Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-04-28@20:21:11 GMT

ترامپ سرانجام در برجام می ماند - علی نصیری

تاریخ انتشار: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۴۱۷۷۱۹

ترامپ سرانجام در برجام می ماند - علی نصیری

امروزه رسانه های جهان در کنار موضوعات محلی، بطور خاص به یک موضوع بین المللی بیش ازهمه متمرکزند و آن توافق جامع قدرت های هسته ای جهان با ایران (برجام) است، چرا که پیش بینی می کنند تعیین تکلیف نهایی برای آن تاثیر به سزایی در بسیاری معادلات سیاسی و به ویژه اقتصادی جهان خواهد گذاشت.

اگرچه طی دو هفته اخیر در ظاهر عمده توجه آنها بر چگونگی مذاکرات صلح در شبه جزیره کره و احتمال زیاد دیدار کیم جونگ اون و دونالد ترامپ رهبران کره شمالی و آمریکا بوده است، اما هیچ کشوری جز ژاپن و یا شاید کره جنوبی در باره این مذاکره دغدغه پنهان ندارند، چون همه می دانند که ابزارهای لازم برای برگزاری آن فراهم است و نتیجه نهایی آن نیز از همین ابتدا قابل پیش بینی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


اما با توجه به تغییراتی سیاسی یکی دو هفته اخیر در خاورمیانه و نیز تغییرات اقتصادی در قیمت جهانی انرژی های فسیلی به ویژه در سازمان تولید کنندگان نفت (اوپک) که به اعتقاد تحلیلگران بیشترین تاثیر را از رقابت سیاسی و اقتصادی عربستان و ایران در این کارتل نفتی می پذیرد و نیز تصمیم آمریکا برای تولید بیشتر نفت موجب شده است تا تعیین تکلیف برای برجام برای تصمیم سازان سیاسی و اقتصادی و بالتبع تحلیل گران سیاسی و اقتصادی در رسانه های بین المللی هر روز اهمیت بیشتری بیابد.
رسانه هایی که با قدرت نرم می کوشند منافع کشورهای خاص را در این تحولات پی جویی کنند و برای نیل به هدف از هیچ تلاشی ولو مسموم برای این جریان سازی کوتاهی نمی کنند.
تردیدی وجود ندارد که هر یک از ما ایرانی ها نیز به رغم قرار گرفتن در همین فضای مسموم رسانه ای، باید در بررسی تحولات پیرامونی، به فرجام خوش برای پروژه و در واقع نفع ملی بلندمدت خویش در برجام بیاندیشیم، چون بخوبی شاهدیم که چگونه یک چشم جهان به دیدار سران کره شمالی و آمریکا و چشم هوشیارتر دیگر بر برجام خیره شده است.
درست است که بین برجام و پرونده کره شمالی مشابهت زیادی وجود دارد و شاید بتوان دستاوردهای مشترک و مشابهی را از هردوی آنها هم برای آمریکا و هم برای جهان پیش بینی کرد، اما فراموش نشود که نه نگاه همیشگی آمریکا به دو کشور ایران و کره شمالی یکی است و نه مسائلی که برای هریک از این کشورها در ابعاد مختلف سیاسی-ایدئولوژیکی، اقتصادی، فرهنگی و تمدنی مترتب است با دیگری شباهت کامل دارد.
یعنی براحتی نمی توان تحولات پیرامون کره شمالی در شرق آسیا را که ظاهرا یک معادله یک مجهولی است، با معادلات چند مجهولی که در گوشه دیگری از کره زمین در خاورمیانه و ایران در جریان است یکی فرض کرد و راه حل و نحوه تصمیم گیری دولتمردان آمریکا برای کنارآمدن با رهبران کره شمالی را برای نحوه تعامل آنها با ایرانیان یکی دانست.
پس جوسازی بسیاری از رسانه ها و رویکرد حداکثری تحلیل گران آنها در قبال برجام نمی تواند درست باشد، مبنی بر اینکه مثلا آمریکا به راحتی بخواهد به یک رویارویی جدی با ایران بیاندیشد و یا رهبران ایران قدرتمند را همچون رهبر کره شمالی به لحاظ اقتصادی ضعیف، به تسلیم بی قید و شرط در برابر خواسته های خود و یا خوسته های اعراب و صهیونیست ها وادار دارد.
آنچه که مسلم است اینکه رئیس جمهوری آمریکا برجام را نه حتما در 22 اردیبهشت، بلکه در یک پروسه زمانی طولانی تر تایید خواهد کرد، زیرا می کوشد با ملمع گذاشتن موضوع برجام تا اطلاع ثانوی و با توجه به بازی های سیاسی و اقتصادی که در منطقه خاورمیانه راه انداخته است از فرصت های فرضی بهره برداری از کشورهای عربی منطقه، بازی گرفتن رقبا و شرکای بین المللی حسن استفاده را کرده و اعلام عمومی تایید برجام را به بعد واگذار کند.
پس صرف نظر از این نوع مدیریت تحولات منطقه توسط دولت آمریکا، هنوز می توان به تایید برجام امیدوار بود، زیرا به رغم فضای مسموم رسانه ای و مبهم فضای پیرامون این توافق بین المللی، هنوز صداها و نورهای ضعیفی از برخی حوادث منطقه ای و بین المللی و نیز در تغییرات در هژمونی های تاثیرگذار بر معادلات بین المللی و به ویژه تحولات داخلی خود آمریکا به گوش و چشم می رسد که همگی حکایت از عدم اتخاذ یک تصمیم متهورانه از سوی ترامپ برای خروج از برجام و یا احتمال راه انداختن یک رویارویی نظامی در منطقه دارند.
در رد دیدگاه برخی باید گفت که براساس شواهد سیاسی هنوز معلوم نیست واشنگتن و پایتخت های اروپایی همپیمان آن همچنان راضی به خروج از برجام باشند و یا همپیمانان منطقه ای واشنگتن همچون تل آویو (به غیر از برخی پایتخت های عربی) و رقبای بین المللی آن مثل پکن و یا مسکو بخواهند به گونه ای عمل کنند که روند تحولات در این منطقه به تقابل نظامی میان تهران و واشنگتن و یا به بروز یک جنگ چندملیتی بیانجامد.
صرف نظر از اهداف برخی کشورهای جنگ طلب و 'بحران زی' و 'بحرانزای' منطقه همچون رژیم صهیونیستی و تبلیغات رسانه های بین المللی متاثر از آنها، باید دید آیا منافع سیاسی و اقتصادی امروز و یا آینده نزدیک آمریکا اقتضا می کند تا دولتمردان آن کشور بخواهند خود را وارد یک جنگ فراگیر ویرانگر و برهم زننده نظم جهانی کنند، جهانی که واشنگتن همچنان قدرت بلامنازع آن است؟
در هر حال تحولات شبه جزیره کره با مدیریت جدید آمریکا جریان دارد اما موضوع ایران و قضاوت ها و تصمیم گیری برای برجام با توجه به معادلات بین المللی پیش رو هنوز نهایی نشده است تا بتوان با قطعیت در باره آن سخن گفت، اما برای قضاوت پیشدستانه درباره سرنوشت آن باید هر دو موضوع شبه جزیره کره و برجام ایران را از زاویه های مختلف و رویکرد بازیگران منطقه ای و بین المللی اصلی آن بررسی کرد.
نخست اینکه اگرچه برخی تصمیم گیری های داخلی و بین المللی ترامپ او را فردی کاسبکار، نابخرد و با شم سیاسی ناکافی در اداره امور داخلی کشورش و (به عنوان رئیس جمهوری قدرتمندترن کشور جهان) برای مدیریت مشارکتی امور بین الملل بسیار ضعیف معرفی می کنند، اما باید گفت همین روحیه کاسبکارانه یک دولتمرد می تواند نتایج قابل توجهی هم بر سیاست داخلی و هم سیاست جهانی داشته باشد.
یعنی باید احتمال این موضوع را داد که او با همین روحیه کاسبکارانه بخواهد برای نیل به حداکثر منافع اقتصادی، یکباره تصمیم بگیرد برخلاف جوسازی های سیاسی رسانه های بین المللی همچون پروند کره شمالی جهان را بار دیگر در پرونده ایران به گونه ای دیگر حیرت زده کند.
پس با توجه به موارد فوق و با یک حساب سرانگشتی ساده می توان گفت بعید است ترامپ کاسبکار با در نظر گرفتن دستاوردهای سیاسی و اقتصادی اخیرش در شرق آسیا (صلح احتمالی دو کره) و در خاورمیانه (دوشیدن دول عربی) و به ویژه به سبب بحرانی که در داخل کشورش بر سر پرونده دخالت روسیه در انتخابات آمریکا و نیز 'ارتباط غیرمتعارف او با معشوقه های موقتش' با آن دست و پنجه نرم می کند، بخواهد با یک اقدام متهورانه برای حل غیرمعقول و چکشی موضوع پرونده هسته ای ایران، هم به سادگی آن دستاوردها را از بین ببرد و هم زمینه ماندگاری بیشتر خود در قدرت و حتی برای دوره بعدی ریاست جمهوری کشورش و به طریق اولی ماندن در صحنه سیاست جهانی را نابود کند.
همین عقل کاسبکارانه اقتضا می کند او به ترمیم اعتبار و وِجهِه مَلکوک و معیوب داخلی خود بپردازد و با اتخاذ یک تصمیم بین المللی معقولانه و صلح آمیزتر، زمینه اعتراضات داخلی و حتی بین المللی نسبت به خود را کم کرده و ضریب آسیب پذیری خود هم در داخل و هم در سطح جهان را به صفر برساند.
شواهد نشان می دهد که او می رود تا با انجام موفقیت آمیز مذاکره با رهبر کره شمالی، بر برخی خطاهای سیاست داخلی و حتی خارجی قبلی و فعلی خود سرپوش گذاشته و با دستکاری در تصمیمات نهادهای بین المللی به نحوی وانمود کند که واقعا شایسته دریافت جایزه صلح بین المللی است.
زیرا به خوبی می داند با دریافت یک جایزه صلح جهانی می تواند براحتی افکار عمومی آمریکا و جهان را برای صلح طلب نشان دادن خود اقناع کند و هم بهانه ها را از دست معترضین داخلی از جمله 'اف بی آی' و نهادهای اطلاعات و امنیت کشورش برای پیگیری بیشتر پرونده های پیش رو و یا پرونده های احتمالی بعدی بگیرد و همچنان بقای خود را برای دوره بعد ریاست جمهوری کشورش تضمین کند.
او حتی با همین روحیه مثال زدنی کاسبکارانه برای نیل به این هدف اقدامات نرم افزاری لازم را هم از طریق دوستان و هم به واسطه رقبای داخلی آغاز کرده است، بطور مثال بی ربط نبود که 'لیندسی گراهام' سناتور جمهوریخواه آمریکا که قبلا ترامپ را فردی نالایق توصیف می کرد، جمعه گذشته تغییر نظر داده و او را به دلیل نحوه مدیریت مسائل کره شمالی شایسته دریافت جایزه صلح نوبل معرفی کرد.
به گزارش شنبه گذشته روزنامه 'یو اس ای تودی'، گراهام که یک نامزد دیگر جمهوریخواهان کشورش در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 بود در توئیتی نوشت: 'ترامپ ماهرانه توانست کره شمالی و چین را در باره جدیتش در ایجاد تغییر قانع کند. اگرچه هنوز به این تغییر نرسیده ایم اما اگر چنین اتفاقی بیفتد، ترامپ شایسته دریافت جایزه صلح نوبل است'.
رویترز هم شنبه گذشته آورده بود: 'گراهام تنها فرد نیست که خواستار دریافت جایزه صلح نوبل توسط ترامپ است، چرا که 'لوک مِسر' نماینده جمهوریخواه دیگر از ایالت ایندیانا نیز این موضوع را مطرح کرده است'.
مِسر که حتی برای دستیابی به کرسی سنا رقابت می کند گفته است در حال جلب حمایت کنگره برای نامزدی رسمی ترامپ برای فراهم کردن زمینه دریافت این جایزه است.
پس باید اذعان داشت که ترامپ و مشاورانش به خوبی می دانند برای نیل به این هدف بزرگ دو منظوره در سیاست داخلی و خارجی (منادی صلح بودن ترامپ)، بیش از آنکه به کنار آمدن واشنگتن با پیونگ یانگ نیازمند باشند، محتاج آنند تا به هر نحو ممکن با تهران نیز کنار بیایند، زیرا می دانند که جمع کردن دو موضوع 'صلح با کره شمالی' و 'جنگ با ایران' در نزد افکار عمومی آمریکا و حتی جهان نه تنها دشوار، بلکه بعد از تبدیل این جنگ احتمالی به یک جنگ گسترده تر چندملیتی به ویژه تحت القائات جنگ افروزانه برخی پایتخت های خاص منطقه از جمله تل آویو و ریاض، بسیار هم غیرممکن خواهد بود.
مشاوران اصلی ترامپ به خوبی می دانند که اگر چه صلح با کره شمالی دستاورد مهمی برای ترامپ و کسب جایزه صلح خواهد بود، اما این برای اقناع کامل افکار عمومی جهان کافی نیست مگر اینکه بتواند این صلح را در خاورمیانه همیشه ملتهب نیز تسری ببخشد؛ پس برافروختن آتش جنگ در خارومیانه نه تنها جایزه صلح او، بلکه همه دستاوردهای سیاسی و اقتصادی آمریکا و شرکا و خاک خاورمیانه را نیز در خود خواهد سوزاند.
صرف نظر از این جایزه صلح احتمالی مورد نیاز ترامپ، مقامات آمریکا با شناختی که از رویکرد جهانی نسبت به روحیه صلح دوستی ایرانیان در سطح جهان، توانایی های آنها و به ویژه با توجه به عمق راهبردی ایران در خاورمیانه دارند به خوبی می دانند که چنانچه بخواهند دست به اقدامی نابخردانه علیه تهران بزنند، بی تردید نه تنها با عواقب ناگواری روبه رو خواهند شد بلکه بی تردید مستوجب شماتت دائمی تاریخی هم هموطنان خود و هم جهانیان خواهند بود.
چون امروزه جهانیان به دلیل پیشرفت های نوین ارتباطاتی و اطلاعاتی بخوبی از کمیت و کیفیت دمکراسی دینی جامعه ایران آگاهند و حتی نمی توانند گزارشات و قضاوت های مثبت اصلی و مکرر نهادهای بین المللی در باره ایران را نادیده بگیرند، در عین حال هم نمی توانند از اقدامات حمایتی دول عربی از تروریست ها در سراسر جهان براحتی چشم پوشی کنند.
ایز اینرو، رئیس جمهوری آمریکا از یک سو می داند که نهادهای ناظر بین المللی همچنان بر پایبندی ایران به مفاد برجام صحه می گذارند، از سوی دیگر مطمئن هست که سران اتحادیه اروپا هریک جداگانه و بصورت واحد در قالب اتحادیه اروپا درباره این موضوع اظهار نظر کرده و بر پایبندی کشورهاشان بر این توافق و نیز همبستگی در تصمیم گیری نهایی در این خصوص تاکید دارند.
بنابراین، با توجه به سرسختی جدید اروپایی ها بعید است آمریکا بخواهد این شریکان سنتی خود را تنها بگذارد، چرا که می داند احتمالا درصورت تحریم ایران و تنبیه تحریم شرکت های اروپایی معامله کننده با ایران، با واکنش تنبیهی اقتصادی اروپایی ها علیه شرکت های آمریکایی که عمدتا از شرکای همیشگی خودش هستند، روبرو خواهد شد.
از سوی دیگر مشاوران رئیس جمهوری آمریکا با در نظرگرفتن همه ابعاد وجودی رقیبان اصلی کشورشان یعنی چین و روسیه، به خوبی می دانند این دو کشور به دلایل مالی و اقتصادی هرگز به فکر جنگ افروزی علیه منافع آمریکا نبوده و به هیچ وجه حاضر به قبول یک خطر عمده رویارویی با آمریکا با ایران و یا شکل گیری یک جنگ جهانی نیستند.
چون ترامپ خود بخوبی شاهد است که شی جی پینگ و ولادمیر پوتین همتایان چینی و روسی او بیش از آنکه به دنبال یک پیروزی نظامی در منطقه ای چون کره شمالی در همسایگی خود باشند، بیشتر درصدد کسب منافع حداکثری مادی از بحران های موجود در جهان هستند.
او می داند که سیاست نظامی گری کره شمالی همچون اختلاف سیاسی آمریکا با کوبا رنگ باخته است و حتی رقیب بزرگتر اقتصادی یعنی چین نیز دیگر به رویارویی نظامی با آمریکا فکر نمی کند، پس چرا او باید بجای تلاش برای نجات اقتصاد کشور به فکر راه اندازی جنگی باشد که نافی ادعای صلح دوستی اوست.
او همچنین در بحران خاورمیانه به خوبی شاهد بود که چگونه روسیه به دلیل ضعف اقتصادی و چالش های سیاسی داخلی به رغم رجز خوانی علیه غرب و اعضای پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) نتوانست حتی در برابر سرنگونی جنگنده خود در سوریه توسط ترکیه و حتی ترور دیپلمات ارشدش در آنکارا یک واکنش درخور نشان دهد.
بنابراین، پیش بینی می شود که دولت ترامپ برخلاف همه رجزخوانی ها علیه برجام (که شاید تاکتیکی باشد)، سرانجام با یک چرخش اساسی در سیاست منطقه ای خود بخواهد بعد از بهره برداری مالی از کشورهای عربی منطقه، موضع فعلی خود نسبت به برجام را تغییر دهد، تا از این طریق هم از هدایت ایران به سمت رقیبان اصلی یعنی چین و روسیه جلوگیری کند، همانگونه که ظاهرا تلاش می کند با هدایت کره شمالی دارای ضعف های شدید اقتصادی به سمت وحدت با کره جنوبی و ژاپن و شکل دهی یک کره واحد تحت سیاست های غالب سئول، شبه جزیره کره را از دامن این دو رقیب خارج سازد.
در عین حال شواهد حاکی است که سه دولت گذشته آمریکا نیز طی یک دهه گذشته بیشتر به دنبال حفظ وضع موجود در منطقه خاورمیانه بودند و هرگاه که خواستند در تحولات پس از انقلاب های عربی منطقه دخالت کنند، محدود عمل کرده و تا زمانی که می دیدند منافع حیاتی آمریکا مورد تهدید قرار نگرفته به دنبال گسترش درگیری ها نبوده اند.
دولت ترامپ نیز با توجه به نقطه ضعف های سیاسی و اجتماعی خودش به خوبی می داند که برای ماندن در سیاست باید همچنان از سیاست های دو دولت قبلی تبعیت کند، به همین دیلیل در اقدام اخیر آمریکا برای تجاوز به خاک سوریه نیز دیدیم که او به جای اقدام یک جانبه علیه دمشق سعی کرد با همدست تراشی از رهبران اروپایی، افکار عمومی جهان را کاملا علیه خود نکند.
قابل توجه تر اینکه دولت ترامپ در این مسیر حتی پا فراتر گذاشته و برخلاف رهبران قبلی در یک اقدام ناباورانه سعی کرده است با اتخاذ نوعی تنش زدایی سیاسی و نظامی جدی و البته با هدف نیل به اهداف اقتصادی بزرگتر، همه سنگ های اختلاف خود با یک دشمن تا دندان مسلح به توانایی های موشکی و هسته ای همچون کره شمالی را هم کنار گذاشته و با رهبر آن از در دوستی درآید.
چون او همچون سه رئیس جمهوری قبلی کشورش می داند واشنگتن امروزه هیچ رقیب جدی نظامی ندارد و همین نگاه دلیلی بود تا آنها به یک تقابل نظامی گسترده در جهان فکر نکنند و از نظامی گری صرفا برای “تنظیم معادلات منطقه ای” و “فروش اسلحه” در شرایط بحرانی استفاده کنند، همانگونه که این بار با فروش تسلیحات به اعراب عمل کردند.
پس در خصوص برجام باید گفت که اهمیت این توافق بین المللی برای آمریکا اگر بیش از ایران نباشد کمتر از آن هم نخواهد بود، لذا خروج احتمالی واشنگتن از آن برجام بیش از آنکه به یک اقدام و عمل سیاسی منجر گردد، یک بازی سیاسی با هدف امتیازگیری آمریکا از ایران، کشورهای عربی منطقه و از مجموعه بازیگران سیاسی در سطح بین المللی خواهد بود، اقدامی که رهبری آمریکا بی تردید می کوشد آنرا برای جلب منافع اقتصادی بیشتر به گونه ای خاص مدیریت کند.
پس ترامپ برای خروج از برجام نه تنها اقدامی صورت نمی دهد، بلکه برای توجیه این اقدام خود نزد ریاض و تل آویو، اعلام خواهد کرد که بعد از همفکری با اروپا و روسیه و چین (اعضای اصلی سازمان ملل) دست به چنین کاری که مطلوب شرکا و مشتریان منطقه ای آمریکا نیست، دست زده است تا در این بازی نیز توپ را در زمین شرکای خود بیاندازد.
با همه این تفاصیل، حتی اگر ترامپ روزی بخواهد برای جلب توجه ریاض و تل آویو عملی علیه ایران انجام دهد، بی تردید آن اقدام خارج از مفاد اصلی برجام نخواهد بود و صرفا محدود به تعیین یک سری شروط جدید برای فعالیت های موشکی ایران (طبق طرح مکرون) خواهد بود تا از این طریق هم نظر شرکای اروپایی را برای همدست یابی جلب کرده باشد و هم به شرکا و مشتریان منطقه ای خود نشان دهد که حداقل یک اقدام جدید علیه ایران صورت داده و مهم تر از همه اینکه از یک جنگ ویرانگر منطقه ای که همه دستاوردهای داخلی خودش و هم منافع بین المللی آمریکا را نابود می کند، جلوگیری کرده باشد.
کارشناس خاورمیانه خبر ایرنا

منبع: ایرنا

کلیدواژه: سياسي برجام 97 ترامپ برجام علي نصيري

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۴۱۷۷۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رایزنی سئول و واشنگتن درباره تقسیم هزینه‌های حضور سربازان آمریکایی

مذاکره کننده ارشد واشنگتن گفت مقامات ایالات متحده و کره جنوبی دیدگاه‌های مربوط به یک توافق جدید در مورد تقسیم هزینه‌های حضور نیروهای آمریکایی در کره جنوبی را مورد بحث قرار دادند و در صورت لزوم به مشورت ادامه خواهند داد.

به گزارش ایسنا، آمریکا و کره جنوبی ماه گذشته میلادی نمایندگانی را برای آغاز مذاکرات زودهنگام با هدف اجرای یک توافق جدید در سال ۲۰۲۶ معرفی کردند.

به نقل از خبرگزاری رویترز، رسانه‌های کره جنوبی گزارش کردند که هدف از این گفت‌وگو دستیابی به توافق پیش از هر گونه بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید است که در دوران ریاست جمهوری خود سئول را به «سواری گرفتن از قدرت نظامی آمریکا» متهم کرده بود.

«لیندا اسپچت»، مذاکره کننده ارشد آمریکایی پیش از نخستین دور مذاکرات در هاوایی که سه شنبه تا پنجشنبه برگزار می‌شود، گفت واشنگتن به دنبال یک نتیجه عادلانه و برابر است.

وی افزود: «آمریکا و کره جنوبی دورنماهای خود را برای این نشست مطرح کرده‌اند. ما تا هر زمان که لازم باشد به رایزنی‌ها ادامه می‌دهیم.»

یک مقام ارشد دولت بایدن ماه گذشته میلادی اعلام کرد مذاکرات در مسیر و زودتر از موعد مقرر انجام شده، اما ایالات متحده انتخابات ریاست جمهوری نوامبر را به عنوان«مهلت جدی» نمی‌بیند.

بیش از ۲۸ هزار نیروی آمریکایی در کره جنوبی به عنوان بخشی از تلاش‌ها برای بازدارندگی در مقابل کره شمالی مجهز به سلاح هسته‌ای مستقر هستند.

در دوران ریاست جمهوری ترامپ، آمریکا و کره جنوبی پیش از دستیابی به توافقی برای افزایش مشارکت سئول در افزایش ۱۳.۹ درصدی هزینه‌های حضور نیروهای آمریکایی در کره جنوبی چندین ماه دچار تنش بودند. بر اساس قرارداد ۲۰۱۹، کره جنوبی حدود ۹۲۰ میلیون دلار برای این مساله در سال پرداخت می‌کرد اما ترامپ از سئول خواست تا این مبلغ را در سال به پنج میلیارد دلار برساند.

قرارداد کنونی در سال ۲۰۲۵ منقضی می‌شود.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • پیشی گرفتن ترامپ از بایدن در نظرسنجی‌ها
  • عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود
  • روزنامه شرق: بهترین فرصت مذاکره مستقیم با آمریکا را از دست ندهید! / اجرای برجام و FATF اولویت نظام پس از عملیات وعده صادق
  • کمک‌ های جدید آمریکا چه معنایی برای اوکراین و پوتین دارد؟
  • کمک‌های جدید واشنگتن چه معنایی برای کی‌یف و پوتین دارد؟
  • محمد صدر: ایران با اسرائیل درگیر نشد، با ناتو رو در رو شد
  • رایزنی سئول و واشنگتن درباره تقسیم هزینه‌های حضور سربازان آمریکایی
  • اعلام تحریم‌های جدید آمریکا و انگلیس علیه ایران/ افتتاح سرکنسولگری ارمنستان در تبریز/ افشای جزئیات تماس اخیر ترامپ و بن سلمان/ تکذیب ازسرگیری مذاکرات با عربستان از سوی انصارالله
  • اعلام تحریم‌های جدید آمریکا و انگلیس علیه ایران/ افتتاح سرکنسولگری ارمنستان در تبریز/ افشای جزئیات تماس اخیر ترامپ و بن سلمان/ تکذیب از سرگیری مذاکرات با عربستان از سوی انصارالله
  • طرح مشاوران ترامپ برای مجازات کشور‌هایی که دلار را کنار می‌گذارند