انتقال 35 بسته بقایا و پیکر جانباختگان احتمال توقف پروازهای هوایی انجام 30 درصد از عملیات انتقال اجساد
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۵۴۱۷۶۶
فرماندار دنا در استان کهگیلویه و بویراحمد آخرین وضعیت انتقال پیکر قربانیان سانحه هوایی یاسوج و اخبار پیرامون آن را تشریح کرد.
"عباس بهشتی رو " در گفت و گوی اختصاصی با خبرنگار ایلنا در یاسوج، از انتقال 35 بسته بقایا و پیکر اجساد مسافران سانحه هوایی یاسوج در روز جاری( چهاردهم اسفندماه) خبرداد و تاکیدکرد که هیچکدام از پیکرها و بقایای انتقال داده شده نشان از سالم بودن جسد و یا اجساد مسافران این سانحه هوایی ندارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با اظهار تاسف از اینکه تاکنون هیچ کدام از پیکرهای شناسایی شده سالم نبوده و میزان صدمات وارده بسیار بالا بوده است، اظهار داشت: امروز 9 پرواز هوایی در ارتفاعات دنا و محل سقوط هواپیمایی یاسوج انجام گرفت.
فرماندار شهرستان دنا در استانکهگیلویه و بویراحمد گفت: از 9 پروازی که تاکنون توسط بالگردها در ارتفاعات دنا انجام گرفته سه پرواز مربوط به انتقال نیروهای امدادی و شش پرواز دیگر هم مربوط به انتقال پیکرها و بقایای اجساد مسافران سانحه هوایی یاسوج بوده است.
بهشتیرو با بیان اینکه 20 کوهنوردی که شب گذشته در محل سقوط هواپیمایی یاسوج در ارتفاعات دنا حضور داشتند، به مرکز بازگشتند، یادآورشد: تمامی نیروهای امدادی و کوهنوردی شب گذشته به مرکز منتقل شدند و نیروهای جایگزین تازه نفس در محل سقوط هواپیما هم اکنون در حال پیداکردن بقایا و پیکرهای این سانحه هوایی هستند.
وی افزود: هم اکنون 20 کوهنورد و نیروی امدادی در حال شناسایی و انتقال پیکرها و بقایای اجساد بوده و البته وجود باد شدید در این ارتفاعات کار را با مشکلاتی روبرو کرده است.
احتمال تعطیلی پروازهای هوایی در ارتفاعات دنا
فرماندار دنا در استان کهگیلویه و بویراحمد با تشریح وضعیت کنونی جوی در ارتفاعات دنا از احتمال توقف پروازهای هوایی در روز پانزدهم اسفندماه (فردا) خبرداد و خاطرنشان کرد: اگر شرایط جوی بنابه آنچه که به ما اعلام شده باشد، بدون شک مجبوریم پروازهای هوایی را متوقف و از طریق زمینی ، پیکرها و بقایای اجساد را انتقال دهیم.
بهشتی رو گفت: براساس اعلام سازمان هواشناسی و ابری شدن ارتفاعات دنا که سبب کاهش دید خلبانان میشود امکان پرواز نیز به حداقل رسیده و مجبور هستیم پروازها را تعطیل کنیم و منتظر مساعد شدن اوضاع جوی در این ارتفاعات باشیم.
انتقال اجساد زمانبر است
وی با تشریح وضعیت کنونی انتقال اجساد مسافران سانحه هوایی یاسوج از ارتفاعات دنا به سی سخت مرکز شهرستان دنا و یاسوج هم اظهار داشت: کار انتقال اجساد در شرایط جوی بسیار سخت بوده و البته بنظرم، انتقال اجساد با توجه به شرایط جوی و میزان بارش برف در محل سقوط هواپیما زمان بر باشد.
فرماندار دنا در استان کهگیلویه و بویراحمد افزود: ارتفاع برف در ارتفاعات دنا به 2 متر رسیده و هرچه به سمت دهلیزها پیش می رویم این میزان به شش متر هم می رسد.
بهشتی رو با بیان اینکه پیداکردن و انتقال دادن پیکرها و بقایای آنها در ارتفاع شش متر برف بسیار سخت و زمان براست، ادامه داد: تمامی نیروهای امدادی و کوهنوردان تلاش می کنند که کار انتقال پیکرها و بقایا زودتر انجام شود اما میزان ارتفاع برف در این منطقه بسیار بالا است.
وی گفت: نیروهایی که به محل ارتفاعات دنا اعزام می شوند بایستی ساعت ها اقدام به برف روبی کنند تا بتوانند به برخی از بقایا و پیکرها دست پیدا کنند و واقعا دست پیداکردن به بقایا و پیکرها در چنین شرایطی سخت و طاقت فرسا است.
زمان اتمام انتقال پیکرها و بقایای اجساد معلوم نیست
فرماندار شهرستان دنا در استان کهگیلویه و بویراحمد، زمان اتمام انتقال بقایا و پیکرهای اجساد سانحه هواپیمایی یاسوج را نامعلوم دانست و اظهارداشت: نمی توان زمان دقیقی برای اتمام انتقال بقایا و پیکرهای اجساد این سانحه هوایی تعریف کرد اما میتوانیم بگوئیم زمان اتمام این اقدامات قطعا زمانبر خواهد بود.
بهشتی رو در پاسخ به این سئوال که آیا زمان انتقال بقایا و پیکرهای اجساد مسافران هواپیمایی یاسوج در خردادماه به پایان می رسد؟ هم خاطرنشان کرد: واقعا نمی توانم زمان دقیقی از اتمام انتقال بگویم و فقط میتوانم بگویم که نیروهای امدادی و کوهنوردان از هیچ کوششی برای انتقال زودتر بقایا و پیکرها دریغ نمیورزند.
وی گفت: امیدواریم با تلاش هایی که درحال شکل گیری است کار انتقال بقایا و اجساد مسافران سانحه هوایی یاسوج در ارتفاعات دنا را هرچه زودتر به پایان رسانیده و خانواده های عزادار این سانحه را تاحدودی به آرامش روانی برسانیم.
استقرار 20 نیروی امدادی در محل سقوط هواپیما
فرماندار شهرستان دنا در استان کهگیلویه و بویراحمد از استقرار شبانه روزی 20 نیروی امدادی در محل سقوط هواپیما خبرداد و اظهارداشت: این نیروها بطور مرتب تغییر و جایگزینها با بالگردها به محل سقوط انتقال داده میشوند.
بهشتی رو گفت: نیروهای امدادی شب ها مجبورند دمای زیر 30 درجه را هم تحمل کنند تا بتوانند هرچه زودتر بقایا و پیکردهای اجساد مسافران این سانحه هواپیمایی را به پایین انتقال دهند.
وی با تقدیر از همراهی مردم، مسئولان و بخصوص نیروهای امدادی و کوهنوردان از سراسر ایران که درحال تلاش برای انتقال بقایا و پیکردهای اجساد سانحه هواپیمایی یاسوج هستند، ادامه داد: امیدواریم این تلاش ها هرچه زودتر به ثمر نشسته و تمامی بقایا و اجساد به پایین انتقال داده شود.
30 درصد عملیات انتقال اجساد انجام گرفته است
فرماندار شهرستان دنا در استان کهگیلویه و بویراحمد از انجام 30 درصد عملیات انتقال پیکرها و بقایای این سانحه هوایی هم خبرداد و خاطرنشان کرد: تمامی بقایا و پیکرهایی که با چشم غیرمسلح قابل رویت بود اکنون به پایین انتقال داده شده است.
بهشتی رو گفت: تمامی بقایا و پیکرهایی که بر روی برف ها بوده و به زیر برف نرفته بودند به پایین انتقال داده شده و عملیات پیدا کردن سایر بقایا و پیکرهایی که زیر برف رفته اند هم شروع شده است.
وی با تاکید بر اینکه پیداکردن بقایا و پیکرهایی که زیر برف به ارتفاع شش متر رفته اند بسیار سخت و زمانبر است، یادآورشد: متاسفانه بخش عمده ای از عملیات انتقال در همین محدوده است که ارتفاع برف به شش متر می رسد.
انتهای پیاممنبع: جماران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۵۴۱۷۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سلیمانی عملیاتهایی داشته که هیچ ژنرال آمریکایی نداشته!
استنلی مککریستال، یکی از ژنرالهای چهارستاره قدیمی آمریکا درباره حاج قاسم میگوید: « ما زمانی که برای مقابله با ایرانیها تلاش میکردیم، سلیمانی را مورد بررسی قرار دادیم. او را زیرنظر گرفتیم. وقتی در میدان جنگ است، بسیار کاریزماتیک است و در محیطهای مختلفی، عملیات داشته که هیچ ژنرال آمریکایی با هر میزان آزادی عملی، نداشته است و کارهایش را با آرامش و اثربخشی فوقالعاده انجام میدهد.»
به گزارش ایسنا، روزنامه شهروند نوشت: استنلی مککریستال، یکی از ژنرالهای قدیمی آمریکایی است که این روزها یا در کشتی تفریحیاش به سر میبرد یا پای بازی گلف است. چنان اعتباری بین آمریکاییها دارد که برای دیدارش باید به چندین نفر مراجعه کنند تا با این ژنرال چهارستاره صحبت کنند. او درباره حاج قاسم میگوید: «من از چیزهایی که مشاهده کردم، میتوانم بگویم او بهترین کسی است که آنها دارند. ما زمانی که برای مقابله با ایرانیها تلاش میکردیم، سلیمانی را مورد بررسی قرار دادیم. او را زیرنظر گرفتیم. وقتی در میدان جنگ است، بسیار کاریزماتیک است و در محیطهای مختلفی، عملیات داشته که هیچ ژنرال آمریکایی با هر میزان آزادی عملی، نداشته است و کارهایش را با آرامش و اثربخشی فوقالعاده انجام میدهد.»
اما برای اینکه معنای عمیق این نوع تعریف و تمجید دشمن از یک سردار بزرگ ایرانی را درک کنید، باید به انواع خاطرات درباره حاج قاسم مراجعه کنید. ماجرا بهویژه وقتی قابل تأمل میشود که پای صحبتهای خودِ سردار بنشینید. کتاب «ذوالفقار» (برشهایی از خاطرات شفاهی شهید حاج قاسم به همت علی اکبری مزدآبادی) دقیقا چنین فرصتی را برای شما فراهم میکند. کتابی که حاج قاسم در آن از صحنههای عجیبوغریب نبرد میگوید و هشت سالی که با شجاعت و ایثار گذشت. آنچه در ادامه میخوانید، بخشهایی از این کتاب است.
فرماندهان جلوتر از نیروها
نیروهای ما از ارتفاعات ٢٠٢تا ارتفاعات عینخوش و ارتفاعات ابوغریب را اشغال کردند و میرفتند به طرف دهانه ابوغریب. آتش توپخانههای ما روی ارتفاعات ابوغریب بود و زودتر میرفتیم تا تنگه ابوغریب را ببندیم. نخستین بار یکی استیشن به ما داده بودند و نخستین ساعتی بود که سوار این ماشین شدیم. من به اتفاق مهدی کازرونی و سیدغضنفر تهامی که بیسیمچیِ من بود و حسن داناییفر که آن روز بهاتفاق شهید زینالدین، مسئولیت اطلاعات از شاوریه تا عینخوش را داشتند و حسن مسئولیت آمادگی و اطلاعاتی محور دشتعباس و عینخوش را بهعهده داشت، چهار نفری داخل ماشین نشستیم و جلوتر از نیروها حرکت کردیم. برای اینکه خودمان را به دشمن برسانیم. روی جاده خاکی از ارتفاعات به طرف پایین که روی نقشه به تنگه ابوغریب میرسید، راه افتادیم و از دور، تأسیسات چاهنفت را دیدیم و یقین کردیم که به ظرف ابوغریب میرویم.
ماشینی که داخلش بودیم تکهتکه شد!
رسیدیم به چاهنفت. چهار تا پنج نفر عراقی جا مانده بودند که آنها را اسیر کردیم و یک نفر را کنار اینها گذاشتیم و خودمان ادامه دادیم که برویم به طرف ابوغریب. وقتی مقابل تنگه رسیدیم، ارتفاعات از دو طرف میآمد و جاده از وسط ارتفاعات عبور میکرد. به محض اینکه حسن خواست بگوید تنگه ابوغریب، انتهای ستون عراقیها مشغول عبور کردن بود و ما هم آن موقع جوان بودیم و زیاد اعتنایی نمیکردیم و بهسرعت پشت سر ستون تانک میرفتیم که خودمان را برسانیم به ستون تانک. در یک ماشین تنها بودیم. همین که گفتیم تانک، انفجار عظیمی رخ داد. ماشین رفته بود روی مین ضدخودرو، مین منفجر شد. تمام ماشین تکهتکه شد.
احساس کردم صورتم سوخت...
عکس ماشین هست. توی تکههای ماشین ما چهار نفر در هوا معلقزنان افتادیم روی زمین و واقعاً عجیب بود. اگر عکس ماشین را ببینید، غیرقابل تصور است که در این ماشین کسی زنده بماند. حسن نصف سر پایش قطع شد، من صورتم سوخت و مقداری ترکش ریز بهصورتم خورد و مهدی پایش زخمی شد. عمده ما زخمهای کوچکی برداشتیم؛ درحالیکه حداقل زخم آن صحنه باید قطع شدن پای کامل باشد. هیچکس تصور نمیکرد زنده باشیم. با انفجار ماشین، همزمان پشت سر ما از جاده آسفالت، احمد متوسلیان با ماشین رسید و قبل از آن، یک آمبولانس برای نجات ما آمد که رفت روی مین و همه سرنشینان آن کشته شدند. بعد بچهها رسیدند و ما را منتقل کردند به بیمارستان دزفول. این آخرین روز عملیات فتحالمبین بود.
دشمنی که صددرصد آماده بود
قبل از عملیات «بیتالمقدس» (که منجر به آزادسازی خرمشهر شد)، سه عملیات در صحنه جنگ در جنوب انجام شده بود؛ عملیات «ثامنالأئمه»، عملیات «طریقالقدس» و عملیات «فتحالمبین». دیگر زمینی در جنوب، غیر از زمینِ خرمشهر باقی نمانده بود که بخواهد عملیات در آن انجام بگیرد. عملاً وقتی فتحالمبین تمام شد، دشمن مطمئن بود عملیات بعدی برای خرمشهر است. اطمینان صددرصد داشت، لذا خودش را برای این کار آماده کرد. این یکی از مشکلات ما بود. منتها سه اتفاق افتاد که باعث پیروزی ما شد. یکی از آن ویژگیها، طراحی عملیات بود.
هیچ طراح جنگی در دنیا نمیتواند!
الان بیش از ٣٠سال از جنگ گذشته است (زمان روایت این خاطره، ٣٠سال از جنگ گذشته بود) اما اگر دویست سال دیگر هم از جنگ بگذرد و همه طراحان دنیا جمع بشوند، نمیتوانند طرحی جامعتر از عملیات بیتالمقدس طراحی کنند. جامعترین طرح بود، البته این طرح، طرح بسیار متوکلانهای بود، متهورانه و شجاعانه. طرحی طراحی شد که نیرو را نیمهشب از کارون عبور بدهد، بعد در طرح خودش پیشبینی کند این نیرو بدون اینکه با دشمن درگیر شود، ٢١کیلومتر در شب پیادهروی کند، خودش را از بین دشمن برساند به جاده استراتژیک اهواز-خرمشهر... چنین طرحی در طراحی، قدرت میخواهد، جسارت میخواهد چنین اقدامی. خدا رحمت کند شهید بزرگوارمان، حسن باقری را. خیلی انسان بینظیری بود. فکور بود. هیچ دانشگاه و دانشکده نظامی نرفته بود اما خدا در وجود این جوان، دنیایی از فکر و توکل و قدرت قرار داده بود. حسن باقری، انسان عجیبی بود.
بیست و چند روز بیخوابی!
نکته دوم سرعت عمل بود. دشمن باور نمیکرد در چهلم عملیات فتحالمبین، این عملیات آغاز شود. بیست و چند روز این عملیات استمرار داشت. آن چهرهها دیدنی بود. چهرههای پر از دوده باروت، پر از خاک، یک گرد چند سانتی خاک روی همه این چهرهها نشسته بود. چهرههایی که عموماً مجروح بودند و زخم داشتند. همین شهیدحاج احمد متوسلیان، روی برانکارد، بعدا توی آمبولانس، در صحنه میدان، عملیات را اداره میکرد. در ذهنم هست بدون استثنا، فرماندهان مجروح بودند؛ خسته هم بودند. بیست روز بگذرد و شما حتی دو شبانهروز نخوابید! بیستوچندروز پیوسته جنگ، بدون هیچ خوابی، بدون اینکه یک کسی بتواند یک دراز عادی در صحنه بکشد! من دقیقا چهرهها در ذهنم هست. آمدیم کنار همین سهراه حسینیه. آنجا جلسهای بود... وقتی این جلسه در آنجا شکل گرفته بود، آن جلسه و آن تصاویر دیدنی بود، آن چشمها دیدنی بود. آن گردنهایی که حرفنزده به یک طرف میافتاد، دیدنی بود و کسی واقعاً نمیتواند آن حقیقت را نشان بدهد.
با چه رویی برگردیم؟
در همین جلسه بود که حسن باقری اعجازی انجام داد... بهدلیل خستگی فوقالعاده بچههای رزمنده، همه فرماندهان بحثشان این بود که ما نیاز به یک تنفس داریم، یکی دو هفته، سه هفته، تجدید قوا بشود، نیروی جدیدی وارد جنگ بشود، بتوانیم کار را تمام کنیم. تقریباً اتفاقنظر وجود داشت. حسن باقری بلند شد ایستاد، گفت: «کجا برویم؟ ما بیست روز است که به مردممان میگوییم خرمشهر در محاصره است. با چه رویی میخواهیم برگردیم؟» مفصل صحبت کرد. صحبتهای حسن، جوّ جلسه را عوض کرد.
١٥ هزار اسیر، شوخی نیست!
عملیات، سه شب صورت گرفت. آن عملیاتی که خداوند پیروزی بزرگ را به ما نشان داد و نصیب کرد. من همیشه در ذهنم هست که چه شد در روز آخر عملیات که آن اتفاق معجزهآسا افتاد؟ بیش از ١٥هزار نفر اسیر شدند. شوخی نیست. شما یک جمعیت ١٥هزار نفری را جلوی چشمت بیاور، ١٥هزار نفر جوان، رزمنده، جنگنده، مجهز و مسلح، درحالیکه با عقبهخودش ارتباط دارد، اینها همه بیایند تسلیم شوند! حالا غیر از هزاران نفری که به رودخانه اروند زدند، برخیها را آب برد، برخی موفق شدند خودشان را به آن طرف رودخانه برسانند و...
کامیون کامیون اسیر میآوردند...
آنقدر عدد اسرا زیادی بود که توصیه همه فرماندههان این بود که کسی به اسرا نزدیک نشود. چراکه بچههای ما توی آنها گم میشدند. تخلیه آنها بیش از یک روز و نصفی طول کشید. کامیون کامیون میآمدند اسرا را میبردند، تخلیه میکردند. در جنگ ما، یکی از جامعترین صحنههایی که میتوان آن را به اندازه یک جنگ به نسلها ارائه کرد، عملیات بیتالمقدس است. در یک جنگ نامتقارن، بهترین ایده و الگوی موفق بود. لذا این پیروزی حاصل شد و خداوند قلب امام را خوشحال کرد و آن عبارتهای حمدگونه بر زبان امام جاری شد.
انتهای پیام