باورنکردنیترین حوادثی که تا سال ۲۱۰۰ در دنیا اتفاق میافتند+ تصاویر
تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۰۱۷۴۵۲
شاید پیش بینی دقیق اینکه هفته آینده چه اتفاقاتی رخ میدهد نیز بسیار سخت و در حد غیرممکن خواهد بود، چه برسد به این که در مورد یک دهه یا یک قرن دیگر صحبت کنیم. اما بر اساس شرایط کنونی و روندی که در پیش داریم دستکم میتوانیم شکلی که چهان در اواخر قرن بیست و یکم خواهد داشت را به صورت خلاصه در ذهنمان متصور شویم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مدت زمان زیادی است که چین عنوان پرجمعیتترین کشور دنیا را در اختیار دارد، اما با روندی که اکنون در پیش است نباید انتظار داشت که حکم فرمایی یکجانبه آنها در این عرصه دوام زیادی داشته باشد. یک مطالعه جامع توسط سازمان ملل در سال ۲۰۱۵ در مورد جمعیت جهان نشان میداد که در کمتر از یک دهه آینده، هند جای چین را به عنوان پرجمعیتترین کشور دنیا خواهد گرفت. ابتدا تصور بر این بود که چنین اتفاقی در سال ۲۰۲۸ رخ میدهد، اما تلاشهای بی وقفه مردان و زنان این کشور در فرزندآوری نشان داده که چه بسا این اتفاق بزرگ زودتر نیز رخ بدهد.
همچنین این مطالعه نشان میدهد که ایالات متحده در اسل ۲۰۵۰ دیگر سومین کشور پرجمعیت جهان نخواهد بود و نیجریه جای آن را خواهد گرفت و در واقع در سال ۲۰۵۰ نیمی از زادو ولدهای جهان در قاره آفریقا رخ خواهند داد.
این اتفاقات باعث خواهد شد که جمعیت کره زمین به شکل سرسام آوری افزایش یابد. بدین ترتیب در سال ۲۰۵۰ باید منتظر کره زمینی باشیم که ۹.۷ میلیارد نفر انسان گرسنه را در خود جای داده است و در پایان قرن بیست و یکم این عدد به ۱۱.۲ میلیارد نفر خواهد رسید. این اعداد باورکردنی نیستند به خصوص وقتی که دریابید در سال ۱۹۰۰ تنها ۱.۶ میلیارد انسان بر روی کره زمین زندگی میکردن و در عرض تنها دو قرن ۹.۶ میلیارد نفر به این تعداد اضافه خواهد شد. ۲- در اوایل دهه ۲۰۳۰ روی مریخ خواهیم بود
از سالهای دهه ۱۹۷۰ دیگر به مریخ سفری نداشته ایم، اما این موضوع چندان جای نگرانی نیست. ما اکنون هدف دیگری را دنبال میکنیم و آن قدم گذاشتن روی مریخ است و این رویا بزودی محقق خواهد شد، زیرا سازمانهای بسیار زیادی در حال کار بر روی این پروژه جاه طلبانه هستند و پیشرفتهای شگرفی نیز داشته اند. در ۳۰ آگوست سال ۲۰۱۱، ده سازمان فضایی از سراسر دنیا یک گروه مشترک فضایی تشکیل دادند تا برنامه هایشان برای دیدار از سیاره سرخ را با هم در میان بگذارند.
امید بر این است که در اواسط دهه ۲۰۳۰ بتوانیم پای بر خاک مریخ بگذاریم. اکنون برنامه ریزیها بر این است که این کار به یکی از این دو روش انجام بگیرد: فرستادن دوباره فضانوردان به ماه یا اینکه یک ماموریت انسانی را ابتدا به نزدیکترین ستاره انجام دهند. هر کدام از این راهها به فضانوردان کمک خواهد کرد که تکنولوژی لازم برای پای گذاشتن بر این سیارههای سنگی را فراهم کرده و ابتدا با ماموریتهای رباتیک وارد مریخ شد. در ادامه نیز رفتن فضانوردان به مریخ فراهم خواهد شد. هدف نهایی تمرکز بر روی مریخ به عنوان یک خانه جدید برای انسانها خواهد بود، چه زمین هنوز شرایط خوبی داشته باشد و یا خیر. ۳- یخ شمالگان در قطب شمال در سال ۲۰۳۷ تقریباً محو خواهد شد
وقتی که به قطب شمال فکر میکنید بدون شک یخ فراوان اولین چیزی است که به ذهنتان خطور خواهد کرد. اما باید بدانید که این تفکر مدت زمان زیادی دوام نخواهد داشت، زیرا قطب شمال به زودی و در طی چند دهه آینده از یخ خالی خواهد شد.
بر اساس تحقیقاتی که نتایج آن در سال ۲۰۰۹ به چاپ رسیده است سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ یخهای قطب شمال بیشترین میزان از بین رفتن را داشته اند و با سرعتی که اکنون آب شدن یخهای قطبی در پیش گرفته در سال ۲۰۳۷ هیچ یخی در این منطقه باقی نخواهد ماند.
بر اساس محاسباتی که در این تحقیقات انجام گرفته در سال ۲۰۰۹ بیش از ۴.۶ میلیون کیلومتر مربع یخ در شمالگان وجود داشه که در سال ۲۰۳۷ این مقدار به زیر یک میلیون متر مکعب یا تقریباً صفر خواهد رسید. در این مطالعه به این نکته که چه زمانی این یخها به طور کامل محو میشوند اشارهای نشده است و امیدواریم که این اتفاق هیچگاه رخ ندهد، زیرا در این صورت به شدت به دردسر خواهیم افتاد. ۴- هوش مصنوعی در سال ۲۰۴۰ به اندازهی انسان و در سال ۲۰۶۰ باهوشتر از انسان خواهد بود
در سالهای اخیر هوش مصنوعی بسیار باهوشتر و پیشرفتهتر از قبل شده است، اما هنوز نتوانسته به باهوشی انسان برسد هر چند فاصله زیادی نیز با ما ندارد. با این وجود بدون حضور انسان که اطلاعات را به آن منتقل نماید، هوش مصنوعی در حال حاضر هیچ ندارد. البته با توجه به سرعتی که هوش مصنوعی در پیشرفت کردن گرفته است دیری نخواهد پایید که به اندازه ما باهوش شده و حتی از ما نیز جلو خواهد زد. بر اساس محاسبات کارشناسان این حوزه، هوش مصنوعی در سال ۲۰۴۰ به اندازهی انسان باهوش خواهد بود. این محاسبات بر اساس گفتههای کارشناسان و در نظر گرفتن قانون مور انجام شده که با توجه به آن کامپیوترها هر سال قدرتشان را دو برابر سال گذشته خواهند نمود؛ بنابراین در سال ۲۰۴۰ به چنان پیشرفتی دست خواهند یافت که هوششان با هوش انسان برابری خواهد کرد و ترسناکتر این که در سال ۲۰۶۰ هوش انسان را نیز جا خواهند گذاشت. البته هنوز خوب بودن یا بد بودن هوش مصنوعی در حوزه اختیار ماست و خودمان میتوانیم تعیین کنیم که هوش مصنوعی آینده «Wall-E» باشد یا «Skynet». ۵-هنگ کنگ و ماکائو در سال ۲۰۵۰ دیگر مستقل از چین نخواهند بود
بسته به این که در کجای چین زندگی میکنید ممکن است قوانین و حکومتی که بر شما مسلط است متفاوت باشد. به همین دلیل است که هنگ کنگ و ماکائو اگر چه جزئی از خاک کشور چین به شمار میآیند، اما قوانین و حکومت خاص و نسبتاً مستقل خود را دارند. به لطف مبحث «یک کشور و دو سیستم» کشور هنگ کنگ که تا سال ۱۹۹۷ جزیی از خاک بریتانیا به شمار میآمد اکنون که تحت تسلط کشور چین قرار دارد خود یک شهر سرمایه داری در یک کشور سوسیالیستی است در حالی که ماکائو تقریباً به طور کامل مستقل است و فرهنگ آن کاملاً تحت نفوذ پرتغال است که تا سال ۱۹۹۹ بر این منطقه حکومت میکرد.
اما هر کدام از این حکومتها تنها ۵۰ سال دوام خواهد داشت و بر اساس قراردادی که به امضا رسیده هنگ کنگ در سال ۲۰۴۷ و ماکائو نیز دو سال بعد از آن به چین بازگردانده خواهند شد. بدین ترتیب آن زمان این دو کشور بار دیگر سوسیالیستی خواهند شد و تمامی قرادادهایی که قبلاً منعقد شده باید از نو در مورد آنها گفتگو کرد. ۶- موش ها، راسوها و دیگر جانوران موذی در سال ۲۰۵۰ در نیوزیلند وجود نخواهند داشت
جدای از بمب هسته ای، چیزهای بسیار کمی به خطرناکی حیوانات موذی برای محیط زیست وجود دارند که در جاهایی غیر از سکونت گاههای اصلی شان ظاهر شده و حیات وحش محلی را کشته و میخورند، در بین حیواناتی که آمادگی دفاع از خود ندارند عوامل بیماری زا پخش کرده و به همین راحیت نظم طبیعت را به هم میزنند. برخی مناطق مانند نیوزیلند، اما سعی دارند به طور کلی این حیوانات موذی را از بین ببرند. اگر برنامههای دولت نیوزیلند در این زمینه طبق برنامه تعیین شده پیش برود، در سال ۲۰۵۰ تمامی انواع جانوران موذی شکارچی از این جزیره رخ برخواهند بست.
این حیوانات شامل موش ها، راسوها، موش خرماها و دیگر حیوانات موذی خواهد بود که در نقاط دیگر جهان وجود داشته، اما نیوزیلند میخواهد کار آنها را یکسره کند. بر اساس ادعای نخست وزیر این کشور، حیوانات فوق سالانه ۲۵ میلیون پرنده بومی و نادر مانند کیوی را در نیوزیلند که نماد این کشور به شمار میآید از بین میبرند.
از این رو مقامات این کشور سعی دارند با کار گذاشتن تلههای بیشتر و ریخت سموم بیشتر از آسمان بر روی زیستگاههای این حیوانات، در اوایل قرن کنونی نسل این حیوانات را از این کشور از بین ببرند. هزینه این کار ۶.۲ میلیارد دلار برآورد شده است که در صورت اجرایی نشدن آن، این حیوانات موذی هزینهای ۱۱ بیلیون دلاری بر این کشور تحمیل خواهند کرد. ۷- لایه اوزون در سال ۲۰۷۵ کاملاً بازسازی خواهد شد
در سالهای اخیر دیگر چیز زیادی در مورد لایه اوزون شنیده نمیشود، اما در دهههای ۷۰ و ۸۰ قرن بیستم یک سوراخ بسیار بزرگ در اثر آزاد شدن کلوروفلوئوروکربنها که موادی خطرناک بوده و در اسپری ها، سیستمهای تهویه و یخچالهای تولید میشد ایجاد شده بود.
این اتفاق چنان سریع رخ داده و باعث آسیب دیدن لایه اوزون شد که به نظر میرسید به زودی نسل بشر به خطر خواهد افتاد. اگر این سوراخ بزرگتر میشد اشعههای فرابنفش خورشید بیش از پیش وارد زمین شده و انسانها زنده زنده کباب میشدند. اما خوشبختانه به محض این که دانشمندان علت این واقعه را کشف کردند گامهای مهم و زیادی برای کاهش استفاده از این مواد شیمایی مضر برداشته شد.
از آن زمان تاکنون لایه اوزون به کندی، اما به صورت مداوم در حال ترمیم خود بوده است. در سال ۲۰۱۴ گروهی از دانشمندان وابسته به سازمان ملل اعلام کردند که قطر لایه اوزون نسبت به گذشته افزایش محسوسی یافته است و هر چند این فرآیند به کندی صورت میگیرد، اما تا سال ۲۰۷۵ تمام سوراخ ایجاد شده در لایه اوزون که روی جنوبگان قرار دارد ترمیم خواهد شد. قبلا مساحت این سوراخ ۳۰ میلیون کیلومتر مریع بود که اکنون به ۲۰ میلیون متر مربع کاهش یافته است. ۸- ۸۳ درصد از جنگلهای بارانی آمازون تا سال ۲۱۰۰ از بین خواهند رفت
یکی از غم انگیزترین ضایعاتی که در طول قرنها به زمین وارد شده و در دهههای آینده نیز با سرعت بیشتری ادامه خواهد داشت از دست دادن جنگلهای بارانی است و با شرایط کنونی نیز هیچ امیدی به بازگشت آنها نداریم. به عبارت دیگر قبل از به انتها رسیدن قرن بیست و یکم چیز زیادی از این جنگلهای باارزش باقی نخواهد ماند. بر اساس مطالعات اقلیمی که در سال ۲۰۰۹ در بریتانیا انجام شد مشخص گردید که در سال ۲۰۵۵ دمای متوسط کره زمین ۴ درجه بالاتر خواهد رفت.
این میزان تنها متوسطی است که محاسبه شده و در برخی از نقاط جهان این افزایش بیش از ۱۶ درجه سانتیگراد خواهد بود که به معناست زمین به زودی خواهد جوشید. بدین ترتیب در اواخر قرن کنونی دیگر چیز زیادی از جنگلهای بارانی باقی نخواهد ماند. بر اساس محاسبات یک موسسه آب و هوا شناسی در آلمان در انتهای قرن کنونی دستکم ۸۳ درصد از مساحت جنگلهای بارانی از بین خواهد رفت و این عدد بر اساس برخی خوشبینیها محاسبه شده است.
۹- صدها گونه از پرندگان زیبا و کمیاب تا سال ۲۱۰۰ منقرض خواهند شد
همه پرندگان را دوست دارند بغیر از تیپی هدرن بیچاره در فیلم «پرندگان». پرندگان موجوداتی بامزه و رنگارنگ هستند و همه از دیدن آنها لذت میبرند، اما با توجه به شرایطی که بدست خودمان رقم زده ایم تا چند دهه دیگر تعداد پرندگانی که میبینیم بسیار کمتر خواهند بود. بر اساس مطالعهای که در سال ۲۰۱۱ در مورد تغییرات آب و هوایی انجام گرفته، آب و هوای ناخوشایندی که هر ساله بدتر از سال قبل میشود، هم سرد و هم گرم، بدون شک خیلی زود باعث مرگ پرندگان در مقیاس وسیع خواهد شد.
بر اساس این مطالعات اگر دمای متوسط کره زمین ۳.۵ درجه سانتیگراد افزایش یابد بین ۶۰۰ تا ۹۰۰ گونه از پرندگان به طور کامل از بین خواهند رفت. پس از آن بالا رفتن یک درجهای دمای کره زمین باعث انقراض ۱۰۰ تا ۵۰۰ گونه دیگر به طور کامل خوهد شد و بیشترین تلفات به پرندگانی وارد میشود که سکونتگاه هایشان به ندرت دچار تغییرات شدید دمایی شده و به این تغییرات ناگهانی عادت ندارند. بدین ترتیب پرندگان قادر نخواهند بود با دماهای متغیر ناگهانی خود را وفق داده و مرگ تنها گزینه پیش روی آنها خواهد بود. منبع: برترین ها
منبع: اکوفارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۰۱۷۴۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ضرورت انتقال دانشجوی بورسیهای به کشورهای جهان برای پیشرفت علمی ایران/ سیاستهای علمی، ۲۵ ساله تدوین شوند نه ۸ ساله
به گزارش گروه آموزش و دانشگاه خبرگزاری علم و فناوری آنا، شاهین آخوندزاده، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران درباره مهمترین چالشها و ملاحظات تحقق مرجعیت علمی یادداشتی را در اختیار خبرگزاری علم و فناوری آنا قرار داد که به شرح زیر است:
سرمایه گذاری پایدار و بلند مدت؛ پیش شرط حیاتی مرجعیت علمی
اول باید این احساس را در سطح کشور ایجاد کنیم که علم و عالم برای مملکت اهمیت دارند و سیاست گذارهای کشور هم از علم و عالم حمایت میکنند تا ما این مرحله اول را نداشته باشیم هر چقدر هم آمار و ارقام را بالا ببریم، در سطح بین المللی نمیتوانیم بروزی داشته باشیم. به همین دلیل در برنامه توسعه پنجم و ششم، به خصوص برنامه پنجم برای توسعه علمی کشور گفته شد که در حال حاضر سهم پژوهش ما از تولید ناخالص داخلی (GDP) نیم درصد است و باید در طی سالهای برنامه آن را به ۱، ۱.۵، ۲ و ۲.۵ درصد برسانیم.
در حال حاضر سهم پژوهش از تولید ناخالص داخلی به رغم هدف گذاری برنامه پنجم توسعه از ۰.۵ درصد ابتدای برنامه به ۰.۳ درصد رسیده و کاهش یافته است. این موضوع در حالی است که زمانی که ما این بحث را شروع کردیم کشورهای همسایه ما که محلی از اعراب نداشتند مانند عربستان قطر و امارات الان به شدت و با سرعت زیاد از ما جلو افتاده اند؛ لذا ما نه تنها به اهدافی که در برنامه توسعه تعیین کرده بودیم نرسیدیم بلکه هر جایی هم که با مشکل اقتصادی مواجه شده ایم و عمدتاً هم به دلیل تحریمها بوده است اولین جایی که منابع آن را کم کرده ایم منابع مالی دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی بوده است. عملاً بر خلاف آنچه ژاپنیها میگویند که اگر دچار مشکلی شدید باید منابع مالی پژوهش را زیاد کنید تا بتوانید راه حل بیابید، ما اولین جایی که منابع آن را قطع کردیم در بخش پژوهش بوده است.
ولی وقتی روند را در یک بازه زمانی ۵۶ ساله نگاه میکنیم میبینیم که در سال ۱۹۶۸ میلادی شش مقاله در ISI از کل کشور منتشر شده است و در همان سال سهم ترکیه ۱۲ مقاله بوده است. ده سال بعد یعنی در سال ۱۹۷۸ که یک سال پیش از انقلاب اسلامی بوده است ما دو برابر ترکیه مقالات منتشره در ISI داشته ایم. ما یک بار پیش از انقلاب به عنوان کشور اول منطقه رسیده بودیم، اما یک نکته مهم دارد که در آن زمان فقط ۰.۲ درصد تولید علم دنیا را در اختیار داشتیم؛ اما در سال ۲۰۱۷ که باز هم کشور اول منطقه شدیم دو درصد تولید علم دنیا را داشته ایم. در آن زمان خاورمیانه تولید علم چندانی نداشت و با اینکه کشور اول منطقه بودیم، اما در بین کشورهای ضعیف این رتبه را داشتیم جلوتر که بیاییم در سال ۱۹۸۸ که پس از جنگ تحمیلی بوده است.
تعداد مقالات ما که پیش از جنگ ۸۰۰ مقاله بوده است به ۱۶۵ مقاله میرسد و سقوط داشته ایم، زیرا جنگ تحمیلی تمام زیر ساختهای آموزشی و پژوهشی کشور را نابود کرده بود، اما ترکیه رو به جلو بوده است. این موضوع تلخی بود و از آن تلختر این است که بدانیم ۴۰ درصد از کل این ۱۶۵ مقاله که در حوزه پزشکی و غیر پزشکی بوده است را چهار نفر در ایران منتشر کرده اند. یعنی در واقع توزیع هم نامتعادل و نامناسب بوده است.
اصلاً نمیتوان گفت تولید علم ایران متعلق به یک دولت است. این حوزه سرمایه گذاری بلندمدت میطلبد و اگر الان بذری را بکاریم سال دیگر پاسخ نخواهد داد بلکه ده سال دیگر محصول میدهد دولتهای مختلف سرمایه گذاری کردند و در سال ۲۰۱۷ برای اولین بار از کشور اول منطقه که ترکیه بود توانستیم پیشی بگیریم و کشور اول منطقه شویم. سال ۱۹۸۸ ما کشور پنجم منطقه بودیم و ترکیه دو برابر ما مقالات منتشره داشت. در سال ۲۰۱۷ علاوه بر اول شدن در تعداد مقالات از نظر تعداد استنادات هم اول شدیم این چیزی که کلیشه شده است که ایرانیان مقالات سطح پایین تولید میکنند صحیح نیست. ما یک جایی از نظر تعداد مقالات رتبه پانزدهم دنیا را کسب کرده ایم و از نظر استناد رتبه چهاردهم دنیا را به دست آورده ایم یعنی کیفیت مقالات ما از تعداد مقالات ما بهتر بوده است و نباید آن را دست کم بگیریم. با این حال ما عملاً مثل ترکیه سرمایه گذاری نکرده ایم. مثلاً بودجه پژوهش در حوزه پزشکی با دلار ۱۰ هزار تومانی ۱۲۰ میلیون دلار است. در حالی که بودجه پژوهشی ترکیه ۱۱ برابر ایران است ترکیه تحریم نیست، اما کشور ما تحریم است و این نشان دهنده این است که ما با منابع مالی خیلی محدود و با وجود تحریمهای سنگین توانستیم در منطقه اول شویم؛ بنابراین بودجه پژوهشی محدود، نشان میدهد ما در بخش نیروی انسانی قوی بوده ایم.
عموماً در ایران برای پایان نامه دوره Ph.D سی میلیون تومان اعتبار میدهند، یعنی حدود ۶۰۰ دلار که برای خارج از کشور این موضوع عجیب است و آنها برای پایان نامه ۲۰۰۰ دلار تخصیص میدهند و آن را فقط برای انتشار مقالات در نظر میگیرند، اما با ۶۰۰ دلار کل آن را انجام میدهیم این موضوع نشان میدهد که نیروی انسانی ما توانمند است و ما باید قدر آن را بدانیم ما عملاً از این نیروی انسانی توانمند استفاده نمیکنیم منابع مالی ما هم دارد ضعیف میشود و باعث شده که از سال ۲۰۲۱ رتبه اول منطقه را از دست بدهیم ترکیه هم در تعداد مقالات و هم استنادات اول شده است.
در کنار مطالب پیش گفته یادآوری این نکته هم ضروری است: مقام معظم رهبری خیلی روی مسائل علمی تأکید دارند شما رهبری در دنیا نمیبینید که مثل ایشان این تأکیدات را داشته باشند، اما بسیاری از دولتها در این زمینه سکوت کرده اند و کاری انجام نداده اند و نقطه نظرات رهبری در خیلی از مسائل علمی نادیده گرفته شده است. اگر ما ده سال پیش که مقام معظم رهبری تأکید داشتند کرده بودیم در حال حاضر وضع این گونه نبود. سهم علم از GDP باید بالا برود و به ۲ تا ۲۵ درصد برسد، بخشی از آن را محقق ارزیابی مرجعیت علمی فقط تعداد مقاله و استناد نیست رویت پذیری مؤثر بین المللی، الزام ضروری است.
سوال این است که آیا شاخص تحقق مرجعیت علمی، فقط تعداد مقاله و استناد است؟ خیر، در علم سنجی فقط نمیتوان یک موضوع را دید و باید همه موارد را کنار هم در نظر گرفت. در واقع اعداد و آمار این موضوع را نشان نمیدهد، بلکه بیشتر ذهنی است تا عینی این احساس است که مهم است. باید نگاه کنیم که مقالاتی که چاپ کرده ایم چقدر استناد داشته اند و در کدام مجلات چاپ شده اند. چقدر از این استنادات خود استنادی بوده است. ما کشوری هستیم که استنادات ملی بالایی داریم و حدود ۳۰ درصد استنادات ما استنادات ملی است. این رقم بالایی در جهان است. بخشی از این رتبهای که کسب کرده ایم به این دلیل است که مجلات زیادی را در ایران ایجاد کرده ایم و آنها را در ISI اسکوپوس و PubMed نمایه کرده ایم و رتبه خود را افزایش داده ایم کنار این موضوع، شاخص هرش و استناد به ازای هر سنده نیز مهم است و اینکه ما چقدر توانسته ایم از آنها تولید ثروت کنیم به تعبیر دیگر چه مقدار از این مقالات به سمت فناوری و صنعت رفته اند.
علاوه بر این حضور در عرصه بین الملل شاخص بسیار مهمی در ارزیابی مرجعیت علمی است. هر وقت در کشورمان تولید علم کردیم و هر زمان به یک کنگره بین المللی رفتیم من اگر صد مقاله علمی هم در یک سال در کشور تولید کنم، اما در دنیا شناخته شده نباشم یعنی علم مفیدی را تولید نکرده ام و به عنوان سخنران مدعو و در جاهای مختلف در کنگره به من استناد کردند، یعنی ما در سطح دنیا داریم کار میکنیم یک اتفاقی افتاده که به نظر تعمدی بوده است. دنیا ما را تحریم کرده است به این صورت که به دانشجوی ما کار میدهند که در خارج از کشور بتواند کار و زندگی کند، اما به اساتید آنها برای کنگرههای بین المللی ویزا نمیدهند. در واقع تعمدی علم ایران را تحریم میکنند. عملاً ما را از مجامع علمی حذف میکنند و ما دیده نمیشویم خودمان هم در داخل این کار را میکنیم. ما باید از اساتید خانم دانشگاه ایران به عنوان یک محقق محجبه ایرانی که در کنگرههای بین المللی شرکت میکند و ارائه دارد، حمایت کنیم تا دنیا محقق محجبه ایران را ببیند. این تبلیغ و دیپلماسی علمی است که در ایران چندان به آن توجهی نمیشود.
در ایران مشکلات زیادی وجود دارد که دانشگاهیان نتوانند به کنگرههای خارجی بروند؛ در واقع هم غربیها ما را تحریم علمی میکنند و هم خودمان خود تحریمی میکنیم و این موضوع ما را از پیشرفت باز میدارد. اگر در سال ۱۰ کنگره خارجی برویم و پرچم ایران را بیفرازیم دیده میشویم ولی ما ایران را حذف کرده ایم. اما رژیم اشغالگر قدس به صورت فوق العادهای یارانه میدهد و محققانشان که مثلاً در آمریکا کار میکنند با وابستگی سازمانی دوگانه آمریکا و اسرائیل مقاله میدهند که آمار اسرائیل را در کنگرهها بالا ببرند. عربستان هم همین کار را میکند و آمار خود را به شدت در کنگرهها بالا برده است.
بر اساس آمار ارائه شده توسط سایمگو عربستان در سال ۲۰۲۲ از نظر استنادات از ما پیشی گرفته است و رتبه سیزدهم دنیا را به دست آورده است. از نظر شاخص تعداد مقالههای پراستناد از ایران ۱۰۰۰ مقاله بیشتر دارد. این نشان میدهد که آنها میدانند چه کار کنند، اما ما سیاستهای درستی در این زمینه نداریم.
تأمین مالی غالباً دولتی تحقیقات دانشگاهی؛ مانعی مهم در تبدیل علم به ثروت
تا زمانی که پول پایان نامه را دولت میدهد یعنی اینکه کسی نمیخواهد از خروجی آن استفاده کند، اما هر زمان ما پایان نامهای به دانشجو دادیم و منابع مالی آن را از صنعت گرفتیم و صنعت مشکل خود را برای حل به دانشگاه سپرد و ما از آن گرنت دانشجوی تحصیلات تکمیلی جذب کردیم، مانند آنچه در دنیا رایج است و دانشجو توانست پروژه را انجام دهد و مشکل را حل کند به این معنی است که تولید ثروت کرده ایم حال ممکن است مقاله هم از آن کار به دست نیاید، اما مشکی را حل کند، اما همان طور که میدانیم منابع مالی ۹۹٬۹۹ درصد پایان نامههای تحصیلات تکمیلی ما را دولت میدهد و کسی از آن استفاده نخواهد کرد. این مسیر اشتباهی است، زیرا هر نیروی انسانی را که تربیت میکنیم یا بیکار خواهد بود و یا برای خارج از کشور و مهاجرت است.
بخشی از این موضوع بستگی به این دارد که ما صنایع خصوصی فعال و شاداب داشته باشیم که در دهه گذشته شرکتهای دانش بنیان در این مسیر گام برداشته اند، بخشی از این فعالیتها را انجام داده اند و، چون خصولتی نبوده اند و بر اساس یک شخص تأسیس شده اند در مسیرهای درست حرکت کرده اند و منابع مالی را هدر نداده اند و بهینه استفاده کرده اند؛ بنابراین در این یک دهه گام خوبی بوده است. با این حال در حال حاضر خیلی از این شرکتهای دانش بنیان در حال مهاجرت هستند و شرکتها مهاجرت میکنند و نه افراد. خیلی از کشورهای اطراف، چون اتمسفر مناسبی را ایجاد کرده اند شرکتها به آن جا میروند.
کمرنگ شدن احترام به علم و تکریم عالم
هر چند روند ما در این ۴۵ سال خوب بوده، اما حفظ آن مستلزم تحول نگاه به علم و عالم است. در حال حاضر بسیاری از مطالعاتی که در ایران انجام میگیرد، نشان میدهد که در قشر نخبه جامعه دانشگاهیان اول نیستند. زمانی دانشگاهیان و جامعه پزشکی اول بودند، اما در حال حاضر چهارم و پنجم هستند. این امر برای مرجعیت علمی مناسب نیست، زیرا آن احساس در کشور نیست که باید به علم و عالم رسیدگی کرد به عنوان مثال در دهه ۱۳۶۰ وقتی یک معلم ابتدایی از یک گذر عبور میکرد همه میایستادند و به وی احترام میگذاشتند. این احترام به علم بود، اما در حال حاضر این گونه نیست و نشان میدهد در این زمینه بد عمل میکنیم. در بسیاری از کشورها حقوق دبیران و معلمان جزء حقوقهای بالای کشورشان است و ما این کار را نه در آموزش و پرورش و نه در آموزش عالی انجام نمیدهیم. اتفاقاً گروهی در کشور میگویند که مسیری که رفته ایم اشتباه است و باید آن را رها کنیم. در دو سال گذشته که به حقوق اعضای هیئت علمی رسیدگی شد تحلیلها نشان داد که چقدر مهاجرت و ریزش از این قشر کاهش یافت.
قطع ارتباط با دانشگاه، انحصار و فقدان فضای رقابتی موانع بزرگ دستیابی به مرجعیت علمی و فناوری
۷۵ درصد وظیفه معلم دانشگاه آموزش است و پژوهش نیست. پژوهش در آن۲۵ درصد باقی مانده است و همه این ۲۵ درصد هم پژوهش نیست و بخشی به پژوهش اختصاص دارد همه پژوهش هم مقاله نویسی نیست و بخشی از پژوهش به این امر اختصاص دارد. مثلاً هیئت علمی دانشکده داروسازی به دنبال فناوری میرود. مولکول سنتز میکند و آن را میفروشد و تولید ثروت میکند و پتنت ثبت میکند و ممکن است مقاله هم داشته یا نداشته باشد. ما حتی آن مسیر را هم اشتباه رفته ایم. ما در یک دورهای گفتیم برویم تعداد پتنتها را افزایش دهیم. برای این منظور هم مرکزی را ایجاد کردیم که پول میداد. ۲۳ هزار دلار، ۲۴ هزار دلار، ۲۵ هزار دلار و ۴۰ هزار دلار پول دادیم و تعداد پتنتها را افزایش دادیم، اما هیچ تولید ثروتی نکرد. پتنت به تنهایی ارزشی ندارد و باید از آن ثروت تولید شود. با اینکه مثلاً برای یک کار ۲۵ هزار دلار صرف کردیم و آن را پتنت کردیم ده سال هم گذشت، اما از آن تولید ثروتی نکردیم این نشان میدهد که در این حوزه هم مسیر درستی را نرفته ایم به عبارتی ما باید اجازه دهیم این موارد بر اساس نیاز واقعی ایجاد شوند.
نیاز واقعی را صنعت خصوصی ایجاد میکند، نمیتوانیم آن را مصنوعی ایجاد کنیم و به هدف برسیم، ما تا زمانی که در مملکت مان پراید تولید میکنیم R&D شرکت به دنبال دانشگاه نمیرود وقتی پراید با تکنولوژی سی سال قبل تولید میشود و برای آن تقاضا زیاد است شرکت و R&D آن هرگز به دنبال دانشگاه نمیرود هر زمان خودروسازی را از دست دولت و خصولتیها درآوردیم، رقابتی میشود و با دانشگاه ارتباط برقرار میکنند. صنعتیها در حال حاضر میگویند دانشگاهیان ما صنعت را نمیشناسند و به همین دلیل ما به دنبال دانشگاه نمیرویم، اما فارغ التحصیلان همین دانشگاه مهاجرت میکنند و برای صنعت خارجی کار میکنند بدون اینکه مدرکی هم از آنجا بگیرند. با همین درجه دانشگاه داخلی به خارج میروند و کار میکنند و این نشان میدهد نیروی انسانی توانمند بوده است و ما نتوانسته ایم از آن استفاده کنیم؛ بنابراین نه همه فارغ التحصیلان بلکه دانشگاههای خوبمان دارند دانشجوی خوب تربیت میکنند، اما از این ظرفیت استفاده نمیشود.
بی ثباتی سیاستهای علمی ما را به مرجعیت علمی نمیرساند
به طور کلی سیاستها ثبات ندارند. سیاستهای علمی را نمیتوان چهار ساله و هشت ساله در نظر گرفت بلکه باید ۲۵ ساله باشند در وزارت بهداشت یک دوره گفتند علوم پایه خوب است یک دوره دیگر علوم پایه را هدر دادن منابع مالی دانستند و تأکید بر کار کردن در زمینه علوم بالینی داشتند. اما همه را باید با هم دید و برای آن برنامه داشت یک جای کار مشکل دارد. به واقع ما سازمان برنامه و بودجه نداریم، زیرا اگر داشتیم وضعیت این نبود ما برنامه دراز مدت برای بخش آموزش عالی نداریم یک زمان هر کسی که مجوز دانشگاه میخواست صادر میکردیم، یک زمان، اما سخت میگیریم و الان به اینجا رسیده ایم که با این همه دانشگاهی که ایجاد کرده ایم صندلی خالی داریم و فایدهای هم ندارند. ما در این قسمت ضعف داریم به عنوان مثال کانادا جمعیتی نصف ایران دارد. ما حدود ۲۷۰۰ واحد دانشگاهی داریم و کانادا ۹۷ واحد دانشگاهی کانادا در بحث علمی جزو ده کشور اول دنیا است. ما با ۲۷۰۰ واحد دانشگاهی به آن کشور نمیرسیم. زیرا آنها میدانستند که چطور این تعداد واحد را ایجاد کنند تا حداکثر استفاده را از آن ببرند؛ بنابراین توسعه کمی به ما آسیب زده است. یکی از دلایلی که سهم پژوهش از GDP نمیتواند در کشور موثر باشد این است که در ۲۷۰۰ واحد دانشگاهی توزیع میشود و سهم هر دانشگاه ناچیز است و اگر مثلاً ۲۰۰ واحد دانشگاهی داشتیم سهم قابل توجهی به هر دانشگاه میرسید و میتوانستیم کارهای مفیدی انجام دهیم.
فقدان رویههای انگیزشی برای نگهداشت نیروی انسانی؛ یک آفت بزرگ
برگ برنده ما نیروی انسانی است. ما در شرایط فعلی هیچ وقت از نظر منابع مالی نمیتوانیم با کشورهای منطقه رقابت کنیم اگر به نیروی انسانی رسیدگی نکنیم از این برگ برنده مان نمیتوانیم استفاده کنیم باید شرایط ماندگاری این قشر را در کشور فراهم کنیم تا از مهاجرت آنها جلوگیری شود. من اعتقاد دارم بزرگترین دلیل مهاجرت نخبگان جوان ما این است که احساس میکنند اگر میخواهند پیشرفت کنند در ایران و از یک مسیر علمی برایشان محقق نخواهد شد. دانشجویان به ما میگویند که مثلاً اگر به دانشگاه پیل بروند بعد از ۲۰ یا ۳۰ سال دیگر رئیس دانشکده پزشکی ییل میشوند، اما در ایران این اتفاق رخ نمیدهد. زیرا با تغییر هر دولت همه روسای دانشگاهها نیز تغییر میکنند.
در غالب دولتها این چالش وجود داشته است که استاد تمام دانشگاه را کنار گذاشته اند و شخصی را که به تازگی هیئت علمی شده است به جای آن میگمارند و رئیس دانشگاه شده است. بزرگترین آفت مرجعیت علمی در ایران و بزرگترین دلیل مهاجرت این است که ما مسیر دانشگاهی را در کشور شخم زده ایم و جوانان وقتی این موارد را میبینند دلسرد میشوند. چالشهای مالی و اقتصادی به ویژه در حوزه پزشکی بسیاری از مواقع مسئله اول نیست و این دلسردی بزرگترین عامل مهاجرت است و ما نیروی انسانی خود را از دست میدهیم و از مرجعیت علمی فاصله میگیریم. این موضوع روی اساتید هم تأثیر میگذارد و امیدی به ماندن آنها نخواهند داشت.
نکته دیگر این است که اجازه دهیم جوانانی که تربیت کرده ایم از ما اساتید پیشی بگیرند و هر زمان دانشجویان ما از ما جلو زدند و ما آنها را تشویق کردیم این یک محیط حمایت گر میشود. ما همیشه میخواهیم به عنوان یک استاد در رأس بمانیم و آنها دانشجوی ما باشند که این گونه نمیشود. این محیط حمایت گر نیست و ما را به مرجعیت علمی نمیرساند.
به نقل از پروفسور یلدا، استاد فقید رشته عفونی ایران که میگفتند هر وقت شما اساتید سعی کردید، همیشه بالا بمانید و دانشجوهای تان پایین باشند و نگذارید جلو بروند، شما بدبختترین استاد هستید. استاد خوب استادی است که اجازه دهد دانشجویانش از او پیشی بگیرند.
اگر برای جوانانمان در دانشگاه و کلاس درس از مشکلات ایران صحبت کنیم و نکات مثبت را نگوییم نگذاشته ایم خودش تصمیم بگیرد و به او القا کرده ایم که باید به خارج از کشور برود همین افراد در خانه و با فرزندانشان طور دیگری برخورد میکنند، چون میخواهند آنها را حفظ کنند ما باید همان کاری که با فرزندانمان میکنیم با دانشجوهای مان هم انجام دهیم. نمیگویم که این موضوع نخبگان را نگه میدارد ما در حد خودمان سعی کرده ایم سرمایههای انسانی ایران را نگه داریم. اگر تحریم نبود و حمایتهای مالی داشتیم و سیاست گذاریهای درستی اعمال کرده بودیم، میتوانستیم تا ۲۵ سال آینده جزء ده کشور اول دنیا باشیم. رتبه هفدهم را به شانزدهم تبدیل کردن، رتبه شانزدهم را به پانزدهم تقلیل دادن هر کدام از اینها سختتر میشود. در ده کشور اول نفوذ کردن بسیار سخت و دشوار است و نیاز است برنامههای نویی داشته باشیم.
دیوارکشی میان انسانی و تجربی؛ سنگ بزرگ مرجعیت علمی
علوم تجربی شامل علوم پزشکی فنی و مهندسی و کشاورزی میشود. علوم انسانی یک مقوله متفاوت با علوم تجربی است. این دو حوزه میتوانند خیلی با هم تفاوت داشته باشند یکی از مشکلاتی که ما با آن مواجه هستیم، این است که علوم پزشکی را از وزارت علوم جدا کردیم و این موضوع بسیار به هر دو صدمه زد. در حال حاضر در دنیا در دپارتمان جراحی ارتوپدی دکترای مکانیک عضو هیئت علمی است. دکترای کامپیوتر عضو هیئت علمی این رشتهها میشوند، زیرا مرزی بین آنها وجود ندارد علوم تجربی و علوم انسانی با هم متفاوت هستند، البته خیلی تفاوت ندارد و یکی از سمهایی که وجود داشته است و علوم انسانی را از قافله علم عقب نگه داشته این است که دور خود را دیوار کشیده اند و خود را متفاوت از سایرین دانسته اند و موجب شده است که وارد عرصه بین المللی نشوند. عربستان سعودی را ببینید که چند محقق دینیشان درباره مسائل مختلف مقاله دارند ولی محققان دینی ما کاری نکرده اند. دانشگاه الازهر مقالههای زیادی در حوزه علوم انسانی و دینی به چاپ رسانده است، اما ما کاری انجام نداده ایم. اگر خیلی بخواهیم بین حوزههای مختلف دیوار بچینیم به سرنوشت علوم انسانی درایران دچار م یشویم ما بسیاری از موضوعات دینی مذهبی و انسانی خودمان را به دنیا معرفی نکرده ایم و این ضعف محققان علوم انسانی ما بوده است؛ بنابراین میتوان گفت یکی از نکات بسیار مهمی که ما در برهههایی از این ۴۵ سال بعد از انقلاب از آن غفلت کرده ایم دیپلماسی علمی است. به عنوان مثال ژاپن تعداد زیادی دانشجوی اقتصاد دارد که آنها را به انگلیس میفرستد تا درس بخوانند. جای تعجب است چراکه انگلیس از نظر اقتصادی ضعیف است، اما ژاپن کشوری عالی در امور اقتصادی است؛ این کار را انجام میدهند تا بدانند در آن کشور چه خبر است و بعداً در تجارت با دانش آن فرد انگلیس را فتح کنند. اما در ایران چه کار کردیم؟ در یک دورهای تصمیم گرفتیم هیچ بورسیهای را به خارج از کشور نفرستیم، زیرا همه را میتوانیم در ایران تربیت کنیم. در حقیقت با این کار دور خودمان را دیوار کشیدیم که ندانیم در خارج از کشور چه خبر است.
ما اگر بهترین دانشجوی فیزیولوژی را در دوره Ph.D در ایران تربیت کنیم باید دو نفر را به خارج از کشور بفرستیم که فضای بین المللی را به داخل کشورمان بیاورند. به مجموع این نگاهها دیپلماسی علمی میگویند ما یک جاهایی در این کار ندانم کاری کرده ایم ژاپن به مراتب از انگلیس دانشجویان بهتری تربیت میکند، اما در دیپلماسی علمی آن موارد را میبیند و دانشجو به خارج اعزام میکند، اما ما گرفتار غرور علمی میشویم و میگوییم خودمان میتوانیم دانشجو تربیت کنیم.
بی تاثیری حصر علم بومی در مرجعیت علمی
هر جای دنیا در بحث علوم انسانی و علوم پزشکی خود جایی را برای موضوع علم بومی در نظر گرفته است؛ اما میگویند این علوم بومی خودتان را مثلاً طب سنتی را با زبان علمی دنیا ارائه کنید. یعنی زبانها متفاوت نباشد و آن را میپذیرند. اما اگر بگوییم این علم بومی است و اصلا نمیتوانیم با زبان علمی مورد پذیرش دنیا آن را ارائه دهیم آن را محصور کرده ایم. چینیها طب سنتی چینی را با همین کار به اروپا و آمریکا معرفی کرده اند و در انگلیس دوره پنج ساله طب چینی تدریس میشود. اما اگر مثل ما بگوییم ما همین هستیم ولاغیر و کاری به طب مدرن نداریم آن را محصور کرده ایم؛ بنابراین باید اجازه دهیم دانش و یافتههای بومیمان با زبان علمی روز دنیا خود را در معرض قرار دهند و گرنه سود نخواهیم کرد و محصور باقی خواهد ماند.
چالشهای مرتبط با نمایه سازی مجلات ملی در نمایه نامههای بین المللی
یکی از نمودهای نقش زبان در مرجعیت نمایه سازی مجلات ملی در نمایه نامههای بین المللی است نمایه نامههای بین المللی معتقدند زبان فارسی، چون محدودیت دارد و ۱۵۰ میلیون نفر در دنیا با این زبان صحبت میکنند را نمیتوان نمایه کرد. اما این مرز یک بار شکست و پس از آن فقط در حوزه علوم پزشکی ۸۰ مجله فارسی زبان در اسکوپوس نمایه شدند. این در حقیقت اشاعه زبان فارسی است. در ISI هم این سد شکسته شده است. ما مجله فارسی زبان با چکیده انگلیسی در ISI داریم. سومین سد، اما هنوز شکسته نشده، یعنی Pubmed. قطعاً بحث تحریمهای بین المللی هم کمی در آن نقش داشته است.
انتهای پیام/
نادیا عابد