Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از گاردین، «رُما» فیلم آلفونسو کوارون کارگردان مکزیکی که داستان زندگی خدمتکار خانوداگی‌شان در دوران بچگی خود کوارون را روایت می‌کند، به تازگی از سوی گاردین به عنوان بهترین فیلم سال ۲۰۱۸ انتخاب شده است.

کوارون درباره ساخت این فیلم شخصی توضیحاتی به گاردین داده که بخشی از آن را از نظر می‌گذرانیم؛

* تبریک آلفونسو، «رُما» فیلم شماره یک ما در سال ۲۰۱۸ انتخاب شد، این انتخاب چه حسی به شما می‌دهد؟

-خارق‌العاده است، از سوی گاردین برگزیده شدن بسیار عالیست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بسیار خوشحال‌کننده است.

* «رُما» را چگونه توصیف می‌کنید؟

-یک سال از زندگی یک خانواده و یک کشور. برای من توصیف این فیلم همیشه دشوار بوده است. فیلم فرایندی از زندگی کاراکتر کلئو (خدمتکار زن خانواده) را دنبال می‌کند و از این طریق به بررسی دردها و آسیب‌های کلئو می‌پردازد. البته متوجه شدم که من در این دردهایی که نشان دادم با بسیاری از مردم مکزیک سهیم هستم و اینکه متوجه شدم که این دردها متعلق به بشریت هستند.  

* «رُما» یک نامه عاشقانه به لیبو خدمتکار خانوداگی‌تان است. او خودش درباره آن چه فکری می‌کند؟

-او ۲ یا ۳ بار این فیلم را دیده است و خیلی آن را دوست دارد و با آن بسیار گریه کرده است. نکته زیبا اینجاست که او برای خودش و اتفاقاتی که از سر گذرانده بود گریه نمی‌کرد بلکه او بیشتر نگران وضعیت بچه‌ها بود و برای آنها اشک می‌ریخت، او روی دردهای خودش متمرکز نیست.

* پدر و مادرتان شخصیت‌های بارزی در فیلم «رُما» هستند، آیا آن‌ها فیلم را دیده‌اند؟

-نه، پدرم سه سال پیش از دنیا رفت و مادرم نیز اویل امسال درگذشت. البته برشی از فیلم را به مادرم نشان دادم آن زمان که معلوم بود به پایان کارش نزدیک شده است.

* روشی که شما دوران شگفت‌انگیز بچگی را ثبت کرده‌اید مرا یاد کارگردانانی چون ویکتور اریس و استیون اسپیلبرگ می‌اندازد، آیا تحت‌تاثیر آنها بوده‌اید؟

-آنها در DNA من قرار دارند، فیلمسازانی که این حس کودکانه را دارند. اسپیلبرگ تاثیر بزرگی بر نسل من گذاشته است، عاشقش هستم. فیلم «روح کندوی عسل» اریس نیز شاهکار است، یکی از آن فیلم‌های بزرگ در مورد بچه‌هاست. گی یرمو دل تورو از طرفداران سرسخت آن فیلم است.

* سکانسی در «رُما» وجود دارد که در آن پدر، اتومبیلش را در گاراژ پارک می‌کند و بچه‌ها با حیرت به آن نگاه می‌کنند این صحنه مرا یاد فرود شی ناشناس پرنده در «برخورد نزدیک از نوع سوم» اسپیلبرگ می‌اندازد، آیا این شباهت عمدی بود؟

-بامزه است، من هرگز به آن فکر نکرده بودم، اما میتوانم آن را ببینم. در واقع این صحنه که گفتید با الهام از «۲۰۰۱ یک اودیسه فضایی» کوبریک ساخته شده است.

 * آیا واقعیت دارد از پیدا کردن شخصیت کلئو که شایسته و مناسب این نقش باشد ناامید شده بودید؟

-بله، ما تقریبا یک سال در حال انتخاب گروه بازیگری بودیم و من نمی توانستم شخص مناسب را پیدا کنم. زنانی را که شبیه لیبو (خدمتکار خانوادگی کوارون) بودند ملاقات کردم اما آنها احساس او را نداشتند. یا برخی اوقات برعکس، زنانی که احساسات‌شان شبیه لیبو بود اما شباهت ظاهری به او نداشتند، خیلی خوش شانس بودم که یالیتزا آپاریچیو را دیدم. اوایل خیلی نگران بودم چون یالیتزا علاقه مند نبود اما دوهفته گذشت تا او موافقت کرد نقش را بازی کند.

* چقدر اهمیت داشت که ایفاگر نقش کلئو یک بازیگر حرفه‌ای نباشد؟

-اهمیتی نمی‌دادم که او حرفه‌ای باشد یا نه، من فقط می‌خواستم او شبیه آنچه می‌خواستم باشد.

* در خودداری کردن از دادن فیلمنامه کامل به بازیگران آیا تحت‌تاثیر کن لوچ هستید؟

-نگاه کنید شما درباره لوچ، اسپیلبرگ و اریس صحبت کردید. همه این آدم‌ها در DNA من هستند. این اولین فیلمی است که من تلاش کردم آن را بدون هیچ حسی از تاثیرپذیری بسازم و اولین فیلمی است که در آن من آگاهانه سعی کردم به کسی ادای احترام نکنم.

بنابراین اگر صحنه‌ای می‌گرفتم که مرا یاد فیلم دیگری می‌انداخت آن را تغییر می‌دادم. یوجنیو کابایرو طراح صحنه فیلم چندین بار از من می‌پرسید «چرا این نما را تغییر دادی؟ آن صحنه خیلی زیبا بود.» و من می‌گفتم «بله زیباست چون که مال من نیست.» و وقتی نمای جدید می‌گرفتیم او می‌گفت «اما این خسته‌کننده است» و من می‌گفتم «بله خسته‌کننده است، اما مال من است.»

در نهایت فرار از آنچه شما هستید واقعاً غیرممکن است و من کسی هستم که تحت‌تاثیر دیگر فیلمسازها هستم، احتمالا من بیش‌تر یک عشق سینما هستم تا یک مولف.

* در «رُما» یکی از پسرها فکر می‌کند که زندگی‌ای پیش از این زندگی داشته است، آیا آن پسر خودتان هستید؟

-نه، برادر کوچکترم است، او همیشه می‌گفت: «وقتی من پیر بودم»، اگر بخواهید بدانید من کدام یک از آن پسرها بودم باید بگویم آن پسری که برای فالگوش ایستادن از مادر سیلی می‌خورد من هستم.

* آیا ناراحت هستید که نتفلیکس فیلم را به صورت محدود در سینماها اکران کرده است؟

-قطعا آرزو می‌کردم فیلم در سالن های بیشتری به نمایش در می‌آمد. من معتقدم که بهترین مکان برای نمایش یک فیلم سینماست، به خصوص فیلمی شبیه «رُما». در ایتالیا و لهستان ما درحال نمایش فیلم در ۶۰ سینما هستیم اما ناراحت کننده است که در بریتانیا سینماهای زیادی برای نمایش فیلم اختصاص داده نشده است.

کد خبر 4493470

منبع: مهر

کلیدواژه: آلفونسو کوارون روزنامه گاردین مکزیک هالیوود

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۰۸۵۷۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۲ دهه خدمت در منطقه محروم / روایت معلم غلامانی از زندگی معلمی

معلم غلامانی که دو دهه را در مناطق محروم خدمت کرده است، از سختی‌های شغل‌اش می‌گوید و اینکه چگونه وقت گذراندن با نوجوانان روزهای خدمت را برای او شیرین کرده است تا آنجا که «غلامان» را خانه خود می‌داند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا از خراسان شمالی، «معلمی شغل انبیا است»؛ جمله‌ای که زیاد شنیده‌ایم و با آن آشنا هستیم، اما آنچنان از سختی و شیرینی‌های این شغل باخبر نیستیم. هفته معلم که یادآور شهادت بزرگ معلم انقلاب اسلامی ایران، شهید مرتضی مطهری است، فرصت مناسبی را به وجود می‌آورد تا دقایقی را با معلمان سپری کنیم تا شاید با گوشه‌ای از زندگی آن‌ها آشنا شویم.

به سراغ یک خانم معلم می‌رویم؛ یکی از فرهنگیان دغدغه‌مند خراسان‌شمالی که ۱۸ سال است با وجود آنکه می‌تواند در بهترین نقاط به کار بپردازد، اما در منطقه محروم غلامان مانده و صفا و صمیمیت خدمت در میان بچه‌های منطقه را با آسایش داشتن در مناطق و شهرهای مرفه عوض نکرده است.

وی عشق به دانش‌آموزان و مظلومیت آن‌ها در کمبود امکانت را عامل ماندگاری خود در این منطقه می‌داند و می‌گوید بیشتر معلم‌ها از همان لحظه‌ای که به اینجا می‌آیند برای گرفتن انتقالی و رفتن به نقاط بهتر لحظه‌شماری می‌کنند، اما ماندن در این محل برای او لذت دیگری دارد.

حلما امیری با ۱۸ سال سابقه خدمت در منطقه غلامان از تلخ و شیرین‌های شغلش و خاطراتش با دانش‌آموزان می‌گوید؛ او روزهای سختی را در سال‌های ابتدایی خدمتش گذرانده است؛ از جاده‌های پر از خطر منطقه تا دوری از خانواده، دوستان و کمبود انواع امکانات اولیه در منطقه خدمت، اما هیچکدام نتوانسته است از عشقش به معلمی بکاهد.

وی معلمی را عاشقانه دوست دارد و مهم‌ترین وظیفه‌اش را انسان‌سازی می‌داند؛ خانم امیری لذت می‌برد که یک معلم است و می‌تواند به دانش‌آموزان خدمت کند؛ خانواده‌اش نیز به معلم بودنش افتخار می‌کنند و تلاش کرده‌اند در سختی‌ها همراهش باشند.

حلما امیری کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی در حال حاضر به عنوان مدیر مدرسه در شهر محروم غلامان خدمت می‌کند. وی مهم‌ترین رسالت یک معلم را خدمت به دانش‌آموزان و انسان‌سازی می‌داند، چراکه امروزه دانش‌آموزان نیاز فراوانی به رهنمودهای یک معلم دلسوز دارند.

این معلم می‌گوید اینجا منطقه محرومی است که بسیاری از معلمان به محض تمام شدن ابلاغ خدمت به دنبال رفتن از اینجا هستند، اما من نمی‌توانم دانش‌آموزان و مردمی که با آن‌ها اُنس گرفته‌ام را رها کنم چراکه آن‌ها را مثل خانواده خودم می‌دانم و همچون یک خانواده صمیمی برای دیدن موفقیت تک تک دانش‌آموزانم لحظه شماری می‌کنم.

او از سختی‌های کار کردن در این منطقه حکایت‌ها دارد، آنچه خودش طی این سال‌ها با پوست و خون درک کرده است؛ «شهر غلامان فاصله زیادی با مرکز استان دارد و جاده‌های خطرناک‌، رفت‌وآمد را برای معلمان سخت می‌کند، علاوه بر اینها وجود قومیت‌های مختلف در این منطقه باعث می‌شود که بیشتر اوقات دانش‌آموزان دوزبانه را در مدرسه داشته باشیم که مشکلات خاص خودش را دارد.»

این معلم غلامانی از کمبود امکانات و فضاهای آموزشی می‌گوید که سختی‌های تدریس را دوچندان می‌کند؛ «من همین جا از همه همکارانم که سختی‌های خدمت در این منطقه را به جان می‌خرند و با عشق و علاقه زندگی خود را وقف دانش‌آموزان کرده‌اند تشکر می‌کنم.

حلما یکی از مهم‌ترین عوامل ماندگاری در منطقه غلامان را نگاه و لطف ویژه اهالی نسبت به معلمان و قشر فرهنگی می‌داند که باعث مضاعف شدن انگیزه معلمان در خدمت‌رسانی می‌شود، این شغل را با بینش و آگاهی انتخاب کردم و همواره به آن عشق می‌ورزم.

وی اذعان می‌کند که حضور در میان دانش‌آموزان و کمک به آن‌ها برای هر معلم بسیار لذت بخش است؛ برای من که مدیر دبیرستان هستم، دیدن موفقیت‌های علمی و پرورشی دانش‌آموزان در حیطه‌های مختلف شیرین‌ترین تجربه خدمتم را رقم می‌زند. سال گذشته یکی از دانش‌آموزانم که پدرش را در سن جوانی از دست داده بود و سودای رشته پزشکی را داشت، توانست در این رشته و در دانشگاه کرمان قبول شود و این خاطره‌ای شیرین برایم رقم زد که تا سال‌ها در ذهن من باقی خواهد ماند.

معلم غلامانی دیدن اشک دانش‌آموزان را بدترین خاطره‌اش عنوان می‌کند و ادامه می‌دهد: یک روز به یاد دارم که پدر یکی از دانش‌آموزان که از انجمن اولیا و مربیان مدرسه نیز بود به رحمت خدا رفت و دانش‌آموزم از این اتفاق خبر نداشت، من و همکارانم نمی‌دانستیم چطور باید این خبر را به او بدهیم تا اینکه عموی دانش‌آموز به مدرسه آمد تا او را با خود ببرد و خبر مرگ پدر را به او بدهد؛ این تلخ‌ترین لحظه‌ای بود که من در کل دوران خدمتم حس کردم و هرگز از یادم نمی‌رود.

وی از اوقاتی می‌گوید که ناامید شده است؛ «آنجایی که تمام تلاشم را می‌کنم، اما دیگران این تلاش را نمی‌بینند و فکر می‌کنند اگر به نتیجه نرسیدند به خاطر کم‌کاری من است من انگیزه‌ام را از دست می‌دهم اما وقتی من خدا را ضامن و شاهد کار خود قرار می‌دهم دوباره سعی می‌کنم با قدرت به وظیفه و رسالت خودم عمل کنم.»

حلما سر و کار داشتن با نوجوانان و در جمع آن‌ها بودن را بهترین مزیتی می‌داند که در شغل معلمی می‌توان داشت. وی ادامه می‌دهد: معلمان با دانش‌آموزانی سروکار دارند که دوران حساس زندگی خود را می‌گذرانند و بازیگوشی‌های مختص به این سن از سوی دانش‌آموزان لحظات تدریس را دشوارتر می‌کند.

از نظر این معلم غلامانی معلمی را باید با عشق و علاقه انتخاب کرد، نه به عنوان یک شغل پر درآمد چراکه هیچ‌گونه امتیازی نسبت به دیگر ارگان‌ها ندارد.

حلما یکی از مهم‌ترین مطالبات معلمان را ایجاد همسان‌سازی حقوق و برخوردار کردن معلمان از بسته‌های حمایتی و مزایایی که کارکنان سایر دستگاه‌ها دارند، عنوان می‌کند.

کد خبر 748209

دیگر خبرها

  • چهره‌های هالیوودی خواستار تغییر جهان با هنر شدند
  • روایت زندگی محمد دبیر سیاقی در نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود
  • ۲ دهه خدمت در منطقه محروم / روایت معلم غلامانی از زندگی معلمی
  • انتشارات بین‌الملل با ۶۰ عنوان کتاب جدید در نمایشگاه کتاب
  • روایت خبرنگار صداوسیمای لرستان از کوچ عشایر
  • زائری از پرو
  • روایت زندگی تنها شهید فرانسوی دفاع مقدس در نمایشگاه کتاب
  • سینما به روایت سینما/ دیوار میان پایتخت و شهرستان با «آپاراتچی» فروریخت
  • اسوههای زندگی را با این کتاب بشناسیم
  • طوطی دراکولا ؛ این خون آشام عاشق میوه است! (+تصاویر)