمها جمهوری اسلامی محدودیتهای فراوانی برای روابط تجاری- اقتصادی با دیگر کشورهای جامعه جهانی داشت و امروز نیز باید ایران را به چشم کشوری دید که از موقعیتی دشوار خارج شده است. تحریمهای وارده پیش از اجرای برجام مشکلات اقتصادی بسیاری را بر تهران تحمیل کرده بود که درواقع ابتکار عمل در زمینههای تجاری و مالی را از تهران میگرفت. در همان دوران برخی کشورهای جامعه جهانی به دنبال هراس از تحریمهای وضع شده از سوی ایالات متحده، روابطشان را با تهران محدود میکردند.
در همین راستا به تعویق افتادن قرارداد میدان گازی «فرزاد B» تا حدی به خاطر فشارهای آمریکا ایجاد شد. به نظر میرسد پس از لغو تحریمها مشکلات و فشارهای موجود بر تهران و دهلینو نیز کاهش پیدا کرده است، بهتبع آن نیز نگرانی سایر کشورها از واکنش واشنگتن و موانع مربوط به تعویق قراردادها از میان خواهد رفت؛ البته تاجران و سرمایهگذاران دولتی کشورها در پی کسب سود با تهران دست به معامله زدهاند تا گسترش روابط با تهران، بر رشد اقتصادی آنها موثر واقع شود. در این راستا جمهوری اسلامی ایران نیز باید منافع کشورهای مورد معامله را در نظر داشته باشد.
*منبع: روزنامه آسمان آبی؛ 1396،11،25
**گروه اطلاع رسانی**2059**2002**انتشاردهنده: فاطمه قناد قرصی
منبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۱۹۰۹۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بالانسر ایران و اسرائیل
نشریه فارنافرز در تحلیلی از چشمانداز تنش در منطقه مینویسد: تشکیل اتحاد ضدایرانی نوظهور در خاورمیانه پس از حملات بیسابقه جمهوری اسلامی علیه (رژیم) اسرائیل آنگونه که صهیونیستها به تصویر میکشند و از آن به تغییر پارادایم یاد میکنند، با پیچیدگیهای خاورمیانه ناسازگار و بیش از حد سادهانگارانه است. واقعیت این است که اعراب دیگر سر ستیز با ایران ندارند.
به گزارش دنیای اقتصاد، دالیا داسا کای عضو ارشد مرکز روابط بینالملل یوسیاِلاِی و صنم وکیل مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا چتم هاوس ۲۶ آوریل ۲۰۲۴ در نشریه فارن افرز نوشتند: زمانی که ایران در ۱۳ آوریل بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد را به سمت اسرائیل پرتاب کرد، اردن به دفع حملات کمک کرد.
گزارشهای اولیه رسانهها حاکی از آن بود که چند کشور عربی دیگر در دفاع از اسرائیل مشارکت داشتهاند، تلاشهایی که البته این کشورها آن را رد کردند. با وجود این، گروهی از رهبران اسرائیل و همچنین برخی ناظران در واشنگتن، این اقدامات را نشانهای از یک تغییر بزرگ تفسیر کردند. مبنی بر اینکه کشورهای عربی در صورت ادامه تشدید درگیری (رژیم) اسرائیل با ایران، سمت اسرائیل خواهند بود. هرزی هالوی، رئیس ستاد کل نیروهای نظامی (رژیم) اسرائیل، اعلام کرد که حمله ایران «فرصتهای جدیدی برای همکاری در خاورمیانه ایجاد کرده است.»
موسسه مطالعات امنیت ملی، یک اندیشکده اسرائیلی، اعلام کرد که «ائتلاف منطقهای و بینالمللیای که در رهگیری حملات ایران به اسرائیل مشارکت داشت، پتانسیل ایجاد اتحاد منطقهای علیه ایران را نشان میدهد.»
پس از آنکه پاسخ (رژیم) اسرائیل به حمله ایران با یک ضربه نسبتا محدود به تاسیساتی در ایران انجام شد، دیوید ایگناتیوس ستوننویس واشنگتن پست، اظهار کرد که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقهای علیه ایران رفتار میکند.»
او نوشت: «به نظر میرسد که (رژیم) اسرائیل با پاسخ محدود، منافع متحدانش را در این ائتلاف - عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اردن - که همگی در رهگیری آخر هفته گذشته بیصدا کمک کردند، مورد سنجش قرار داد.» به نظر ایگناتیوس، این یک «تغییر پارادایم بالقوه برای (رژیم) اسرائیل» است. تغییری که به خاورمیانه «شکل جدیدی» میبخشد. با این حال، این ارزیابیها بیش از حد ساده انگارانه هستند و نمیتوانند پیچیدگی چالشهای منطقه را درک کنند.
مطمئنا، با توجه به ماهیت بیسابقه تبادلات نظامی آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقهای را بیشتر در نظر بگیرد. اما واقعیتهای منطقه که مانع همکاری اعراب و اسرائیل میشود، تغییر قابلتوجهی نکرده است. حتی قبل از حمله حماس در ۷ اکتبر و متعاقب آن جنگ (رژیم) اسرائیل با غزه، کشورهای عربی که توافقنامه ۲۰۲۰ ابراهیم را امضا کردند و عادیسازی با (رژیم) اسرائیل را پذیرفتند، از حمایت بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل از گسترش شهرکسازیهای اسرائیل در کرانه باختری و رویکرد او نسبت به غزه، ناامید شده بودند.
مجموعهای از حملات مرگبار شهرک نشینان اسرائیلی به فلسطینیها در کرانه باختری در بهار سال ۲۰۲۳ به تنشهای منطقهای دامن زد. پس از آغاز عملیات نظامی اسرائیل در غزه در ماه اکتبر، که موجی از اعتراضات را در سراسر خاورمیانه برانگیخت، رهبران عرب تردید بیشتری در حمایت آشکار از (رژیم) اسرائیل پیدا کردند، چرا که میدانستند همکاری آشکار میتواند به مشروعیت داخلی آنها لطمه بزند.
هیچ چیزی درباره واکنش اعراب به این دور از رویارویی ایران و (رژیم) اسرائیل نشان نمیدهد که این مواضع تغییر کرده باشد. گروهی از دولتها که بسیاری از اسرائیلیها از آنها به عنوان «اتحاد سنی» یاد میکنند، همچنان به دنبال متعادل کردن روابط با ایران و اسرائیل، حفاظت از اقتصاد و امنیت خود، و مهمتر از همه، جلوگیری از درگیری منطقهای گستردهتر هستند.
آنها همچنین احتمالا پایان دادن به جنگ فاجعه بار در غزه را بر رویارویی با ایران در اولویت قرار خواهند داد. با این حال، با افزایش تنش بین ایران و (رژیم) اسرائیل، اشتیاق کشورهای عربی برای تسریع در ادغام منطقهای (رژیم) اسرائیل بیش از هر زمان دیگری به پذیرش تشکیل کشور فلسطینی از سوی اسرائیل بستگی دارد.
طرح موازنهپیش از حمله ۱۳ آوریل ایران به اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی اطلاعاتی درباره این حمله قریب الوقوع با ایالات متحده به اشتراک گذاشتند. سپس فرماندهی مرکزی ایالات متحده از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با (رژیم) اسرائیل و سایر شرکا استفاده کرد. اردن به هواپیماهای نظامی آمریکا و بریتانیا اجازه ورود به حریم هوایی این کشور را داد تا هواپیماهای بدون سرنشین و موشکهای ارسالی ایرانی را رهگیری کنند. گزارشهای اولیه رسانهها بهویژه در ایالات متحده و (رژیم) اسرائیل، تاکید میکردند که تلاشهای گسترده منطقهای در مورد حمله تهران انجام شده است. اما به زودی مشخص شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان سعودی و هم امارات به صراحت هرگونه کمک نظامی مستقیم به دفاع از اسرائیل را تکذیب کردند.
مقامات اردنی از مشارکت برای حفاظت از منافع خود دفاع کردند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، با تاکید بر اینکه کشورش برای کمک به (رژیم) اسرائیل اقدامی نکرده است، اعلام کرد که «امنیت و حاکمیت» اردن بالاتر از همه ملاحظات قرار دارد. تلاشهایی که کشورهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریبا به طور قطع ناشی از تمایل به حفظ روابط با ایالات متحده بود، نه برای همسویی بیشتر با (رژیم) اسرائیل. از زمانی که اسرائیل عملیات خود را در غزه آغاز کرد، رهبران عرب از اینکه جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده نتوانسته در مهار رفتار (رژیم) اسرائیل در غزه موفقیتی کسب کند، شگفت زده شدهاند. اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاری خود با واشنگتن هستند.
آنها هیچ منبع جایگزینی برای نوع امنیتی که ایالات متحده تامین میکند، نمیبینند. در ماههای اخیر؛ کشورهای عربی خلیج فارس و همچنین مصر و اردن به تشویق واشنگتن، کمک به مدیریت پویاییهای امنیتی خاورمیانه، مهار فعالیتهای ایران و جلوگیری از یک جنگ منطقهای گستردهتر را ادامه دادهاند. پایان دادن به جنگ در غزه همچنان یک اولویت فوری منطقهای است و کشورهای عربی در حال کار برای یک طرح صلح با دولت بایدن هستند. رهبران عربستان همچنان معتقدند که یک معاهده دفاعی دوجانبه با ایالات متحده باید بخشی از هر توافق عادیسازی آینده با اسرائیل باشد. امارات نیز به تلاش خود برای مذاکره درباره توافقنامه دفاعی با دولت بایدن ادامه داده است.
اما در عین حال کشورهای حوزه خلیج فارس اکنون تعامل نزدیکتری با تهران دارند. آنها به خوبی میدانند که نزدیکی به ایران آنها را در معرض خطر قرار میدهد. در سال ۲۰۱۹، پس از خروج دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا از توافق هستهای که ایالات متحده و سایر قدرتهای بزرگ با ایران بر سر آن توافق کرده بودند، تهران آنچه بیثباتی در سراسر خلیج فارس خوانده میشود را گسترش داد، به کشتیها در نزدیکی بنادر امارات حمله کرد و برای اولین بار حملات دقیقی را علیه تاسیسات نفتی عربستان انجام داد. پس از امضای توافقنامه ابراهیم، تهران به صراحت به بحرین و امارات هشدار داد که حضور نظامی اسرائیل در خلیج فارس خط قرمزی برای ایران خواهد بود.
خیلی پیش از حمله حماس در ۷ اکتبر، کشورهای عربی به طور کلی تصمیم گرفته بودند که بهترین راه برای کاهش خطر ایرانی که به طور فزاینده تهاجمیتر میشود، تلاش برای قرابت است، نه تلافی. امارات و عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود را با ایران به ترتیب در سالهای ۲۰۲۱ و ۲۰۲۳ احیا کردند.
از ۷ اکتبر، این کشورها همراه با بحرین و عمان، پیامها و هشدارهایی را بین ایران و (رژیم) اسرائیل مخابره کرده و برای مدیریت تنشها پیشنهادهایی را برای خروج از این پیچ دشوار، ارائه کردهاند. دو روز پس از حمله ایران در ۱۳ آوریل، وزیر امور خارجه مصر با همتایان ایرانی و اسرائیلی خود به منظور مهار تشدید درگیری بهصورت تلفنی تماس گرفت.
منافع آیندهدر ماههای آینده، کشورهای عربی احتمالا تلاش خواهند کرد تا این اقدام متعادلکننده را حفظ کنند و همه طرفها را به خویشتنداری دعوت کنند و از اقدامات تهاجمی بیشتر اسرائیل فاصله بگیرند. اگر تشدید تنش بین ایران و (رژیم) اسرائیل ادامه یابد، آنها احتمالا حتی بیشتر از اکنون تمایلی به حمایت از عملیات اسرائیل نخواهند داشت. هزینههای داخلی آنها برای حمایت آشکار از اسرائیل احتمالا با گذشت زمان افزایش خواهد یافت، بهویژه اگر نیروهای اسرائیلی به سمت رفح حرکت کنند. بسیاری از کشورهای عربی نگرانیهای اسرائیل در مورد فعالیتهای منطقهای ایران، بهویژه حمایت تهران از شبهنظامیان غیردولتی را دارند.
اما کشورهای عربی خلیج فارس، به وضوح محاسبه کردهاند که باز کردن باب گفتوگوهای مستقیم دیپلماتیک، اعمال فشار با انگیزههای اقتصادی، و انجام دیپلماسی پشتیبان با تهران امنترین راهها برای حفاظت از منافع آنها و جلوگیری از سرریز درگیری است. به هر میزان که درگیری ایران و اسرائیل تشدید شود، کشورهای عربی احتمالا از این اشکال تعامل عقبنشینی نخواهند کرد. تلاشهای آنها برای عادیسازی روابط با ایران از زمان آغاز جنگ غزه سرعت گرفته است، در حالی که تلاشها برای عادیسازی روابط آنها با اسرائیل متوقف شده است.
در تلاش برای ترغیب اسرائیل به تفکر فراتر از جنگ غزه، عربستان سعودی همچنان چشمانداز عادیسازی را مشروط به مشارکت در یک فرآیند سیاسی با هدف ایجاد کشور فلسطینی خواهد کرد. با این حال، (رژیم) اسرائیل این درخواستهای عربستان را نادیده گرفته است، شاید به دلیل اطمینان بیش از حد که پس از پایان جنگ در غزه، روند عادیسازی میتواند از همان جا که متوقف شده بود ادامه یابد. عادیسازی بیشتر اعراب و اسرائیل در این شرایط بعید است. کشورهای عربی به همکاری با واشنگتن در زمینه دفاع موشکی ادامه خواهند داد، اما این همکاری مستلزم هماهنگی مستقیم با (رژیم) اسرائیل نیست.
همچنین به این زودیها به سطح یک اتحاد رسمی دفاعی نزدیک نخواهد شد. این امر مستلزم همسویی بهتر سیستمهای دفاعی کشورهای عربی و همچنین اعتماد بیشتر است، که هر دوی این موارد در خاورمیانه وجود ندارد و ایجاد آن زمانبر است. کشورهای عربی، بهویژه دولتهای عرب خلیج فارس، از تلاشهای اسرائیل برای تنزل دادن تواناییهای نیابتی ایران استقبال خواهند کرد.
اما آنها به احتمال زیاد با هرگونه حمله مستقیم به ایران که میتواند چشمانداز اقتصادی شکننده منطقه را بیثبات کند مخالفت خواهند کرد. با وجود اینکه کشورهای عربی علاقهمند به حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن هستند، آنها نمیخواهند به بلوکی بپیوندند که آشکارا علیه ایران و حامیان جهانی آن مانند روسیه عمل میکند.
آنها ترجیح میدهند روابط چندمنطقهای و جهانی را متعادل کنند، نه اینکه پلها را پشت سر خود خراب کنند. با وجود این محدودیتها، کشورهای عربی میتوانند نقش مهمی در جلوگیری از تشدید بیشتر تنش بین ایران و (رژیم) اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو طرف - و ایجاد خطوط گرم برای مدیریت بحران - بیش از هر زمان دیگری حیاتی است.
دقیقا به این دلیل که تعدادی از کشورهای عربی روابط خود را با ایران و اسرائیل تقویت کردهاند، آنها میتوانند از این روابط برای تشویق به خویشتنداری و کمک به انتقال پیامها بین دو طرف استفاده کنند و در صورت شروع درگیریها برای جلوگیری از درگیری یا کاهش آسیب تلاش کنند. در درازمدت، برای ایجاد ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید پلتفرم خود را برای گفتوگوی منظم ایجاد کنند. حملات اخیر که ایران و (رژیم) اسرائیل را در آستانه جنگ قرار داد، نشان میدهد که تا چه میزان نیاز به چنین گفتوگویی ضروری شده است. اما جهان باید انتظارات خود را برای همکاری نزدیکتر بین کشورهای عربی و اسرائیل کاهش دهد.
همکاری کاملا فنی که کشورهای عربی و اسرائیل اخیرا در زمینههای مورد علاقه مشترک از جمله انرژی و تغییرات آب و هوا داشتهاند، احتمالا ادامه خواهد داشت. با این حال، گردهماییهای منطقهای پرمخاطب که آشکارا تعامل سیاسی کشورهای عربی با اسرائیل را تبلیغ میکنند، در کار نیست مگر اینکه اسرائیل به جنگ خود علیه غزه پایان دهد. تا آن زمان، تلاش کشورهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی با اسرائیل نیز محدود خواهد بود. یک استراتژی کوتاهمدت واقع بینانهتر، حمایت از توانایی آنها برای میانجیگری و جلوگیری از درگیریهای آینده بین ایران و (رژیم) اسرائیل را در اولویت قرار خواهد داد.