وداع با عزتی که عاشق سینمای ایران بود
تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۲۱۷۸۹۲
به گزارش جهان نيوز، در حالی که قرار بود مراسم تشییع پیکر عزت الله انتظامی ساعت ۹:۳۰ از مقابل تالار وحدت آغاز شود مردم از ساعت ۸:۳۰ برای خداحافظی با هنرمند محبوبشان آمده بودند و علاقهمندان به این هنرمند با در دست داشتن پوسترهای منقش به تصویر آن بازیگر مقابل تالار وحدت حضور پیدا کردند.
مراسم ساعت ۹:۱۴ با قرائت آیاتی چند از کلام الله مجید آغاز شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با پخش موسیقی سریال «هزار دستان» پیکر آن مرحوم روی سن قرار داده شد و سپس پرویز پرستویی پشت تریبون قرار گرفت و گفت: خدمت جامعه هنری و مردم شریف ایران تسلیت عرض می کنم و تسلیتی هم به خانواده ضیاالدین دری نویسنده و کارگردان می گویم که او را نیز روز جمعه از دست دادیم.
وی سپس بیان کرد: به نام خدای سفر بدون بازگشت، سفری که جانمان را به آتش می کشد. من هستم و یک سینه پر از حرف. مگر این سینما چند عزت الله داشت که یکی از آنها را داریم راهی می کنیم مگر یک موجود چند پدر دارد که داریم پدر سینما را راهی می کنیم. مگر چند بازیگر وجود دارد که بتواند مش حسن را بازی کند.
این بازیگر ادامه داد: ما دیروز خواب دیدیم که پدری را از دست دادیم که هرچقدر قَدَر بودی به پایش نمی رسیدی، هرقدر بازیگری خوانده و شنیده بودی نمی توانستی انتهای بازیش را بفهمی و هرقدر تجربه داشتی مثل او نبودی. پیر دیر ما رخت سفر بست و ما باز دیر جنبیدیم و گذاشتیم پر بکشد و تا بیکران پرواز کند و سینمای خسته ما یتیم شد. امروز وقت سخن گفتن است چون سرانجام باور کردیم خواب ندیدیم و کابوس ما واقعی بود، امروز زمان مناسبی برای سخن گفتن از آقای بازیگر است. وای که چقدر دلم پر است و آماده ام دریا دریا بگریم. او با طنازی مختص خود مرام و مسلک را با دل و جان به ما آموزش می داد. برای شخص من عزت الله انتظامی مرادی بود که کلماتش را سرمه چشم می کردم و بارها و بارها بازی هایش را مرور می کردم تا از او یاد بگیرم پس برای من شاگرد، استادی رفته که دیگر کسی مانند او را نخواهم شناخت. امروز آمده ام از روزهایی بگویم که با آقای بازیگر بودم.
امروز یک نفر اینجاست که مانند عزت الله عزت سینمای ایران است. خاک استاد را بقای عمر علی نصیریان می خواهم.
سپس نصیریان روی صحنه آمد و بیان کرد: از شما که به اینجا آمده اید تشکر و قدردانی می کنم. عزت الله هنرمند ملی ایران بود. او متعلق به ملت است و با جان و روح خودش بر نقش هایش دمید و آنها را تصویر و تجسم کرد و این روح و جانی که در نقش هایش دمیده بود بر دل مردم نشست و ماندگار شد. او نمرده بلکه زنده است.
این بازیگر پیشکسوت خطاب به پیکر انتظامی گفت: من نمی خواستم برای تشییع تو بیایم بلکه می خواستم دوباره با هم نقش آفرینی کنیم.
علی نصیریان: او متعلق به ملت است و با جان و روح خودش بر نقش هایش دمید و آنها را تصویر و تجسم کردنصیریان اظهار کرد: یک شبی دور هم بودیم و انتظامی به من گفت می خواهم وقتی مُردم سر قبرم آواز بخوانی. این بازیگر سپس تصنیفی را خواند.
وی در ادامه بیان کرد: عزت جان! من به عهدم وفا کردم ولی تو ما را تنها گذاشتی.
این بازیگر عنوان کرد: ما جمعی از بازیگران بودیم که در سال های ۳۹ و ۴۰، جوان شوخ طبعی به جمع مان پیوست و همکارمان شد و پس از مدتی با من همگروه شد و نمایش هایی اجرا کردیم که عزت ستاره آنها بود. درخشش استعدادش در نمایش های ایرانی نشان داده و معرفی شد و وقتی در سال ۴۴ تئاتر سنگلج آغاز به کار کرد ما با هم همکاری می کردیم.
نصیریان توضیح داد: پرستویی به خوبی درباره درخشش استعدادهای او گفت، او واقعا مانند چشمه ای جوشان بود. یکی از امتیازهای بزرگ او شوخ طبعی اش بود. همه چیز را با طنازی عنوان می کرد و البته حاضر جواب بود. او همه استعدادهای بازیگری را داشت. او همه چیز را دست می انداخت. زمانی که هنوز تئاتر ریشه نکرده بود اپرا درست شد و او در این حوزه هم فعالیت می کرد. او به تالار رودکی تالار زورکی می گفت که منظورش این بود که نمی شود اپرا را به زور به خورد مردم داد.
وی عنوان کرد: ما سه دهه به صورت مستمر با هم همکاری کردیم. انتظامی یکی از رکن های مهم بازیگری در تئاتر و سینمای جدید ایران بود. من فیلم «گاو» را در سازمان برنامه به مسئولان نشان دادم و گفتم این یک تالیف هنری است. مرگ کسی گریه ندارد ولی حس دیگری من دارم چون با هم خیلی زندگی و کار کردیم و از رفتن او متأثر هستم. ما گوهر بزرگی را از دست دادیم و بدجوری تنها ماندیم.
امیدوارم جوان ها بیایند و کار کنند و به لحاظ فرهنگی خلاها را پر کنند، البته او جایگزینی ندارد.
پرستویی که اجرای برنامه را بر عهده داشت در ادامه بیان کرد: بعضی صحنه ها در ذهنمان می ماند و هزار سال که بگذرد آن تُن صدا را فراموش نمی کنیم. سال های بعد که نسل های بعدی فیلم ها را نگاه کنند ما را با همان لحظات ناب به یاد می آورند. کسی اینجاست که روسری آبی به سر کرد و در مقابل استاد ایستاد تا یکی از همین لحظات جان بگیرد.
فاطمه معتمدآریا: با خودم گفتم دلیلی برای گریه کردن نیست زیرا می بینم او در تاریخ ملت ایران ثبت شده است و همیشه در صدر نشست و سینمای ایران را بر صدر نشانددر ادامه فاطمه معتمدآریا روی صحنه آمد و عنوان کرد: ما امروز همه اینجا جمع شدیم که کسی را بدرقه کنیم که بیشترین امید و انضباط را به ما آموخت. با خودم گفتم دلیلی برای گریه کردن نیست زیرا می بینم او در تاریخ ملت ایران ثبت شده است و همیشه در صدر نشست و سینمای ایران را بر صدر نشاند. او عزت ملی بود و نشان او را در همه جای شهر می بینیم. او مردی بود که بیشترین دستور را داد تا به هنرمندان احترام بگذارند. او هنرمندی بود که در تاریخ ملی ایران ثبت شد برای تاریخ ملی ایران نباید گریه کرد، خوشحال باشیم زیرا او یگانه بود و به ما آموخت که هنرمند در مقام والایی قرار دارد و نامیرا است. در قلب خودم گریه می کنم اما آرزو می کنم همه هنرمندان عمری مانند عزت الله انتظامی داشته باشند.
عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی سخنران بعدی بود که روی صحنه آمد و اظهار کرد:
فرهنگ و هنر آیینه تمام نمای تاریخ ایران است و چهره زیبای ایران امروز را نشان می دهد و عزت الله انتظامی یکی از ستاره های این آسمان بود. او خاطره نسل های پیوسته زمانه ما است. او بیش از هفت دهه کوشید و درخشید و بر صدر نشست و در اوج ماند. انتظامی از دل مردم برخاست با مردم زندگی کرد و مردمی بودن او باعث شد بر دل مردم بنشیند. متانت و وقار، او را در قاب هنرمندان مردمی جاودان کرد. او ریشه در فرهنگ و مرز و بوم داشت و در این ترکیب میوه ها چید. او با هنر زیست، قدر این گوهر را شناخت و هنر خود را ارزان فروشی نکرد، در انتخاب نقش دقت داشت و به نقش جان می داد.
وی تاکید کرد که انتظامی نرفته بلکه همچنان با ما است.
پس از سخنرانی وزیر، مجید انتظامی آهنگساز و پسر عزت الله انتظامی در سخنانی گفت: ممنونم که ما را تنها نگذاشتید. هفتاد سال از پدرم می پرسیدم دلیل این ماندگاری چیست که او به من می گفت عاشق شو و مردم را دوست داشته باش. چند ماه پیش که حالش بهتر بود به من می گفت عاشق مردم باش که در این صورت آنها به تو کمک می کنند. من تمام تلاشم را در این باره می کنم. او جواهری بود که نتوانستم او را نگه دارم و از این بابت شرمنده ام.
وی سپس ضمن تشکر از خانه سینما، شهرداری و دیگر نهادها عنوان کرد: آنها به ما کمک کردند و نگذاشتند در این روزهای آخر تنها باشیم.
پرویز پرستویی: سینمای ایران با رفتن این بزرگمرد، یتیم شد. او هرگز نمی میرد و تمام نمی شود، تا این سینما هست عزت او هم هستپرستویی در پایان عنوان کرد: او واقعا عاشق مردم بود. سینمای ایران با رفتن این بزرگمرد، یتیم شد. او هرگز نمی میرد و تمام نمی شود، تا این سینما هست عزت او هم هست.
در این بخش مراسم حجت الاسلام دعایی بر پیکر عزت الله انتظامی نماز خواند و پیکر این هنرمند بر دوش هنرمندان و هنردوستان به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا تشییع شد.
از حاشیه های این مراسم می توان به این موضوع اشاره کرد که برخی مهمانان ویژه همچون مسعود کیمیایی و محمدعلی کشاورز امکان حضور در نزدیکی جایگاه را پیدا نکردند.
عزتالله انتظامی، آقای بازیگر سینمای ایران جمعه ۲۶ مرداد پس از طی دورهای بیماری در سن ۹۴ سالگی درگذشت.
منبع:مهر
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۲۱۷۸۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۵ معلم از ۵ دهه؛ از پرویز فنیزاده تا رضا عطاران
آفتابنیوز :
در دهه پنجاه مهمترین شمایل معلم پرویز فنیزاده در «رگبار» بود و در اواخر این دهه فرامرز قریبیان در «جنگ اطهر» نقش معلم انقلابی را ایفا کرد. شاید بتوان گفت تنها در دهه شصت تعداد قابل توجهی کاراکتر معلم به فیلمهای ایرانی راه پیدا کردند؛ از خسرو شکیبایی در فیلم «رابطه» تا هما روستا در فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» و علی نصیریان در «جادههای سرد» و مجید مجیدی در فیلم «شنا در زمستان»، چند نمونه از پرداختن سینمای دهه شصت به شخصیتهای معلمند. از دهه هفتاد از تعداد فیلمهایی که معلمها در آنان نقش محوری ایفا میکردند، کاسته شد. آنچه پیش رو دارید مروری است بر ۵معلم بهیادماندنی سینمای ایران در طول ۵دهه.
دهه پنجاه؛ آقای حکمتی (پرویز فنیزاده در فیلم «رگبار»)
بهیادماندنیترین تصویر معلم در سینمای قبل از انقلاب که معمولا عنایتی به حرفه معلمی نشان نمیداد. در فیلم «رگبار» آقای حکمتی معلمی است که به محلهای در جنوب شهر آمده است. مدرسه مهمترین و محوریترین لوکیشن فیلم «رگبار» است و فیلمساز تصویری دقیق و پرجزئیات از فضای آموزشی مدارس در ابتدای دهه پنجاه ارائه میدهد. ادارهکردن کلاسی شلوغ با پسربچههایی شیطان مهمترین مشکل آقای حکمتی در نیمه اول فیلم است. فیلم با علاقهمندی آقای حکمتی به عاطفه، خواهر یکی از دانشآموزان، وارد فضایی عاطفی میشود و درنهایت هم با انتقال از مدرسه و ترک محله به پایان میرسد. معمولا به انبوه تمثیلها و استعارهها در فیلم «رگبار» اشاره میشود و آنچه کمتر به آن توجه شده، تصویر ملموس معلمی است که نمیخواهد تن به آنچه هست بدهد. آقای حکمتی یکی از ملموسترین غریبههایی است که نویسنده و کارگردان «رگبار» در طول دوران فعالیت هنریاش آفریده است.
دهه۶۰؛ بیژن امکانیان در «دبیرستان»
علی ناصری، معلم زیستشناسی در فیلم «دبیرستان» (۱۳۶۶) با ایفای نقش بیژن امکانیان، در دههای که تعداد زیادی از شخصیتهای سینمای ایران معلم بودند، به چند دلیل شاخص و بهیادماندنی است؛ معلمی که خود سابقه اعتیاد داشته و مثل بیشتر معلمهای سینمای ایران در دهه شصت آرمانگراست و میکوشد شاگردانش را از دام اعتیاد بیرون بکشد. فیلم بهعنوان ملودرامی تلخ، یکی از موفقترین آثار سینمای ایران در دهه شصت است که سال۶۶ سینماروهای زیادی را در شهرستانها جذب سینما کرد. شخصیت سمپاتیک معلم و نحوه برخورد و تعاملش با شاگردان و چهره بیژن امکانیان بهعنوان یکی از بازیگران مهم دهه شصت، تصویری از «دبیرستان» برای سینماروهای دهه شصت ساخت که دوستداشتنی و تأثیرگذار بود.
رامین پرچمی در «ضیافت» (۱۳۷۴)
رامین پرچمی در فیلم «ضیافت» تنها کسی از رفقای دبیرستانی است که از محلهاش نمیرود و نخستین نفری هم هست که به کافه ماطاووس میآید تا به عهدی که سالها پیش با رفقا بستهاند وفادار باشد. بین شخصیتهای فیلم «ضیافت»، رامین پرچمی معلم است؛ معلمی که سطح زندگیاش از همه رفقا پایینتر است و ازدواج نکرده و راز علاقهاش به منیر خواهر عبد (پارسا پیروزفر) را هم مکتوم نگاه داشته است. در فیلمی که فرصت کافی برای پرداختن به همه حاضران در کافه ماطاووس ندارد و از نیمه دوم بیشتر بر علی یزدانی (فریبرز عربنیا) و رامین (بهزاد خداویسی) متمرکز است، شخصیت رامین پرچمی بهعنوان معلمی شریف بیشتر در یادها میماند؛ معلمی که پاسدار رفاقت است و گذشته را فراموش نکرده است.
رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع» ۱۳۸۹
تصویری طنز آمیز از معلم در فیلمی کمدی که پرفروش و پرتماشاگر از کار درآمد. رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع» تصویری از معلم در سینمای ایران به نمایش میگذارد که مسبوق به سابقه نبود. مدیر یک مدرسه دخترانه خصوصی با ورود آقایان به مدرسه خود شدیداً مخالف است، اما وقتی دبیر شیمی دانش آموزان المپیادی به علت زایمان، شش ماه مرخصی میگیرد، مجبور میشود تا یک دبیر جایگزین به دبیرستان بیاورد؛ ولی تلاش وی برای یافتن دبیر المپیاد زن در میانه سال تحصیلی بیفایده است و وی مجبور است یک مرد را به عنوان تنها گزینه بپذیرد تا از رقابت المپیاد جا نماند، اما ورود این آقای معلم مجرد و بیدستوپا، و شیطنت دختران دانشآموز، و تجرد خانم مدیر جدی و بداخلاق که تا به حال خواستگاری نداشته، باعث ایجاد اتفاقات بسیار خنده داری میشود. دختران دانشآموز دست به یکی کرده و با کمک پدر یکی از دانش آموزان، اردویی را تدارک میبینند تا این دو مجرد میانسال را در روبهروی یکدیگر قرار دهند. رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع» یکی از بامزهترین شخصیتهای معلم سینمای ایران را ساخته است.
منبع: همشهری آنلاین