یورش جویندگان گنج به دژ «بهستان»
تاریخ انتشار: ۴ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۸۵۶۳۶۶
قاچاقچیان اموال فرهنگی، بخشی از قلعه باستانی زنجان را تخریب کردند.
به گزارش قانون، «دژ بَهِستان در استان زنجان همانند کوهی استوار و پابرجاست، حتی اگر مدیران و سرپرستان فرهنگی به آن بیمهری کنند و قاچاقچیان اموال فرهنگی به جان آن افتاده باشند! دژ بَهستان یا همان قلعه بهِستان در شهرستان ماهنشان در استان زنجان و نزدیکی روستایی به همین نام در کنار رود قِزل اُوزَن جای گرفته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما همین خِشتهای برجای مانده هم با تو سخن میگویند. از روزگاری که در اوج بود و رفت و آمد فرمانروایان و بزرگان را در خود دیده است. گفته شده که این دژ تا روزگار اسلامی و سدههای پنجم نیز پابرجا بوده و کاربرد داشته است. فضای کلی دژ به سه دسته و در برگیرندۀ اتاقها، دالانها و راه پلهها بخش میشده است که گاه دارای سقفی تیزهدار و دارای جاهایی به شکل سهگوش (مثلث) یا دایرهای روی دیوارها شاید برای جای گرفتن پیهسوز بوده است. این دژ دارای راهپلههای زیگزاگی در گوشههای باختری و خاوری (غربی و شرقی) است که روزگاری از پایینترین بخش گوشه شمالی آن آغاز میشده است. هم اینک به انگیزه فرسایش اشکوبههای (طبقات) زیرین آن، رفت و آمد در این گذر خطرناک و کمابیش ناشدنی است.
راه پلههای گوشه شمال باختری دژ به عنوان یکی از بخشهای دست نخورده و سالم دژ بَهستان است که بالای این پلهها، اتاقی به شکل طاق مِهرابههای کهن که سپس در مِهرابهای (محراب) مسجد دوران اسلامی آذین بندی شده وابسته به دوره اسلامی وجود دارد و راه پلههای زیاد با پهنای یک متر نیز شاید برگرفته از این شیوه مِهرازی است. اما هم اکنون به انگیزه نابودی بیش از اندازه آن تنها با عملیات کوهنوردی میتوان بر بالای دژ دست یافت. بخش بالای دژ با گچ اندود شده و گفته شده است که درون آن حوضی بزرگ و از جنس سنگ و ساروج جای دارد که با بهره از لولههای آب سفالی نیم متری به نام «گنگ»، آب آن فراهم میشده است.
اما قاچاقچیان اموال فرهنگی به دژ بَهستان یورش برده و در بیرون و درون این یادمان باستانی کَند و کاوهای غیر مجاز انجام داده و بخشی از اثر را شکسته اند. بومیان هر روزه با موتور از کنار این دژ با جادهای که پدید آوردهاند، گذر میکنند! یادگارینویسیها و انبوه زبالهها درون دژ و بوی بد آن، اندک مسافر و بازدیدکنندگان را فراری داده و چهره زشت و زنندهای را برجای گذاشته است. بخش پایین دژ به وسیله تندابهای فصلی و بارانهای شدید منطقه در پاییز و زمستان، خورده شده که تهدیدی جدی برای آن به شمار میآید.
ساخت راه پله در حریم اثر، برای دسترسی آسانتر از پایین به بالای سازه که از سوی نهادهای دولتی یا شاید میراث فرهنگی ساخته شده باشد، خود سرپیچی (تخلف) از قانونهای میراث فرهنگی است و با آئین نامههای بین المللی حفاظت ناهَمسان است. اما بی گمان و بدترین درد آن، ساخت دریاچه مصنوعی در سمت باختری آن برای پرورش ماهی است! با ساخت این دریاچه، افزون بر خدشه دار شدن چشم انداز و به ویژه حریم آن، نم و رطوبت آرام آرام به درون سازه رخنه کرده و به آن آسیب میرساند و خطری بزرگ در کمین این دژ خِشتی است و باید هر چه زودتر از سوی یگان حفاظت میراث فرهنگی جلو کار آن گرفته شود.
دیرینگی این دژ را در اینترنت و خبرگزاریها به نادرستی به دوره ماد و هخامنشی نسبت دادهاند. اما با کمی بررسی و واکاوی میتوان به نادرستی آن پی برد. زیرا به باور کارشناسان دژهای هخامنشی استوار و مستحکمتر هستند. در همین راستا علی رضا جعفری زند، باستانشناس که از نزدیک این دژ را دیده است، گفت: «بر پایه سفالهای موجود در منطقه میتوان این دژ را به دورۀ اَشکانی و ساسانی نسبت داد. همچنین دژهای هخامنشی مستحکم و استوارتر بوده و همانند این اثر سُست نیستند.
بیشتر دژها و کاخهای خِشتی ساسانی بیدوام بوده که ما نمونههای آن را داریم، همانند قصر بهرام در سورمَق استان پارس (فارس) که دیگر چیزی به جز تلی از خاک از آن برجای نمانده است. اما دژ بَهستان بسیار آسیب دیده و از ریخت بُنیادین خود خارج شده است و نمیتوان دست روی آن گذاشت و برای آن کار ویژهای انجام داد. مگر این که نخست کاوشهای باستانشناختی در آن جا انجام شود. به گونه کلی سازههای خِشتی این دوره به انگیزه گذشت زمان و عوامل طبیعی و رسیدگی نکردن، زود خورده و آب شُست خواهد شد و تغییر شکل پیدا میکنند. از همین روی نمیتوان برای این دژ کاری کرد. مگر بازآرایی (مرمت) ریشهای شده و کاوش در آن انجام شود که با بودجههای میراث همخوانی ندارد».
دکتر جعفریزند با آگاهی از کَندوکاوهای غیرمجاز در برون و درون دژ با افسوس و دریغ گفت: «هر چه ما بیشتر بخواهیم این یادمانها را شناسایی (معرفی) کنیم، بیشتر در تیررَس خطر هستند. آن زمان که من این دژ را دیده و بررسی کردم، هیچ کَند و کاو غیرمجازی در پیرامون آن وجود نداشت.»
این باستان شناس با گرایش دوران تاریخی در پاسخ به این پرسش که آیا کاربری این دژ اَرگ و نظامی بوده است، گفت: «من پیشتر این منطقه را بررسی کرده ام و در کنار این دژ و بازه (فاصله) یک کیلومتری آن جادهای کهن است که هنوز بقایای آن دیده میشود و بر سر یک راه باستانی جای گرفته است. به دیدگاه من، این دژ یک دژ حفاظتی بر سر یک شاهراه باستانی بوده و میتواند وابسته به یک «مرزدار» باشد. مرزدار یعنی کسی که از یک استان (ایالت) پاسداری میکند. از همین روی به گمان من دژ یکی از مرزداران بوده است».
این استاد دانشگاه در پاسخ به این پرسش که آیا در اینجا، گوردخمه هم وجود دارد و جای گورسپاری مردگان بوده است، گفت: «به دید من گمان نمیکنم که گوردخمهای درون این دژ وجود داشته باشد. ما نمونههای دستکَند گوناگونی را در جاهای مختلف کشور به ویژه جنوب داریم. برای نمونه میتوان به دو نوع از دستکَندهایی که در این دژ هم وجود دارد، یکی در نزدیکی ارگ بَم کرمان و دیگری در کرانه رودخانه آتشکده گِره درکازرون اشاره کرد که نمیتوان گفت: دقیق و درست چه کاربری دارند. از سویی، این دژ بسیار ویران شده و ساختار کلی آن از میان رفته است. در پایین دژ و میانه دژ هم سوراخها و گودالهایی میبینیم که به درستی نمیدانیم چه کارکردی داشته است. زیرا همان گونه که گفتم، چهره این اثر به هم ریخته است. تنها میتوان پیشنهاد داد که شاید جای گذاشتن کالبَد مردگان برای پاک شدن بوده است. ناگفته نماند گورسپاری با گوردخمه تفاوت دارد و مرده آن جا ماندگار نمیشده است».
دکتر جعفری زند درباره آبادانی این دژ در دوران اسلامی افزود: «من در اینجا سفالهای دوره اسلامی ندیده ام و گمان نمیکنم که در دوره اسلامی آباد بوده است و اگر هم در این دوره زیست خود را دنبال کرده باشد، باید تاریخ سدههای نخستین اسلامی را برای آن در نظر گرفت. این دژ از همان زمان آرام آرام رو به ویرانی رفته و عوامل طبیعی هم تأثیر فراوانی در آن گذاشته است. همچنین هیچ گونه بازسازی و بِهسازی در آن انجام نگرفته است و در یک سده گذشته هم به حال خود رها شده است. این دژ تا زمانی که مورد کاوشهای باستان شناختی قرار نگیرد، نمیتوان آن را حفاظت و مرمت کرد. هم اینک ما تنها میتوانیم این سازه را به عنوان یک اثر ناشناخته معرفی کنیم. زیرا به انگیزه ویرانی گسترده، نمیتوان برای آن کاری کرد و همچنین ما آگاهی چندانی هم از آن نداریم.»
دژ بهستان یا قلعه بهستان در تاریخ ۱۱ مهر ۱۳۵۶ با شماره ۱۴۵۸ به ثبت ملی رسیده است. دژی بیهمتا که به انگیزه فراموشی آن و رسیدگی نکردن سازمان میراث فرهنگی در آستانه ویرانی است.»
منبع: فرارو
کلیدواژه: جویندگان گنج آثار باستانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۸۵۶۳۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یورش پلیس به دانشجویان در اروپا و آمریکا محکوم شد
به گزارش خبرنگار مهر، محسن دهنوی در جلسه علنی عصر امروز (سهشنبه، ۱۱ اردیبهشت ماه) مجلس شورای اسلامی، بیانیه ۱۵۰ نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی را قرائت کرد. متن بیانیه به شرح زیر است:
به نام خداوند بخشنده مهربان
امروز غزه صحنه تقابل یک ملت مظلوم و مصیبدیده و مقاوم با جماعتی بیرحم و غاصب است، در این معرکه همدردی با ستمدیدگان و اعتراض به ظالمان کمترین وظیفه انسانها است. سابقه تجاوز و غصب صهیونیستها در فلسطین به ۷ دهه میرسد. در این مدت همه راههای تسلیم و مسالمت با غاصبان توسط برخی از افراد سست عنصر طی شده است، آنچه امروز در قالب رشادت و حماسه و استقامت غزه بروز یافته است، آتشفشان خشم و درد متراکم ملتی است که سوزش بدعهدی و خیانت را در پهلوی خود حس میکند.
اعلام همبستگی با فلسطین از طرف دانشگاهیان جهان به ویژه در کشورهای غربی حرکتی برخاسته از فطرت عدالت خواه و نوع دوست و انسانی است. این حرکت نشان میدهد که مظلومنمایی، چهرهسازی و تحریف حقایق در رسانههای جریان اصلی غرب نیز نتوانسته است صحنه خونین غزه را کاملاً بپوشاند. راهحل این بحران در بازگشت به عدالت است.
ما نمایندگان دانشگاهی مجلس قانونگذاری ایران ضمن قدردانی از اقدامات ارزشمند دانشگاهیان عزیزمان در حمایت از مظلومان غزه، درود خود را نثار همکاران شجاع و دانشجویان ظلم ستیز در دانشگاههای آمریکا و اروپا و سایر نقاط دنیا میکنیم و همدردی، همراهی و همدلی خود را با دانشجویان و استادان و آزادیخواهان انساندوست دانشگاه های آمریکا ابراز میکنیم و یورش سرکوبگرایانه نیروهای پلیس را به ساحت مرکز علم و دانش و هجوم به تحسن دانشگاهیان در آن کشور محکوم میکنیم. خشونت بیمنطق در مقابل این ندای حقطلبانه دردی از ظالمان دوا نخواهد کرد.
کد خبر 6093152 زهرا علیدادی