' تو هم بخوان ' ، تحقق یک رویا
تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۵۵۲۲۵۶
انزلی-ایرنا- یک سال از بادبان برافراشتن کشتی پویش فرهنگی ' تو هم بخوان ' در انزلی گذشت .
به گزارش ایرنا، رویدادی که در این مدت بسیارانی را با خود در بحر خواندن و اندیشیدن و تجربه اندوزی همراه کرده است .
پویشگران ' تو هم بخوان' قرار هفتم را در بیست و چهارمین روز آبان 97 بر پل تاریخی غازیان ترتیب دادند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کاکایی ها با شوق بر فراز سر جمعی که بر بالهای کتاب به سرزمینهای دور و نزدیک پرواز می کنند و هر بار با توشه ای نو باز می گردند ، چرخ می زدند .
رویداد ' تو هم بخوان ' با هدف کمک به گردش کتاب میان علاقه مندان حوزه کتاب و کتابخوانی به همت آرمین صافدل کنشگر جوان فرهنگی و انجمن طرفداران توسعه انزلی 25 آبان 96 حرکت آغاز کرد.
آشنایی با نویسندگان بومی، چخوف خوانی، ملاقات با ویرجینا وولف ، سفر با شازده کوچولو ، عشق در ادبیات معاصر ایران، پای صحبت عزیز نسین و داستانهای روی داده در انزلی هفت دریایی بود که کشتی تو هم بخوان تاکنون به آنها سفر داشته است.
این پویش علاوه بر توسعه فرهنگ کتابخوانی کوشیده مردم و مسئولان را به ارزش و جایگاه میراث فرهنگی و تاریخی شهر و لزوم حفاظت و باز آفرینی آنها توجه دهد.
*زندگی مان را با کتاب نجات دهیم
در گام هفتم، 'تو هم بخوان' میزبان محمد رضا پورجعفری نویسنده مترجم و برنده جایزه کتاب سال منتقدان و نویسندگان مطبوعات ایران بود.
پورجعفری در این رویداد فرهنگی داستان کوتاه ' نگاهی از پل ' خود را برای حاضران خواند که مکان قصه اش بر پل غازیان شکل گرفته است.
او از خاطرات تهیه کتاب در کودکی و نوجوانی اش گفت و این که با چه مرارتی اندک پولی برای خرید کتاب جمع می کرده تا با جهان بزرگ درون کتابها آشنا شود.
وی اظهار داشت: زندگی مان را می توانیم با کتاب خواندن نجات دهیم و هر داستانی که نوشته و خوانده می شود به مثابه ضربه ای به ستون فقرات نادانی است .
وی انزلی را از شهرهای پیشرو در فرهنگ و هنر خواند و ابراز امیدواری کرد که این شهر ساحلی همچنان در این حوزه رو به تعالی باشد.
در ادامه این رویداد فرهنگی سه داستان نیز برای علاقمندان به کتاب خوانده شد.
علی حق ره از فعالان فرهنگی شهر انزلی داستان 'غریبه' از منوچهر جراح زاده نویسنده ی اهل انزلی را برای حاضران قرائت کرد.
همچنین دو تن از نویسندگان عضو انجمن داستان هزار و یک شب انزلی نیز داستانهایی از خود را به گوش مخاطبان رساندند.
مژگان زمان ' مردها گریه نمی کنند' و شعله آریان پور 'ارابه های جنگی' را به زیبایی برای جمع گرد آمده به دور کتاب خواندند.
میزهای کتاب نیز همچون دوره های قبل مزین به کتابهایی بود که اهالی شهر ساحلی انزلی برای مبادله با یکدیگر آورده بودند.
*رویایی برای شهری که دوستش دارم
آرمین صافدل در مصاحبه با ایرنا در خصوص چگونگی شروع این پویش فرهنگی گفت: شهریور پارسال در اندیشه طرح ریزی برنامه ای به مناسبت روز کتابخوانی بر مشکلات انزلی در حوزه کتاب تمرکز کردم . از آنجایی که انزلی در سال های اخیر هیچگاه کتابفروشی مرجع نداشته و جدا از آن تهیه کتاب برای اقشاری از جامعه همیشه سخت بوده به این فکر افتادم که دسترسی و گردش کتاب را آسان تر کنم چون این مشکلی بود که خودم در نوجوانی داشتم.
وی با اشاره به این که رویداد تو هم بخوان آخرین پنجشنبه ماه های زوج در مکانهای فرهنگی، تاریخی و گردشگری انزلی برگزار می شود اظهار داشت: طی این مدت هفت قدم برگزار شده است.
وی خاطرنشان کرد:رویداد فرهنگی تو هم بخوان در کنار هدف اصلی خود به عنوان اولین قرار تبادل کتاب بندر انزلی، به دنبال معرفی آثار نویسندگان بومی و دیگر چهره های ادبیاتی و تاکید بر استفاده بهینه فرهنگی و احیای فضاهای عمومی شهری است.
به گفته وی در هر گام ، شمار همراهان با ' تو هم بخوان' افزوده شد و در قدم ششم به مرز 300 نفر رسید .
صافدل با اشاره به همکاری مردم و برخی ناشران افزود: بالاترین میزان کتاب تبادل شده در این گردهمایی ها حدود 500 جلد بود.
*شوقی نو برای دوستداران کتاب
مریم ساحلی نویسنده و مدرس داستان نویسی و موسس انجمن داستان هزار و یک شب انزلی در مصاحبه با ایرنا در مورد این پویش گفت: ' تو هم بخوان' رویداد نیکویی است که شوقی نو در بسیاری از اهالی فرهنگ و دوست داران کتاب در شهر انزلی پدید آورده است.
وی اظهار داشت : گوش سپردن به داستان و شعر و موسیقی اوقاتی دلنشین برای مردمی رقم می زند که آگاهند هنر آنها را از روزمرگیها می رهاند و توسعه بدون توجه به کتاب و گسترش کتابخوانی میسر نیست. آنها در محفل تو هم بخوان کتابهاشان را به اشتراک می گذراند و به بهتر زیستن می اندیشند.
*روزنه ای از جنس نفس کشیدن
فاطمه رهبر داستان نویس اهل انزلی نیز در خصوص این پویش گفت: این روزها حرف مشترک آدمها غم نان است. درد گرانی و سوال اینکه چه کنیم و چه می شود چنان تنیده در لحظات مردم که لذت بردن از خوشی های کوچک را ازشان گرفته است. در همین برهه یک گروه آمده اند روزنه ای از جنس کتاب برای نفس کشیدن و تامل کردن به روی آدمها باز کرده اند.
وی اظهار داشت: این که در بین این ناملایمات جایی باشد که یک عده که علایق و دلخوشی های مشترکی دارند دور هم جمع و برای ساعتی از زندگی خود کنده شوند و وارد جهان خلق شده توسط نویسنده ها شوند و قصه ای بشنوند تا غصه شان لحظه ای یادشان برود جزو بهترین رخدادهای این شهر است.
نویسنده کتاب ' مردها با سلیقه خودشان روفرشی نمی خرند ' خاطرنشان کرد: این رویداد جدا از کار فرهنگی و هدف ویژه اش که تبادل کتاب و زنده کردن فرهنگ مرده کتابخوانی است باعث به وجود اوردن یک شور و هیجان هم شده .
وی افزود: این کار به نویسنده های جوان شهر هم شور و انگیزه می دهد همین دیده شدن همین تریبون در اختیار آنها و افکارشان گذاشتن همین که مشتاقانه جمع می شویم که وارد دنیای داستانشان شویم بی شک یکی از عوامل نوشتن و بیشتر خواندن می شود. امیدوارم این حرکت همیشگی و ماندگار باشد.
آبان از این پس برای اهالی انزلی ودوستداران کتاب تنها ماه میانی پاییز نیست بلکه سالروز میلاد و به بار نشستن یک رویای فرهنگی است.
6030
منبع: ایرنا
کلیدواژه: فرهنگي ادبيات كتابخواني انزلي
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۵۵۲۲۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انتشارات علمی و فرهنگی چگونه از عرش به فرش رسید؟
مهمترین عامل فاصله گرفتن انتشارات علمی و فرهنگی از روزگار درخشان خود، نامش بود؛ نامی که سبب شد مدیرانش از خاطر ببرند که شأن نزول این مرکز برای چه بوده است. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، انتشار تصویری از بسته بودن کتابفروشی علمی و فرهنگی در خیابان انقلاب، بار دیگر حواشی پیرامون این نشر با سابقه را پررنگ کرد. هرچند قاسم صفایینژاد، مدیر این انتشارات، در گفتوگو با تسنیم، خبر تعطیلی آن را تکذیب و اعلام کرد که تعطیلی کتابفروشی فقط چند ساعت بوده است، اما حرف و حدیثها درباره این نشر به اتمام نرسیده است.
انتشارات علمی و فرهنگی چگونه متولد شد؟
در سایت این انتشارات درباره تاریخچه آن آمده است: انتشارات دیرپای علمی و فرهنگی از ادغام دو مؤسسۀ انتشاراتی پیشگام و سرآمد نشر در ایران به نامهای «بنگاه ترجمه و نشر کتاب» و «مؤسسه انتشارات فرانکلین» پدید آمده است. مؤسسه خصوصی «بنگاه ترجمه و نشر کتاب» در سال 1332 تأسیس شد و با مدیرعاملی بزرگانی همچون احسان یارشاطر و معاونت شخصیتهایی مثل عبدالحسین زرینکوب و ایرج افشار ادامۀ حیات داد. از گونۀ آثار ماندگار بنگاه ترجمه و نشر کتاب مجموعهای با نام «میراث ایران» بود که آثار معروف ادب فارسی را به زبانهای دیگر ترجمه میکرد. دیگر اثر شناخته شدۀ بنگاه ترجمه و نشر، انتشار دایرهالمعارفی با نام دانشنامۀ ایران و اسلام بود که تا سال 1360 تعداد 10 جلد از آن منتشر شد. ترجمۀ تاریخ طبری و نیز شروع انتشار دانشنامۀ ایرانیکا به پیشنهاد احسان یارشاطر از دیگر آثار ماندگار بنگاه چاپ و نشر است.
مؤسسه فرانکلین ایران نیز در سال 1333 به مدیریت همایون صنعتیزاده بنیان نهاده شد. فرانکلین ایران که شعبهای از مؤسسه فرانکلین بینالمللی بود، پس از مدتی با توسعۀ کارهای خود از شعبۀ مرکزی در نیویورک استقلال مالی و کاری پیدا کرد. شیوهٔ کار این نهاد فرهنگی به ابتکار صنعتیزاده این بود که پس از قرارداد با ناشر، کلیۀ امور مربوط به چاپ از ترجمه و ویرایش گرفته تا تصحیح و غلطگیری و هزینۀ تبلیغات و حتی پرداختِ اجرت نقاشی پشت جلد را برای ناشر انجام میداد. کار تا آنجا پیش رفت که مؤسسه فرانکلین علاوه بر مسئولیت چاپ کتابهای درسی کشور، در سال 1337 کتابهای درسی کشور افغانستان را هم منتشر میکرد.
پایهگذاری ویرایش، ارزیابی و نظارت بر ترجمهها، احداث کارخانۀ کاغذ پارس برای رفع مشکل تأمین کاغذ، بنیانگذاری سازمان کتابهای جیبی، تهیۀ 500 کتابخانه برای مدارس دولتی، بنیانگذاری مؤسسۀ دفتر لغت فارسی به سرپرستی دکتر مینوی و زرینکوب، کمک به ایجاد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، تهیۀ طرح مبارزه با بیسوادی برای بزرگسالان، ساخت مرکز تکنولوژی آموزشی برای تهیۀ فیلم و کمک به پاگرفتن کتابخانۀ دانشگاه صنعتی شریف از گونه شواهد این توسعه، پیشگامی و خیرگستری فرانکلین بود.
انتصاب عجیب در قدیمیترین مؤسسه انتشاراتی کشورمؤسسه فرانکلین در این مدت از سال 1332 تا 1356 نزدیک به 2000 عنوان کتاب چاپ کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی بنگاه ترجمه و نشر کتاب در اواخر سال 1360 به شرکت انتشارت علمی و فرهنگی تبدیل شد. مؤسسه فرانکلین نیز که در سال 1356 «سازمان آموزشی نومرز» نام گرفته بود، ابتدا به «شرکت انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی» تغییر نام داد و سپس در سال 1372 در شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ادغام شد. انتشارات علمی و فرهنگی که در آن زمان دیگر به نهاد نشری پُخته و آزموده تبدیل شده بود، از سال 1380 تصمیم گرفت با هدف توسعه و گسترش فعالیتهای اجرایی سه شرکت مجزا و وابسته را به نامهای «شرکت چاپ و نشر کتبیه»، «شرکت بازرگانی کتاب گستر» و «شرکت فرهنگفیلم تهران» در زیرمجموعه خود تعریف کند. اما چرا یک مرکز نشر با این پیشینه امروز با انتشار یک خبر، تا مرز تعطیلی پیش میرود؟
علمی وفرهنگی از کجا به کجا رسید؟!
حاشیههای انتشارات علمی و فرهنگی در سالهای اخیر کم نبوده است؛ از انتخاب مدیران سیاسی و حلقههای نزدیک به ستادهای انتخاباتی چپ و راست گرفته تا تجمع اعتراضی کارمندان و ... .
به نظر میرسد میتوان روند افت کیفی و کمی انتشارات را در چند مورد، خلاصه کرد. نخست مشکلات مالی این نشر دیرپاست. وابستگی مالی انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ دفترچههای بیمه و کسب درآمد از این طریق، از جمله این عوامل است. احتمالاً انتشار خبر قطع چاپ این دفترچهها برای صاحبان این نشر بیش از هر کس دیگری گران آمد. این وابستگی که منجر به تزریق میلیاردها تومان در هر سال به انتشارات شده بود، این مرکز را از فکر برنامهریزی برای تأمین اعتبارات مالی از طرق دیگر بازداشت.
قطع این شاهراه حیاتی در زمانی صورت گرفت که کاغذ برای هر ناشری به یک معضل لاینحل تبدیل شده و انتشارات قراردادهای متعددی داشت که نسبت به انجام آنها متعهد شده بود. کار تا جایی پیش رفت که به ناگزیر با برخی از نویسندگان برای انتخاب تأخیر در چاپ یا فسخ قرارداد مذاکره صورت گرفت. بدهیهای بیمهای متعدد که به گفته صفایینژاد، بعضاً از سال 69 باقی مانده بود و بدهی به پدیدآورندگان و افرادی که از این مجموعه جدا شده بودند، کار را بیش از پیش برای علمی وفرهنگی سخت و کلاف این نشر را سردرگمتر از هر زمان دیگری کرد.
گذشته از این، عامل دوم را میتوان در انتخاب مدیران اشتباهی جستوجو کرد؛ مدیرانی که با بده بستانهای سیاسی قدم در این مرکز فرهنگی گذاشتند و هرچند انتشارات علمی و فرهنگی را یک بنگاه اقتصادی توصیف کردند_که از وجهی میتواند درست باشد_ اما هیچ راهکار اقتصادی برای خروج از این بحران ارائه نکردند.
اما در کنار همه این موارد، شاید مهمترین عاملی که سبب شد علمی و فرهنگی از روزگار درخشان خود فرسنگها فاصله بگیرد، نامش بود. نام انتشارات علمی و فرهنگی آنقدر بزرگ بود که مدیرانش زیر سایه آن آرام بگیرند و این نشر در یک انفعال فرهنگی و اقتصادی به کار خود ادامه دهد. نگاهی به فهرست آثار منتشر شده حداقل در یک دهه گذشته شاید مؤید این امر باشد و ما را به این نتیجه برساند که علمی و فرهنگی همچنان از چاپ مجموعه ادبیات کلاسیک خود ارتزاق میکند. آثار جریانسازی که در این سالها منتشر شده باشد، به شمار انگشتان دست هم نمیرسد.
از سوی دیگر حضور کمرنگ در بسترهای جدید کتاب و نداشتن برنامهای مشخص در این زمینه در دورههای گذشته، علمی و فرهنگی را از یک ناشر بهروز و کارآمد به یک نشر منفعل گوشهنشین تبدیل کرد؛ آن هم در شرایطی که طی پنج سال گذشته اقبال مخاطبان ایرانی به استفاده از این فضا بیش از کتابهای کاغذی برآورد شده است.
با در نظر گرفتن این شرایط است که میتوان مدعی شد مدیران این مجموعه در سالهای اخیر در زیر سایه همین نام بزرگ از خاطر بردند که شأن نزول آن برای چه بوده است. در نهایت از انتشارات علمی و فرهنگی فقط یک نام و برند باقی ماند؛ مانند کانون پرورش فکری، حوزه هنری و دهها مرکز و نهاد دیگری که میتوان به این فهرست افزود.
انتهای پیام/