Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-04-29@02:34:39 GMT

ما بی تو خسته‌ایم تو بی ما چگونه‌ای؟

تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۰۱۹۰۸۸

ما بی تو خسته‌ایم تو بی ما چگونه‌ای؟

دنیای امروز یادمان داده که صورت‌های زیبا را نگاه کنیم نه سیرت‌‌ها را. دنیای امروز یادمان داده عجله داشته باشیم، وقت کم است و فقط آنقدر زمان داریم که قضاوتی شتابزده انجام دهیم و عبور کنیم؛ به جای دیدن فقط نگاه کنیم و اگر دلمان از این نگاه آشوب شد، روی برگردانیم و حتی سوال هم نکنیم که‌این چهره آزرده که تحمل دیدنش را نداریم چرا چنین شده؛ شاید به کمی همدلی نیاز داشته باشد و کمی مهر.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

شتابزده، قضاوت می‌کنیم و رد می‌شویم؛ برای یک لحظه هم توقف نمی‌کنیم، شاید آن مردی که این سان آرام و متین از کنارمان رد می‌شود و ما نگاهمان را می‌دزدیم که چهره او را نبینیم، حرفی برای گفتن، دارد و گریختن ما دلش را هزار پاره می‌کند؛ همان‌طور که ترکش خمپاره صورتش را هزار پاره کرد و ما نبودیم که ببینیم؛ بعد از آن هم او را ندیدیم، آب‌ها که از آسیاب افتاد، یادمان دادند که از او عبور کنیم و نگاهش نکنیم که روزمان خراب نشود! عبور می‌کنیم بدون این‌که بدانیم او همه جوانی و شادابی و زیبایی صورتش را داد، وقتی ما در خانه‌ خوابیده بودیم و شاید اصلا نمی‌دانستیم منطقه‌ای به نام «هور» هم وجود دارد و مردانی در آنجا زیر رگبار آتش گلوله و تانک و خمپاره جان خود را به میانه میدان می‌گذارند تا ما بخوابیم؛ و ما خوابیدیم و وقتی بیدار شدیم، از کنار مردی که صورتش را ترکش خمپاره برده بود، گذشتیم، نگاه نکردیم چون دیگر برایش صورتی نمانده بود؛ خمپاره صورتش را هزار پاره کرده بود و هر پاره را در نقطه‌ای از خاک هور پراکنده بود و حالا ما حتی نگاهش نمی‌کردیم، حتی نمی‌پرسیدیم که چی شد که این‌طور شد؟ می‌گریختیم و به صورتی که حالا نبود نگاه نمی‌کردیم و در پس ذهنمان این کلمات شکل می‌گرفت؛ مگر جذام ریشه‌کن نشده؟ ای بابا؛ بنده خدا، کی روی صورتش اسید پاشیده...

نه خانم، نه آقا؛ جذام کجا بوده؛ ‌اسیدپاشی کجا بوده؟ این مرد «رجب محمد‌زاده»، همان مرد نانوای ساکن مشهد است که به جبهه رفت و سال 66 در منطقه هور عراق ترکش خمپاره صورتش را با خود برد! جراحان او را 30 بار به اتاق عمل بردند، هر بار گوشه‌ای از بدنش را بریدند و به صورتش وصله زدند اما آن صورت زیبا هرگز برنگشت، حس بویایی‌اش خوب نشد، ریه‌هایش هیچوقت نتوانست به حالت عادی برگردد و نفس کشیدن را برایش راحت‌ کند.

صورت نداشته، ریه نیمه‌جان، بویایی از دست رفته، سردردهای مدام،‌ اما هیچ‌کدام به اندازه نگاه دزدیده شما آزارش نداد؛ بله با شما هستم خانم و آقایی که روی برمی‌گردانی تا نبینی تا روزت خراب نشود؛ شاید آن مردی که از کنارش رد شدی و ندیدیش یکی از همان هزارانی است که روزی، روزگاری جنگید تا امروز ما در این خاک بیاساییم و مُتد جدید زندگی را بیاموزیم که نگاه نکن، عبور کن! نه خانم و آقا اتفاقا وایستا! نگاه کن، بپرس؛ روزی روزگاری آن مرد بدون این‌که از ما بپرسد که بروم یا نروم؛ مصلحت هست یا نه؟ رفت؛ بعضی‌هایشان شهید شدند، بعضی‌هایشان جانباز؛ بعضی‌هایشان اسیر.... وایستا؛ بپرس و به یاد آور و فراموش نکن ...

سال 95 در چنین روزی مردی برای همیشه از ا ین خاک پرواز کرد و رفت که دو سال بود به « بابا رجب» معروف شده بود. او از سال 66 تا 93 با غمی عظیم و دردی بزرگ زندگی کرد تا این‌که حمید یادروج عکسی از او دید، از مردی که صورت نداشت؛ به مشهد رفت، او را پیدا کرد و دوربین روبه‌رویش گذاشت و گفت هر چه می‌خواهی بگو ! بابا رجب از درد غربت گفت؛ در شهر خودش در جوار امام غریبان،‌ غریب زندگی می‌کرد، هیچ نمی‌خواست بجز کمی مهربانی ...

یادروج می‌گوید: «هیچ‌کس او را نمی‌شناخت، وقتی پای حرف‌هایش نشستم فقط از این که مردم نگاهش نمی‌کنند، از این‌که مردم از او فرار می‌کنند، گلایه کرد. دوربین را برداشتم و با او در کوچه و خیابان به راه افتادم، واکنش مردم را ضبط کردم، آنها نمی‌دانستند این مرد در جبهه صورتش را جا گذاشته، خمپاره دشمن آن را هزار پاره کرده است وقتی به آنها توضیح می‌دادیم، نگاهشان عوض می‌شد، حالا نگاهش می‌کردند.»

مستند «پسر را ببین، پدر را تصور کن» از تلویزیون پخش می‌شود، زندگی مرد بدون صورت قصه ما آنقدر عظیم است که همه را تکانی بزرگ می‌دهد؛ حتی سلبریتی‌هایی مانند محمدرضا گلزار و مجید صالحی را. آنها در اینستاگرامشان از مرد بدون چهره می‌گویند و مهربانانه او را « بابا رجب» خطاب می‌کنند؛ آقایان محسن رضایی و عزت‌ا... ضرغامی هم یادشان می‌افتد روزی روزگاری مردی در جبهه صورتش را دم خمپاره داد تا این سرزمین بماند! خیلی‌ها یادشان می‌آید که مردی به نام رجب محمدزاده هم هست؛ بزرگداشت‌‌هایی برگزار می‌شود اما بابا رجب فقط آرزو دارد، آقا را ببیند؛ ‌همین! و این دیدار در یکی از صحن‌های حرم امام رضا(ع) میسر می‌شود؛ آقا بر پیشانی بابا رجب بوسه می‌زند و دل بابارجب آرام می‌گیرد و تا لحظه‌ای که زنده است بر جای آن بوسه دست می‌کشد، دو سال بعد هم در اوج عزت و مهربانی با این دنیا خداحافظی می‌کند.... تیتر روزنامه‌ها و رسانه‌ها می‌شود: بابا رجب آسمانی شد...

روی برمی‌گردانیم که روزمان خراب نشود؛ آهای با شما هستم، شما که حافظه کوتاه‌مدت‌ات را برنامه‌ریزی کرده‌ای که فراموش کند که نبیند؛ چند بابارجب دیگر روزانه از کنارمان رد می‌شوند، بدون این‌که بدانیم یا بپرسیم؛‌دستش، پایش، چشمش، ریه‌اش و ... را در کجای جبهه جا گذاشته است؟ یادروج می‌گوید: «کم‌کاری رسانه‌ها و البته متولیان و مدیرانی که وظیفه‌شان معرفی و پاسداشت آنهایی است که روزی روزگاری برای این‌که این خاک، خاک ما بماند، مبارزه کردند، باعث شده امثال بابارجب در گمنامی و گاهی در سختی زندگی کنند»

هرچقدر مردم کوچه و بازار از بابا رجب گریزان بودند اما خانواده‌اش او را بسیار دوست داشتند و انگار‌نه‌انگار که همسر، پدر، بابابزرگ، صورت ندارد؛ ‌او عزیز خانواده بود شاید برای همین است که هرچه از حرمت و شکیبایی خانواده جانبازان گفته شود باز هم کم است. یادروج می‌گوید: «همسر بابارجب، زن فوق‌العاده‌ای است، او عاشقانه همسرش را دوست داشت، پسر آخرش که وحید نام دارد؛ بعد از جانبازی بابارجب متولد شده؛ عشق این زن و شوهر به هم را باید در کتاب‌ها نوشت. همسرش مثل پروانه دور گل خود می‌چرخید، خانواده بابارجب هیچ نمی‌خواستند؛ بابارجب برکت زندگی آنها بود؛ بابارجب دو سال آخر زندگی‌اش آرام گرفت، دیگر از مردم رنجشی به دل نداشت. اما بقیه بابارجب‌ها که در گوشه گوشه این خاک زندگی می‌کنند، در گمنامی و سختی، آنها چه می‌شوند باید آنها را به‌یاد آورد.»

در تمام دنیا، به قهرمانانی مانند بابارجب، مدال قهرمانی می‌دهند، لقب کهنه‌سرباز به آنها می‌دهند و حتی عکس گرفتن در کنارشان می‌شود افتخار مردم؛ اما ما برای قهرمانان و کهنه‌سربازان رشیدمان چه کرده‌ایم؟ چه می‌کنیم؟

طاهره آشیانی

روزنامه‌نگار

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: حاج رجب محمدزاده شهید جانباز جام جم آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۰۱۹۰۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

همایش بزرگ هفته فرهنگ پهلوانی در قزوین برگزار شد

در این همایش که جواهری معاون اداره ورزش وجوانان، لشکری مسئول بسیج ورزشکاران و صباغی شهردار قزوین هم حضور داشت توسط هیئت ورزش پهلوانی و زورخانه‌ای استان حرکات نمایشی ورزش زورخانه‌ای اجرا شد. در همایش امروز به مناسبت 17 شوال روز ورزش پهلوانی تعداد 13 مرشد و 50 ورزشکار استان قزوین ورزش های نوین زورخانه ای را به نمایش گذاشتند.

اولین زورخانه قزوین جنب دروازه درب کوشک قزوین با نام «زوارخانه» بیش از 600 سال پیش احداث شده و محلی برای استراحت و اسکان مهمان‌هایی بوده که قصد ورود به محوطه شهر قزوین داشتند. پهلوانان شهر قزوین با این پیش‌قراولان و مهمان‌ها در این محل زورآزمایی کرده و کشتی می‌گرفتند تا به اصطلاح ضرب شستی به مهمان نشان دهند که بعدها نام این محل به زورخانه تغییر پیدا کرد. از قدیمی‌ترین زورخانه‌های فعال قزوین می‌توان به زورخانه باباشاهوردی واقع در خیابان امام خمینی انتهای بازار علافها، زورخانه نائب صدر واقع در خیابان شهدا و زورخانه آقای خیرخواه در خیابان طالقانی اشاره کرد.

امیر خسته بند رئیس هیئت پهلوانی و زورخانه‌ای استان قزوین و مسئول مسابقات کشوری در حاشیه این مراسم گفت: هماکنون در استان قزوین 11 زورخانه وجود دارد و اولین آکادمی ورزش زورخانه ای، در زورخانه شهید رجایی قزوین به ثبت رسیده است. همچنین استان قزوین در ردیف استان‌هایی است که بیشترین آمار نونهال و نوجوان ورزشکار در این رشته را در اختیار دارد.

خسته بند تصریح کرد: در سطح کشوری با توجه به تعداد مسابقاتی که برگزار می‌شود، جایگاه شاخصی داریم و عنوان دار هستیم و 10 نفر از ورزشکاران نیز عضو تیم ملی هستند. در حال حاضر 300 ورزشکار بیمه شده و 126 ورزشکار نونهال و نوجوان وجود دارد که در آکادمی شهید رجایی تمرین می‌کنند.

خسته بند در خصوص این رشته نیز گفت: امسال با تعامل نزدیک که با اداره آموزش و پرورش صورت گرفت، تصمیم گرفته شد که این رشته به دانش آموزش داده شود و شروع به آموزش ورزش زورخانه‌ای و مرشدی دانش آموزان در مدارس انجام شد وبه نتایج مثبتی دست پیدا خواهد کرد.

خبرنگار: حدیثه کاظمی

انتهای خبر/

کد خبر: 1228597 برچسب‌ها ورزش وزارت آموزش و پرورش

دیگر خبرها

  • خسته هستید؟ این غذاها را بخورید
  • حاجی می‌گفت: می‌توانیم چند بار اسراییل را شخم بزنیم
  • اگر از زندگی خسته و کلافه شده‌اید بخوانید
  • ورود ترجمه «آن روی دیگران» به کتابفروشی‌ها
  • حواله علی پی
  • توخل انتقاد هوینس را توی صورتش زد!
  • اعتراف ستاره رئال: سیتی تا حد مرگ خسته‌مان کرد!‏
  • همایش بزرگ هفته فرهنگ پهلوانی در قزوین برگزار شد
  • رامین پس از گلزنی صورتش را پنهان کرد!
  • بهسازی و آسفالت جاده روستایی تنگ بابا احمد اندیکا+فیلم