استاد کالج ویلیامز: اوضاع در آمریکا لاتین رو به بهبود است/ قدرت گرفتن راست افراطی برآیند بیکفایتی راست سنتی است
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۲۴۱۶۴۶
پروفسور «جیمز ماهون» استاد علوم سیاسی در کالج ویلیامز در آمریکاست. مطالعات و تالیفات او حوزه اقتصاد سیاسی، سیاست تطبیقی و روابط خارجی در آمریکای لاتین را در بر میگیرد.
جیمز ماهون با اشاره به رویدادهای سیاسی در سال ۲۰۱۸ در آمریکای لاتین به ایلنا گفت: یکی از نکات مهم در این زمینه انتخابات ریاستجمهوری برزیل بود که سبب شد برای نخستینبار در چند دهه گذشته یک رئیسجمهور راستگرا بر سر کار بیاید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی در رابطه با انتخابات کوبا و تغییر اوضاع در این کشور سوسیالیستی گفت: «میگوئل دیاز-کنل»، رئیسجمهوری کوبا، فیگور بسیار جالبی است. در کوبا اساساً رئیسجمهور تابع فرامین دبیر اول حزب کمونیست است و این شخص هم کسی نیست جز «رائول کاسترو»، رئیسجمهوری پیشین این کشور. وی بناست تا سال ۲۰۲۰ نیز در این پست بماند. بنابراین انتقال قدرت عملا هنوز در این کشور صورت نگرفته است. دیاز-کنل بیشتر شخصیتی است مخصوص رویدادهای عمومی و بینالمللی ولی در واقع بیشتر دستورات و قوانین از جانب حزب کمونیست به او دیکته میشود. در این راستا بهتر است نگاهی تحلیلیتر به کوبا انداخت. نسل انقلابی کوبا، نسلی که انقلاب این کشور را رقم زد، همچنان بر سر قدرت است. اصولا هر زمان که انقلابی روی میدهد و حزبی که پیش از انقلاب در اقلیت قرار داشت قدرت را در دست میگیرد، شاهد آن هستیم که کسانی به سمت حزب غالب کشیده میشوند که طالب قدرت هستند. هر نسل در تاریخ شاهد حضور این دست فرصتطلبان در قدرت است. کوبا اکنون با چنین مشکلی دست به گریبان است. نسل انقلابی کوبا هنگام واگذاری قدرت با مشکل بسیار بزرگی مواجه خواهد بود. البته دیاز-کنل تمام ویژگیهای مورد تایید حزب کمونیست این کشور را داراست، با این حال رائول کاسترو و همنسلانش به این راحتی نخواهند توانست قدرت را به او واگذار کنند.
در رابطه با به رسمیت شناختن حق مالکیت خصوصی در کوبا باید یک نکته را در نظر گرفت. این امر البته تاحدی خودمختاری در زمینه مسائل اقتصادی و سیاسی برای مردم به دنبال دارد و ممکن است به ایجاد طبقه بورژوا در این کشور بینجامد. اما از سوی دیگر، ممکن است این تصور ایجاد شود که دولت این کشور بنا دارد به این دست اصلاحات ادامه دهد و اساس ساختار خود را بهتدریج تغییر دهد. شخصا گمان نمیکنم اینگونه باشد و بعید میدانم این روند آنچنان که باید ادامه پیدا کند. تفسیر دولت از مالکیت خصوصی اینگونه است که ما، یعنی دولت، تعیین میکنیم که حق مالکیت چه چیزهایی را دارید و اگر از این حد و حدود پا فراتر بگذارید قانون را زیر پا گذاشتهاید. آنچه که دولت به مردم اجازه تملکشان را میدهد، همه در حوزه بخش غیررسمی اقتصاد قرار دارد. دولت کوبا هیچ مشکلی با اقتصاد غیررسمی و تشکیلات کوچک و خردهبورژوازی ندارد. اصولا تا جایی که این تشکیلات به انباشت سرمایه عظیمی منتهی نشود دولت هیچ مشکلی با آنها ندارد. آنچه دولت با آن مشکل دارد انباشت سرمایه عظیم از سوی کوباییها و شرکتهای متعلق به این کشور است. بنابراین تنها شرکتهای خارجی میتوانند در مقیاس عظیم از این قانون بهره ببرند، البته شرکتهایی که در پروژههای مشترک با دولت نقش داشته باشند. بدین ترتیب دولت میتواند آنها را کنترل کند. آنچه هاوانا بیش از هر چیز از آن هراس دارد، انباشت سرمایه از سوی مردم کوبا و ایجاد یک طبقه بورژوازی است. بنابراین نمیتوان انتظار داشت در کوبا شاهد مدلی مشابه چین باشیم. دولت کانل و کاسترو کاملا به مقوله انباشت سرمایه کوبایی بدبین است. بنابراین در کوبا در سالهای پیش رو شاهد ایجاد طبقه خردهبورژوازی و دولتی خواهیم بود که با شرکتهای خارجی پروژههای مشترکی را پیش میبرد.
استاد علوم سیاسی در کالج ویلیامز در رابطه با دردسرهای دیوار مرزی میان مکزیک و آمریکا گفت: تا اینجای کار «آندرس مانوئل لوپز اوبرادور»، رئیسجمهوری مکزیک، بهخوبی توانسته «دونالد ترامپ»، همتای آمریکاییاش، را مهار کند. دولت اوبرادور تلاش دارد با راضی نگه داشتن ترامپ این حس را در او ایجاد نکنند که به حال خود رها شده و این کاری است بسیار هوشمندانه. در عین حال آنها تلاش دارند به راهحلی در زمینه کاروان پناهجویانی دست یابند که به سوی مرزهای آمریکا در حال حرکت هستند.
ماهون در ادامه گفت: در اینجا باید به نکته مهمی توجه کرد: مکزیک دیگر کشور صادرکننده پناهجویان و مهاجران نیست. البته هنوز هستند کسانی که از این کشور به مرزهای آمریکا مهاجرت میکنند و بسیاری از مردم این کشور مدام به آمریکا در رفتوآمدند، اما مکزیک دیگر آن وجهه منفی سابق را در زمینه پناهجویان ندارد، مگر برخی بخشهای مشرف به اقیانوس آرام یک بخشهای جنوبی. بخش اصلی پناهجویان اهل آمریکای مرکزی هستند. این امر دو دلیل دارد: اول آنکه کشورهایی چون هندوراس و گواتمالا با مشکل بیکاری دست به گریبان هستند. دومین دلیل فروپاشی دولت یا بیکفایتی دولت در تامین امنیت جانی و اقتصادی است. نمونه این مساله ونزوئلا است که اصولا در آمریکای لاتین نقش یک سیاهچاله را دارد. اساساً اوضاع در آمریکای لاتین رو به بهبود است، بسیاری از کشورها تلاش دارند خود را به بازار جهانی برسانند و بر مشکلات سیاسی و اقتصادی خود فائق آیند. من به وضعیت آمریکای لاتین بسیار خوشبین هستم. فعلا این ونزوئلاست که در جهت خلاف شنا میکند و مصیبتهای بسیاری را برای مردمش به همراه آورده است.
در اینجا باید بر نکته مهم دیگری تاکید کنم: ونزوئلا در دوره «نیکلاس مادورو»، رئیسجمهوری این کشور، دیگر ماهیتی سوسیالیستی نداشته و بدل به سازمانی مافیایی شده است. همین قضیه را در مورد گواتمالا و فوران خشونت و بینظمی در این کشور مشاهده کرد. اصولا «جیمی مورالس»، رئیسجمهوری گواتمالا، نتوانسته فقر و خشونت افسارگسیخته در این کشور را ریشهکن کند و همین امر باعث شده که بسیاری به سمت مرزهای آمریکا روانه شوند.
البته ناگفته نماند که دیوار مرزی برای ترامپ بیشتر کارکردی استعاری دارد تا عینی. برای او دیوار یعنی چیزی که جلوی ورود همگان را بگیرد، نه صرفا مردم آمریکای لاتین را. نکته جالب قضیه اینجاست که در شهرهایی چون الپاسو در ایالت تگزاس، دیوارهایی برای جلوگیری از ورود پناهجویان از مدتها پیش بنا شده بود. بسیاری از مرزهای جنوبی آمریکا اینگونه است و جالب است که ترامپ هیچ توجهی به این نکته نکرده است. اگر به نقشه آمریکا نگاهی بیندازید درخواهید یافت که اکثریت مرزهای جنوبی این کشور، از اقیانوس آرام گرفته تا آن سوی تگزاس، از پیش دیوارکشی شده است و اصولا دیوار چندانی هم برای ساختن باقی نمانده!
گفتوگو از: کامران برادران
منبع: ایلنا
کلیدواژه: رائول کاسترو دونالد ترامپ میگوئل دیاز کانل ژایر بولسونارو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۲۴۱۶۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ایران؛ ظهور یک ابر قدرت در عرصه بین الملل
کم کم زمان اثبات ادعاها نیز فرا میرسد؛ صحبتهایی که به میان میآمد، اما شاید برخی به اثبات آنها شک داشتند. نقلهایی که در میان غربیها نیز درباره قدرت کشورمان رواج داشت حالا رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است. شاید بد نباشد به بخشی از این اظهار نظرها نگاهی بیاندازیم.
فاکس نیوز: ایران در آستانه ابرقدرت شدن
تیرماه بود که شبکه فاکسنیوز در برنامهای به قدرت روزافزون جمهوری اسلامی ایران اذعان و اعلام کرد: ایران در آستانه ابرقدرت شدن است.
در این برنامه ابتدا «مارک لوین مجری» مجری این شبکه تلویزیونی ضمن اذعان به قدرت افزایی جمهوری اسلامی ایران خطاب به «ریچارد کِمپ عضو سابق نیروهای ویژه انگلیس در افغانستان» مهمان برنامه میگوید: «ما در مورد چین و روسیه زیاد صحبت کردهایم، اما امروز میخواهیم در مورد ایران صحبت کنیم، هیچ توجهی به این مسئله نمیشود که ایران در آستانه ابرقدرت شدن است، اکنون فناوری هستهای نیز دارد و در حال کار برای کنار هم قرار دادن آن است، این یک کشور بنیادگرا است که بارها و بارها درباره نابودی آمریکا صحبت کرده است.»
دی ماه هم روزنامه گاردین در یک گزارش تحلیلی با تاکید بر اینکه جایگاه ایران باتوجه به تحولات اخیر در منطقه، بهبود روابط این کشور با کشورهای حاشیه خلیج فارس و دوستیاش با چین و روسیه تقویت شده است، نوشت: ایران، اکنون بزرگترین قدرت در غرب آسیاست.
اسفند سال پیش هم در ردهبندی جدید منتشر شده از سوی سایت تحلیلی گلوبال فایرپاور، ایران را بالاتر از برخی کشورهای غربی و در رتبه ۱۴ دستهبندی کرد. این وبسایت تخصصی نظامی، ایران را در ردهبندی قدرت نظامی از میان ۱۴۵ کشور بر مبنای بیش از ۶۰ شاخص در رتبه چهاردهم قرار داد؛ و این تنها بخش کوچکی از اذعان رسانههای غربی به قدرت ایران بود؛ قدرتی که حالا از شنیده به دیده تبدیل شده است. آن هم بعد از یک وعده صادق.
جمهوری اسلامی به یک رژیم دارای سلاح اتمی حمله کرد
علیرضا تقوی نیا کارشناس مسائل غرب آسیا معتقد است: ایران با انجام عملیات وعده صادق چند کار مهم انجام داد ابتدا اینکه به تهدیدات خود مهر اعتبار زد؛ همان تهدیداتی را عملیاتی کرد که بسیاری گمان میکردند هرگز عملیاتی نخواهد شد. نکته دوم اینکه جمهوری اسلامی به یک رژیم دارای سلاح اتمی حمله کرد؛ آنهم در این حجم که بسیار مهم است و آنهایی که باید پیام این حمله را میگرفتند گرفتند. وزن و جایگاه ایران با این حمله اثبات شد که جمهوری اسلامی ایران دارای بهترین سامانههای پدافندی است که میتواند بر مجهزترین سامانههای پدافندی دنیا موثر باشد و کشورهایی مانند آمریکا، انگلیس و فرانسه به کمک اسرائیل میآیند تا بتواند موشکهای ایرانی را رهگیری کند با این وجود بسیاری از این پرتابها از سامانههای پدافندی عبور کردند.
وی تشریح کرد: تا قبل از این حمله میان ایران و اسرائیل نوعی توازن وجود داشت مبنی بر اینکه ایران و اسرائیل از تعرض به هم خودداری میکردند، اما جمهوری اسلامی ایران به رژیم صهیونیستی عملا حمله کرد و مسئولیت آن را نیز برعهده گرفت، اما رژیم صهیونیستی نتوانست واکنش در خوری نشان دهد و عقب نشینی کرد و تحقیر در برابر ایران را پذیرفت.
اسکای نیوز: ناتو در حال مغلوب شدن
محمدباقر خرمشاد کارشناس دیگر مسائل سیاسی نیز در این باره معتقد است: شاید گذارهای که این روزها خیلی شنیدیم و قطعا یکی از پیامدهای راهبردی اتفاق افتاده است بحث بالا رفتن قدرت بازدارندگی ایران است. برای این که ما این را تصور کنیم و خوب بفهمیم روز قبل از عملیات وعده صادق را تصور کنیم کاملا میتوانیم قضاوت کنیم که آن روز قبل از عملیات وعده صادق به هرحال فضای رسانهای بین المللی چه بود، این که ایران خاکش، سفارتش خورده جواب میدهد، نمیدهد، میتواند جواب بدهد، نمیتواند جواب بدهد، ایران خیلی در فضای سنگینی قرار گرفته، در بن بست سنگینی قرار گرفته خصوصا مخالفان در بیرون ایران خیلی بر این میدمیدند، شما این را مقایسه کنید با فردای عملیات وعده صادق که به اذعان همه کارشناسانی که سری در سرهای کارهای استراتژیک دارند این بوده که قدرت بازدارندگی ایران نه تنها ترمیم شد بلکه به نسبت قبل از آن چند پله بالاتر قرار گرفت، همین یک اتفاق دیگر راهبردی را هم به صورت پیامد باعث شده، این که موازنه قدرت استراتژیک را در منطقه قطعا و به تعبیر بعضیها حتی در سطح جهانی موازنه قدرت را بین بلوکهای قدرتی که در منطقه شکل گرفته تغییر داد به صورت محسوسی این اتفاق، روندهایی بود این عملیات وعده صادق به عنوان کاتالیزور عمل کرد، شتاب داد و ناگهان موازنه استراتژیک قدرت را به شرایط قبل و بعد از خودش تقسیم کرد به دلیل اهمیتی که داشت.
و در پایان شاید بد نباشد به اظهار نظر شبکه اسکای نیوز درباره تاثیر عملیات وعده صادق بر چینش قدرتها در نظام بینالملل اشاره کنیم که نوشته است: «حمله ایران و جنگ اوکراین، ضعف فزاینده غرب در برابر تهدیدها را آشکار کرد. ناتو در حال مغلوب شدن برابر روسیه، ایران، چین و کره شمالی است.»
باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی سیاست خارجی