عسگرخانی: ۴ ماه تا بعد اجرای برجام حق اظهارنظر نداشتم
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۵۷۰۷۰۱
خبرگزاری فارس: در میانه گفتگو چند بار مجبور به قطع ضبط مصاحبه شدیم، چون مایل نبود برخی ناگفته هایش که اشاره مستقیم به برخی افراد در حوزه دیپلماسی کشور قرار داشت، منتشر شود و البته یک نوبت هم در خلال صحبت از تنگتر شدن روز افزون شبکه نظارتی و بازرسی رژیمهای بینالمللی بر ایران، به حدی مکدّر شد که ما خود، ناگزیر به خاموش کردن رکوردر شدیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او که شاخصترین استاد روابط بینالملل ایرانی وفادار به آموزههای رئالیستی است، در حاشیه گفتگو میگوید که به علت نقدهای بیپروایش نسبت به رویکرد مثبت اکثر دولتهای جمهوری اسلامی ایران در قبال پیوستن به رژیمهای بینالمللی، هزینهها و فشارهای فراوانی متحمل شده است.
همواره ایجاد همه رژیمهای بینالمللی از جمله FATF را معلول اراده صاحبان قدرت برشمرده است و در نشستش با ما نیز عنوان میدارد: «پیوستن به رژیمهایی که خداوندگان قدرت، آن را مینویسند و شما هیچ مشارکتی در آن ندارید بدیهی است که پیامدهای سنگینی در پی خواهد داشت».
بخش قابل انتشار گفت: وگوی ۲ ساعته ما را با ابومحمد عسگرخانی عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ذیلاً میخوانید:
فارس: حضرت عالی در میان اساتید روابط بینالملل شهره به بدبینی به رژیمهای بینالمللیای هستید که به جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد شده و یا کشورمان که برای عضویت در آنها تحت فشار قرار میگیرد.
بارها از شما شنیدهایم که با عضویت ایران در این رژیمها کشور گرفتار در یک شبکه شِبه تار عنکبوت شده و محدودیتها برای کشور روز به روز بیشتر میشود.
سؤال من این است آیا این تماماً از نوعی واقعبینی نشأت گرفته است؟ یا اندکی بدبینی نیز آمیزه آن شده است؟ یعنی اینکه مستند به تجارب تاریخی است؟ و یا آنکه تحلیلهای آیندهنگرانه بدون لزوماً مشابهتسازیهای تاریخی ریشه آن است؟
عسگرخانی: ما معمولاً میگوییم که رشته روابط بینالملل اگر چه کاملاً علمی نیست، ولی شِبه علم است و از این نظر باید رابطه علت و معلول را مورد توجه قرار دهیم.
ما همیشه میگوییم اگر ابر سیاه دیدید نشانه باران است، چتر بردارید وگرنه خیس میشوید، مگر آنکه بادی بیاید و ابر را ببرد.
آنچه که ما در رئالیسم به آن توجه میکنیم وجود این گونه ابرهاست و برای احتیاط میگوییم که چتر بردارید. بنابر این پیوستن به رژیمهایی که خداوندگان قدرت، آن را مینویسند و شما هیچ مشارکتی در آن ندارید بدیهی است که پیامدهای سنگینی در پی خواهد داشت.
در حال حاضر نگاه کنید که برای جمهوری اسلامی ایران در بستر همین رژیمهایی که به صورت فزاینده به ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران تحمیل میشود چگونه وضعی ایجاد کرده است؟
من بارها اعلام کردهام که مثلثی در این زمینه قابل ترسیم است که قائمالزاویه بوده و زاویه قائمه آن امنیت است که در درجه اول مورد هدف رژیمهای بینالمللی طراحی شده توسط قدرتهای بزرگ قرار دارد، زاویه دیگر آن اقتصاد است و زاویه سوم فرهنگ است، بنابراین رژیمهای فرهنگی، اقتصادی و امنیتی توأم با فناوری عجین شده و نتیجه، تحت عنوان رژیم نظارت، بازرسی و مصونیت سه زاویه فرهنگ، امنیت و اقتصاد ما را به چالش کشیده و درصدد زاویهزدایی است و اگر هر کدام از این زوایا از بین برود مثلث ما تبدیل به یک خط میشود و دیگر ایرانی وجود ندارد.
فارس: در این به اصطلاح «زاویهزدایی» آیا زاویهای در اولویت قرار دارد؟
عسگرخانی: این مثلث را در درجه اول با رژیمهای امنیتی نشانه رفتهاند؛ چه رژیمهای کنترل تسلیحات و چه رژیمهای امنیتی بازدارنده.
من چند مورد از اینها را مثال میزنم تا نشان دهم که چطور در هم تنیده هستند و چطور محورهای مختلف این رژیمها به هم ارتباط دارد و در نتیجه مانند تارهای عنکبوت جمهوری اسلامی ایران را میخواهد در بربگیرد.
ما میبایستی درصدد پاره کردن تارهای این عنکبوت میبودیم نه اینکه کمک کنیم که این تارهای عنکبوت با شدت هر چه تمامتر به دور ما تنیده شود.
سه نوع نظم پردازشی در پژوهشهای روابط بینالمللی داریم؛ صعودی، نزولی، مساوی. در مقدمه FATF میخوانیم که در سال ۱۹۸۹ کار خود را آغاز کرده است؛ این سال چه سالی است؟ زمانی است که هنوز NPT به صورت نامحدود از سوی ایران تمدید نشده است و نظریهپردازان معتقدند که جهان با گسترش سلاحهای هستهای مواجه خواهد شد. یادم میآید که در سال ۱۹۸۱ کنتوالتز مقاله معروف خود را مبنی بر اشاعه سلاحهای هستهای نوشت که بعدها در سال ۱۹۹۵ تبدیل به کتاب شد.
در سال ۱۹۸۹ دنیا از یک طرف تحت تأثیر بحران فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است، اما در سال ۲۰۱۲ یک توصیههایی تحت عنوان «استاندارد» از سوی گروه ویژه اقدام مالی مطرح میشود که در ۸۱ صفحه تدوین شده و محورها در آن کاملاً مشخص است.
FATF، خود اعلام میکند که من یک رژیم هستم. رژیمها اصولی دارند که در رابطه با اهداف قرار دارند، هنجار دارند که در ارتباط با رفتارهاست و قوانینی دارند که لولاهایی هستند که رفتارها را به هدف وصل میکنند. یعنی رفتارها چگونه باید باشند که آن هدف اجابت شوند.
رویههای تصمیمگیری دارند که نشان میدهد تصمیمگیریها چگونه باید صورت گیرد و چه نوع رژیمهای نظارتی و بازرسی باید مستقر شود. معمولاً رژیمها اصول و هنجارهای خود را در مقدمهشان ذکر میکنند و میگویند که ما چه میخواهیم بکنیم. همانند منشور سازمان ملل متحد که میگوید اهداف من این است که صلح و امنیت بینالمللی برقرار شود.
FATF هم اصول خود را مطرح میکند که یکی از آنها مقابله با پولشویی است که طی آن میگوید که اگر منشأ پولی کثیف باشد الیالابد کثیف خواهد بود و حتی اگر به عنوان مثال پول بانک انصار از سوی FATF، کثیف عنوان شود حتی اگر بانک انصار بهعنوان مثال در بانک سپه هم ادغام شود باز هم آن پول الیالابد کثیف است.
استدلال FATF این است که مبارزه با پولشویی به نظام مالی دنیا کمک میکند و برای ثبات نظام مالی در جهان سودمند است. FATF هدف دوم خود را مبارزه با تروریسم اعلام میکند، به این معنا که با بازوها و بودجههایی که در حمایت از تروریسم به کار گرفته میشود باید مقابله کرد. حال تروریسم چیست؟ تا کنون در دنیا تعریفی از تروریسم در مورد پذیرش افکار عمومی و جامعه جهانی قرار بگیرد صورت نگرفته است.
فارس: برخی در اینجا میگویند تعریف حقوقی از تروریسم نداریم، اما تعریف سیاسی صورت گرفته است و علت مخالفت با پیوستن ایران به کنوانسیونهای پالرمو و مقابله با تأمین مالی تروریسم هم این عنوان میشود که تعریف این دو از تروریسم سیاسی است نه حقوقی.
عسگرخانی: من معتقدم که تعاریف حقوقی و سیاسی هر دو یکی است و هر دو از سیاست نشأت میگیرند، چرا که حقوق جلوه سیاست است.
آیا شما میتوانید امروز قوانینی از حقوق بینالمللی سیاسی و حقوقی بیاورید که تحت تأثیر قدرت نگاشته نشده باشد؟ قدرت است که این چارچوبها را نشان میدهد. شما ببینید که چه زمانی سازمان ملل متحد و سایر نهادهای مشابه درگیر تعریف تروریسم شدهاند؟ دقیقاً از چند ماه مانده به حادثه ۱۱ سپتامبر که در پی آن عملیات علیه افغانستان و عراق صورت گرفت.
هنوز ۱۱ ماه مانده به حمله به برجهای دوقلو در آمریکا بل کمبل نماینده کنگره آمریکا تقاضایی از کنگره مطرح کرد و کنگره هم آن را در قالب لایحه از دولت آمریکا خواست که طالبان را به عنوان یک رژیم تروریستی معرفی کرده و سرنگون کنند. در این درخواست عنوان شده بود که ما باید از ظاهرشاه پادشاه در تبعید افغانستان بخواهیم که یک «لویه جرگه» تشکیل دهد و خود در رأس قدرت نباشد و جالب اینکه اولین موشک بالستیک به کابل زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون پرتاب شد و هنوز ۱۱ سپتامبری اتفاق نیفتاده بود.
فارس: و هنوز نئوکانها در آمریکا بر سر کار نیامده بودند ...
عسگرخانی: بله.
ولی آنها تعریف از تروریسم داشتند. بنابر این وقتی ۱۱ سپتامبر رخ داد آمریکاییها اعلام کردند که طالبان مطابق تعریف ما تروریست هستند، پس تروریسم نیز طبق خواست قدرتها تعریف شده است.
در همین راستا گروه ویژه اقدام مالی سه ماه پیش محدودیتهای جدیدی را برای ایران وضع کرد از این رو از سال ۲۰۱۲ که نگاه میکنیم میبینیم مقررات خاصی برای جمهوری اسلامی ایران در قبال بحث تروریسم تدوین کردند.
سومین محوری که FATF عنوان میکند که درصدد مبارزه با آن است، سلاحهای کشتار جمعی است که بدیهی است، نه تنها سلاحهای هستهای بلکه سلاحهای شیمیایی و میکروبی را هم در بر میگیرد.
در نتیجه هر سه محور را درباره ایران ادعا کردند؛ اول آنکه اعلام کردند بانکها، کشتیرانی و سپاه پاسداران مرتکب پولشویی میشوند و به تروریستها در سوریه، لبنان، عراق و دیگر گروههایی که FATF مدعی تروریست بودن آنهاست کمک میکنند. از این رو موجب شده است که ایران در لیست سیاه قرار بگیرد.
البته فعلاً تا ۴ ماه دیگر حضور ایران در لیست سیاه را به حالت تعویق درآوردهاند تا ببینند که ایران چه اقداماتی انجام خواهد داد.
در کنار این، شما تحریمهای کاتسا را میبینید که علیه ایران اعمال شده است و در آنجا نه تنها نهاد سپاه پاسداران بلکه خود سپاه پاسداران را هم به عنوان یک نیروی تروریستی و مخل امنیت بینالمللی قملداد کرده است و در نتیجه ایران را به عنوان تهدیدی برای امنیت آمریکا مطرح کرده و در خلال آن بحث خطر سلاحهای کشتار جمعی ایران را نیز به میان میکشد، در مرحله بعدی به تحریمهای آیسا میرسیم که ایران را بهعنوان تهدید برای آمریکا مطرح میکند و رئیسجمهور در قبال این کشور میتواند استناد به اختیارات اقتصادی اضطراری کند. به این معنا که هر وقت آمریکا از جانب کشوری چنین تهدیدی را احساس کند قوه مجریه میتواند چنین تحریمی انجام دهد.
خزانهداری و اداره نظارت بر اعمال بیگانگان و زیر مجموعههای آن که نظارت بر اعمال ایرانیان، چینیها، روسها و ... است که در آنجا متخصصانی وجود دارند، مطالعاتی میکنند و قوانینی وضع میکنند که متناسب با فلج کردن بخشهایی از صنعت کشورهای بیگانه است. مثلاً با توجه به اینکه کشتیرانی ایران شاهرگ ورودی و خروجی صادرات و واردات ایران است، در چارچوب آیسا تحریم شده است.
دستور اجرایی را که رئیسجمهور آمریکا طی تحریم آیسا وارد میکند، هیچکس نمیتواند لغو کند، حتی خود او، مگر اینکه ایران دست از «حمایت از تروریسم جهانی»، «پیگیری دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی» یعنی سلاحهای هستهای، شیمیایی، میکروبی و نیز از نقض حقوق بشر دست بردارد، یعنی تا زمانی که اینها اجابت نشده باشد رئیسجمهور آمریکا نمیتواند تحریمهای آیسا را لغو کند.
برای همین است که آن زمانی که تیم مذاکرهکننده هستهای ما فریاد میزد با امضاء برجام همه تحریمهای آمریکا علیه ایران لغو میشود، من فریاد میزدم که این اتفاق نمیافتد و تحریمهای آمریکا برداشتهشدنی نیست، اما طوری به جامعه طوری القاء کرده بودند که پس از برجام «کلیه تحریمها» لغو خواهد شد.
فارس: یعنی در برجام هیچ شرطی مبنی بر لغو تحریمهای اعمال شده از سوی رئیسجمهور آمریکا قید نشده بود؟
عسگرخانی: خیر.
* باید به مردم حق داد که حس کنند درباره برجام به آنها دروغ گفته شده است
در هیچ جای برجام از لغو دستور اجرایی رئیسجمهور آمریکا سخن گفته نشده است، با وجود آنکه در داخل به شدت بر روی آن تبلیغات شد. پس باید به مردم ایران حق داد که احساس کنند به آنها دروغ گفته شده است.
برجام هم یک رژیم است فارغ از آنکه معاهده، توافق و یا قرارداد باشد. حتی ممکن است نانوشته باشد و یا به صورت میثاق یا وعده باشد در هر صورت یک رژیم است و اهداف مشخص دارد.
برجام در مقدمه خود واژه «جمهوری اسلامی ایران» را به کار نمیبرد بلکه از «ایران» سخن میگوید یعنی ایران سالهای آینده
فارس: این به نظر شما نکته مهمی است؟
عسگرخانی: به نظر من حتی اگر لفظ جمهوری اسلامی ایران هم میآمد در حقوق بینالملل، چون بحث جانشینی و مسئولیت بینالمللی دولتها وجود دارد، یعنی حتی اگر روزگاری نظام جمهوری اسلامی ایران هم نباشد، این توافق به نظام جانشین آن تسری دارد، اما آنها حتی در این مورد هم محکمکاری کردند و از ذکر عبارت جمهوری اسلامی ایران صرفنظر کردند و گفتهاند «ایران»؛ ایران هزار سال آینده، ایران با هر اسمی و هر صفتی به دنبال آن باشد یا نباشد و پس از آن نیز قید میکند «الیالابد» ...
هر رژیم برای خود محدودیت زمانی و مکانی دارد، اما رژیم برجام هیچ محدودیتی ندارد و همه جای ایران را برای همه زمانها در برمیگیرد یعنی با هر جغرافیایی که ایران در آینده پیدا کند و در هر زمانی ایران از داشتن هرگونه سلاح هستهای محروم است؛ دقت کنید نگفته است ایران از داشتن بمب هستهای محروم است؛ به عموم این چنین گفتهاند که برجام ما را از بمب هستهای محروم کرده است و ما اصلاً بمب هستهای را میخواهیم چه کار کنیم؟
در برجام تصریح شده است که ایران از داشتن هرگونه سلاح و ادوات هستهای از جمله کیف هستهای و ... محروم شده است.
* برجام به FATF وصل میشود
در اینجا برجام کاملاً به FATF وصل میشود.
فارس: آیا از همان اول وصل بود؟ و یا آنکه بعداً چنین پیوندی میان برجام و FATF برقرار شد؟
عسگرخانی: وقتی در برجام صحبت از سلاحهای هستهای میشود، یعنی بخشی از سلاحهای کشتار جمعی؛ همان سلاحهایی که در قانون «آیسا» از آن سخن گفته شده است.
در رژیمهای فرهنگی هم ۲۰۳۰ مطرح میشود شما میبینید که تعداد زیادی از شبکههای تلویزیونی بودجه میگیرند و به عنوان رژیمهای فرهنگی فعال میشوند، پس ملاحظه میکنید که این رژیمها در هم تنیده هستند و ابعاد مختلفشان به هم وصل است در نتیجه شما میبینید که وقتی برجام امضا میشود، روح آن هم سلاحهای کشتار جمعی هم تروریسم و هم پولشویی را در خود دارد.
شما دقت کنید که چه شد برجام امضاء شد، ولی سوئیفت ما درست نشد و انتقال پول از طریق بانکها درست نشد، چرا که روح برجام همان «مبارزه با پولشویی و مبارزه با سلاحهای کشتار جمعی و تروریسم» است.
* FATF روح برجام/ اروپا زندانبان برجام
فارس: پس میتوان گفت که روح برجام FATF است؟
عسگرخانی: بله.
اینجا آمریکا از برجام بیرون میآید و اتحادیه اروپا زندانبان جمهوری اسلامی ایران میشود، یعنی ایران در کابین برجام باقی مانده است و اروپا کابیندار است و به ما میگوید: «ما ماندهایم، شما ـ. ایران ـ. هم بمانید»، اما آمریکا بیرون از این کابین، کار خودش را میکند و ما در حال تست کردن اروپا هستیم که چه میخواهد بکند.
اما اروپا ناگزیر است که حرف آمریکا را گوش دهد، چرا که آمریکا از پیمان منعقده با اتحاد شوروی هم خارج شد در آن پیمان دو ابرقدرت پذیرفته بودند که موشکهای میانبرد خود را محدود کنند و مدرنیزه نکنند و متعاقب آن توافق کردند که تعداد موشکها را کم کنند و کیفیت آن را بالا ببرند.
سال ۲۰۰۶ ناتو مرتب اعلام میکرد که روسها در حال زیر پا گذاشتن این پیمان هستند، از این رو آمریکا باید از این پیمان خارج شود، اما اروپا نمیخواست آمریکا از این پیمان بیرون بیاید، چرا که در آن صورت اروپا هم موظف میشود موشکهای هستهای خود را مدرنیزه کند و متحمل هزینههایی در درون ناتو میشود مضاف بر اینکه باید مشاورههای فنی ایالات متحده آمریکا را نیز گوش دهد.
* اروپا از این به بعد حرفشنوی بیشتری از آمریکا خواهد داشت
در اینجا باید به برجامیان گفت که اروپا از این به بعد حرفشنوی بیشتری از آمریکا خواهد داشت، برای آنکه بنا بر گفته روسها در حال مدرنیزه کردن موشکهای خود هستند و علاوه بر آنها چین هم در حال همین کار است پس از این به بعد باید منتظر یک معاهده کنترل تسلیحات میان روسها، چینیها، آمریکاییها و اروپاییها باشیم.
* انسجام اروپا به هم ریخته و اتحاد گذشته را ندارند
از قضا اروپا با رکود اقتصادی هم مواجه شده است و تورم ۲۰ درصدی را بعد از ژانویه در حال تجربه کردن است. همین اروپا شرکتهای خصوصیاش حاضر نیستند آمریکا را رها کنند و با ایران قرارداد تجاری و مالی ببندند همچنین که شرکتهای دولتی اروپا حاضر نیستند به واسطه فشارهای ناتو با ایران همکاری کنند پس انسجام درونی اروپا به هم ریخته و اتحادی که در گذشته میان آنها بود، وجود ندارد.
اتحادیه اروپا دارای کشورهایی است که در موضوعات مختلف با هم تعارض منافع دارند. به عنوان مثال یک کشور به نفت نیاز دارد کشور دیگر فقط به گاز نیاز دارد، اما همسایه آن کشور مسئله محیط زیست برایش در اولویت است دیگری ماهیگیری و دیگری ... بنابر این همه کشورهای اروپایی توافقی درباره ایران ندارند، از این رو ما را در محاصره تارهای عنکبوتی رژیمها قرار دادهاند، که ابعاد مختلف این رژیمها در یک راستای ۲ هدف است؛ اول، محدود کردن جمهوری اسلامی ایران و دوم ایجاد بحران در داخل.
* از این به بعد منتظر احتکار کالاهای اساسی باشید
با توجه به اینکه آنها به هیچ وجه حاضر نیستند عملیات نظامی در داخل ایران صورت دهند، بلکه به توسط عوامل خود در ایران دلارهای موجود در بازار را خریداری میکنند یا برنج به میزان زیاد خریداری و انبار شود و به طور کلی از این به بعد باید شاهد آغاز خریداری کالاهای راهبردی کشور توسط عوامل بیگانه جهت ایجاد بحران باشیم. در کنار همه اینها هر کدام از این رژیمها سه رژیم فرعی را اعمال خواهند کرد؛ رژیم نظارت، رژیم بازرسی و رژیم مصونیت.
وقتی شما وارد این توافق میشوید ناخودآگاه خود را در معرض نظارت قرار میدهید وقتی که شما از FATF و CFT سخن میگویید یعنی ناخودآگاه همه اطلاعات افراد و نهادها را آنلاین را به مراکز ذیربط این کنوانسیونها انتقال میدهید.
این بازرسیها و نظارتها پیامدهای بسیار خطرناکی برای جامعه خواهد داشت و به فرض محال اگر هیچگونه جاسوسی در این میان صورت نگیرد ایران با پذیرش برنامه جامع گروه اقدام ویژه مالی خود را پاسخگو به همه اعضای آن کرده است. همانند معاهده منع جامع آزمایشهای هستهای (CTBT).
اگر در این معاهده رژیم صهیونیستی ادعا کند که ایران در فلان نقطه در حال انجام آزمایش هستهای است ایران موظف است به بازرسان اجازه دهد که بیایند و بازرسی کنند.
فارس: آیا تا کنون چنین ادعایی از سوی رژیم صهیونیستی منجر به بازرسی از مراکز نظامی ایران شده است؟
عسگرخانی: بله بسیار ...
* ایران بارها به خاطر ادعاهای اسرائیل مورد بازرسی قرار گرفته است
اطلاعات بسیاری وجود دارد که نشان میدهد که این جاسوسان با ادعاهای متعدد اسرائیل در ایران بازرسیهایی انجام دادهاند، پس وقتی ادعاهایی از سوی یکی از اعضا صورت میگیرد، شما باید به تکتک آنها پاسخگو باشید.
در FATF هم یک کشور مثل عربستان سعودی میتواند ادعا کند که ایران مرتکب پولشویی شده است و ۴۰ درصد پولهای ایران در دست بانکهایی است که از نظر آنها غیرقانونی است. وقتی ایران FATF را امضاء میکند مجبور است در برابر ادعای هر یک از اعضای FATF پاسخگو باشد ...
تجربه ما میگوید که وقتی تحریمهای دور اول در مقطع پیش از برجام انجام گرفت ایران درصدد برآمد که این تحریمها را مدیریت کند و تا حدی هم موفق بود.
فارس: منظورتان پیش از دولت یازدهم است؟
عسگرخانی: بله.
اما وقتی برجام امضاء شد، طرف مقابل گفت که شفافیت جزء ذاتی برجام است و ایران باید گذشته خود را پاک کند و باید اعلام کند که پیش از برجام چه میکرده است؟
* برجام همه راههای مدیریت تحریمها را به روی ما بسته است
من میتوانم واژهها و عبارات برجام را به دهههای قبل برگردانم و ثابت کنم که چگونه بذر برجام از همان موقع پاشیده شد. الان که دور دوم تحریمها آغاز شده است باید تحریمها را مدیریت کنیم، اما هر جا که مراجعه میکنیم میبینیم راه بسته است، چرا به خاطر اینکه در چارچوب برجام، همه راهها به روی ما بسته است و برجام همه اطلاعات را به آنها داده است و راههای مدیریتی را برای ما مسدود کرده است، حال چه باید کرد؟ کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران به چه مقصدی حرکت کند؟ به چه اسمی ثبت بکند؟ با چه پرچمی در دریا تردد کند؟ همه اینها در پرتو رژیم بازرسی، مصونیت و نظارت در حال انجام است.
برجام از آنجا که برنامه جامع است، ابعاد مختلف و فازهای بعدی دارد.
فارس: و چه بسا این فازهای بعدی در مذاکرات و در متن کنونی برجام به صراحت پیشبینی نشده باشد ...
عسگرخانی: بله، ولی باید ادامه پیدا کند، هیچ راهی نخواهیم داشت مگر اینکه صرفاً از جنبه حقوقی و هنگام تفسیر بگوییم که باید اصل تفسیر به زیان نویسنده به کار گرفته شود و البته طرف مقابل هم زیر بار نخواهد رفت و این تنها فرصت ما در چارچوب حقوق بین الملل است.
این از کجا آغاز شد؟ از امضای تمدید نامحدود NPT در سال ۱۹۹۵ که آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای ما ایجاد رویه کرد. در حقیقت، این آژانس رویههای اعمال شده برای عراق را برای ما طراحی کرد و همان قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل را از عراق به ایران تغییر داد و همانها را تبدیل به رژیمی به نام برجام کردند و زشتترین جلوه آن این بود که از همان ابتدا به ایران تحمیل شد که همکاری باید «کامل» باشد.
این همکاری کامل برگرفته از قطعنامهای بود که علیه عراق صادر شد و نیز از گزارشهایی که آژانس علیه عراق تدوین میکرد، در آنجا هم میگفتند عراق باید همکاری کامل (FULL COOPERTION) داشته باشد و در هر مرحله میگفتند همکاری عراق کافی نیست، در نهایت، زمانی همکاری عراق کامل شد که حکومت آن سرنگون شده بود.
برجام برگرفته از رژیم امنیت و رژیم امنیت برگرفته از رژیم غرامت است که ریشه آن به سال ۱۹۳۹ برمیگردد که وزیر خارجه آمریکا نامهای به وزیر خارجه مکزیک نوشت و گفت که شما اموال ما را مصادره کردهاید، باید غرامت کامل به ما بدهید. آن غرامت پرداخت شد، اما این خواسته آمریکا در نهایت به یک رویه تبدیل شد و آن را بهعنوان یک فرمول برای خود نگه داشتند.
در ۱۹۵۰ آمریکا همین کار را با کشورهای در حال توسعه انجام داد که دانش کافی در مواجهه با قدرت جهانی نداشتند و از طرف دیگر، نیاز مالی هم داشتند، در نتیجه آمریکا با آنها عهدنامه دوستی امضا کرد و همین رژیم غرامت را در آنها گنجاند.
* پهلوی در عهدنامه «مودت» یکجانبه به آمریکا تعهد داد
آمریکا دقیقاً همین عهدنامه را با رژیم پهلوی هم امضا کرد، زمانی که مصدق سرنگون شد و شاه به قدرت بازگشت، عهدنامه مودت میان ایران و آمریکا امضا شد که ایران یک طرفه تعهد داد که اگر روزی اقداماتی انجام دهد که اموال آمریکا را تحتتأثیر قرار گیرد، باید غرامت کامل بپردازد.
فارس: قرارداد یکطرفه امضا شد؟ یعنی فقط ایران متعهد شد؟
عسگرخانی: بله، هر دو طرف امضا کردند، ولی فقط ایران متعهد میشود.
* هنوز در حال پرداخت غرامتهای قراردادهای پهلوی با آمریکا هستیم
تا همین الان که من با شما صحبت میکنم، تقاضای آمریکا بر مبنای همان عهدنامه، «غرامت کامل» است و پس از قرارداد الجزایر ما هنوز داریم این غرامت را میپردازیم.
فارس: غرامت تسخیر سفارت را میپردازیم؟
عسگرخانی: نه فقط غرامت تسخیر سفارت، بلکه غرامت فسخ قرادادها نیز در حال پرداخت است.
جالب اینجاست که ایران چقدر باید میپرداخت تا غرامت کامل شود؟
اینها آمدند این ادبیات را از رژیم غرامت وام گرفتند و بردند علیه عراق به عنوان همکاری کامل به کار بردند که همکاری عراق هم سقفش نامشخص بود و همین را آوردهاند علیه ایران به کار گرفتند که همکاری ایران هم سقفش نامشخص است.
من تنها کسی هستم که این وامگیری آمریکاییها از رژیم غرامت کامل را ریشهیابی کردهام و اگر کسان دیگر آن را در جایی مطرح میکنند، همه از من به عاریت گرفتهاند.
شما نگاه کنید ببینید چگونه مفاهیم ساخته میشود و قوانین در چارچوب آن مفاهیم تدوین میشوند و مکانیزیمهای اجرایی در آن قوانین پیشبینی میشوند و در نتیجه حکمرانی جهانی صورت میگیرد ...
فارس: آیا این نقدها و هشدارها به گوش دستگاه دیپلماسی ما رسیده است؟
عسگرخانی: بله بسیار
فارس: واکنش آنها چه بوده است؟ برخوردها و پاسخهایشان به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به شما به عنوان یکی از معدود منتقدان متخصص در رشته روابط بینالملل که منتقد روند مذاکرات و الحاق ایران به NPT، برجام و FATF بودهاید چه بوده است؟
عسگرخانی: واکنشها بدین ترتیب بوده است که میگفتند آنها که مخالف روند پیوستن ایران به رژیمهای بینالمللی هستند، «جاسوس» و «بیسواد» هستند.
فارس: یعنی هیچ استدلالی در پاسخ به نقدها و هشدارهای شما و امثال شما ارائه نمیشد؟
عسگرخانی: خیر.
خاطرهای برای شما بگویم. در سال ۱۳۷۴ در دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه به دعوت آقای غلامعلی خوشرو تدریس میکردم. دیپلماتهای وزارت امور خارجه برای ارتقای مقام میآمدند آنجا.
* اداره خلع سلاح وزارت خارجه به تدریس من حساسیت نشان میداد
از جمله در یک دوره تمام نیروهای اداره خلع سلاح به صورت یک کلاس آمدند با من درس گرفتند. همان اوایلی که من بحث ان پی تی و CTBT را شروع کردم، دیپلماتهای اداره خلع سلاح، حساسیت نشان دادند. بعد از اینکه یکی، دو ماه گذشت و من درس را کامل تشریح کردم، آن دیپلماتها کاملاً عوض شدند.
رئیس وقت اداره خلع سلاح یک روزی به من زنگ و گفت: به حرمت استاد و شاگردی یک روز بیایید دفتر ما با هم صحبت کنیم. من رفتم و او در آن جلسه گفت که واقعیت امر این است که زمانی که ما رفتیم و این را امضا کردیم، نه من و نه سایر دیپلماتها نمیدانستیم چه چیزی را امضا کردیم.
بعد، به من گفتند اگر با ما در اداره خلع سلاح همکاری کنی یک هفته در تهران خواهی بود و سه هفته در ژنو، لندن، نیویورک و ...
تأکید کردند که این دعوت و این پیشنهاد فقط به ابومحمد عسکرخانی است نه به خانم سعیده لطفیان.
فارس: ایشان چه سمتی داشتند و به چه مناسبتی اسم ایشان به میان آمد؟
عسگرخانی: ایشان متخصص موضوع امنیت در دانشگاه حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بودند ... من در پاسخ گفتم آن زمانی که نمیدانستید و امضاء کردید ایرادی نداشت، اما حال که حقیقت این رژیمها را فهمیدید اگر ادامه دهید خیانت است. پاسخ دادند نمیتوانیم زیر امضای خود بزنیم که من در جواب گفتم اگر زیر امضایتان نزنید باید تا آخر این روند را بروید و خدا باید آن را ختم به خیر کند.
من دعوت آنها را نپذیرفتم. آقای خوشرو به من گفت که به من گفتهاند سه هفته به شما زنگ بزنم و روی این دعوت پافشاری کنم، اما من پاسخ دادم که حرف سه هفته آیندهام را همین الان دارم میزنم.
فارس: در حقیقت شما شرط همکاری خود را با اداره خلع سلاح وزارت امور خارجه لغو عضویت در CTBT مطرح کردید.
عسگرخانی: بله.
چون با وجود وفاداری به امضایی که صورت گرفته بود حضور من هم دیگر آنجا فایدهای نداشت و کمکی نمیتوانستم بکنم.
من مطرح میکردم که چرا باید این دستگاههای نظارت CTBT در نقاط مربوطه در کشور نصب شود؟ آنها در پاسخ میگفتند وقتی ما الحاق به این رژیم را امضاء کردهایم، طبیعتاً دستگاههای نظارتی آنها هم نصب میشوند.
فارس: بهطور خاص در قبال نقدهایی که برجام داشتید، واکنشی به شما صورت گرفت؟
عسگرخانی: تیرماه ۹۴ که قرار بود برجام امضاء شود، از روز ۱۳ اسفند سال قبل به من اخطار کردند که با توجه به ارتباطاتی که با بیگانگان دارید به عنوان «جاسوس» تحت پیگرد هستید.
فارس: این اخطار کتبی بود یا شفاهی و از سوی چه نهادی صورت گرفت؟
عسگرخانی: اخطار کتبی بود و تحت عنوان نهاد خاصی به من ابلاغ شد، اما بعداً وقتی پیگیری بیشتر کردم فهمیدم که آن نهاد که با آن عنوان خود را به من معرفی کرده بودند چنین اخطاری نداده است.
فارس: و این زمانی بود که شما چندین ماه به عنوان یکی از سخنرانان و مدعوین ثابت نشستهای بررسی روند توافقات ژنو و وین و نهایتاً برجام مطرح بودید و اظهارنظرهایتان در مخالفت با برجام در رسانهها منعکس میشد.
عسگرخانی: بله. من نشستهای «خط قرمز»، «دلواپسیم» و «رو در رو با شیطان» را شرکت کرده و سخنرانی کرده بودم.
فارس: شما خبر دارید که دیگر افرادی که در این نشستها در مخالفت با برجام سخن گفتهاند آیا آنها نیز مخاطب اخطار و هشدار قرار گرفته باشند یا نه؟
عسگرخانی: در این باره پیگیری نکردهام و با کسی در تماس نبودهام.
فارس: بعد از اینکه این اخطار به شما داده شد شما چه کردید؟
عسگرخانی: در نتیجه این اخطار من در بازه اسفند ۹۳ تا امضای برجام در تیر ۹۴ دیگر هیچ سخنرانی و اظهارنظر و گفتوگویی نکردم و پس از آن نیز باز تا مدتی صحبت نمیکردم تا اینکه همه به سراغم آمدند.
فارس: چه زمانی؟ آیا بعد از بدعهدیهایی که طرف مقابل به ویژه آمریکا انجام میداد؟
عسگرخانی: خیر. تقریباً هفت، هشت ماه پس از امضای برجام، همه به سراغم آمدند و گفتند که صحبت و اظهارنظر کن.
منبع: فردا
کلیدواژه: برجام امضا برجام تحریم های آمریکا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۵۷۰۷۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رشید:۲۴۰جنگنده آمریکا و ناتو به اسرائیل در وعده صادق کمک کرد
فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا(ص) گفت: آمریکا و ناتو و سنتکام و رژیم صهیونیستی با ۲۴۰ فروند هواپیمای جنگنده و سامانههای متعدد ضد موشکی برای مقابله با پهپادها و موشکهای ایران به اسرائیل کمک کردند. - اخبار سیاسی -
به گزارش گروه دفاعی خبرگزاری تسنیم، روزنامه ایران درباره ابعاد مختلف عملیات وعده صادق گفتگویی با سرلشکر غلامعلی رشید فرمانده قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا(ص) انجام داده است که در ادامه مشروح این گفتگو را میخوانید:
سوال: عملیات 7 اکتبر حماس را چگونه ارزیابی میکنید و فکر میکنید مهمترین دستاورد این عملیات چه بود؟
سرلشکر رشید: مهمترین دستاورد این عملیات این است که پوشالی بودن اسرائیل نمایان شد. پایههای ارتش اسرائیل به عنوان نیرویی که به این شکل پرمدعا و این ارتش دروغگو که طی این هفتاد سال ادعا میکرد من بیحریفم؛ من کسی بودم که ارتش مصر را شکست دادم ارتش اردن را شکست دادم، ارتش سوریه را شکست دادم، فروریخت؛ رژیمی جعلیای که در این سالهای اخیر هم مأموریت دارد که علیه ما رجز خوانی کند. این نکته بسیار مهمی است.
شهید حاج قاسم سلیمانی میگفت هر دولتی در عالم یک ارتش دارد اما در اسرائیل برعکس است؛ یک ارتش وجود دارد که آن ارتش یک دولت جعلی ساخته است، یعنی ما فقط با یک نیروی نظامی مواجهیم و نه چیزی بیشتر. اینها آمدند و چیزی را در اینجا کاشتند که به خیال خودشان از آن یک کشور به وجود بیاید؛ اسرائیل مفهومی شبیه ایمپلنت در دندانپزشکی است که انگلیسیها و کشورهای غربی آن را کاشتهاند و حیات اسرائیل هم به غرب وابسته است.
یعنی اگر روزی غرب نباشد، اسرائیل یک شبه فرو میپاشد و برعکس هم هست؛ یعنی اگر اسرائیل فروبپاشد، غرب هم فرومی پاشد. اسرائیل در ایران سفارت ندارد، اما تمام سفارتخانههای غربی به او کمک میکنند. از اطلاعات و هر کمکی اعم از سیاسی، نظامی، رسانهای و... نیاز داشته باشند، در اختیارشان قرار داده میشود.
سوال: جمهوری اسلامی ایران بارها به وضوح بیان کرده است که اسرائیل غاصب و اشغالگر باید از بین برود؛ این آرمان در عرصه واقعیت تا چه اندازه دست یافتنی است؟
سرلشکر رشید: این نکته را اینجانب عرض کنم که متأسفانه برخی از اساتید دانشگاه و روشنفکران مغالطه کردهاند که جمهوری اسلامی ایران، گفته ما میخواهیم اسرائیل غاصب را نابود کنیم؛ در حالی که رهبری و مقامات جمهوری اسلامی همیشه گفتهاند که جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام سیاسی به کمک همه دولتها و ملتهای مسلمان باید اسرائیل غاصب و متجاوز را که قبله اول مسلمین و سرزمین ملت مسلمان فلسطین را اشغال کرده، شکست دهد و نابود کند.
چیزی که برای فرماندهان ارتش اسرائیل آزار دهنده است و مایه کابوسشان است، همین شکننده بودنشان است؛ و کابوس آزاردهنده برای فرماندهان اسرائیل این است که اینها میگویند فقط 1100 نفر به ما حمله کردند و ما را به این شکل به هم ریختند؛ حماس 30 هزار رزمنده دارد؛ اگر 10 هزارنفر از این رزمندگان بار دیگر غافلگیرانه به ما حمله کردند، به همراه 10 هزار نفر از رزمندگان حزبالله لبنان و 2 یا 3 هزار نفر از این جوانان کرانه غربی، کار اسرائیل تمام میشود. تازه این رقم بخش کوچکی از قوای آنهاست.
اسرائیل سرزمین بسیار کوچکی دارد؛ یک بار در خردادماه سال گذشته در یکی از جلسات مستمری که با فرماندهان ارشد نیروهای مسلح سپاه و ارتش داشتیم با اشاره به عملیات بیت المقدس مقایسهای بین شیوه اقدام ما در این عملیات و وضعیت اسرائیل انجام دادم؛ وسعت عملیات بیت المقدس ما در جنگ در برابر عراق 6000 کیلومتر مربع بوده است.
یعنی ما وسعت جغرافیایی فلسطین اشغالی را در این عملیات آزاد کردیم؛ ما نقشه این منطقه را روی نقشه جغرافیایی فلسطین اشغالی گذاشتیم؛ از مرزهای جنوب لبنان یعنی نیمه شمالی خاک فلسطین اشغالی را پوشاند تا اطراف کرانه غربی و تا اشدود را پوشاند؛ یعنی تا جنوب تل آویو.
یعنی ما دیدیم که مراکز حکومتی، مراکز نظامی، مراکز جمعیتی و مراکز اقتصادی همگی در این منطقه قرار میگیرند؛ مابقی مناطق جنوب اسرائیل عمدتاً بیابانی است؛ مناطقی مثل صحرای نقب و اطراف غزه تا بندر عقبه همگی بیابان هستند و جمعیت قابل توجهی در آنجا وجود ندارد.
عمده جمعیت یهودی و اعراب قدیم 1948 در این منطقه هستند؛ همه شهرهای اسرائیل، همه مراکز حکومتی، وزارت دفاع، ستاد ارتش، مراکز صنعتی و... آن حرفی که فرمانده ارتش ما برادر عزیزم امیر سرلشکر موسوی زد، حرف محاسبه شدهای بود؛ خبرنگاری قبلاً از امیر موسوی پرسیده بود که اگر جنگی بین ایران و اسرائیل اتفاق بیفتد، ارتش، سپاه و نیروهای مسلح ایران چگونه میتوانند اسرائیل را شکست دهند؟ او در پاسخ گفته بود که اگر شرایطی و امکانی به وجود بیاید که ارتش و سپاه در کنار هم در مقابل ارتش اسرائیل قرار بگیریم، فقط با یک عملیات و نه بیشتر در همان مقیاس عملیاتهایی مثل فتح المبین و بیت المقدس کار اسرائیل را تمام میکنیم؛ یعنی اگر از جنوب لبنان، از جولان و از همین کرانه غربی و از خود غزه نیرویی در حد همین رزمندگان فتح المبین به اسرائیل حمله کنند، کار آنها تمام است و ارتش اسرائیل نابود میشود و واقعه 7 اکتبر هم نمونهای از این مسأله بود؛ اسرائیل نتوانست حتی در مقابل یک گروه چریکی و نه یک ارتش منظم به درستی عمل کند؛ آن هم حملهای که فقط حدود 16 تا 20 ساعت به طول انجامید پس این ارتش پر مدعا تصویری که از خودش میسازد دروغین است.
سوال: وضعیت کنونی اسرائیل را از حیث مؤلفههای جغرافیایی و جمعیتی چگونه میبینید؟ فکر میکنید بحرانهای مختلفی که رژیم اسرائیل با آنها روبهرو است تا چه اندازه این کشور را شکننده و ضعیف کرده است؟
ما نباید فکر کنیم که اسرائیل همان چیزی است که خودش و رسانههای غربی به تصویر میکشند. بعضی وقتها اسرائیل میآید در ایران کاری انجام میدهد و مثلاً دانشمند هستهای ما را ترور میکند یا اقدام انفجاری در یک نقطه محدود انجام میدهد و بعد این کار خودش را بسیار بزرگتر از چیزی که بوده نشان میدهد؛ کل امپراطوری رسانهای غرب هم از او پشتیبانی میکند؛ چون اسرائیل با کمکهای مستقیم امریکا و اروپا سرپاست، همه امکانات را به رایگان در اختیارش قرار میدهند؛ پول، تجهیزات، پیشرفتهترین سلاحها و هر نوع کمکی که بخواهد.
در حال حاضر فرمانده سنتکام در تلآویو قرارگاه عملیاتی برپا کرده و از نزدیک در حال فرماندهی میدان جنگ است. سربازان فرانسوی، انگلیسی و امریکایی در کنار سربازان اسرائیلی میجنگند؛ یعنی اسرائیل چنین رژیم جعلی است.
کتابی هست به نام جغرافیای سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا که آلاسدایر درایسدل و جرالد هنری بلیک که دو جغرافیدان انگلیسی هستند، آن را در دهه 80 میلادی نوشتهاند و توسط خانم درّه میرحیدر ترجمه شده و خواندن آن را به شما پیشنهاد میکنم؛ در بخش دوم کتاب تحت عنوان «جداسازی و سیر تکامل نظام دولتها» وارد بحث اسرائیل شده و نوشته است: اسرائیل یک پارادوکس است و ثمره یک ایدئولوژی افراطی به نام صهیونیسم است؛ مسائل بسیار حادی دارد و هرگز قادر به واحدسازی این مردمی که از سراسر دنیا گرد آورده، نیست.
در این کتاب آمده که جمعیت یهودیهای اسرائیل از سراسر دنیا از 102 کشور مختلف آورده شده و در اینجا جمع شدهاند و این جمعیت گردآوری شده، چند زبانه است و حداقل به 15 زبان تکلم میکنند (عبری - عربی - انگلیسی - لهستانی - روسی - آلمانی - ایرانی - اسپانیایی - آفریقایی و...). دلیل این شکستی که متوجه اسرائیل شد و قادر به ترمیم آن نخواهد بود، چیزی نیست جز اینکه این ارتش و این دولت جعلی اسرائیل و جامعهای که در آن سرزمین اشغالی جمع شدهاند، بیهویتاند و فاقد علت وجودی هستند که عامل مهم تشکیلدهنده یک دولت و ملت است ـ هویت ملی ندارند - پیوستگی فرهنگی ندارند و هیچکدام از عناصر و مؤلفههای مهم را که یک دولت و ملت باید داشته باشند، ندارند.
اینها هویتی ندارند؛ نه هویت فرهنگی دارند و نه هویت ملی و نه به هم پیوستهاند؛ یعنی انسجام و پیوندی میان آنها وجود ندارد. وضعیت این جمعیت با وضعیت مردم ایران اصلاً قابل قیاس نیست؛ مردم ایران پیوندهای مستحکم و قوی با یکدیگر دارند؛ عواملی مانند تجانس مذهبی، تجانس نژادی، تجانس زبانی و تجانس قومی که در ایران هست در کمتر جایی از دنیا وجود دارد.
دشمنان و رسانههای معاند غرب سعی دارند القا کنند که تنوع قومیتی در ایران سبب شکاف میان جامعه ما شده است، در حالی که در واقعیت اینگونه نیست؛ درست است که در ایران تنوع فرهنگی و قومی وجود دارد، اما مردم ایران از این تفاوتها در راستای همدلی خود استفاده میکنند و اتفاقاً این تنوع و تفاوت، صمیمیتها را بیشتر کرده است. همه این قومیتها و گروههای متنوع در جامعه ایران هر زمان که ذرهای احساس خطر میکنند، یک دل و یک زبان کنار هم میمانند و برای دفاع از ایران با هم متحد میشوند.
عوامل موقعیت راهبردی و فضا، وحدت سرزمینی، ریشه کهن تاریخی، تجانس زبان، مذهب و دین و نژاد و قومیت، ساختار فرهنگی، آرمان سیاسی و حکومت قدرتمند مرکزی از عوامل درونزا و تهدیدات خارجی (به تحریک استکبار جهانی) از عوامل برونزا هستند که در ایجاد و افزایش همبستگی و وحدت و پیوستگی میان ساکنان سرزمین ایران مؤثرند و اما در اسرائیل چنین چیزی وجود ندارد؛ هیچ کدام از این پیوندها وجود ندارد؛ اسرائیل هیچ کدام از مؤلفههایی را که علت وجودی یک کشور است و بر اساس آنها یک کشور تشکیل میشود، ندارد.
سوال: درباره عملیات وعده صادق توضیح دهید و ابعاد داخلی و بینالمللی آن را برای مخاطبان خارجی بیان کنید.
سرلشکر رشید: دو عملیات «طوفان الاقصی» که توسط حماس انجام شد و عملیات «وعده صادق» که اقدام نظامی مستقیم ایران علیه رژیم بود، بهوضوح نشان داد که اسرائیل بشدت آسیبپذیر است. دیگر هیچ چیز به قبل از طوفان الاقصى و اقدام مستقیم نظامی جمهوری اسلامی برنمیگردد. هر شکل از پاسخ رژیم برای رهایی از باتلاقی که در آن گرفتار شده، باعث فرورفتگی بیشتر خواهد شد. محورهای مقاومت دست برتر را دارند و افق ده سال آینده محور مقاومت دیدن دارد. تاریخ از نو بازخوانی خواهد شد.
ملتهای مظلوم منطقه بویژه ملت مظلوم و مسلمان فلسطین و لبنان در برابر اشغالگر صهیونیستی راه مقاومت را آموختهاند و به فضل پروردگار بر رژیم اشغالگر صهیونیستی به کمک همه دولتها و ملتهای مسلمان از جمله جمهوری اسلامی ایران غلبه خواهند کرد و او را شکست خواهند داد.
مشخصههای امریکا و رژیم صهیونیستی را در منطقه همه ملتها میبینند؛ اشغال سرزمین ملتی مسلمان، آواره کردن ملت فلسطین، زورگویی، باجخواهی، جنایت و نسلکشی و کشتار طی 70 سال ادامه دارد و ملت مسلمان فلسطین حاضر به تسلیم شدن در برابر امریکا و رژیم صهیونیستی نیستند.
مهمترین برجستگی عملیات وعده صادق ظهور اراده و تصمیم رهبری ایران بود که همه دشمنان را غافلگیر کرد؛ اسرائیل که تصور میکرد یک دژ نظامی نفوذناپذیر است، مورد تهاجم و نفوذ موشکها و پهپادها قرار گرفت و نفس اراده و تصمیم ملت بزرگ ایران که در رهبری انقلاب متجلی شد، اهمیت استراتژیک دارد. اینکه چه میزان از شلیکهای ایران بر اهداف اصابت کرده، به مراتب اهمیت کمتری دارد. عملیات وعده صادق، عبور از بازدارندگی خودساخته و توهمی رژیم صهیونیستی بود که تصور میکرد با تکیه بر قدرتهای امریکا و ناتو، بازدارندگیاش تضمین شده است.
وقتی که دیدند رهبری ایران تصمیم قاطع خود را برای تنبیه متجاوز اسرائیلی گرفته است، همه با هراس به کمک اسرائیل آمدند. امریکا با حمایت کامل و گلچینی از قدرتهای ناتو بویژه انگلیس و فرانسه و برخی کشورهای منطقه، لایههای دفاعی متعددی در برابر قدرت تهاجمی موشکی و پهپادی ایران ایجاد کردند و در جغرافیایی به وسعت حداقل یک میلیون کیلومتر مربع بر فراز فضاهای عراق، اردن، شمال عربستان، دریای سرخ، شرق مدیترانه، قبرس و فلسطین اشغالی آرایش دفاعی گرفتند و علیرغم این دیوارهای دفاعی در حمایت از رژیم صهیونیستی، موشکهای پر قدرت ایران از سپرهای دفاع موشکی عبور کرد و دو مرکز نظامی نواتیم و شلاخیم را درهم کوبید.
رژیم صهیونیستی جرأت نکرد تصاویری از این دو پایگاه نظامی را به دنیا نشان بدهد؛ اگر امریکاییها، انگلیسیها و فرانسویها و سنتکام به کمک رژیم صهیونیستی نمیآمدند، قطعاً 80 درصد از پرتابههای ایران، پایگاههای نظامی رژیم صهیونیستی را درهم میکوبیدند.
با عملیات وعده صادق، آرایش استراتژیک یکبار دیگر به سود جمهوری اسلامی ایران تغییر کرد و این تغییر در شرایطی اتفاق افتاد که امریکا اعلام کرد «ما کنار اسرائیل با اراده آهنین ایستادهایم!» امریکا و رژیم صهیونیستی و سایر قدرتهای غربی که به کمک اسرائیل آمدند، در طول عملیات، 10 ساعت در هراس و اضطراب و دلهره بسر بردند و شاهد تحمیل اراده ملت ایران و شکست بازدارندگی اسرائیل بودند. قدرت ایران را همگان تحسین کردند که بدون غافلگیری و با اعلام قبلی، رژیم صهیونیستی را تنبیه کرد و در حقیقت، سیلیها و مشتهای محکمی به لات گستاخ و جنایتکار منطقه زد و او را سر جایش نشاند.
این عملیات تهاجمی را در پاسخ به جنایت رژیم صهیونیستی علیه فرماندهانش در کنسولگری و سفارت ایران در دمشق انجام داد که به درخواست دولت سوریه در آنجا مستقر شدهاند؛ عملیات تهاجمی وعده صادق را بخشی از نیروی هوا فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برعهده داشت که این بخش کوچک، تنها 20 درصد توان تهاجمی خود را به کار گرفت و در مقابل، امریکا و ناتو و سنتکام و رژیم صهیونیستی با 240 فروند هواپیمای جنگنده و سامانههای متعدد ضد موشکی مستقر بر ناوهای امریکا در مدیترانه و دریای سرخ و سامانههای ضد موشکی رژیم صهیونیستی با هراس به دفاع برخاستند و آن بخش کوچک نیروی هوا فضای سپاه با 80 درصد توان تهاجمی خود آماده بود تا بنا به دستور موجهای بعدی حمله را آغاز کند؛ اما فرماندهان ایران تشخیص دادند که تنبیه رژیم صهیونیستی در همین حد کفایت میکند و حمایت این گونه از رژیم صهیونیستی از سوی امریکا، انگلیس، فرانسه و دولتهای اروپایی، انسان را یاد جنگهای صلیبی میاندازد.
امریکا و دولتهای اروپایی شریک قطعی جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی هستند و هرگز این هزینههای راهبردی که امریکا و دولتهای اروپایی برای حمایت از رژیم صهیونیستی میپردازند، مورد قبول ملتهای غربی نیست. آیا انسانهایی حکیم و عاقل در جامعه غرب پیدا خواهد شد تا به کمک ملتهایشان، مانع سیاستهای دولتهای خود در حمایت از نسلکشی و ویرانگری اسرائیل غاصب علیه ملت مظلوم فلسطین بشوند؟
سوال: یعنی واقعیت اسرائیل با آنچه در رسانهها از خود به نمایش میگذارد، یکی نیست؟
سرلشکر رشید: خیر. تصویری که اسرائیل از خودش در رسانهها میسازد، هرگز با تصویر واقعی اسرائیل در داخل سرزمین فلسطین اشغالی انطباق ندارد. تصویر دروغین از خودش میسازد؛ اینکه من بیحریفم و حریف ندارم.
در عملیات 7 اکتبر تمام هیمنه دروغینش شکسته شد؛ توسط 1100 یا 1200 نفر از رزمندگان یک گروه چریکی که همه نظامیان میدانند این تعداد، استعداد رزمی و مانوری یک تیپ پیاده است. 1100 نفر به این ارتش پرمدعا حمله کردند؛ بعضی از رزمندگان حماس میگویند که اسرائیلیها خواب بودند، شراب خورده بودند؛ همه در تانکها و در قرارگاهها، خواب بودند؛ اصلاً باورمان نمیشد که ارتش اسرائیل با یک عملیات چند ساعته ما تا این اندازه فرو بپاشد. خود امریکاییها هم میگویند؛ بلینکن که وزیر خارجه امریکاست و به کشورهای عربی رفت و آمد میکند، به منطقه که آمده بود، به نخستوزیر عراق گفته بود که ارتش اسرائیل فروپاشیده بود و کارش تقریباً تمام بود؛ ما رفتیم و به آنها کمک کردیم و این ارتش را از زمین بلند کردیم و نگهاش داشتیم تا به طور کامل از بین نرود و سعی کردیم آنها را مجاب کنیم تا ایستادگی کنند و با تکیه به ما کارشان را ادامه دهند.
بنابراین رژیم صهیونیستی از نظر اقتصادی و نظامی به کمک حمایتهای مستقیم امریکا و اروپا سر پا ایستاده است و به رایگان هر امکانی را که نیاز داشته باشد، در اختیارش قرار میدهند حتی سلاح کشـــــــــتار جمعی یعنی بمب اتم!
انتهای پیام/