پشت پرده لوگوی BMW/ لوگوی BMW چطور طراحی شد؟!
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۹۸۷۸۱۵
صراط:
هر شرکت و یا کمپانی بخصوص شرکتهای خودروسازی بزرگ برای خود لوگو و یا آرم مخصوص به خود را دارند که با آن لوگو شناخته شده و به نوعی جهانی میشوند. یکی از شرکتهای خودروسازی مشهور در دنیا که برای خود لوگویی خاص و زیبا دارد شرکت BMW است که در پشت لوگوی خود تاریخچهای جالب را پنهان کرده است. امروز باشگاه خبرنگاران جوان قصد دارد تا از این تاریخچه جالب پرده بردارد، پس پیشنهاد میکنیم این مطلب را از دست ندهید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شرکت بی ام و بدون شک یکی از مشهورترین شرکتها در عرصه خودروسازی است که شهرتی جهانی دارد. اگرچه شهرت و آوازه بی ام و، بیشتر به دلیل تولید اتومبیلهای اسپرت با طراحیهای خاص و زیباست که خصوصا در چند دهه اخیر وارد بازار شده اند، اما این شرکت تاریخچهای ۹۰ ساله دارد و نمونههای اولیه خودروهای آن هنوز هم از شاهکارهای صنعتی محسوب میشوند.
بِاِموِ (به آلمانی: BMW) که کوتاهشدهٔ عبارتِ «بایِریشه موتورن وِرکه» (به آلمانی: Bayerische Motoren Werke) است و در فارسی معمولاً بِاِموِ تلفظ میشود، بهمعنای صنایع موتوریِ بایرن است، یک شرکت خودروساز آلمانی است، که از تولیدکنندگان بنام خودروهای لوکس و موتورسیکلت در جهان به شمار میآید. دفتر مرکزی این شرکت در شهر مونیخ قرار دارد.
تاریخچه لوگوی ب. ام. و، از خیال تا واقعیتدو داستان در مورد لوگو و علامت تجاری ب. ام. و نقل میشود که هرکدام روایت خود را از خانههای آبی و سفید این لوگو بیان میکند. براساس یکی از این روایتها این لوگو از پرههای پروانه موتور هواپیما در حال چرخیدن، الهام گرفته شده است. روایت دیگر این آرم را به ایالت بایرن، محل تولید محصولات ب. ام. و مربوط میداند. با نگاهی دقیقتر به منابع موجود و زمینههای تاریخی میتوان فهمید کدام از این دو روایت غیرواقعی و کدامیک از لحاظ تاریخی اعتبار بیشتری دارد.
داستان اول از مقالهای شروع شد که سال ۱۹۴۲ در نشریه ورکزایتشریف ب. ام. و چاپ شد. نویسنده این مقاله ویلهلم فارنکوپف مدیر وقت بخش مطبوعات و رسانههای ب. ام. و بود. او در مقاله خود نوشته بود چطور مهندسان ب. ام. و برای طراحی موتور هواپیما و برای الهام گرفتن، پشت میز طراحی خود نمیمانند و به باند فرودگاه و آشیانه هواپیماها میروند.
او در آن مقاله که مایه شاعرانهای هم داشت تصویری از مهندسان ب. ام. و ترسیم کرد و در توصیف این تصویر نوشت «او مقابل هواپیما و رو به موتور هواپیما میایستد و به این محصول فنی که هنرمندانه هم تولید شده میاندیشد. همچنان که پروانه موتور زیر اشعه آفتاب میچرخد و به درخشش درمیآید، نیروی جادویی موتور با سیلندرهای فلزی در مقابل آبی درخشان آسمان میدرخشد، آسمانی که مقصد نهاییاش هم همانجاست.»
فارکنپوف در چند جای دیگر این مقاله باز هم به ارتباط پرههای پروانه موتور هواپیما و آسمان آبی اشاره کرد. مثلاً اینکه چطور پروانه موتور ب. ام. و زیر نور آفتاب میدرخشد و اینکه وقتی مهندس ب. ام. و در آن تصویر خیالی به پروانه در حال چرخش نگاه میکند همزمان آسمان آبی را هم از لای پرههای پروانه میبیند.
«او سه حرف ب. ام و را میبیند که در بازتاب پرههای پروانه ظاهر میشوند. او این تصویر را میگیرد و با یک طرح آن را جاودان میکند؛ و سپس لوگوی کمپانی متولد میشود. دو مخروط نقرهای تبدیل به خانههای سفید میشوند و با ترکیبی از خانههای آبی لوگوی سفید و آبی کمپانی ب. ام. و را تشکیل میدهند.»
به نظر خود فارنکوپف، چنین توضیحی برای اینکه لوگوی ب. ام. و چطور طراحی شده بسیار منطقی بود. با این که تعبیر شاعرانه فارنکوپف اغوا کننده بود، اما با وجود چند اشتباه تاریخی این روایت نمیتواند منطقی باشد.
ب. ام. و اولین موتور هواپیمای خود را در ماه مارس ۱۹۱۸ آزمایش کرد، یعنی دست کم شش ماه بعد از آن که لوگوی این شرکت طراحی شده بود. همچنین، فارنکوپف در مقاله خود به یک موتور ۳۲۰ اسب بخار (BMW Va) به عنوان اولین موتور هواپیما ساخت ب. ام و ساخت اشاره میکند، در حالی که تولید این موتور از سال ۱۹۲۷ شروع شد و اولین موتور هواپیما که ب. ام و تولید کرد ایلا (BMW Illa) نام داشت که ۱۸۵ اسب بخار قدرت داشت.
از این گذشته، پروانههای موتورهای ب. ام. و را اصلاً ب. ام و نمیساخت. ضمن این که جرقه اولیه چنین روایتی از لوگوی ب. ام. و زمانی شکل گرفت که روی یکی از نشریات ب. ام. و تصویر هواپیمایی را انداخته بودند که در حال پرواز به طرف بیننده است و عبارت ب. ام. و روی پروانههای آن نقش بسته است. این پوستر در اولین شماره این نشریه در سال ۱۹۲۹ منتشر شد یعنی دوازده سال بعد از اینکه لوگوی ب. ام و طراحی شد.
فارنکوپف که اصرار داشت آرم ب. ام. و از پروانه موتور الهام گرفته شده است، در انتهای مقاله خود همچنین نوشت «البته رنگ آبی و سفید این لوگو بطور اتفاقی یادآور شهر محل تولید خود یعنی بایرن هم هست.»
روایت بایرناین که یک شرکت در طراحی آرم خود از رنگهایی استفاده کند که به سمبل محل تولید آن اشاره کند، امری طبیعی است و البته شواهدی موجود است که این ارتباط را درباره آرم ب. ام. و مستند میکند.
در مدارک ثبت اولیه کمپانی در مورد دامنه فعالیت ب. ام. و مواردی از قبیل: «تولید وسایط کشاورزی، هواپیما، وسایل نقیله آبی، اتومبیل، دوچرخه، لوازم جانبی خودرو و دوچرخه، موتورهای ثابت با سوخت جامد، مایع و گاز، و قطعات و لوازم جانبی آنها» دیده میشود. از این نوشته میتوان فهمید که دامنه کاری ب. ام. و از ابتدا بر تولید موتور هواپیما متمرکز نبوده و بنابراین خیلی بعید است که لوگوی کمپانی را مرتبط با موتور هواپیما طراحی کرده باشند.
از طرف دیگر، کمپانی ب. ام. و در ابتدا زیر مجموعه کمپانی دیگری به نام رپ موتور (Rapp Motorenwerke GmbH) بود که در ژوییه سال ۱۹۱۷ به ب. ام و تغییر نام داد و تمام متعلقات کمپانی رپ موتور هم در اختیار ب. ام. و قرار گرفت. لوگوی کمپانی رپ شامل سر یک اسب سیاه بود (Rapp به معنی اسب سیاه) و دور آن هم یک دایره بود. یعنی لوگوی این کمپانی کاملاً به نام آن میخورد، بنابراین میتوان حدس زد که قاعدتاً باید همان منطق سر راست در طراحی لوگوی ب. ام و هم به کار رفته باشد.
از همه گذشته از آنجایی که در اسم تجاری ب. ام. و به بایرن اشاره شده (Bayerische Motoren Werke)، بنابراین بطور منطقی باید ارتباطی بین نام کمپانی با لوگوی آن دیده شود.
منطق پولادین، افسانه شیرینبراساس شواهد موجود منطقیتر به نظر میرسد که فرض کنیم هنگامی که مدیران ب. ام. و در سال ۱۹۱۷ لوگوی این شرکت را طراحی میکردند، هیچ تصویری از پرههای پروانه موتور هواپیما در ذهن خود نداشتند. بلکه براساس منطقی که لوگوی شرکت رپ موتور طراحی شده بود، آرم ب. ام.و را طراحی کردند و ترکیب رنگ آبی و سفید هم اشارهای به رنگ ملی بایرن یعنی محل تولید محصولات ب. ام. و است.
روایت پرههای پروانه از سال ۱۹۲۹ شکل گرفت و عدهای بر این باورند که پیش کشیدن چنین تعبیری از لوگوی ب. ام. و عمدی بود و خود این شرکت در اواخر دهه ۱۹۲۰ برای تبلیغ، به چنین ایدهای پر و بال داد.
اما واقعیت هر چه باشد این روایت هم حدود ۷۵ سال است طرفداران زیادی پیدا کرده است. اگر هدف ب. ام. و این بوده که ما هنگام تماشای آرم این کارخانه به جای آنچه الهام بخش طراح بوده به یاد پرههای پروانه موتور هواپیما و آسمان آبی بیفتیم، باید گفت؛ پرفروشترین سازنده ماشینهای لوکس جهان تا حد زیادی موفق شده است.
منبع: صراط نیوز
کلیدواژه: خودرو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۸۷۸۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
در مذمت و ستایش ارز دریافتی خودروسازان اخیراً گمرک
به گزارش حاشیه صنعت، بر اساس فهرست منتشر شده از مجموع واردات کشور در سال ۱۴۰۲ که برابر با ۶۶.۲ میلیارد دلار است ۲۴ میلیارد دلار به واردات ۱۰۰ واردکننده اول اختصاص دارد که در این لیست و در میان برخورداران عمده از ارز در سال گذشته تعدادی از شرکت های خودروساز و مونتاژکار و قطعه ساز نیز به چشم می خورد.
شرکتهایی چون «بازرگانی دولتی ایران، آوا تجارت صبا، پشتیبانی امور دام و ماهیدشت کرمانشاه، خودروسازی مدیران، وزارت دفاع، پاک دیده، کرمان موتور، کوروش موتور، اکسون، غذایی کوروش، ذوب آهن، بهمن موتور، صبا پیشرو، طبیعت، ایران خودرو دیزل، داریا همراه پایتخت، فولاد مبارکه، کروز، سایپا و آرین موتور» در لیست ارزبگیران بزرگ دیده می شوند. در این خصوص ذکر چند نکته ضروری است:
۱-واردات ارزی در همه جای جهان امری پذیرفته شده و تسهیل گر استفاده کشورها و شرکت ها از مزیت های نسبی خود در تعامل با دیگران است هر چند متاسفانه در کشور ما با تراکم تخلفاتی مانند رانت خواری ها، دلالی ها و بنگاه داری ها یا حتی در مواردی اختلاس ها و سوء استفاده ها از تفاوت قیمت های ارز، تصویر چندان مطلوبی از اختصاص ارز به شرکت ها و نهادها در افکار عمومی وجود ندارد اما مردم حق دارند به صورت شفاف درباره سرنوشت و فرایند مساله اختصاص ارز بدانند .
۲-سوال کلیدی این است که ارز اختصاص یافته به این شرکت ها کجاها هزینه شده است و چگونه؟ سوال دیگر این است که آیا این ارزدهی منجر به تقویت تولید و اشتغال جامعه شده است یا صرفا به خریداری محصولی در کشوری دیگر و فروش آن در کشور مبدا اختصاص یافته است؟ آیا این ارز به خصوص در صنایع جنجالی ایران مانند خودروسازی ها، فقط به خرید یا مونتاژ بدون ارزش افزوده قابل ذکری منتهی شده است یا به «جهش تولید» و «مشارکت مردم» از طریق اشتغال و نوآوری و کارآفرینی نیز منجر شده است؟
۳- در فهرست انتشار یافته از سوی گمرک که برای اولین بار صورت می گیرد، نام برخی خودروسازان یا قطعه سازان از جمله مدیران خودرو – کوروش موتور آریا ، کرمان موتور، و کروز به چشم می خورد. این فهرست در شرایطی منتشر می شود که به گفته ناظران اقتصادی، طی چند ماه گذشته، ارزبری مونتاژکاران خودرو و وارد کنندگان صرف، حاشیهها، اعتراضها و نگرانیهایی از سوی فعالان صنایع خودرو و قطعه به دنبال داشته است و می توان گفت بسیاری از این دغدغه ها به جا و صحیح است.
۴- در نگاهی گذرا به وضعیت ارزبری برخی خودروسازها این فهرست می گوید که صنایع خودروسازی مدیران (مدیران خودرو و کوروش موتور آریا) با سهمی بیش از یک میلیارد و ششصد و سی میلیون دلار ، ارز برترین شرکت در صنعت خودروی کشور طی سال گذشته بوده است. بنابر آمار گمرک، این گروه سهمی در حدود ۲.۵ درصد از کل ارزش دلاری واردات سال گذشته به کشور را داراست. این خودروسازی در سال ۱۴۰۱ بیش از ۹۳۰میلیون دلار ارزبری داشته، بنابراین ارزبری آن در سال ۱۴۰۲تقریبا ۷۵ درصد رشد کرده است. جایگاههای هشتم و در واقع هفتم لیست ۱۰۰ واردکننده برتر کشور در سال گذشته به کرمانموتور و دنیای قطعات پارتیان صنعت بم اختصاص یافته است. کرمانیها در سال گذشته حدود ۸۹۷ میلیون دلار ارزبری داشتهاند که نسبت به سال ۱۴۰۱ رشد حدودا ۷۵درصدی را نشان میدهد.
۵-رتبه بیستم این فهرست، صنایع قطعهسازی «کروز» را معرفی می کند که در سال ۱۴۰۲ بیش از ۳۰۱میلیون دلار ارز دریافتی به نام آن ثبت شده است.
نکته قابل توجه این است که در مقایسه با سال ۱۴۰۱، شرکت کروز کمتر از نیم درصد رشد ارزبری داشته است. نکته دیگر این است بر اساس اظهارات مسئولان کروز، این شرکت در مقابل ۳۰۱ میلیون دلار دریافتی، قطعات بالغ بر ۹۰۰ هزار تا یک میلیون خودروی ایران خودرو و سایپا را تامین کرده است که جزو ارزبری های ایران خودرو و سایپا به شمار می آید. همچنین کروز در رویکردی تحولی توانسته است ۱۴ هزار نفر را مستقیما و ۲۰ هزار نفر را به طور غیرمستقیم در زنجیره تامین مشغول به کار کند.
۶-طرح مورد کروز در برابر برخی شرکت های دیگر صرفا یک مثال بود تا روشن شود همه موارد ذکر شده فهرست انتشاری گمرک، ارزبر هستند اما این کجا و آن کجا! یکی می تواند ارزبر وارد کننده یا مونتاژکار باشد و دیگری ارزبر اما تولید کننده اشتغالزا؛ فراموش نکنیم که واردات باید بتواند ارزش افزوده تولیدی داشته باشد، اشتغال موثر ایجاد کند و چرخ اقتصاد کشور را در جهت عقربه های ساعت و رو به جلو بچرخاند؛ موضوعی که در شعار سال جاری (جهش تولید با مشارکت مردم) و شعارهای سال های گذشته نیز از سوی رهبر انقلاب بر آن بارها تاکید شده است.
۷-انتشار این فهرست گمرک را باید به فال نیک گرفت زیرا شفافیت برآمده از آن می تواند تفاوت دوغ و دوشاب را در افکار عمومی روشن تر کند.