روایتی از روستای بدون «حصار» ایران/ اینجا میان ابرها غوطهور است
تاریخ انتشار: ۲ فروردین ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۷۷۹۰۵۷۵
خرمآباد- «سنگتراشان» روستای بدون حصار غرب ایران، ماسولهای دیگر است که در اندرون خود تمدنی شگرف را به ودیعه دارد، جاذبههایی از زیباترین مکتب فلزکاری، تا جنگل ابر و آبشارهای ناب.
خبرگزاری مهر - گروه استانها: برای رفتن به «سنگ تراشان» باید از خرمآباد ۴۵ کیلومتری را دل به جاده سپرد و به قلب دهستان «کشور» در بخش پاپی رفت، روستایی که هر آنچه از طبیعت و تاریخ سراغ داری را به تو عرضه میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این روستای پلکانی که برای خودش ماسولهای دیگر است در غرب زیبای ایران، دامنی از زیبایی و رمز و راز را گسترانده تا برای مشتاقان پر از اسرار نهفته باشد، اسراری از عصر آهن تا عصر مفرغ!
از پشتِبامی به پشت بام دیگر و از خانهای به خانه دیگر، راه کوتاهی است که بدون حصار و دیوار میتوانی طی کنی و سراغ همسایهها و فامیل را بگیری، اینجا خبری از تکلفهای معمول نیست تا به قول شاعر «بیگمان در ده بالادست، چینهها کوتاه است...»
روستایی بکر در دل دره شگفتانگیز «کشور»
درواقع روستای سنگ تراشان مرکز دهستان «کشور» بوده و مرکز آموزشی، خدمات بهداشتی و تعاون روستایی این دهستان در این روستا قرار دارد، در جایجای روستا همچنان ردپای زندگی جاریست و پویایی و نشاط در بافت آن جریان دارد.
همچنین سنگ تراشان مرکز خرید روستاهای مجاور بوده و جاده اصلی نیز از مرکز این روستا عبور میکند، جادهای که در بالادست روستا جلوهای زیبا به آن بخشیده و راهنمای گردشگرانی است که راه به این روستای دلانگیز اسرارآمیز یافتهاند.
عطا حسن پور کارشناس میراث فرهنگی بابیان اینکه نام «سنگ تراشان» در دوره پهلوی اول بر این روستا نهاده شده است یادآور میشود: نام قدیم این روستا «او شه» و دو کیلومتر پایینتر از محل روستای فعلی بوده اما زمانی که مهندسان راهآهن میخواهند که از دره کشور راهآهن را عبور بدهند به دنبال معادن سنگ می گردند و این روستا به محلی برای تراشیدن سنگها و ساخت پلهای راهآهن و زیر ریل تبدیل میشود.
وی که با خبرنگار مهر گفتگو میکند بابیان اینکه دستاندرکاران وقت راهآهن از روستاهای اطراف بهخصوص روستای «او شه» برای ساختن راهآهن کارگر میگیرند روایت را اینگونه ادامه میدهد: در این راستا کارگران روزانه مجبور میشوند که از این معدن سنگ بتراشند و بهمرورزمان کارگران در کنار این معدن سنگ خانههای گلی میسازند و روستای فعلی با عنوان «سنگ تراشان» شکل میگیرد و مردم از محل روستای «او شه» کوچ میکنند.
روستایی با خانههای پلکانی
حسنپور بابیان اینکه آنچه امروز باعث شده روستای سنگ تراشان جزو روستاهای هدف گردشگری میراث فرهنگی قرار گیرد ویژگی توپوگرافی و ساخت منازلی بوده که به شکل پلکانی در یک شیب تند قرارگرفته است یادآور میشود: در این روستا حیاط یکمنزل پشتبام خانه بالایی محسوب میشود.
وی ادامه میدهد: منازل به یکدیگر راه دارند و همه اهالی روستا به نوعی باهم فامیل هستند و دیوار و حصاری در این روستا وجود ندارد.
این کارشناس میراث فرهنگی بابیان اینکه در داخل روستا چند درخت کهنسال بلوط وجود دارد ادامه میدهد: این درختان قبل از سکونت مردم در این روستا بوده و احتمالاً قدمت آنها حدود ۴۰۰ سال بوده و ارتفاع آنها بسیار بلند و قطور است.
بیرون آمدن محوطهای تاریخی از دلسنگ تراشان
هر چند بخشی از شهرت سنگتراشان به خاطر ساختار خانههای پلکانی آن است ولی در محافل علمی دنیا این روستا را با کشف یک محوطه پیش از تاریخ در سال ۸۳ میشناسند، جایی که عطا حسن پور به عنوان سرپرست تیم کاوش سرنخهای جدیدی از مهمترین مکتب فلزکاری این دیار کشف کرد.
وی در گفتگو با مهر می گوید: در سال ۸۴ کاوشهای باستانشناسی این منطقه آغاز شد و تا سال ۹۳ شش فصل مدام کاوش انجام گرفت که منجر به کشف دو هزار قطعه از مفرغهای اصلی لرستان و همچنین قطعات آهن، سفال و استخوان شد.
حسن پور ادامه میدهد: آخرین فصل کاوش نشان داد که این محوطه بقایای یک معبد پیشازتاریخی مربوط به سه هزار سال پیش و مورداستفاده اهالی منطقه و عشایر کوچ رو بوده و برای عبادت به آن مراجعه میکردهاند.
این کارشناس میراث فرهنگی لرستان بابیان اینکه این معبد بر سر راه یکی از بزرگترین ایل راههای استان لرستان قرار دارد میافزاید: در آخرین کاوشهای ما یک سازه مدور «سنگچین» و «خشک چین» به دست آمد و هر آنچه مفرغ از دل این محوطه تاریخی به دست آمد از درون این سنگچین مدور پیدا شد.
روستایی که ثابت کرد سازندگان مفرغ مربوط به لرستان بودهاند
حسنپور بابیان اینکه اهمیت این محوطه تاریخی ازآنجهت بوده که برای اولین بار در طول تاریخ مفرغهای لرستانی و سبک لری از این محوطه به دست آمد میگوید: هرچه که مفرغ در لرستان بهدستآمده به جز محوطه تاریخی «سرخ دم» کوهدشت همه از طریق حفاری قاچاق بهدستآمده است.
وی ادامه میدهد: در روستای سنگ تراشان ثابت شد که سازندگان مفرغ در لرستان زندگی میکرده اند.
این کارشناس میراث فرهنگی لرستان بابیان اینکه از روستای سنگ تراشان مقالات ملی و بینالمللی زیادی چاپشده است میگوید: در آینده نیز کتاب این روستا چاپ و به همه دنیا معرفی میشود.
کشف اشیا «مینیاتوری» چند سانتیمتری از دل محوطه تاریخی
حسنپور بابیان اینکه اشیا کشفشده در روستای سنگ تراشان یک ویژگی خاص دارند میافزاید: یک نمونه از اشیایی که در این روستا کشفشده اشیا «مینیاتوری» مفرغی لرستان است که فقط مختص به این محوطه بوده و در موزه قلعه فلک الافلاک نیز بعضی از آنها مانند «سر تبر»های کوچک بهاندازه هفت سانتیمتر، پیکرکهای انسانی و حیوانی بهاندازه پنجتا ۱۰ سانتیمتر، پیکرکهای دووجهی زن و مرد و شمشیرهای کوچک مینیاتوری بهاندازه شش تا هفت سانتیمتر در حال نگهداری است.
وی سخنان خود را اینگونه ادامه میدهد: محوطه تاریخی در روستای سنگ تراشان مربوط به دوره عصر آهن دو و سه و هزاره قبل از میلاد بوده است.
جنگل و دریای ابری که دره تاریخی را فرامیگیرد
این کارشناس میراث فرهنگی بابیان اینکه همچنین جنگلهای بسیار انبوه، چشمانداز بسیار زیبای دره پیرامون و پدیده نادر طبیعی دریا یا جنگل ابر که در فصل بهار و بعد از بارش باران عموماً رخ میدهد و همه دره کشور را به طول ۲۷ کیلومتر دربرمی گیرد ازجمله ویژگیهای منحصربهفرد این روستا است ادامه میدهد: همچنین ویژگی دیگر منطقه سنگ تراشان وجود دو آبشار بزرگ دائمی «وارک» و «نوژیان» و یک آبشار فصلی «اوتی» است.
حسنپور همچنین به گونههای جانوری این منطقه اشاره میکند و ادامه میدهد: زیستگاه عمده سنجاب کوهی نیز در منطقه سنگ تراشان بوده که اگر اول صبح و غروب به این منطقه بروی بهوفور این سنجابها را در آن میتوان مشاهده کرد.
کشف غاری «دست کند» با پلهها و تالارهای بزرگ
وی همچنین یکی دیگر از جاذبههای طبیعی در دره کشور را غار باستانی و دست کند «اراز» عنوان کرده و میگوید: این غار یکی از غارهای دست کند در لرستان بوده که پلههای زیادی داشته و چندین طبقه را به هم وصل و دو تالار بسیار بزرگ دارد.
این کارشناس میراث فرهنگی لرستان همچنین به وجود کوههای «هشتاد پهلو»، «توی»، «دوش سرخ» کوه بزرگ «جی لنگ» در ضلع جنوبی دره کشور اشارهکرده و یادآور میشود: همچنین در ضلع شمال دره کشور نیز کوه بزرگ «تاف»، «کوه کلا» و «اوتی» قرار دارد که این دره در پستترین نقطه دارای ارتفاع حدود ۵۰۰ متر بوده و بلندترین ارتفاع آن نیز دو هزار و ۷۰۰ متر است.
«اسفند چینی» زنان روستای سنگ تراشان
حسنپور ویژگی دیگر روستای سنگ تراشان را عبور عشایر کوچ رو عنوان کرده که هرسال از اویل پاییز و بهار از این منطقه به سمت خوزستان حرکت میکنند و میافزاید: کوچ عشایر نیز یک جاذبه گردشگری بسیار زیبا در این منطقه است.
وی همچنین به ویژگی های روستا از منظر مردمشناسی و آدابورسوم آنها مانند مراسم «اسفند چینی» که سالی یکبار زنهای روستا اسفندها را از بوتهها برای دوری از چشم بد میچینند اشاره میکند و یادآور میشود: همچنین مراسمهای قالی تکانی، عروسی، عزا، شب یلدا هنوز سنتی برگزار میشود.
این کارشناس میراث فرهنگی لرستان بابیان اینکه دره «کشور» یکی از پرآبترین درههای استان و ایران محسوب میشود میافزاید: همچنین وجود سرابهای پر آب مانند «گل ما»، «اسبی آ و»، «وارک»، «بن گلو» «اوتی» از دیگر جاذبههای طبیعی این منطقه هستند.
منبع: مهر
کلیدواژه: اداره کل میراث فرهنگی لرستان سفرهای نوروزی عطا حسن پور مجله ایران مهر بوشهر نوروز حوادث چهارشنبه سوری نوروز 97 گردشگری شهرکرد گرگان کرمانشاه مسافران نوروزی خرم آباد مشهد شیراز اردوهای راهیان نور سقوط هواپیمای ترکیه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۷۹۰۵۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیین گاوکشان
چاقویش را میگیرد سمت آفتاب. میخواهد مطمئن بشود که تیز است. تیغه چاقو، برق میزند. مثل برقی که در چشم اهالی روستاست. بعد چاقو را میکشد به گردن حیوان و خون فواره میزند. طنابهای کفنی میگذارند حیوان دست و پایی بزند. جوی خون روی خاک خشک راه میافتد و اهالی صلوات میفرستند... حالا آنها خاطرشان جمع است که امسال هم کشت و کار خوبی خواهندداشت و قنات روستا پر آب خواهد بود و آسمان خشکی نخواهد کرد. از ایران کهن تا همین امروز، سنت قربانی کردن گاو در «اسفنجان»، سنت برکتخواهی است.
سفر به اسفنجان
روستای سرسبز و زیبای اسفنجان شهرستان اسکو استان آذربایجان شرقی، نامی آشنا برای گردشگران و توریستهایی است که همه ساله از شهرها و استانهای همجوار برای تماشای یک آیین و سنت چندین ساله خود را به این روستا میرسانند. برای رفتن به روستای اسفنجان مبدأ حرکتمان تبریز است، بار و بنه سفر را بسته و دل به جاده میزنیم، حالا که بر بال قلم و کاغذ راهی روستای اسفنجان میشویم تا رسیدن به روستای بکر و زیبای اسفنجان ۶۵ کیلومتر راه در پیش داریم. بعد از طی ۳۶ کیلومتر به شهرستان اسکو میرسیم، تابلوهای نصب شده در ورودی و خروجی اسکو مسیر جاده اسفنجان را به ما نشان میدهد و بقیه مسیر نیز تا روستای اسفنجان ۲۰ دقیقهای طول میکشد تا در میان انبوه متراکم درختان گردو، سیب، زردآلو و بادام به اسفنجان برسیم. این روستای تاریخی رسمی دیرینه دارد که همه ساله اهالی روستا با مشارکت در آن به ادای نذر خود میپردازند.
قربانی در اردیبهشت
فروردینماه که به پایان میرسد و رقص شکوفههای اردیبهشتی دامن دشت و طبیعت را مسحور زیبایی خود میکند، مردمان این دیار نیز در سی و ششمین روز بهار که اولین هفته اردیبهشت ماه میشود، طبق رسم چندین ساله پدران و نیاکان خود با قربانی کردن گاو و ادای نذر سالی پر از برکت و حاصلخیزی را برای مردمان روستا طلب میکنند. ذبح گاو دراندیشه مردم پاک سرشت و پاک نهاد این روستا برای شکرگزاری و دوری از هر نوع حوادث و بلایای طبیعی و درخواست برای بارش باران و نزول رحمت واسعه الهی است.
چنان که مردم محلی میگویند رسم قربانی کردن گاو از همان قدیم الایام مرسوم بوده است و در پنجشنبهای که به سی و ششمین روز بهار میرسد، ادای نذر قربانی کردن گاو با مراسم و تشریفات خاصی صورت میگیرد و مهمترین کاری که اهالی روستای اسفنجان بعد از ذبح گاو قربانی انجام میدهند این است که حتماً باید از گوشت گاو، کوفته درست کرده و میل کنند. قربانی کردن گاو ریشه در باورهایی دارد که از اعتقادات دینی اهالی این روستا سرچشمه میگیرد. مردم روستا معتقدند حالا که خورشید بهاری بعد از یک زمستان سرد و سوزناک دامنههای سهند بر دشت و دامن طبیعت روستا سلامی دوباره میکند و با گرمی روحبخش خود طراوت و تازگی را به روستا هدیه میدهد ما نیز با قربانی کردن گاو شکرگزاری کرده و رفع بلایا و حاصلخیزی مزارع کشاورزی را از خدای مهربان طلب کنیم.
این رسم آن چنان در این روستا ریشهدار است که بسیاری از افراد و گردشگران برای خوردن کوفته خود را به این روستا میرسانند تا هم شاهد دیدن این مراسم سنتی باشند و هم کوفته دستپخت بانوان مهربان و خونگرم روستای اسفنجان را نوش جان کنند.
در کنار قنات
مراسم قربانی کردن گاو از صبح روز پنجشنبه بعد از ادای نماز صبح شروع میشود. یک یا دو روز قبل گاو مورد نظر توسط نذورات که توسط اهالی روستا جمعآوری شده خریداری میشود. بزرگان و ریش سفیدان روستای اسفنجان گاو مورد نظر را با ذکر سلام و صلوات و خواندن دعای توسل و ذکر در کوچهها و محلات روستا میگردانند، طبق این رسم و رسوم تعدادی از جوانان روستا از قبل انتخاب میشوند تا اگر اهالی نذری داشته باشند در هنگام گرداندن گاو در محلههای روستا آنها را جمعآوری کنند. هنگامی که عطر و بوی اسپند و صدای صلوات در کوچههای روستا میپیچد هر لحظه بر تعداد شرکتکنندگان در این مراسم افزوده میشود. زنان و مردان یکی یکی از خانهها بیرون آمده و گاو قربانی را همراهی کرده و دعا میخوانند و ذکر میگویند. آنها معتقدند قربانی کردن گاو در اوایل اردیبهشت سبب کاهش بلایای طبیعی، مهار بادهای سیاه و هر نوع آسیب و گزند از روستا شده و سبب افزایش رزق و روزی و بارندگی و سرسبزی میشود.
گرداندن گاو در روستا تا ظهر طول میکشد، ریش سفیدان قصه کهن این رسم و رسوم را برای گردشگران تعریف میکنند و از پویایی این مراسم و مشارکت اهالی روستا و اینکه بسیاری از آنها در این روز حاجت روا میشوند، سخن میگویند. در یک سوی دیگر روستا تعدادی از جوانان در کنار قنات پرآب در انتظار رسیدن گاو قربانی بر سر قنات هستند. اهالی روستا بعد از گرداندن گاو قربانی در روستا و جمع کردن نذورات مردمی آن را به سوی قنات پرآب روستا میبرند تا گاو از آب قنات نوشیده و سیراب شود. به باور اهالی روستای اسفنجان گاو قربانی زمانی که از آب قنات مینوشد تا سیراب شود خداوند به حرمت این قربانی شادی، طراوت و حیات مجدد را به طبیعت و زندگی روستایی میبخشد و آنها از خوان نعمت الهی بهرهمند میشوند، به همین علت اهالی روستا تا وقتی که گاو به طور کامل از آب قنات سیر نشده باشد منتظر او میمانند.
خون در جوی
بعد از اینکه گاو از آب قنات سیراب شد اهالی روستا آن را به سوی زیارتگاه روستای اسفنجان که به« پیرسنگ» مشهور است میبرند. این زیارتگاه در ضلع جنوب شرقی روستا واقع شده است. جوانان و ریش سفیدان روستا با مشارکت همدیگر گاو قربانی را سه دفعه به دور زیارتگاه پیرسنگ میگردانند و صلوات میفرستند. هر کدام از اهالی روستا به ذکر و راز و نیاز پرداخته و حاجتهای خود را از خداوند طلب میکنند. بعد از زیارت مقبره «پیر سنگ» اهالی گاو قربانی را به طرف کوه« قربانگاه» که در زبان محلی به « قوربان داغی» مشهوراست میبرند. این کوه در دو کیلومتری زیارتگاه « پیرسنگ» قرار دارد. طی زمانی که گاو قربانی به کوه «قربانگاه» میرود تعدادی از جوانان در محل « قربانگاه» جوی آبی حفر میکنند تا خون قربانی بعد از ذبح شدن در این جوی جریان پیدا کند. حالا قربانی به کوه «قربانگاه» رسیده است و قصاب به کمک جوانان میخواهد قربانی را ذبح کند. حالا روحانی روستا آیاتی از قرآن کریم و دعاهایی برای قبولی نذر اهالی روستا میخواند و همگی باهم دعا میکنند. اهالی روستای اسفنجان از خداوند میخواهند سالی پربرکت، پر از رزق و روزی و سالی به دور از خشکسالی داشته باشند.آنها باران رحمت الهی را طلب میکنند تا جان و دل خود را زیر باران رحمت الهی شستوشو دهند و خداوند را به خاطر ارزانی کردن نعمتهایش شاکر و سپاسگزار باشند. حالا قربانی ذبح میشود و خونش آرام آرام در بستر جویی که جوانان ایجاد کردهاند، جاری میشود. بعد از ذبح گوشت قربانی در بین اهالی روستای اسفنجان و روستاهای همجوار تقسیم میشود و اهالی روستا طبق رسمی دیرینهای که دارند از گوشت قربانی برای شام خود کوفته درست کرده و میل میکنند.
افسانه اسفنجان
آیین کهن قربانی کردن گاو در اسفنجان، افسانهای هم دارد؛ افسانهای که در میان اهالی، سینه به سینه نقل شده است.
میگویند در زمانهای قدیم، جنگی میان اهالی اسفنجان و شماری از بیگانگان رخ میدهد. در این جنگ، شماری از مهاجمان کشته میشوند و شماری زخمی. زخمیها در بیرون روستا افتاده بودند اما پیر روستا ممنوع کرده بود که کسی از اهالی به کمک زخمیها برود. آنها به تاوان تهاجمشان، باید زجر کشیده و مرگ را بپذیرند. در این میان، دختری مهربان از اهالی اسفنجان، تصمیم میگیرد به کمک زخمیها برود. او با وجود آنکه میداند پیر روستا، این کار را منع کرده مخفیانه به کمک زخمیها میرود. او برایشان آب میبرد و زخمهایشان را میبندد. کار رسیدگی به زخمیها چند روزی طول میکشد و برادران دختر، به رفتار خواهرشان شک میکنند و تصمیم میگیرند او را تعقیب کنند. صبح فردا برادرها، مخفیانه خواهرشان را زیر نظر میگیرند و وقتی میبینند او از روستا بیرون رفته و خود را به محل جنگ، جایی که زخمیها آنجا افتادهاند، رسانده، میفهمند که خواهرشان، حرف پیر را زیر پا گذاشته است. آنها این کار خواهرشان را خیانت میدانند و تصمیم میگیرند او را بکشند.
از آن طرف، خواهر در حال رسیدگی به زخمیهاست که صدای برادرانش را میشنود و میفهمد که آنها به کار او پی بردهاند و میخواهند به تاوان این سرکشی، او را بکشند. دختر به طرف کوه فرار میکند و برادرانش در پی او میدوند. دختر میخواهد بگوید «یا هو پناهم بده»، اما به اشتباه میگوید «یا کوه پناهم بده» و کوه دهان باز میکند و دختر را در خودش میگیرد. دختر به درون زمین فرار میکند اما موهایش از زمین بیرون میمانند. برادران سر میرسند و میفهمند که خواهرشان در زمین پناه گرفته است؛ آنها هر چه میکوشند نمیتوانند با کشیدن موها، خواهرشان را از زمین بیرون بیاورند. شب میشود و برادران به روستا برمیگردند و آماده میشوند تا فردا با بیل و کلنگ برگردند و خواهرشان را از دل زمین بیرون بیاورند.
شب، آسمان طوفانی میشود. بادی سهمگین برمیخیزد و نزدیک است که باغها و خانههای مردم اسفنجان را خراب کند. طوفان چندین و چند شبانهروز به طول میانجامد. برادران دختر میفهمند که در حق خواهرشان، نامهربانی کردهاند. آنها از کارشان پشیمان میشوند اما طوفان همچنان ادامه دارد. یکی از همان شبها پیرزنی در روستا دختر را در خواب میبیند. دختر میگوید: مادرم زمین امر کرده که اگر میخواهید طوفان آرام بگیرد، باید گاوی را در نزدیکی جایی که من در زمین فرو رفتهام قربانی کنید. سپس جویی بکنید تا خون گاو در این جوی جاری بشود و به موهایم برسد و موهایم را رنگ کند. فقط در این صورت است که باد آرام خواهد گرفت. اهالی اسفنجان، فردا صبح، گاوی را انتخاب میکنند و او را با عزت و احترام به نزدیکی همانجایی میآورند که موهای دختر بیرون است. آنها گاو را قربانی میکنند و جویی میکنند تا خون گاو به موهای دختر برسد و موهایش را رنگ کند. موهای دختر که رنگ خون میگیرد، طوفان فروکش میکند.
اهالی اسفنجان، از آن موقع، هر سال در موعدی که دختر در دل زمین پناه گرفته، گاوی را قربانی کرده و خونش را در جوی جاری میکنند؛ این موعد، در سی و ششمین روز بهار است؛ زمانی که بادی گرم میوزد که در سرتاسر منطقه، به باد اسفنجان معروف است.
معصومه درخشان