افراد گریان در عالم چه کسانی بودند؟
تاریخ انتشار: ۱ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۴۵۹۴۳۹
امیر المومنین در حدیثی از افراد گریان در عالم می گویند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود:افراد گریان پنج نفر بودند: آدم،یعقوب،یوسف،یحیى و فاطمه علیها السّلام. اما آدم براى دورى از بهشت،آنقدر گریه کرد،که بر صفحۀ گونهاش شیارهایى چون دو رود ظاهر شد،و یعقوب در فراق یوسف آنقدر گریه کرد تا بینایىاش را از دست داد،و از بس یوسف براى یعقوب گریه کرد،که زندانیان از گریهاش خسته و ملول گشتند،و به او پیشنهاد کردند که:یا شب گریه کند و روز آرام گیرد،و یا روز گریه کند و شب آرام،و فاطمه علیها السّلام به اندازهاى بر فراق پدر گریست،که اهل مدینه آزرده شدند،لذا به قبرستان بقیع مىرفت و در آنجا گریه مىکرد و على بن الحسین علیه السّلام بیست سال گریه کرد و چشمش به غذا یا آب نمىافتاد مگر اینکه گریه مىکرد،برخى بر آن بزرگوار،در این مسأله خورده گرفتند،و در جواب فرمود:من هر گاه به یاد شهادت پدر و اهل بیت علیهم السّلام خود مىافتم،بغض گلویم را مىفشارد (و عنان اختیار را از کفم مىرباید)
إرشاد القلوب / ترجمه سلگی؛ ج.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
منبع : میزان
انتهای پیام /
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۴۵۹۴۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت حمیدرضا آذرنگ از مصدومیت سعید آقاخانی و حضور سرصحنه «نونخ۵»
حمیدرضا آذرنگ بازیگر سریال نون خ۵، از مصدومیت سعید آقاخانی کارگردان و بازیگر سریال و عدم توقف کار با وجود آسیبدیدگی او نوشت.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، آذرنگ در صفحه شخصی خود نوشت: قرار نبود از کوه بیفته و جا بمونه… تو مسیر کوه افتاد و مهرههای کمرش آسیب جدی دید. چند روزی تو بیمارستان بستری بود. گفتند، باید استراحت مطلق داشته باشه قبول نکرد.
قصه عوض شد تا نورالدین از ارتفاع بیفته و جا بمونه از گروه که کار عقب نیفته، امیر وفایی [نویسنده سریال]مسیر نورالدین رو از گروه جدا نوشت… یه مدت تو یه ماشین کمپر درازکش مونیتور رو میدید و پیغامهاش رو با صدای دردآلود به گروه میرسوند، باز راضی نشد… با کمربند طبی و عصا تاتی تاتی میاومد سر صحنه و لوکیشن و کارش رو میکرد.
با هم خندیدیم و با هم گریه کردیم
خنده با سادگیهای بی شیله پیله خودمون تو قصه و گریه برای سنگینی بار زندگی رو شونههای مردم یگانه و بی همتای سیستان و درد کولههای کولبران کردستان و درد استخوان سوز کودکان معصوم دچار سرطان …
گذشت
میگذره
بزرگترین موهبت زمان همین گذشتنشه
اما…
تنها امید اینه که دیدن نون خ برای مردم سرزمینم شیرین باشه در حد یک لبخند و برای مسئولین بی تفاوت به تلنگر که تا فرصت هست به برداشتن باری از دوش این مردم همیشه نجیب همت کنند.
هر چند اگر یک درصد برای اولین امید و تنها یک لبخند مردمم امید داشته باشم
به دومی
آخه مگه میشه ندید؟