افشای راز مرگ رژینای ۱۰ ساله توسط همکلاسیهایش +عکس
تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۲۰۸۳۴۲
باشگاه خبرنگاران جوان: وقتی از مدرسه برگشت با خوشحالی خبر مبصر شدنش را به پدر و مادرش داد. ازاینکه مدیر و معلم مدرسه او را نماینده کلاسشان کرده بودند، به شدت ذوق زده بود. اما در عین حال مسألهای داشت رژینای ١٠ ساله را آزار میداد. مسألهای که پدر و مادرش متوجه آن نشدند.
رژینا در عین خوشحالی، کمی هم بیرمق بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پزشکان علت مرگ او را سم داخل خونش اعلام کردند. مرگی که تا دو روز برای خانواده رژینا مبهم و معمایی بود. اما درنهایت همکلاسیهایش راز این مرگ تلخ را فاش کردند. رژینا همان روز در مدرسه به خاطر گزیدگی نیش یک حشره از حال رفته بود. حشرهای که گفته میشود به احتمال زیاد عقرب یا زنبور بوده است. همکلاسیهای رژینا گفتند که این دختربچه آن روز به خاطر نیش این حشره از حال رفته و دقایقی بعد هم به هوش آمده و دوباره کمی سرحال شده است. اما رژینا نتوانست دوام بیاورد و همان شب جان خود را از دست داد. حالا پدر و مادر این دختر از مدیر مدرسه شکایت کردهاند.
به دلیل سهلانگاری و عدم اطلاع این موضوع به آنها؛ دو ماه از آن روز تلخ و وحشتناک مرگ رژینا میگذرد و پدر این دختربچه همچنان پیگیر این پرونده که در دادسرای بخش جوکار در همدان بررسی میشود، است. پزشکی قانونی هم درحال بررسی علت دقیق مرگ رژینا است تا مشخص شود او دقیقا با چه سمی جان باخته است. پدر رژینا در گفتگو با خبرنگار ما درباره مرگ دخترش توضیحاتی داد:
رژینا چطور جان باخت؟
هفتم آبان ماه بود. دخترم با خوشحالی از مدرسه به خانه آمد. او آن روز گفت که یک اتفاق خوب و یک اتفاق بد در مدرسهاش افتاده است. وقتی سوال کردیم درباره اتفاق خوب گفت که مدیر و معلم او را نماینده کلاس کردهاند. اما درباره اتفاق بد حرفی نزد. ما هرچه از او سوال کردیم گفت: نمیتواند چیزی بگوید. ما هم تصور کردیم حتما در درسی ضعیف بوده یا اتفاقی شبیه به این افتاده و نمیخواهد به ما بگوید. برای همین دیگر پیگیر نشدیم. اما رژینا بد حال بود. عرق میکرد و انگار ضعف داشت. در نهایت هم زود رفت خوابید. فردایش که روز اربعین بود، رژینا تعطیل بود و به مدرسه نرفت. وقتی دوباره خوابید، صبح فردایش وقتی میخواستم او را بیدار کنم که به مدرسه برود، هرچه صدایش کردم جواب نداد. او را به بیمارستان بردیم و پزشکان گفتند که او ٥ ساعت است که جان باخته است.
همان زمان علتش را متوجه شدید؟
آنقدر شوکه شدیم که حتی نمیتوانستیم به علتش فکر کنیم. دخترم سالم و سرحال بود. آن دو شب به دلیل مبصر شدنش خیلی ذوق داشت. با خوشحالی خوابید. چطور میشود ناگهان در خواب بمیرد. پزشکان در معاینات اولیه گفتند که یک سم داخل خونش بوده و به همین دلیل جان باخته است.
چطور شد که فهمیدید حشرهای در مدرسه دخترتان را گزیده است؟
دو روز از مرگ رژینا گذشته بود. درحالیکه ما به شدت شوکه بودیم، همکلاسیهایش و والدین آنها به خانه ما آمدند و گفتند که همان روز حشرهای در حیاط مدرسه رژینا را نیش زده و دخترم از ترس گریه کرده و از حال رفته است. آنها گفتند مدیر مدرسه دخترم را به دفتر برده و در آنجا او را آرام کرده و گفته که درباره این موضوع با کسی صحبت نکند. همانجا هم دخترم را مبصر کلاسشان کرده و با این مسأله دخترم خوشحال شده است. تازه آنجا بود که فهمیدم رژینا در مدرسه دچار گزیدگی شده و مدیر و معلمان به ما اطلاع ندادهاند.
شکایت هم کردهاید؟
بله و تا آخر هم پیگیر این ماجرا هستم. آنها باید همان زمان موضوع را به ما اطلاع میدادند. احتمالا روی گزیدگی را هم فشار دادهاند که همین مسأله باعث شده سم به داخل خون دخترم برود. اگر زودتر گفته بودند ما دخترم را به بیمارستان میبردیم. شاید میتوانستیم جلوی مرگ او را بگیریم. اما آنها با سهل انگاری این مسأله را پنهان کردند و باعث مرگ دخترم شدند. برای همین از مدیر مدرسه شکایت کردهام و خواستار مجازات آنها هستم.
بعد از شکایت چه اتفاقی افتاد؟
پرونده الان در دادسرای بخش جوکار است. فعلا منتظر نظریه پزشکی قانونی هستیم که متوجه شویم دختر با نیش چه حشرهای جان باخته است. احتمالا نیش عقرب یا زنبور باشد. ولی هرچه هست مدیر مدرسه مقصر است و باید مجازات شود. در این مدت هم چند بار به دیدن ما آمده و گفته که نمیدانستیم این اتفاق میافتد، ولی من او را مقصر مرگ دخترم میدانم.
منبع: فردا
کلیدواژه: همکلاسی ها نیش زنبور عکس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۲۰۸۳۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شیطان با نقاب خواستگار
به آنها نزدیک میشوم و بعد از پایان کارهای اداری پرونده، از مادر و دختر میخواهم تا علت حضورشان در اداره چهارم پلیس آگاهی را که اداره رسیدگی به پروندههای فقدانی است، برایم توضیح بدهند.مادر آهی میکشد و میگوید یک ماه است که به خاطر این خانم خواب و خوراک نداریم، آبرویمان رفته و همسرم مرا مقصر میداند و فکر میکند به خاطر بیتوجهی و نظارت ضعیف من این اتفاقات برای دخترمان افتاده است.به خدا از نظر من همهچیز طبیعی بود و دخترم هم مثل سایر دانشآموزان سرگرم درس و مدرسه بود. من یک درصد هم حدس نمیزدم زیر این ظاهر آرام و سربهزیر، یک موجود سرکش پنهان شده که از ۱۱سالگی مشغول گفتوگوی تلفنی و مجازی با پسری است که کیلومترها با تهران فاصله دارد .دو سال پنهانی با هم در تماس بودهاند و در این مدت آن پسر عکسهایی از خودش برای آیدا میفرستد که دخترم فکر میکند با یک جوان تحصیلکرده و مرفه سروکار دارد. بالاخره این فرد موفق میشود دخترم را فریب داده به شهر محل سکونتش در شرق کشور بکشاند. باورتان نمیشود من و پدرش تا امروز که همکارانتان خبر پیدا شدن آیدا را به ما دادند، چه شرایط سختی را پشت سر گذاشتیم. فکر اینکه چه بلاهایی ممکن است سر دخترم آمده باشد و اینکه اصلا او را دوباره زنده و سالم میبینم یا نه، مرا دیوانه کرده بود.من نمیدانم دیگر چه چیزی باید به شما بگویم. لطفا از خودش بپرسید که نتیجه خوشباوری و اعتمادش به یک پسر غریبه چه بود و در این مدت چه شرایطی داشت؟
بعد از این حرف مادر، نگاهی به دخترک میاندازم که همچنان از شرم سرش را پایین انداخته است. مادر باعصبانیت میگوید: تو که با این رفتارهایت ثابت کردی خیلی جسور هستی و سر نترسی داری، حالا خجالتی شدی؟برای خانم مشاور تعریف کن چه اتفاقاتی برایت افتاده است. اشک در چشمان آیدا حلقه میزند و میگوید: من که گفتم پشیمانم. خانم به خدا من به اصرار دوستم با آن پسر حرف زدم، وگرنه من اصلا چه میدانستم که دوستپسر یعنی چه؟دوستم اصرار کرد و من هم وارد رابطه تلفنی با او شدم و بعد هم از طریق فضای مجازی با هم در ارتباط بودیم تا اینکه بعد از یکی، دو سال اصرار کرد برای دیدنش بروم. من با توجه به عکسهایی که برایم فرستاده بود، فکر میکردم آدمحسابی و تحصیلکرده است و خانواده خوبی دارد. پنهانی راهی شهر محل سکونتش شدم اما همین که به کوچه و محلهشان رسیدم، نظرم عوض شد؛ وارد خانهشان که شدم یک خانه ۳۰متری کثیف و بههمریخته بود.مجید به همراه مادرش زندگی میکرد. اولین صحنهای که با آن مواجه شدم، مادرش بود که یک گوشه خانه نشسته بود و مشغول وزنکردن و بستهبندی مواد شیشه بود. بعد از یک روز اقامت در آن خانه متوجه شدم مجید هم به شیشه اعتیاد دارد و چندین بار موقع مصرف شیشه در صورت من هم فوت کرد و قصد داشت مرا هم معتاد کند. فکرش را بکنید من با چه ذهنیتی راهی آنجا شده بودم و حالا با چه آدمهایی سروکار پیدا کرده بودم .نه راه پس داشتم، نه راه پیش؛ از ماندن در آنجا احساس خطر میکردم و نمیدانستم قصد آنها از کشاندن من به خانهشان چیست؟ ازسوی دیگرروی تماس باوالدینم وبرگشتن به خانه را نداشتم.چند روزی به همین منوال گذشت وهمکاران شما برای بردن من آمدند. من واقعا خوشحالم و امیدوارم والدینم مرا ببخشند. من روزهای بسیار سختی را پشت سر گذاشتم و از صمیم قلب از اینکه از خانه فرار کردم و خام وعدههای یک پسر معتاد شیشهای شدم، متاسف و پشیمانم.امیدوارم مادر و پدرم مرا ببخشند و فرصت دوبارهای به من بدهند تا همان دختر خوب و عاقلی که از من انتظار داشتند، بشوم. من با این سن کم، زندگی در کنار یک پسر معتاد و مادرموادفروشش را تجربه کردم و این چیزی است که تا آخرعمر ازذهن من پاک نخواهد شد.امکان داشت اتفاقات بدتری برای من بیفتد. من خوب میفهمم که اینجا بودنم درست مثل عمر دوباره است.
حامی نوجوانان باشید
سرگرد سمانه مهربانی، رئیس اداره اجتماعی وفرهنگی پلیس آگاهی تهران دراینباره میگوید: دوران بلوغ و نوجوانی حساسترین مرحله رشد فرزند شماست؛ دورانی که فرزند بیتجربه شما باید دست دردست شما آن را پشت سربگذارد .شما بهعنوان والدین باید با مطالعه و ارتقای سطح دانش و آگاهی خود برای رویارویی با چالشهای پیشرو آماده باشید. پیش از بزهدیدگی فرزند باید او را با ویژگیهای دوران بلوغ و نوجوانی آشنا سازید. به فرزندتان بیاموزید احساسات و گرایش وی در این سن نسبت به جنس مخالف فقط تمرینی برای نقشهای بزرگسالی است وهرگز نباید با جدیگرفتن این احساسات و تمایلات، آینده درخشان تحصیلی شغلی و عاطفی خود را با مشکل مواجه سازد.در صورت ناتوانی دربرقراری ارتباط صحیح با فرزند و احساس خطر نسبت به رفتارهای مشکلآفرین وی سریعا با یک مشاور متخصص درامور نوجوانان مشورت کنید.دوست فرزند خود باشید تا در صورت بروز هرگونه مشکل یا چالش در زندگی شما اولین کسی باشید که موردمشورت و درددل قرار میگیرد.درغیر این صورت فرزند شما به دوستان و همسالان خود روی میآورد که با راهکارهای ناپخته و اشتباه؛ فرزند شما را هرچه بیشتر در پرتگاه سقوط و چرخه باطل اشتباهات قرار میدهند.