Web Analytics Made Easy - Statcounter

نقاشِ پیشکسوت، هنرمندانی که در خلق هنری با عشق کار می‌کنند را عاری از مقاصد اقتصادی دانست و بر ضرورت عدم درگیریِ آثار هنری خلاقانه با فرمول‌های بازار و معاملات تاکید کرد. ۱۴ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۰۷ فرهنگی موسیقی و تجسمی نظرات

غلامحسین نامی نقاشِ پیشکسوت در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا گفت: در تاریخ نقاشی معاصر ایران از حدود سال 1300 تا کنون هنرمندان مختلفی در حال خلق هنری بوده‌اند؛ اما جز در موارد معدودی همواره مسئله "اقتصاد هنر" مفهومی نداشته است و نقاشان با مشکلات معیشتی مواجه بوده‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 خوشبختانه طی دو دهه گذشته شاهد اتفاقات خوبی همچون گسترش فعالیتهای هنری و برپایی نمایشگاه هنرمندان خارجی در ایران و برگزاری نمایشگاه هنرمندان ایرانی در خارج از کشور از طریق موزه هنرهای معاصرتهران بوده‌ایم و این‌ فعالیت‌ها به نوعی باعث معرفی هنر و هنرمندان ایران درجهان غرب بوده است، به طوری که آثار هنرمندان ما به حراجهای بین‌المللی راه پیدا کرده و با قیمتهای بالایی فروش رفته است و این‌چنین بود که اقتصاد هنرِ ما به تدریج فعال شد.

نامی درباره حراج هنر تهران عنوان کرد: صرف نظر از بعضی حواشی، این حراج حرکتِ درستی به نفع هنرمندان ایرانی است که از دیرباز آرزوی فروش آثارشان را داشتند. من در سال 1345 برای اولین بار تابلوهای سپید سه بعدی را خلق کردم که در آن روزگار حرکتی کاملاً نوجویانه‌ بود؛ اما طی مدت حدود 40 سال جز چهار یا پنج تابلو از این نقاشیها خریداری نشد؛ اما تا امروز همچنان به خلق این آثار ادامه داده‌ام. اکثریت هنرمندان نقاش ما سال‌های بسیاری در آرزوی فروش آثارشان بوده‌اند و امروز حراج تهران و سایر حراجها نقاشان را به استقبال مردم از آثارشان امیدوار کرده است؛ اما شوربختانه اوضاع نامساعد اقتصادی تا حدودی بر اقتصاد هنر تاثیر منفی گذاشته  و موجب نگرانی هنرمندان شده است، به حدی که شاید مردم توان استقبال از آثار هنرمندان حتی به میزان چند سال قبل را هم ندارند؛ اما وضعیتِ امروز از آن زمانی که هنرمندان تجسمی هیچ فروشی نداشتند بسیار بهتر شده است. 

وی افزود: قوانینی بر بازار حاکم است که با اصل خلاقیت در هنر منافات دارد. هر اثری که در حراجها به فروش می‌رود لزوماً خلاقانه نیست. در تمام حراجهای دنیا قانونِ "عرضه و تقاضا" حاکم است و گریزی از آن نیست و چه بسا نارواییها و باندبازیهایی هم وجود داشته باشد و نمی‌توان منکر وجود این مسائل شد. امروز تعداد زیادی از هنرمندان جوان آثار بسیار خوبی تولید می‌کنند اما این آثار به حراج راه پیدا نمی‌کنند، بارها این انتقاد از مسئولین برگزاری حراج تهران  مطرح شده است و آنها در پاسخ گفته‌اند: «...ما در هر دوره از حراج تعدادی از این هنرمندان جوان را شناسایی می‌کنیم و آثارشان را به حراج می‌آوریم...» و واقعاً این کار را انجام می‌دهند. با توجه به محدودیت ظرفیت حراج تهران نمی‌توان انتظار داشت که آثار تمامی هنرمندان جوان را معرفی کنند و این کار باید به تدریج انجام شود که البته همه امیدواریم این اتفاق بیفتد.

این نقاش پیشکسوت ادامه داد: حتی اگر آثار برخی هنرمندان به حراج تهران راه پیدا نکند باز هم از منافع حراج بهره‌مند می‌شوند، چراکه این حراج موجب رشد قیمت آثار نقاشی شده است و همگان از آن بهره‌مند می شوند؛ اما تردیدی نیست که هنرمندان شرکت‌کننده در حراج بهره مضاعف می‌برند. از سوی دیگر برخی هنرمندان جوان که آثارشان در حراجها تحت شرایط ویژه و بی‌دلیل با قیمت بالایی چکش خورده است, خارج از حراج و یا در گالریها دیگر موفق به فروش تابلوهایشان نشدند، چراکه سطح توقع آنها بالا می‌رود و دیگر راضی به کمتر از آن قیمت نمی‌شوند، در حالی که تا قبل از این حتی با قیمتی معادل یک‌دهمِ نرخ تابلوی فروش‌رفته در حراج هم آثارشان را می‌فروختند. به نظر من این یکی از جنبه‌های قابل تامل این حراجهاست.

وی تاکید کرد: در تمامی حراجهای جهان اغلب به نام صاحب اثر اعتبار داده می‌‌شود تا کیفیت اثر و این مسئله مختص حراج هنر تهران نیست و حراج تهران هم از این قانونِ جهانی پیروی می‌کند. قاعدتاً کسی که روی آثار هنری سرمایه‌گذاری می‌کند به سراغ نامهای بزرگ و شناخته شده می‌رود تا در آینده بتواند سرمایه‌اش را بازگرداند، بعضی از این آثار ممکن است از نظر خلاقیت هنری دارای درجه بالایی نباشد؛ اما به خاطر ارزش امضای اثر از آن استقبال می‌شود. خلق هنری دارای دنیایی فراتر از این ماجراهاست. هنرمند در خلوتِ تنهایی خود با تمام جان و دلش به خلق اثر می‌پردازد؛ اما در این حراجها مسئله خلق هنری کمتر خودنمایی می‌کند و ارزش‌گذاری می‌شود. به اعتقاد من آثار هنری خلاقانه نباید تا این حد درگیر فرمولهای بازار و معاملات شوند، هرچند هنرمند هم مثل سایر مردم نیاز به تامین معیشت خود دارد؛ اما نه به هر قیمتی. باید در این زمینه احتیاط کرد. کسانی که در خلق هنری با عشق کار می‌کنند کمتر درگیر این مسائل مادی می‌شوند. 

انتهای پیام/

 

R1489/P1356/S4,40/CT3 واژه های کاربردی مرتبط هنرهای تجسمی

منبع: تسنیم

کلیدواژه: هنرهای تجسمی هنرهای تجسمی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۰۰۷۶۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چگونه به هنر نگاه کنیم و واقعا آن را ببینیم؟

"کارن کی هو" نویسنده حوزه هنری می‌گوید:"اگر سعی می‌کردید زندگی تان را بدون هنر دوباره تصور کنید بله، کاملا متفاوت به نظر می‌رسید. هنر با چیز‌هایی بیش‌تر از آن چه مردم فکر می‌کنند تلاقی می‌کند".

به گزارش فرارو به نقل از وُکس، این صرفا ون گوگ‌ها و مونه‌ها نیستند که آثار هنری شان بر روی دیوار موزه‌ها آویزان شده اند. هنر در آثار هنری‌ای مانند سازه "دروازه ابر" ساخته "آنیش کاپور" هنرمند بریتانیایی هندی تبار در پارک میلینیوم (هزاره) در شیکاگو یا در عمارت مارپیچ ساختمان گوگنهایم در نیویورک نیز وجود دارد.

هنر هم چنین، هنر زینت بخش پوستر فیلم‌های سینمایی و تابلو‌های ویترین فروشگاه‌ها می‌باشد. هنرمندان با هنرشان بر لباس‌هایی که می‌پوشید، موسیقی‌ای که گوش می‌دهید و محصولاتی که مصرف می‌کنید تاثیر می‌گذارند. به زبان ساده هنر همه جا حضور دارد.

با این وجود، اگر هنر اصلی اساسی از فرهنگ ما می‌باشد آیا بسیاری از ما احساس می‌کنیم که آن را درک نمی‌کنیم؟

نتیجه نظرسنجی‌ای انجام شده توسط "یوگاو" در سال ۲۰۲۳ میلادی منتشر شد نشان داد که تقریبا نیمی از پاسخ دهندگان امریکایی گفته بودند که خود را هنرمند نمی‌دانند. ۵۸ درصد یا حتی میزان بیش تری از پاسخ دهندگان گفته بودند که با جریان‌ها یا سبک‌های هنری معروف آشنا نیستند.

شما شاید بخواهید ستایش گر هنر باشید، اما برای تبدیل شدن به فردی هنردوست باید با هنر ارتباط برقرار کنید.

به هنر به عنوان یک ماجراجویی تعاملی نگاه کنید

گاهی اوقات استفاده از راهنما‌های صوتی یا گوش دادن به صحبت‌های هنرمندان برای روشن شدن تاریخچه یک اثر کمک کننده است، اما لزوما همواره به شما کمک نمی‌کند با هنر ارتباط برقرار کنید.

رمزگشایی معنای یک اثر مستلزم نگاه کردن به کالبدی بودن آن است. اتصال یک اثر هنری به سایر مصنوعات فرهنگی و در عین حال انتقال تجربیات زندگی خود از این باور سوررئالیستی پیروی می‌کند که معنا از مثلث سه ضلعی خود اثر، نیت هنرمند و واکنش بیننده به آن ناشی می‌شود.

معنای هنر از تعامل بین بیننده و هنرمند ناشی می‌شود. آن چه بیننده از یک اثر استنباط می‌کند صرفنظر از نیت هنرمند که خالق اثر بوده اهمیت دارد. از این منظر برای فهم یک اثر هنری باید کم‌تر احساس ترس به خود راه دهیم، زیرا هیچ راه درست یا غلطی برای خوانش یک اثر هنری وجود ندارد و صرفا ایده‌هایی هستند که می‌توانند توسط هنرمند بسط یافته یا هدایت شوند.

"مولی اووندن" هنرمند و شاعر در مینه سوتا در این باره می‌گوید:" نیازی ندارم بیننده نقاشی هایم دقیقا منظورم را بداند، اما دوست دارم به اصطلاح با اثرم دست بدهد. این بیش‌تر در مورد گشودگی به روی یک گفتگو یا دعوت به یک تجربه است". این رابطه با در نظر گرفتن بازدید از موزه یا گالری به عنوان یک اقدام فعال و نه منفعل ممکن است به تحکیم رابطه با هنر کمک کند.

یک مطالعه ۲۰ ساله که در سال ۲۰۱۷ میلادی مجددا تایید شد نشان داد که ما به طور متوسط صرفا به مدت ۲۷ ثانیه به یک اثر هنری در موزه یا گالری نگاه می‌کنیم که شامل عنوان و اطلاعات همراه آن می‌شود. "دیل" هنرمند چند رشته‌ای می‌گوید:"تلاشی برای خلق اثری وجود دارد که نیازی نیست زمان زیادی را صرف فکر کردن درباره آن کنید". با این وجود، او معتقد است که تفکر انتقادی برای هر هنری هم از طرف هنرمند و هم از طرف بیننده امری حیاتی می‌باشد.

اووندن می‌گوید:"ما در مدرسه یاد می‌گیریم چگونه در مواجهه با شعر یا هر اثر هنری دیگری همه اجرا را شناسایی کرده و آن‌ها را از هم جدا کنیم". با این وجود، او در کار خود به عنوان یک مربی هنری سعی می‌کند مخاطب را وادار کند که به این فکر کند که پس از آن تشریح چه رخ می‌دهد. او می‌گوید: "وقتی همه چیز از هم پاشید یاد نمی‌گیریم که چه کار کنیم و به نوعی اثر را رها می‌کنیم". اووندن بر این باور است که رابطه بین بیننده و اثر در روند جمع‌آوری دوباره جهان شکل می‌گیرد.

اگر هنر فرآیندی از تخیل است که واقعیت را قابل تصور، به یاد ماندنی و گاهی حتی قابل پیش بینی می‌سازد همانطور که "سوزان لنگر" فیلسوف فرهنگی گفته بود چنین تعاملی می‌تواند حتی فراتر از این نیز پیش برود، زیرا باعث ایجاد احساساتی می‌شود که ما هر روز با آن در تماس نیستیم احساساتی مانند انزجار و ترس. برای مثال، با تماشای آثار دیل متوجه می‌شویم که تعدادی از قطعات او الهام بخش طنز هستند و هم چنین تجربه بومیان امریکا را به تصویر می‌کشد، زیرا انسانیت به تصویر کشیده شده و حقیقت نگران کننده‌ای را در مورد تسخیر آمریکا نشان می‌دهد.

دیل با اشاره به این که نقش او به عنوان یک هنرمند آن است که ایده هایش را با صداقت بیان کند می‌گوید: "من سعی نمی‌کنم اثری را خلق نمایم و سپس به این فکر کنم که مخاطبان آن را دوست خواهند داشت". هنر صادقانه حتی می‌تواند مخاطبان را به شدت ناراحت کند. دیل می‌گوید:"با این وجود، این ناراحتی بخش مهمی از کار است".

در این مورد بخشی از عدم فهم هنر مخاطب می‌تواند ناشی از بی میلی برای مقابله با آن ناراحتی باشد. همان گونه که لنگر نوشته آموزش هنر آموزش احساس است وقتی هنر باعث ایجاد احساساتی می‌شود که ما همیشه به آن دسترسی نداریم ممکن است برای مدیریت آن کار دشواری پیش روی مان قرار داشته باشد. با این وجود، در جریان دست و پنجه نرم کردن با آن احساسات است که ارتباط با هنر و در نهایت درک و فهم آن شکل خواهد گرفت.

چگونه می‌توان تمایل به ناراحتی را آموزش داد؟ اووندن در این باره می‌گوید حتی به عنوان یک عاشق مشتاق هنر او متوجه می‌شود که واکنش احساسی همیشه آسان نیست. او می‌گوید: "این می‌تواند واقعا طاقت فرسا باشد".

مراقب زوزه‌های تجربه خود باشید

شاید بتوان نحوه ارتباط مان با هنر را دلیلی بر کاتارسیس* دانست. این کاری است که آثار هنری انجام می‌دهند. در طول زندگی انسانی مان ما حجم قابل توجهی از درد اندام خیالی* را داریم از دست دادن پدر و مادر در دوران کودکی یا نوجوانی، حضور در جنگ و حتی چیزی به اندازه داشتن یک معلم بدجنس. سپس به دنبال پیدا کردن راهی برای مقابله با آن از طریق کار کردن یا گوش دادن به یک آهنگ یا طرق مختلف دیگر خواهیم بود.

"کارن کی هو" می‌گوید اگر فکر کردن به هنر را به عنوان راهی برای تغییر زمان یا تغیبر تجربه خود آغاز کنید و اگر از پاسخ سطحی "این یک عکس خوب است" فراتر بروید آن زمان تماشای یک اثر هنری می‌تواند تلاشی واقعا جالب توجه باشد.

او به نمایش آثار "یوهاس ورمیر" نقاش هلندی قرن هفدهمی در موزه رایکس آمستردام اشاره می‌کند که با استقبال چشمگیری مواجه شد و بازدیدکنندگان را از سراسر نقاط جهان به سوی خود جلب کرد. علیرغم آن که ممکن است فکر کنید زندگی تان ارتباط اندکی با زندگی اشراف هلندی قرن هفدهمی دارد آثار ورمیر در به تصویر کشیدن زیبایی لحظه‌های روزمره برای تان الهام بخش خواهد بود تا از نو به زندگی خود نگاه کنید. او می‌گوید:"امیدوارم وقتی به انجام آن کار‌ها فکر می‌کنید متوجه شوید که زیبایی در آن لحظه نیز وجود دارد".

* کاتارسیس اصطلاحی است که ارسطو برای تزکیه روحی و روانی تماشاگر از تراژدی عنوان می‌کند. کاتارسیس به نوعی شبیه همذات پنداری یا حس سمپاتیک در تماشاگر است.
*اندام خیالی یا Phantom Limb سندرومی روانی است که فرد هم چنان اندام بدنی از دست رفته را حس کرده و حتی درد را در آن ناحیه احساس می‌کند. در واقع این احساس درد در ناحیه اندام از دست رفته انکار واقعیت تلخی است که در صورت اتمام درد فرد باید با آن روبرو شود.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • انتشار کتاب «سمفونی رنگ، هارمونی خط»
  • در هفته هنر انقلاب اسلامی یزد چه گذشت؟
  • بازار رانندگان فرمول یک در آستانه انفجار است!
  • دیویدسون: بازار رانندگان فرمول یک در آستانه انفجار است!
  • چگونه به هنر نگاه کنیم و واقعا آن را ببینیم؟
  • «از خارجی‌ها همه جا» تا «بنی آدم اعضای یک پیکرند» در دوسالانه هنر ونیز
  • لزوم ایجاد یک سایت فرهنگی و هنری در استان البرز
  • لزوم برندینگ شهری با احیای گرافیک محیطی
  • نوای موسیقی مقامی خراسان در سواحل خلیج فارس
  • مروری بر آثار ایرانی در بینال ونیز/ آنجا که نگاه پایان می‌گیرد