Web Analytics Made Easy - Statcounter

رکنا: نوعروس وقتی در حال چیدن جهیزیه اش بود با رختخواب مادر و مادربزرگ همسرش روبرو شد و تاز فهمید آنها قصد دارند تا آخر عمر در کنار تنها فرزندشان زندگی کنند و در ادامه پی برد شوهرش در گذشته 3 بار ازدواج ناموفق کرده است.

مردی میانسال روی نیمکت راهروی مجتمع قضایی ونک نشسته و با مراجعه‌کننده دیگری حرف می‌زد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به او می‌خورد حداقل 55 سالی داشته باشد و از سؤال‌هایش معلوم بود که به‌دنبال راهی قانونی برای تنبیه دامادش است. مرد که موهای جوگندمی و ته ریش داشت، لباس رسمی پوشیده و کارمند قدیمی یکی از ادارات دولتی بود. می‌گفت: یکی دو ساعت مرخصی گرفته تا درباره مشکل پیش آمده تحقیقات کاملی انجام دهد.
جوانی که در انتظار رسیدگی به پرونده‌اش در یکی از شعبه‌های دادگاه بود، برای وقت کشی هم که شده به حرف‌های مرد کارمند گوش می‌کرد. وقتی موضوع تحقیق پیش کشیده شد، مرد جوان گفت: «خب پدرجان، چرا قبل از ازدواج دخترت تحقیق نکردی؟ الان که دیگر کار از کار گذشته!»
مرد میانسال جواب داد: «آخر درد من یکی دو تا که نیست. خواستگار دخترم، پسر یکی از خانم‌های همکارم است و به خاطر اینکه مادرش انسان شریفی بود، به آنها اعتماد کردم و دست دخترم را در دست پسرش گذاشتم. غافل از آنکه چه سرنوشتی در انتظار دخترم و خانواده‌مان است.»
چند لحظه بعد بغض کرد و پرسید: «به نظر شما می‌توانم کاری کنم که دامادم به زندان بیفتد یا تنبیه شود؟»
مرد جوان کمی جا به جا شد تا مرد دیگری هم روی نیمکت بنشیند و در همان حالت از مرد کارمند پرسید: «الان مشکل شما دقیقاً چی هست؟» مرد میانسال آهی کشید و گفت: «راستش دو دختر و دو پسر دارم که همگی درسخوان و خوش اخلاق هستند. یک سال پیش که دختر بزرگم تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد را تمام کرد، تصمیم داشت برای دکتری هم ادامه تحصیل دهد، اما من دوست داشتم زودتر ازدواج کند، چون که در فامیل ما رسم نبود که دخترها دیر ازدواج کنند. از طرفی فکر می‌کردم اگر سنش بالاتر برود، در این شرایط دیگر خواستگاری برایش پیدا نمی‌شود. به محض اینکه موضوع را با همکارانم در میان گذاشتم یکی از خانم‌های همکار به سراغم آمد و گفت که یک پسر تحصیلکرده دارد که اتفاقاً در بخش دیگری از اداره ما کار می‌کند. یک روز یواشکی به واحد آنها رفتم و دیدم جوان برازنده و خوش مشربی است. بنابراین ضمن قول مساعد به همکارم، دخترم را هم تشویق به ازدواج کردم.»
مراجعه‌ کننده تازه وارد از مرد کارمند پرسید: «تا آن زمان مشکلی پیش نیامده بود؟ چیزی در مورد داماد آینده ات متوجه نشده بودی؟»
مرد کارمند جواب داد: «نه... راستش وقتی به خواستگاری آمدند با مهریه 114 سکه طلا موافقت شد. داماد تحصیلکرده بود و حتی قول داد یک آپارتمان کوچک هم بخرد تا با دخترم زندگی شان را در آنجا شروع کنند. همه چیز عادی به نظر می‌رسید جز اینکه در همان شب خواستگاری معلوم شد داماد تک پسر است و از سه ماهگی پدرش را از دست داده و با مادرش زندگی می‌کند...»
مرد جوان گفت: «خب اینکه اشکالی ندارد پدرجان!»
اما پدر دختر ادامه داد:«ما هم اهمیتی ندادیم و رفتیم دنبال جهیزیه و خرید و مراسم. همه چیز برای برگزاری جشن آماده بود. حتی کارت‌های دعوت را هم توزیع کردیم. اما درست یک روز مانده به مراسم مادر و مادربزرگ داماد وارد آپارتمان عروس شدند، یک اتاق را برای خودشان جدا کردند و وسایل و رختخوابشان را آوردند همانجا پهن کردند. وقتی همسرم و دخترم از آنها دلیل این کار را پرسیدند، معلوم شد که خانه قبلی را فروخته‌اند و قرار است مادر و مادربزرگ داماد هم با عروس و داماد در همان آپارتمان کوچک زندگی کنند.»
این بار مرد تازه وارد پرسید: «خب چه اشکالی داشت، اجازه می‌دادید آن دو زن تنها هم چند صباحی آنجا بمانند و بعد بروند دنبال زندگی شان.»
اما مرد کارمند صدایش را کمی به گلو انداخت و گفت: «ما هم مشکلی با این قضیه نداشتیم، اما آنها گفتند که قرار است تا آخر عمر با داماد و دخترم زندگی کنند چون داماد تنها فرزندشان است و ناچارند همانجا بمانند. اختلاف دخترم و دامادم از همانجا شروع شد. چون خانواده داماد چیزی در این باره نگفته و توافقی هم نکرده بودیم. بنابراین مراسم ازدواج به هم خورد و همه فامیل دو طرف از موضوع با خبر شدند. در این میان یکی از آشنایان دامادم به سراغم آمد و گفت؛ داماد قبلاً هم دو بار ازدواج ناموفق داشته و این موضوع را از شما پنهان کرده است. با شنیدن این حرف انگار آب یخ روی سرم ریخته باشند، بی‌حس و کرخت شدم. چند روز خواب و خوراک نداشتم. دخترم هم عصبانی بود. یک هفته بعد دوباره به واحد محل کار دامادم رفتم و این بار خوب تحقیق کردم ببینم چه اتفاقی افتاده، آنجا بود که از همکاران شنیدم دامادم نه دوبار بلکه سه بارازدواج ناموفق داشته و با تهیه شناسنامه سفید خودش را مجرد معرفی کرده است. حالا هم آمده‌ام ببینم چطور می‌توانم داماد فریبکارم را گوشمالی دهم. چون با آبروی خانوادگی ما و احساسات دخترمان بازی کرده است... حالا هم بشدت از تصمیم خودم پشیمانم و می‌خواهم قبل از اینکه دخترم دچار مشکلات بیشتری شود کاری کنم...»
با بیان آخرین جملات بغضش ترکید و به گریه افتاد. مرد جوان بلند شد و از آبخوری یک لیوان آب برایش آورد. سپس دستش را روی شانه مرد میانسال گذاشت و گفت: «پدرجان بهتر است این بار عجله نکنی و تصمیم درستی بگیری. اما پیش از آن باید مطمئن شوی که دخترت حاضر به ادامه زندگی با همسرش نیست.»
مراجعه‌ کننده دیگر هم گفت: «در هر صورت شما می‌توانید بابت دریافت مهریه دادخواست بدهید یا اینکه به خاطر فریب در ازدواج از داماد شکایت کنید. اما بهتر است با یکی از مشاوران قضایی همین مجتمع یا وکیلی مشورت کنید. باور کنید حالا هم خیلی دیر نشده...»
مرد میانسال با شنیدن این حرف‌ها بلند شد، کاغذهایش را در پوشه‌ای گذاشت و قطرات اشک را با دست خشک کرد. بعد رو به آن دو نفر کرد و گفت: «برای من و دخترم مهریه مهم نیست، آبرو خیلی مهم‌تر است. کاش آن روز بیشتر تحقیق کرده بودیم.» بعد همان‌طور که زیر لب می‌گفت: «این بار نباید بی‌گدار به آب بزنیم» راهش را کشید و رفت.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

کرم خاکی در دهان پیرزن مرده چه می کرد!؟ /اتفاق عجیبی که در بهشت زهرای تهران رخ داد!

یک شب اینترنتی صیغه نادر شدم و پیش او رفتم

اعدام استاد زن دانشگاه به خاطر همخوابی زوری با متین 34 ساله

بازیگر فیلم «پایتخت» درگذشت + عکس

این راننده تاکسی ها داعشی بودند! + عکس بدون پوشش

این جناب سرهنگ و پسرش را می شناسید؟ / آنها با پیکان خلاف می کردند+فیلم و عکس چهره باز

همخوابی شوم دختر 15 ساله با مردان شیطان صفت در خانه اش

ماجرای فریب 100 میلیون تومانی خواهران منصوریان چه بود؟ / با آبروی الهام چرخنده بازی شد + فیلم و عکس

تجاوز وحشیانه به دختر 10 ساله زیبا و درشت اندام

دختر پولدار تهرانی با صدای بازیگر مشهور خودش را در اختیار پیک موتوری گذاشت !

اعتراف شوم خواستگار بی رحم / مادر و دختر غافلگیر شدند + عکس

تجاوز گروهی به شیما و مادرش توسط 17 مرد گرگ صفت / مادرم زیر تجاوزها بیهوش شد

مردی از ارتباط زنش با مرد غریبه پنهانی فیلمبرداری کرد + فیلم و عکس

منبع: رکنا

کلیدواژه: خودرو سلامت مسکن بازنشسته ها مهم ترین های 24 ساعت ارز و سکه حوادث داماد طلاق فریبکارانه ازدواج ناموفق دادگاه خانواده بچه ننه عکس جوان دختر حوادث خانواده قتل زندگی تصاویر من ایران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۴۱۹۳۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رای کمیته استیناف در مورد پرسپولیس: رد اعتراض و تایید حکم قبلی!

 کمیته استیناف رای خود را درباره باشگاه پرسپولیس اعلام کرد.

به گزارش سایت رسمی فدراسیون فوتبال؛ در خصوص استیناف باشگاه پرسپولیس نسبت به رأی کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال که به موجب آن حکم به توقف رسیدگی در خصوص شکایت باشگاه پرسپولیس علیه باشگاه آلومینیوم اراک مبنی بر عدم برقراری نظم در بازی مورخ 26 بهمن ماه 1402 و همچنین رد شکایت باشگاه تجدیدنظرخواه نسبت به عملکرد داور مسابقه صادر گردیده است با عنایت به مجموع محتویات پرونده و استدلالات مندرج در رای صادره، ایراد و اعتراض موثری که خدشه بر دادنامه معترض عنه وارد نماید به عمل نیامده، مستنداً به ماده 106 مقررات انضباطی فدراسیون فوتبال ضمن رد اعتراض دادنامه صادره، عیناً تائید و اعلام می‌گردد. رأی صادره قطعی است.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • نمایش فیلم تئاتر «عروسی خون» در سینماتک خانه هنرمندان ایران
  • (ویدئو) شریفی مقدم: چه کسی گفته عروس باید در خانه مادرشوهر کار کند؟
  • تصویری منتشر نشده از کارت عروسی بنی‌صدر
  • اسم رمز ترور؛ «قم» را به خاک و خون می کشیم
  • اسم رمز ؛ «قم» را به خاک و خون می کشیم
  • رای کمیته استیناف در مورد پرسپولیس: رد اعتراض و تایید حکم قبلی!
  • دخترم قبل از بازی قسمم داد که ببازیم!
  • شجاعی: دخترم قبل از بازی قسمم داد که ببازیم!
  • دستگیری قاتل مست دو زن در عروسی
  • دخترم عکس‌های شرم‌آوری از خود در فضای مجازی گذاشت و آبرویم را بُرد / دیگر نمی‌‌توانم او را تحمل کنم!