فیلم من متعلق به سینمای جنگ است
تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۶۰۳۱۵۲
رکنا: فیلمهای کارگردانهای فیلم اولی نشانی از آینده سینمای ایران است. سینمایی که همواره به امید روزهای درخشان زنده مانده و خواهد ماند؛ اما آنچه مسلم است مجموع فیلمهای کارگردانهایی که ساخت نخستین فیلم بلند خود را تجربه میکنند، دریچهای است از آنچه نسل جوان امروز درباره موضوعات مختلف میبیند.
فیلم «دیدن این فیلم جرم است» محصول حوزه هنری است که توسط رضا زهتابچیان کارگردانی شده و محمدرضا شفاه نیز تهیهکنندگیاش را برعهده داشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فیلم سینمایی «دیدن این فیلم جرم است» یک فیلم سیاسی با تلاشهای کمرنگی از سینمای اجتماعی است. فیلمنامه این فیلم چه ویژگی داشت که حوزه هنری بهعنوان تهیهکننده پای تولید یک فیلم اول با مضمون سیاسی ایستاد؟
بهنظرم مهمترین دلیلی که حوزه هنری پای این فیلم ایستاد، درک درست و عمیق حوزه هنری از شرایط روز بود. و نیز آگاه بودنش بر شکافهای داخلی و کدورتهای درونی و خیرخواهیاش در آسیب شناسی سیستمی.
با توجه به اینکه فیلم «دیدن این فیلم جرم است» فضایی سیاسی همراه با نقد و نگاهی درون سازمانی نسبت به عملکرد نیروهای بسیج، نیروی انتظامی و اطلاعات سپاه دارد، بهنظر میرسد این فیلم برای 40 سالگی انقلاب ساخته شده است؟
اینطور نیست که برای چهل سالگی انقلاب ساخته شده باشد. چون من فیلمنامه را سال 1385 نوشتم ولی ساخت آن همزمان شد با چهل سالگی انقلاب.
قطعاً از سال 1385 تا امروز تغییرات محتوایی کرده است. مثلاً در فیلم حرف از آقازادهها و به اصطلاح ژن خوب صحبت میشود و در سالهایی که اشاره کردید فیلمنامه را نوشتهاید، حرفی از ژن خوب به درشتی امروز مطرح نبود.
چرا اتفاقاً در همان دوران هم بحث ژن خوب وجود داشت، منتها به این شکل گسترده مطرح نشده بود. یادم هست که خبری راجع به یک آقازاده را در سال 83 قبل از نگارش فیلمنامه در یک روزنامه خواندم که با قید 5 میلیارد تومان وثیقه آزاد شده بود. بنابراین در همان زمان هم این آفت وجود داشت، منتها امروزه با گسترش وسایل ارتباط جمعی موضوعاتی از این قبیل در دسترس قرار گرفته و به نوعی بیش از گذشته دیده میشود.
درمورد موضوعاتی نظیر برجام و مذاکره چطور؟
مسلماً بعضی از محتویات متن، از زاویهای که به تحقق اهداف فیلم کمک شود، بهروزرسانی شده است. اما گفتن این نکته مهم است که همان هنگام نگارش فیلمنامه خیلی تأکید داشتم و حساس بودم که به فیلمنامه بهعنوان یک اثر ضد دولت نگاه نشود و جالب است که بدانید این فیلم را در سال اول ریاست جمهوری آقای احمدینژاد نوشتم و اساساً پیشبینی نمیکردم که آینده سیاسی ایران چه خواهد شد. بنابراین داستان این فیلم تنها یک تخیل بود. تخیلی در ارتباط با همافزایی فساد داخلی و شیطنتهای خارجی. در آن زمان نه خبری از برجام بود و نه خبری از اختلاف سلیقههای داخلی. خبری از هیچکدام نبود.
من در همان زمان هم روی عدم تنزل حرف فیلم تا حد نقد دولتها حساس بودم. چون معتقدم ساختن فیلم و هزینه کردن از بیتالمال برای کوبیدن یک جریان سیاسی از اساس کار بیهودهای است. اساساً این گونه فیلم ساختنها از من بر نمیآید. چون بهعنوان یک فیلمساز، باید وقت و انرژی خودم را روی موضوعاتی به درد بخور بگذارم تا یک فیلم تاریخ مصرفدار از آب درنیاید.
با همه اما و اگرهایی که فیلم دارد، معتقدم هدفتان محقق شده است. یعنی ما با فیلمی فراجناحی مواجهیم.
خوشحالم که این فهم شده و خدا را شکر میکنم؛ چون واقعاً نگران بودم که پیشفرضهای ذهنی باعث شوند، به گونه دیگری تلقی شود.
با این اوصاف فیلم شما نقدی بر ساختار اداره بخشهای مختلف مملکت بود.
بله. چون ایران امروز در شرایطی است که با شیبی به سمت ایجاد هرچه بیشتر شکاف بین مردم، دولت و حکومت پیش میرود. البته این شکاف مدتهاست که به وجود آمده، ولی در حال حاضر بیش ازهمیشه قابل رؤیت است. واقعیت این است که در حال حاضر برخی از شاخصهای اصلی در زندگی مردم که جزو استانداردهای یک زندگی معقول است؛ مانند شاخصهای موجود در حوزه صنعت، آموزش، بهداشت، اقتصاد و غیره در وضعیت بحرانی هستند. مجموع تلخکامیها در همه این موارد، فیلمی شد به اسم «دیدن این فیلم جرم است». با این اوصاف در این فیلم آدمها براساس لباس، درجه، رسته و گرایشهای سیاسی تقسیمبندی نشدهاند، در واقع کاراکترهایی که داستان را جلو میبرند به هیچ عنوان بنابر لباس و دسته کدگذاری نشدهاند و با معیار خوب و بد شناخته میشوند. بنابراین فیلم له یا علیه کسی نبود.
این فیلم از یک سو نقد یک وضعیت از ساختار امنیت کشور بود و از سوی دیگر درد مردم که ناشی از فقر فرهنگی، وضعیت سخت معیشت مردم بود را به تصویر میکشید.
همه تلاش ما همین بود.
اما اتفاق خوب فیلم این بود که تنها به طرح موضوع درباره این نقد اکتفا نکرده بود بلکه در روایت داستان نقد ساختار را وارد میدانند.
نکته درستیست و فکر میکنم وقتی حوزه هنری بهعنوان تنها نهاد، تولید این فیلم را به عهده میگیرد، یعنی الحمدلله قائل به این نقد است. ببینید من یک برادر بهنام محمدرضا شفاه دارم که سال 91 زمانی که در خانه فیلم داستانی سازمان اوج فعالیت میکرد با او آشنا شدم و چند فیلم کوتاه کار کردیم. یک روز عصر، داستان این فیلم را برای او تعریف کردم. خیلی به وجد آمد و سریع دست بهکار شد تا این فیلم را تولید کند؛ اما نشد. تا اینکه سال 94 یک فیلمنامه نوشتم با نام «مصلحت نظام» که قصه آن در سال 58 میگذشت، آن هم نشد. سرانجام سال 97 با دوندگی بسیاری که محمدرضا شفاه کرد فیلمنامه «دیدن این فیلم جرم است» توسط حوزه هنری ساخته شد. به همین دلیل برای به سرانجام رسیدن این فیلم، از محمدرضا ممنونم. این اعتماد محمدرضا به من و بعد اعتمادسازی او در حوزه هنری درباره من بود که باعث شد این فیلم ساخته شود.
احتمالاً حوزه هنری از اعتمادی که به شما کرده، راضی هست.
با سازمانها و نهادهای بسیاری وارد مذاکره شدیم. تقریباً همه این سازمانها فیلمنامه را دوست داشتند، اما هیچ یک از آنها حاضر نشدند برای تولید پیشقدم شوند و آشکارا از آمدن پای کار هراس داشتند که در نهایت حوزه هنری آمد و پای تولید آن ماند. اما اینکه الان حوزه هنری از اعتمادش به ما و خروجی کار راضی است یا خیر، سؤالی است که باید از خود حوزه هنری پرسیده شود.
فیلمنامه را که خواند صحبت از تغییرات نکرد؟
نه حتی یکبار حرف از تغییر نزد و بهنظرمن برای شکلگیری فیلم پایمردی کرد. البته روی نکاتریزی نظر داشتند، اما خیلی ملایمت نشان دادند. در حدی که با کمی صحبت، همان چیزی که ما میخواستیم شد.
حالا یک سؤال با توجه به مضمون سیاسی و اجتماعی فیلم «دیدن این فیلم جرم است»، آیا فکر میکنید همزمان شدن نمایش این فیلم در جشنواره سی و هفتم فیلم فجر با 40 سالگی انقلاب از خوششانسی آن بوده است؟
واقعاً تا این لحظه به این موضوع فکر نکرده بودم. چون اساساً خیلی درگیر این محاسبات نیستم. سینمای مورد علاقه من، سینمای «باران»، «بید مجنون» و «آنسوی ابرها» مجید مجیدی است. روحیهای که من دارم درست مثل شعرهای مثنوی معنوی مولانا است. اما به شخصه در شرایطی دنیا را درک کردم که دیدم وسط جنگ هستم. بنابراین فیلمی مثل «دیدن این فیلم جرم است» متعلق به سینمای جنگ است و متأسفانه باید بگویم که این جنگ داخلی است، نه خارجی! البته به هیچ وجه منکر وجود شیطنتهای خارجی نیستم و جزو کسانی نیستم که معتقدند توطئه خارجی یک توهم است. اما مهمترین دلیل این گسیختگیها را، مسائل و رویکردهای داخلی میدانم.
بنابراین این فیلم میتواند یک هشدار باشد.
بله، اگر همان دهه هشتاد ساخته میشد. اما به عقیده من این فیلم خیلی دیر ساخته شد و الان عقبتر از زمان خودش قرار دارد. اما در شرایط سخت زندگی مردم که شامل گرانی افسارگسیخته، تحریم، فقر و غیره میشود، میتوان گفت که حرف فیلم برای مردم نسبت به دهه هشتاد بیشتر قابل درک است.
چرا اسم این فیلم را «دیدن این فیلم جرم است» گذاشتید؟
از نظر محتوایی باید بگویم که بیان این هشدارها و نمایش بیپرده مسائل به این شکل کاری شبیه به جرم است و من یادم نمیآید در 40 سال گذشته در سینمای ایران حرفی از این جنس مطرح شده باشد، به همین دلیل دیدن این فیلم به زعم بسیاری از افراد ممکن است جرم به حساب آید.
به هرحال عنوان فیلم خیلی کنجکاویبرانگیز است. اما یک سؤال دیگر اینکه در فیلم در اوج بگو و مگوهای خودی با خودی بیان میشود که این در هفته دفاع مقدس هستند و به حرمت این هفته دعوا نکنند. چرا از هفته دفاع مقدس در میان درگیریها اسم بردید؟ دلیل این همزمانی چه بود؟
انحراف از مسیر! خیلی از جوانهای این مملکت عاشقانه جان خود را در دست گرفتند و از ارزشهای فکری و اخلاقی سرزمین ما دفاع کردند. سرگذشت شهدایی چون مهدی باکری و بسیاری دیگر را که مطالعه میکنیم، میبینیم که اهل قیام برای قسط و عدل بودند. من شاید اگر با آنها زندگی میکردم در بعضی موارد با هم اختلاف عقیده داشتیم، اما بیشک آدمیت آنها را دوست داشتم. معطرترین پلانی که در فیلم دارم پلانی هست که در میان جنگ داخلی، دست میگذارند روی عکس شهدا، میگویند به روح همین بچهها قسم. این پلان برکت فیلم بود. خلاصه بله، استفاده از هفته دفاع مقدس هدفمند بود.
آخرین سؤال بهعنوان فیلمساز «دیدن این فیلم جرم است»، با توجه به اینکه فیلم در ایام جشنواره روی پرده میرود، فکر میکنید مردم چرا باید این فیلم را ببینند؟
معتقدم مردم فیلم را دوست خواهند داشت. چون اساساً این فیلم، برای مردم و متعلق به مردم است.اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید
پریسا ساسانی
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
منبع: رکنا
کلیدواژه: فیلم جرم سیاسی روزنامه اقتصاد جشنواره فیلم جرم سیاسی روزنامه اقتصاد جشنواره جنگ سینمای ایران کارگردان آینده من عکس فیلم زن دستگیری دختر یک زن بیمارستان مرد سرقت جوان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۶۰۳۱۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
هیئت انتخاب رویداد استارتآپی فیلمنامهنویسی مشخص شدند
اعضای هیئت انتخاب نخستین رویداد استارتآپی فیلمنامه نویسی با حکم محمدحسین ایمانی خوشخو منصوب شدند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرگزاری تسنیم، پوران درخشنده، مهدی سجادهچی، محمود اربابی، رضا حیدرنژاد، مهدی احمدی، هومان فاضل، علی مؤذنی، مصطفی رستگاری، محمدباقر قهرمانی و حجتالاسلام حسین رحیمزاده 10 نفر عضو هیئت انتخاب این رویداد استارت آپیاند که قرار است آثار منتخب آن را تعیین کنند.
در معرفی فعالیتهای هنری این افراد چنین آمده است:
پوران درخشنده:
فیلمساز، نویسنده، تهیه کننده و کارگردان ایرانی متولد کرمانشاه است که از سال 1365 فعالیت خود را آغاز نمود و در دانشگاه صداوسیما با گرایش کارگردانی تحصیل کرد. از نمونه آثار او میتوان به پرنده کوچک خوشبختی، زیر سقف دودی، بچههای ابدی و شمعی در باد اشاره کرد.
مهدی سجادهچی:
فیلمنامهنویسِ سینما و تلویزیون، متولد تهران در سال 1340 است. وی کار فیلمنامهنویسی در سینما را از سال 1368 با «پاتال و آرزوهای کوچک» با همکاری «مسعود کرامتی» آغاز کرد و در ادامه فیلمنامه آثار دیگری همچون سوفی و دیوانه، روز سوم، قاعده بازی و هفت سنگ را نیز نوشت. سجادهچی در حال حاضر رئیس کانون فیلمنامهنویسان سینمای ایران است.
مصوبات شورای هنر از زبان ایمانیخوشخو/سند سینما زودتر میرسدمحمود اربابی:
مدرس دانشگاه و نویسنده سینما و تلویزیون است. از مهمترین آثار او فیلم زندگی با چشمان بسته و فیلم حکایت عاشقی است.
رضا حیدرنژاد:
متولد تبریز در سال 1333 است و فعالیتهای سینمایی خود را از سال 1352 آغاز کرد. او فارغالتحصیل سینما از مجتمع دانشگاهی هنر و همچنین مدرس کارگردانی و فیلمنامهنویسی است. نویسندگی فیلم سینمایی روی خط مرگ برعهده او بوده است.
مهدی احمدی:
متولد آذر 1345 در تهران، سینما و تلویزیون است. او فارغالتحصیل رشته گرافیک از دانشگاه هنر است. نقاشی را از سال 1363 شروع کرد و تاکنون در بیشتر از سی نمایشگاه نقاشی شرکت داشتهاست.
هومان فاضل:
فارغ التحصیل رشته تئاتر و نویسنده و کارگردان مجموعههای رنگین کمان، حرف آخر، ماجراهای قلقلی، ذره بین، جنگ کتاب و نویسنده فیلمنامه مجموعه «نامههای بالدار» است. یکی از مهمترین کارهای او فعالیت در سریال آسمان من به کارگردانی محمدرضا آهنج و همکاری در کنار بازیگرانی نظیر سودابه بیضایی، الهام چرخنده، ویدا جوان و حمیدرضا عطایی است.
علی موذنی:
وی متولد تهران سال 1337 است. لیسانس ادبیات نمایشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران دارد و از جمله نویسندگانی است که کار نوشتن را به شکل حرفهای دنبال میکند. وی در عرصه داستان کوتاه، رمان، داستان بلند، نمایشنامه و فیلمنامه قلم میزند. در حوزه فیلمسازی نیز شش تلهفیلم برای تلویزیون ساخته است.
مصطفی رستگاری:
متولد 1357 تهران و دارای دکترای فلسفه هنر است. از جمله آثار او میتوان به نویسندگی فیلم سینمایی "چهل سالگی"، "لطفاً بدون گناه"، "به یاد بیاور" و آثار ویدئویی"ما هنوز زندهایم"، "بلند گریه کن"، "تنها خودت ماندهای"، "بالا بلند" و سریال "به دنیا بگویید بایستد" و "لیلی کجاست" اشاره کرد.
محمدباقر قهرمانی:
او متولد تهران و کارشناسی فیلمنامه نویسی رادیو تلویزیونی، کارشناسی ارشد رادیو و تلویزیون و دکترای تئاتر و فیلم است.
عضویت در گروه واژه گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، شورای سیاستگذاری مرکز تئاتر مولوی، کمیته بررسی رشته تئاتر کودک و نوجوان، معاون روابط بین الملل دانشگاه تهران و سرپرست دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی از جمله سوابق علمی و اجرایی او است.
حسین رحیمزاده:
تحصیل در حوزه علمیه قم، مدرس علوم قرآنی و نهجالبلاغه، دارای سابقه مدیریت و مشاوره و کارشناسی گروههای برنامه ساز تلویزیونی و فیلم و سریال در صداوسیما و عضویت در شورای پروانه ساخت و نمایش سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از جمله سوابق حجتالاسلام حسین رحیمزاده است.
گفتنی است رویداد استارتآپی فیلمنامهنویسی با هدف کمک به ارتقای کمیو کیفی فیلمنامهنویسی، شناسایی و معرفی ایدههای خلاقانه در فیلمنامهنویسی، معرفی استعدادهای فیلمنامه نویسی در سطح کشور و زمینه سازی برای حضور و تبادل دانش و تجربه نیروهای خلاق و مستعد کشور خرداد ماه سال جاری در تهران و توسط پارک ملی علوم و فناوریهای نرم و صنایع فرهنگی جهاددانشگاهی برگزار میشود.
انتهای پیام/