درباره صحبت های بازیکن مشهور راجع به افغانستانی ها
تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۳۱۴۶۶۳
در جریان پخش بازی ایران و یمن در چهارچوب بازیهای جام ملتهای آسیا از یکی از تلویزیونهای افغانستان، گزارشگر افغانستانی به تاخیر یک یا دو دقیقهای و یا پخش نشدن برخی تصاویر مسابقه در ایران اشاره میکند.
در این دو روز و طبق معمول در فضای مجازی واکنشهای بسیاری نسبت به این حرف گزارشگر افغانستانی از سوی مردم ایران به وجود آمد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بنابراین میتوان پرسش را اینچنین مطرح کرد: چرا چنین واکنشهایی در مورد این گزارش فوتبال اتفاق افتاد؟
در گزارش فوتبال معمول است که گزارشگر پیرامون مسائل مختلف مربوط به تیمها یا کشورهایشان یا مسائل شخصی فوتبالیستها مانند تولد فرزند آنها و حتی معماران ورزشگاهها صحبت میکند. از سویی دیگر اشارهی تلویحی به مسئلهی سانسور در صداوسیمای ایران نیز امری خلاف واقع نیست، پس چرا واکنشهای تندی در مورد یک صحبت معمول و واقعی همگان را اینچنین برآشفته است؟
به نظر میرسد مرجع بیان این حرفها نقطهی تحریک بوده، اینکه یک افغانستانی در مورد مسائل مربوط به ایران حرف زده است؛ وگرنه که آمریکاییها و اروپاییها و آسیاییها و ... همواره در مورد مسائل داخلی ایران صحبتهای بهمراتب تندتر را ایراد میکنند و اتفاقاً موجب مباهات بسیاری از مردم ایران نیز میشود.
اما چه بر سر مناسبات بین انسان ایرانی و انسان افغانستانی آمده است که هر مسئلهی عادیای هم میتواند بحرانآفرین باشد؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسش ضرورت دارد به گذشتهی تجربهی زیستهی مشترک این دو جامعه بپردازیم.
بعد از حدود چهار دهه مهاجرت افغانستانیها به ایران، تصویر مهاجرین و جامعهی میزبان از یکدیگر بهشدت مخدوش شده و امکان گفتگو بین آنها منتفی گردیده است و هر اتفاق سادهای پتانسیل رادیکالترین تفسیرها را پیدا میکند.
یقیناً هر پدیدهی اجتماعی ابعاد مختلفی دارد و شناخت کامل آن پدیده بهواسطه فهم تمام ابعاد امکانپذیر است و پرداختن به همهی ابعاد مسئلهی حاضر از حوصلهی این نوشتار خارج است. اما با توجه به زمینهای که این منازعه در آن اتفاق افتاده است؛ یعنی رسانه، سعی میشود تنها به نقش صداوسیما در شناخت جامعهی میزبان از مهاجرین پرداخته شود.
حداقل در دو دهه و نیم گذشته، بنا به دلایل مختلف، سیاست کلی مبنی بر عدم ادغام مهاجرین با جامعه میزبان بوده است. بنابراین مهاجرین افغانستانی بهعنوان «دیگری» و قاعدتاً «دیگری بد» که به لحاظ اجتماعی نسبت به خودیها جایگاه نازلتری دارند شانزدایی و شناسایی شدند. بیشتر بار این رسالت بر دوش رسانهها و در راس آنها صداوسیما بود.
برچسبهایی چون مجرم، جانی، خطرناک، قاچاقچی و... بهوجود آمد که با هر اتفاق بدی اول از همه «افغانی»، متهم اعلام میشد تا بعداً در تحقیقات مشخص شود چه کسی است. خفاش شب را به خاطر بیاورید یا سریالهای تلویزیونیای که نقشی پرت را به کاراکتر افغانی اختصاص میدادند، کاراکتری که یا کارگر یا سرایدار یا خدمتکار و... بود. این کاراکتر از یکسو ظاهر و شغل و لهجهاش دستآویزی برای تمسخر و خنده گرفتن از محخاطب بود و از سوی دیگر جایگاه اجتماعی نازلش در ذهن مخاطب ایرانی بهعنوان واقعیت قطعی از انسان افغانستانی تثبیت میگردید. وضعیت در سینمای داستانی و مستند نیز به همین منوال بود.
در واقعیت و موازی با این «دیگریسازی رسانهای»، سیاستهای حذف دیگری در جریان بود؛ متمرکز کردن مهاجرین در بخشهای بهخصوصی از شهرها (عموماً حاشیه شهرها و یا اردوگاهها) که کمترین تماس را با جامعهی میزبان داشته باشند، محدود کردن مشاغل برای آنها که شغلهای پست و فاقد مهارت را شامل میشد. طبیعتاً پیامد این محدودیت شغلی، سطح اقتصادی پایین و درنتیجه محبوس ماندن در حاشیه شهرها بود.
نتایج این سیاستگذاری در حوزهی رسانه را بعدها در متن جامعه دیدیم، افغانستانیها در دل جامعه تبدیل به انسانهایی فاقد شان و منزلت اجتماعی شدند، تعامل با آنها بهصورت پیشینی از بالا به پایین بود و هر رفتاری با آنها بدون ترس و عقوبت و بازخواست صورت میپذیرفت. در صف نانوایی، مترو، اتوبوس، بانک، مدرسه، دانشگاه و... هرکسی به خود این اجازه را میداد که از انسان افغانستانی بهعنوان موضوعی برای خنده و یا اعمال خشونت استفاده کند.
گویا سیاستگذاری فوق به اهداف خود رسیده بود و تعامل ایرانی و مهاجر افغانستانی تنها به میانجی این پیشفرضها و برچسبها امکانپذیر میبود، به معنایی دیگر امکان تعامل برابر منتفی شده بود و خطرات ادغام این دو گروه نیز کنترل شده بود. اما پیامد این سیاستها بر مهاجرین بهمثابه انسان چه بوده است؟ به نظرم این پرسشی است که هر ایرانی میتواند از خود بپرسد.
تمسخر لهجهی فارسی دری توسط آقای انصاریان در آن ویدئو را میتوان در دل این زمینه اجتماعی فهم کرد، برای منِ مهاجر افغانستانی که بسیار بدتر از اینها را در این سالها دیدهام این بخش ویدئو خیلی ناراحتکننده نبود، عادت داریم و برایمان تازگی ندارد. اگر برای تمسخرهای گذشته پاسخی شنیدیم برای این نیز میشنویم.
اما آنجا که ایشان به ما یادآوری میکند که فراموش نکنیم مدیون این کشور هستیم، کمی مرا به فکر فروبرد، مدیون چه چیزی؟ کارگرانمان کار کردند و حقوحقوقشان را صاحبان کار خوردند، محترم آمدیم و بیاحترام میرویم، تحقیرشدیم و دم برنیاوردیم، برای جنگ ایران و عراق شهید دادیم و کتمان شدیم، برای جنگ سوریه مدافع حرم شدیم و باور نشدیم، مدیون چه چیزی باشیم آقای انصاریان؟
در پایان تصور میکنم ضرورت گفتگو بین مردم ایران و مهاجران افغانستانی بسیار لازم است اما اینکه این گفتگو بر چه زمینهای بنا شود را نمیدانم، اما میدانم مادامیکه ذهنیت تعامل برابر وجود نداشته باشد بهجای گفتگو مدام فحش و دشنام خواهیم دید و لحظهبهلحظه این تعامل مخدوشتر و غیرانسانیتر خواهد شد.
*فیلمساز افغانستانی مقیم ایران
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۳۱۴۶۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ایران دیگر ظرفیت پذیرش اتباع افغانستانی جدید را ندارد
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، مرکز خراسان رضوی، مدیرکل امور اتباع و مهاجرین خارجی سازمان ملی مهاجرت در آیین سوگواری مهاجران افغانستانی مقیم مشهد به مناسبت سالروز شهادت امام جعفرصادق (ع) در حسینیه هراتیهای گفت: ایران دیگر ظرفیت پذیرش اتباع جدید را ندارد، قبلا فردی به عنوان پناهنده و در شرایط خاص به ایران میآمد، اما این که امروز هرکسی غیرقانونی از مرزها عبور کند و بیاید ایران، قابل قبول نیست.
اصغر بلوکیان افزود: ورود انبوه اتباع غیرمجاز افغانستانی به ایران تبعاتی برای سایر اتباع مجاز دارد و طبیعی است حجم خدمات برای اتباع قانونی مقیم ایران کاهش پیدا خواهد کرد.
وی گفت: کمبود فضای آموزشی برای اتباع مجاز یکی از مشکلاتی است که در پی ورود اتباع غیرقانونی به ایران ایجاد میشود، چون تعداد اتباع مجاز و ظرفیت مدرسهها برای این اتباع، محدود و از پیش تعیین شده است و حضور اتباع جدید خدمت رسانی برای این افراد را با مشکل مواجه میکند.
مدیرکل امور اتباع و مهاجرین خارجی سازمان ملی مهاجرت با اشاره به ارائه خدمات درمانی به اتباع خارجی مقیم ایران افزود: تقریبا هفتهای ۳۰۰ پرونده از استانها برای دریافت مجوز ارائه خدمات به بیماریهای خاص اتباع خارجی به سازمان ملی مهاجرت ارسال میشود، اما وقتی انبوه اتباع غیرمجاز وارد ایران شوند نمیتوانیم این گونه خدمات خاص را به همه اتباع بدهیم و این موضوع برای اشتغال، دانشگاه، بیمه و سایر موارد نیز صدق میکند.
بلوکیان با بیان اینکه حاکمیت کنونی افغانستان باید زمینههای امنیتی و معیشتی بازگشت مهاجران مقیم این کشور در ایران را فراهم کند گفت: این طور نمیشود که حاکمیت افغانستان خودش را از مسوولیت مهاجران و مردم این کشور سبک دوش کند و تازه گاهی اوقات پارازیت هم بدهد بلکه باید زمینه بازگشت همه اتباع افغانستانی را نیز فراهم کند.
وی گفت: ظرفیتهای علمی، اقتصادی و سرمایه گذاری افغانستان باید به کشورشان بازگردند و حاکمیت کنونی افغانستان باید از این افراد برای آبادانی کشورش استفاده کند، چرا افغانستان باید همین طور خرابه و بدون فناوری بماند و بقیه کشورها پیشرفت کنند؟
مدیرکل امور اتباع و مهاجرین خارجی سازمان ملی مهاجرت افزود: جامعه افغانستان در همه حوزهها نخبه دارد، چرا فرزند مسلمان و نخبه افغانستانی تلاش کند خود را به اروپا، کانادا و استرالیا برساند و جایی و برای کسانی کار کند که آنها عامل ایجاد مشکلات در افغانستان هستند، حتی گاهی سفارتخانههای خارجی و برخی در پوشش سازمانهای مردم نهاد برای جذب نخبههای افغانستانی در دیگر کشورها فراخوان میدهند.