روی دیگر تاثیرات فناوریها در زندگی انسان
تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۱۴۸۷۳۲
ایتنا - امروز، نمیتوان زندگی را بدون اینترنت و فناوریهای مربوط به آن تصور کرد اما روی دیگر سکه اختلالاتی است که تکنولوژی در زندگی انسان امروزی ایجاد می کند.
با فراگیر شدن اینترنت و فناوری اختلالات جسمی و روحی مختلف میان کاربران در حال افزایش است این اختلالات از فناوری زدگی گرفته تا سندروم صدای موبایل، زندگی کاربران را تحت تاثیر قرار داده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فناوری و اینترنت راههای بسیار زیادی برای کسب و گسترش دانش در برابر انسان گشوده و به جزیی جدایی ناپذیر از زندگی انسان مدرن تبدیل شده است. دستیابی به منبع عظیم و سریع اطلاعات سبب می شود افراد بتوانند با یک کلیک به دنیایی از اطلاعات دسترسی یابند یا با دوستان و خانواده خود در آنسوی کره زمین ارتباط برقرار کنند.
هیچ یک از امکانات بدون اینترنت و رشد فناوری ممکن نبود. اما روی دیگر سکه اختلالاتی است که این موارد در زندگی انسان امروزی ایجاد می کنند.
همزمان با فراگیر شدن اینترنت و فناوری شاهد افزایش اختلالات جسمی و روحی مرتبط با استفاده از فناوری های دیجیتال هستیم. این اختلالات خوش خیم یا بدخیم تا همین اواخر از چشم جامعه پزشکی دورمانده است. جالب آنکه بسیاری از این اختلالات تاقبل از اوج گیری روند دیجیتالیزه شدن وجود نداشته اند.
سندروم شست بلک بری
در این بیماری دور مفاصل شست به طور مداوم احساس درد وجود دارد و احتمالا به تغییر در شکل استخوان در این مفصل منجر می شود. این بیماری به دلیل تایپ کردن زیاد با موبایل هایی شبیه بلک بری با انگشت دست به وجود می آید.
سندروم آرنج موبایل
سندروم نفوذ اعصاب اولنار در آرنج به دلیل استفاده مداوم از موبایل به وجود می آید. این مفصل در حالت خمیده به مدت طولانی نگه داشته می شود.
سندروم صدای موبایل
این سندروم زمانی اتفاق می افتد که فرد دائما تصور می کند موبایل او در جیبش در حال زنگ خوردن است. به گفته دتر لاری روزن مولف کتاب iDisorder ، ۷۰ درصد افرادی که به طور مداوم از موبایل استفاده می کنند، به این سندروم دچار هستند.
سندروم نوموفوبیا
این سندروم در حقیقت اضطراب ناشی از آن است که فرد به موبایل خود دسترسی نداشته باشد. واژه نوموفوبیا Nomophobia) )در حقیقت فوبیای نبود موبایل(no mobile phobia) است. این احساس زمانی به وجود می آید که فرد به موبایل خود دسترسی ندارد یا آنکه پریز برق و شارژر موبایل در نزدیکی او نیست. برخی افراد مبتلا به این سندروم مضطرب می شوند و حتی عده ای دیگر در چنین وضعیتی دچار حمله عصبی می شوند.
بیماری فناوری زدگی
در این شرایط فرد در برخی محیط های دیجیتال دچار سرگیجه و توهم می شود. احساس سرگیجه و حالت تهوع ناشی از محیط های مجازی سایبر زدگی یا Cybersicknessنامیده شده است. این واژه در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی برای توصیف احساس توهمی به وجود آمد که کاربران سیستم های اولیه واقعیت مجازی احساس می کردند. در این شرایط مغز افراد فریب خورده و با وجود آنکه فرد درحال حرکت نیست دچار حرکت زدگی می شود.
افسردگی فیس بوک
این نوع افسردگی از برخوردها در شبکه های اجتماعی یا نبود آن به وجود می آید. انسان ها موجودات اجتماعی هستند بنابراین فرد تصور می کند افزایش ارتباطات با کمک رسانه های اجتماعی او را خوشحال تر و راضی تر می کند. در حقیقت برعکس این امر واقعیت دارد. در همین راستا تحقیقی که در دانشگاه میشیگان انجام شد نشان داد افسردگی میان جوانان رابطه مستقیم با مدت زمانی دارد که در رسانه های اجتماعی سپری می کنند. یکی از دلایل احتمالی آن است که افراد در شبکه های اجتماعی فقط اخبار خوب خود را منتشر می کنند. بنابراین به سادگی فرد تصور می کند همه زندگی بسیار خوشحال و موفقی دارند و او از قافله عقب مانده است.
اعتیاد به اینترنت
این اختلال یک نیاز مداوم و ناسالم برای دسترسی به اینترنت است. اعتیاد به اینترنت در حقیقت استفاده بیش از حد از اینترنت در زندگی روزمره است. واژه اعتیاد و اختلال گاهی اوقات در دنیای پزشکی نشان دهنده استفاده مفرط و البته نشانه یک اختلال بزرگتر است.
دکتر کیمبری یانگ در این باره می گوید: تشخیص های دوگانه بخشی از درمان است. در این وضعیت نیز اعتیاد به اینترنت نشان می دهد این مشکل از اختلالات دیگری مانند افسردگی،وسواس، اختلال توجه و اضطراب اجتماعی ریشه می گیرد. یانگ مدیر مرکزی برای درمان اعتیاد به اینترنت است و اشکال مختلف اعتیاد به اینترنت را درمان می کند. به عقیده او اعتیاد به اینترنت به مواردی مانند مهارت های ارتباطی ضعیف و اعتماد به نفس کم مربوط است.
اعتیاد به بازی های آنلاین
این نیز یک نیاز ناسالم به بازی های رایانه ای آنلاین است. طبق گزارشی که در ۲۰۱۰ میلادی و با بودجه دولت کره جنوبی انجام شد حدود ۸ درصد جمعیت ۹تا ۳۹ ساله این کشور از اعتیاد به اینترنت یا اعتیاد به بازی های آنلاین رنج می برند. در این کشور حتی قانونی وضع شده که دسترسی به بازی های آنلاین از ۱۲ نیمه شب تا ۶ صبح را برای کاربران زیر ۱۶ سال قطع می کند.
سندروم سایبرکوندریا
فرد مبتلا به سندروم سایبرکوندریا(Cyberchondria) تصور می کند مبتلا به هر بیماری است که در سایت های مختلف درباره آن مطالعه کرده است. بدن انسان به طور مداوم علائم مختلف و مرموزی از دردها دریافت می کند. بیشتر این دردها منشا خاصی ندارد اما آرشیو عظیم وب سایت ها از متون علمی سبب می شود انسان بدترین سناریوهای پزشکی را تصور کند. هنگامیکه فرد سردرد دارد با مراجعه به وب سایت های مختلف ممکن است به خود بقبولاند نشانه های تومور مغزی در او وجود دارد.در این حالت فرد مبتلا به Cyberchondria بدترین نتیجه گیری ها را انجام می دهد. تحقیقی که مایکروسافت در ۲۰۰۸ میلادی انجام داد نشان داد اصولا فرایند تشخیص بیماری با کمک موتور جستجوهای اینترنتی سبب می شود فرد بدترین نتایج را در نظر بگیرد.
اضافه وزن
یکی از مشکلات مرتبط با فناوری نیز چاقی مفرط و اضافه وزن است. هنگام استفاده از یک گجت اصولات کاربر در یک نقطه بی حرکت می ماند. افرادی که به طور مداوم از فناوری استفاده می کنند، اصولا زیاد ورزش نمی کنند و همین امربه چاقی و اضافه وزن منجر می شود.
فشار به ستون فقرات
استفاده مداوم از فناوری واینترنت به قوز کردن و فشار به ستون فقرات منجر می شود. شاید حتی برخی کاربران نوجوان از وجود این قوز به خود ببالند و آن را نشانه هوشمندی بدانند. اما چنین روندی به اختلال حرکتی فرد منجر می شود. ممکن است فرد هنگام تماشای تلویزیون متوجه شود که حرکات دست او محدود شده یا نمی تواند سر خود را خم کند.
کنترل استفاده از فناوری
به هرحال فناوری نیز مانند شمشیری دو لبه عمل می کند. این اختلالات هرچند ساده، زندگی انسان را مختل می کنند. این اختلالات همیشه در کمین کاربران و به خصوص نوجوانان و کودکان هستند . درهمین راستا کاربران باید میزان استفاده از فناوری های نوین و اینترنت را کنترل کنند.
منبع: ايتنا
کلیدواژه: اینترنت تبلت لپ تاپ فناوری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.itna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ايتنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۱۴۸۷۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گربۀ محله مهم است
عصر ایران؛ جمشید گیل - به تازگی یادداشتی در سایت عصر ایران به قلم جناب مهدی مالمیر منتشر شد با این تیتر: «آدم گرسنه اولویت دارد یا گربۀ محل؟!» (پنجشنبه، 6 اردیبهشت). تیتر یادداشت به خوبی گویای حرف نویسنده است. یعنی گربۀ محل اولویت ندارد. واژۀ "اولویت" در واقع مستمسکی است برای نفی حقوق حیوانات یا نفی نیکوکاری در حق حیوانات یا حیواننوازی.
نویسنده در یادداشتش نوشته که در پارکی در مرکز شهر، زوجی را دیده که "بسیار محترم به نظر میرسیدند" ولی از کنار مردی که "از وجناتش مشهود بود که از شمار کارتونخوابهای شهر است"، اما به گربهای که در آن نزدیکی بود، "چندین قطعه گوشت مرغ" دادند و گربه هم "با ولع مشغول بلعیدن قطعههای گوشت مرغ شد!"
از ابتدا تا انتهای یادداشت جناب مالمیر داد میزند که او با غذا دادن به حیوانات مشکل دارد. اگر هم از سایر حیوانات نامی نمیبرد و سوزنش گیر کرده است روی گربههای بیچارۀ شهر، دلیلش این است که سایر حیوانات تبدیل به "حیوانات شهری" نشدهاند و مردم را در حال غذا دادن به آنها نمیبیند.
حیوانستیزیِ نویسندۀ این یادداشتِ عجیب، البته دامن انسانها را هم میگیرد. مثلا آن زوج تا وقتی که به آن گربه غذا نداده بودند "محترم به نظر میرسیدند"! این جمله معنایش این است که بعد از غذا دادن به گربه، معلوم شد که آن زوج محترم نیستند!
سستی استدلالها و لحن تمسخرآمیز آقای مالمیر، بعید است که هیچ یک از حامیان گربهها را از کردۀ خود پشیمان کند. یعنی تقریبا با اطمینان میتوان گفت که یادداشت مذکور، کنش کسی را مطابق بینش جناب مالمیر نخواهد کرد. با این حال ذکر چند نکته در نقد این یادداشت عجیب، ضروری است.
یکم. کسانی که به گربهها و سایر حیوانات شهر غذا میدهند یا آنها را در صورت بیماری و آسیبدیدگی به بیمارستان میبرند، مشغول انجام "کار داوطلبانه" هستند. کسی نمیتواند به دیگران بگوید «داوطلب انجام کاری شوید که من خوش دارم»!
خوشبختانه غذا دادن به گربههای گرسنۀ شهر، که گاهی دو تا سه روز غذای درخوری نمیخورند، هنوز جرمانگاری نشده. تعداد حامیان گربهها در سراسر شهر تهران (و سایر شهرها) آن قدرها زیاد نیست. ولی تعداد کسانی که مثل جناب مالمیر معتقدند آدم گرسنه به گربۀ محل اولویت دارد، خوشبختانه بسیار زیاد است.
بنابراین این افراد هم میتوانند مثل حامیان گربهها آستین همت بالا بزنند و "کاری بکنند". اینکه بیعمل بنشینند و صرفا مشغول تحقیر و تمسخر حامیان گربهها شوند، دردی از آدمهای گرسنه دوا نمیشود.
در حقیقت حرف افرادی نظیر آقای مالمیر این است که حامیان گربهها باید با پول خودشان، کاری را انجام دهند که ما خوش داریم! البته همین تجویز هم نه از سر دلسوزی برای "آدم گرسنه"، بلکه محصول نفرت از "گربۀ محل" است.
آدمهای بیعمل معمولا اهل ایراد گرفتن به "اهل عمل" هستند. یعنی اگر از همین فردا دیگر هیچ کسی به گربههای شهر غذا ندهد و غذارسانی به افراد بیخانمان و کارتنخواب و ... باب شود، عدهای آدم بیعمل به همین کار هم ایراد میگیرند. مثلا میگویند چرا یک مشت گدای تنبل را که معلوم نیست چطور زندگی کردهاند که کارشان به بیخانمانی و کارتنخوابی کشیده، عادت میدهید به "غذا خوردن در ازای کار نکردن"؟ عیبجو همیشه چیزی برای گفتن و کوفتن بر سر این و آن پیدا میکند.
دوم. آقای مالمیر نوشته است:
«تبعات غذا دادن به حیوانات غیر خانگی بسیار جدی است. دخالت در گردش طبیعی زیستی حیوانات و کمک به زاد و ولد بیرویۀ گربهها و سگهای خیابانی پیامدهای بسیار قابل ملاحظه برای شهرها در پی دارد. ازدیاد بی رویه این حیوانات برای شهرهای ما که از نظر معماری و خیابانکشی جایی برای حیوانات خیابانی در نظر نگرفته است میتواند مشکلات چندی به بار آورد. تصادف این حیوانات با خودروها میتواند صحنههای دلخراشی به ویژه برای کودکان پدید آورد. آلودگی صوتی تولید شده از سوی این حیوانات در برخی از فصلهای سال نیز بسیار جدی است به خصوص در شهرهای ما که از نظر آلودگی صوتی هیچ چیزی کم ندارد!»
واقعیت این است که رشد شهرنشینی در زندگی بشر متمدن، بالاترین مصداق "دخالت در گردش زیستی حیوانات" بوده. قسمت عمدۀ محدودهای که امروز شهر تهران محسوب میشود، دویست یا صد سال قبل "بخشی از طبیعت" بود. در آن دوران سگها و گربهها در واقع داشتند در طبیعت زندگی میکردند ولی ما به تدریج "طبیعت آنها" را به "شهر خودمان" بدل کردیم.
پس وقتی آقای مالمیر روی نیمکت پارک لاله لم داده و نگران است مبادا گربهای زیر "ماشین" برود و صحنۀ دلخراشی برای کودکان پدید آید، یا در خانهاش مشغول تماشای تلویزیون یا چک کردن تلگرامش است، در واقع از آسایشی بهرهمند است که با دخالت در زندگی طبیعی و گردش زیستی حیوانات پدید آمده.
از نظر میلیونها مالمیری که در این کشور زندگی میکنند، چنین دخالتی اگر به سود انسان باشد، اشکالی ندارد ولی اگر به سود گربهها و سگها باشد، روا نیست! مبنای این حرف صرفا "قدرت" است. یعنی ما آدمها قدرت بیشتری نسبت به حیوانات داریم؛ بنابراین باید فقط به فکر منافع "خودمان" باشیم! در حالی که نقطۀ عزیمت "اخلاق" چیزی نیست جز "عبور از خود به دیگری".
اگر شهرنشینی لازم است (که لازم است)، و اگر شهرنشینی نشانۀ رشد تمدن است (که هست)، و اگر انسان متمدن اخلاقیتر از انسان نامتمدن است (که چنین است)، پس چرا گربهها و سگها نباید از برکات تمدن انسانی ما بهرهمند شوند؟ ولو در حد چند لقمه و گاهی هم خدمات پزشکی.
عقیم کردن گربهها و ساختن پناهگاههای متعدد برای آنها، البته ضرورت دارد و اقداماتی خردمندانه است؛ ولی اینکه دغدغۀ حیواناتی را نداشته باشیم که به ناچار در شهرهایی زندگی میکنند که ساختۀ ما آدمها هستند، نشانۀ نوعی درخودماندگی یا اوتیسم گروهی است. یعنی ما آدمها چنان در نژاد و نوع خودمان گیر کردهایم که نمیتوانیم درد و رنج حیواناتی را که قبلا شهرنشین نبودند و به دست ما شهرنشین شدند، درک کنیم.
از نشانههای این درخودماندگیِ گروهی، این جملۀ آقای مالمیر است: «تصادف این حیوانات با خودروها میتواند صحنههای دلخراشی به ویژه برای کودکان پدید آورد. آلودگی صوتی تولید شده از سوی این حیوانات در برخی از فصلهای سال نیز بسیار جدی است به خصوص در شهرهای ما که از نظر آلودگی صوتی هیچ چیزی کم ندارد!»
ی عنی تصادف گربهها با خودروها، از این حیث اهمیت دارد که ممکن است دختر یا پسر آقای مالمیر با صحنۀ دلخراشی مواجه شود وگرنه جان و حق حیات آن گربه چندان هم مهم نیست. کاملا پیداست که مهدی مالمیر نمیتواند فراتر از "منافع انسانها" به "مصائب زندگی گربهها" بنگرد و بیاندیشد.
او هر روزِ سال، آلودگی هوای تهران و آلودگی صوتی این شهر را تحمل میکند ولی حاضر نیست صدای نالۀ جفتخواهی گربهها را در روزهای کمشماری از سال تحمل کند. این نگاه خودخواهانه، برخلاف ظاهر انسانگرایانهاش، عمیقا هم غیرانسانی است؛ چراکه انسان را در حد سگ و گرگ و شغال تنزل میدهد.
در محیطی که گربهها زندگی میکنند، اگر سر و کلۀ تعداد زیادی سگ و گرگ و شغال و روباه پیدا شود، اولین کار این حیوانات تازهوارد، گرفتن قمروی زیستی از گربههای نگونبخت است. برای دستۀ سگها یا گرگها، حق حیات گربهها اهمیتی ندارد.
البته بر سگ و گرگ عیبی نیست. آنها صرفا بر حسب طبیعت خودشان عمل میکنند. ولی انسان موجودی است که میتواند با "فرهنگ" از طبیعت خودش فراتر رود و کارهایی را انجام دهد (یا انجام ندهد) که به حکم "طبیعت" باید انجام نمیداد (یا انجام میداد).
اساسا "تمدن" یعنی مهار "طبیعت". همین شهرنشینی با مهار طبیعت در زندگی بشر فراگیر شده. وگرنه انسان هنوز در غار زندگی میکرد. مهار سیل و زلزله، مصادیقی از مهار طبیعتاند. شکلگیری تمدن یا پر و بال گرفتن آن نیز بدون عبور از "وضع طبیعی" میسر نبود.
خلاصه اینکه، ما انسانها نباید در برابر سگها و گربهها مثل سگ و گربه رفتار کنیم! اومانیسم را نباید با اگوئیسم (خودگرایی) -یکسان گرفت! انسان موجودی است که توان "فراتر رفتن از خودش" را دارد و دقیقا به همین علت جایگاه ویژهای بر این سیاره بر این خاک پیدا کرده.
اما این جایگاه ویژه مجوز بی رحمی در حق حیوانات نیست بلکه برعکس، در مجموع باید به سود "دیگران" (یعنی حیوانات) هم تمام شود. تجویز رفتار بیرحمانه با حیوانات، در واقع انسانیتزدایی از انسان است.
دقیقا به همین دلیل امروزه پروژۀ تولید گوشت مصنوعی در دستور کار نهادهای علمی جوامع متمدنتر قرار گرفته است؛ چراکه تولید گوشت مصنوعی، از درد و رنج عظیمی که ما انسانها بر حیوانات تحمیل کردهایم میکاهد.
جک لندن در رمان درخشان سپید دندان، دربارۀ وایدن اسکات که آخرین صاحب سگ-گرگی به نام سپید دندان بود، در توضبح رفتار مهربانانه و مسئولانۀ اسکات با آن سگ باهوش و مصیبتکشیده، نوشته است:
«وایدن اسکات وقت خود را صرف این کرده بود که حیثیت سپیددندان را بازگرداند و یا به عبارت بهتر آبروی انسانیت را از گناهی که نسبت به آن حیوان کرده بود به جوی رفته باز آرد. این مسئله برای وایدن اسکات امری وجدانی بود؛ دِین شرافت بود؛ دِینی که انسان به حیوان داشت و باید ادا میشد.»
سپیددندان درواقع نماد تمامی حیواناتی است که در طول تاریخ از دست ما انسانها درد و رنج زیادی را تحمل کردند و به سختی زیستند و مظلومانه مردند یا کشته شدند. ما به حیوانات بدهکاریم و به قول جک لندن، باید در پی "اعادۀ حیثیت از نژاد بشر" باشیم.
نظرات آقای مالمیر در خدمت تداوم حیوانستیزی یا بیرحمی تاریخی ما نسبت به حیوانات است. چنین نظراتی قطعا آبروی انسانیت را به جوی رفته بازنمیآرد. فضیلت در ترک خودخواهی است نه در خودپرستیِ فردی یا گروهی. به قول شاملو: انسان دشواریِ وظیفه است.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: پیامبر اسلام گربهها را دوست میداشت اول لب بود که دندان آمد/ آدم گرسنه اولویت دارد یا گربه محل؟! شهرداری تهران و سگها و گربهها