فلسفه قاره ای رهایی بخش است
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۹۹۱۰۸۱
تهران- ایرنا- استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب گفت: تلقی ما از فلسفه قاره ای دچار کج فهمی و درست در نقطه مقابل تصور غربی آن است. فلسفه قاره ای در غرب از قضا فلسفه ای رهایی بخش است.
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایرنا، به مناسبت انتشار کتاب تازه چاپ «فلسفه قاره ای و فلسفه دین» و در نشست تخصصی ای که به بهانه این انتشار در دانشگاه علامه طباطبایی و به همت فصلنامه علمی فلسفه لوگوس برگزار شده بود، فاطمه توفیقی استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب قم گفت: نسبت به فلسفه قاره ای یک بدفهمی وجود دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
توفیقی در ابتدای سخنان خود گفت: «قهرمان فلسفه قاره ای، شهسوار و پدر ایمان، ابراهیم(ع) است. دیالوگ فیلم هامون را به یاد شما می آورم که چرا پدر ایمان باید فرزند خود را بکشد؟ در ایران و به ویژه در دهه هفتاد شمسی، نسبت به فلسفه قاره ای یک بدفهمی وجود دارد. در این دهه با تغییر شکل تفکر چپ، نسبت به فلسفه قاره ای این تصور ایجاد شد که این فلسفه لزوما از ابهام، عدم قطعیت،خشونت و غرب ستیزی حمایت می کند. علت این موضوع شکل دو نوع از ترجمه بود. چه ترجمه کتابی و چه ترجمه به معنای فهم و برداشت و تفسیر این رویکرد فلسفی. در این دوره ها آشنایی با فلسفه قاره ای عموما از دریچه آثار ترجمه ای آل احمد ها، شریعتی، فردید و نظایر آنها بود. فروریختن دیوار برلین، فضای بعد از جنگ و فضای نواندیشی دینی تاثر از کسانی مثل عبدالکریم سروش در این زمینه اثر گذاشت و تلقی ها را دگرگون کرد.»
استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب در ادامه افزود: این تلقی از فلسفه قاره ای درست در نقطه مقابل تصور غربی آن است. فلسفه قاره ای در غرب از قضا فلسفه ای رهایی بخش است.
او افزود: خشنودم که ترجمه هایی مثل ترجمه کتاب «فلسفه قاره ای و فلسفه دین» منجر به برداشت صحیح تر از فلسفه قاره ای در فصای فرهنگی داخلی می شود. سنت عقلی دینی ما از قضا نزدیک به فلسفه تحلیلی است. در زبان انگلیسی هم عموم کتاب های حوزه فلسفه دین به زبان تحلیلی نوشته شده اند و این به نوعی به بدفهمی از فلسفه قاره ای دامن زده است. فلسفه قاره ای نزدیک به سنت پدیدارشناسی است، به گونه ای که پدیدارشناسی را می توان خاستگاه این فلسفه دانست. این ادعا که فلسفه قاره ای حرف دل یا شعر یا ادبیات است نشانه همین بدفهمی است. اتفاقا کسی مثل هوسرل به عنوان بنیانگذار مکتب پدیدارشناسی دقیقا با انگیزه مقابله با مدعاهای غیردقیق، ناموجه و دلی کوشش های فلسفی خود را پی گرفت.
توفیقی در ادامه سخنان خود به تبیین و تلقی به ظن خود دقیق تر فلسفه قاره ای پرداخت و گفت: « پدیدارشناسی به عنوان یکی از اصلی ترین خاستگاه های فلسفه قاره ای ناظر به زیست جهان و توجه به ادراک و منظر اول شخص است. این فلسفه می کوشد که دیدگاه اول شخص را در عین فلسفی بودن محقق کند. از همین رو در فلسفه دین قاره ای سخن بر سر این نیست که براهین اثبات خدا کار می کنند یا خیر، خدا وجود دارد یا نه؟ بلکه صحبت از امکان و شرایطی است که حضور یا غیبت خدا در انفس خود شخص تجربه می شود. سخن بر سر امکان اثبات یا رد معجزه نیست، بلکه صحبت بر سر این است که آیا هر انسانی در زندگی اش چیزی مثل معجزه را تجربه می کند یا خیر؟ در اینجا صحبت از تبیین کثرت گرایی دینی و مواجهه با سایر دینداران یا نجات یا عدم کدامیک شان نیست،صحبت از دریافت و تجربه مستقیم و بلاواسطه من از دیگری متفاوت است.»
این پژوهشگر مطالعات زنان افزود : « در این کتاب جز دو نفر از فیلسوفان مطرح شده، بقیه در عین بهره گیری از ایده های دینی در طرح های فلسفی خود، خداناباورند. این کتاب نشان می دهد که این فیلسوفان قاره ای عموما خداناباور درباره مفاهیم دینی چه چیزهایی را مطرح کرده اند و چگونه از آن سخن گفته اند.»
دانش آموخته دکتری دین و ادبیات دانشگاه گلاسکو افزود: «به نظر من با توجه به پیچیدگی و تنوع محتوا در مضامین کتاب، چیزی که می توانست کتاب را برای خوانندگان قابل استفاده تر کند، آمدن پانوشت هایی بود که چهارچوب اندیشه گی فیلسوفان سخت فهم کتاب را به خواننده مبتدی بهتر بنماید. معادل گذاری ها خوب است، اما در کل شکل فعلی کتاب به گونه ای است که بیشتر به درد متخصصانی می خورد که آرای این فیلسوفان از قبل آشنایی داشته اند.»
توفیقی ادامه داد: « عموما دین پژوهان که برای مطالعه دین از روش نقد تاریخی بهره میگیرند با آرای فیلسوفان قاره ای همدلی ندارند. آنها مدعی اند که این فیلسوفان اطلاعاتشان از ادیان کم و مبتدی است. اما در عین حال از قرائت ها و باریک اندیشی های آنان در مطالعه دین استفاده می کنند.»
استاد دین پژوهی دانشگاه ادیان و مذاهب قم خاطر نشان کرد:« من سوال نخست را بار دیگر تکرار می کنم. آیا فلسفه قاره ای که با قهرمانی حضرت ابراهیم، آغاز میشود، آیا فلسفه قاره ای که در ایران قهرمانش هایدگر است که درمقطعی مدافع نازی هاست، آیا فلسفه قاره ای که به تلقی شایع از عدم قطعیت و ابهام حمایت می کند، در کلیتش به نوعی از خشونت دفاع نمی کند؟ به نظر من اینگونه نیست و ترس و تعریف برخی ها مبنی بر توجه به خشونت در این مکتب، خصوصا در وادی فلسفه ورزی دینی وارد نیست.
توفیقی در پاین سخنان خود دوباره با نقد کج فهمی از فلسفه قاره ای گفت: «هم کلام با واسازی دریدا (فیلسوف فرانسوی ) در اینجا باید بپرسیم که چرا ما همیشه در مقوله هایمان باید در زمین دوگانه ها بازی کنیم؟ آیا در خود این مقوله ها نباید بازنگری کنیم؟ چرا نباید از سه گانه ها و چهارگانه ها سخن بگوییم؟ چرا در نسبت با هم یک مکتب را بر دیگری ترجیح می دهیم و نسبت به گونه دیگر داوری غلط میکنیم؟ چرا جهان نتواند همزمان با وجود مقوله هایی که لزوما دو تا نیست، بگردد؟ چرا همزبان با فوکو نگوییم که خیلی از مقوله ها خودشان ساخته دوران مدرن هستند. باز من اینجا به یک فهم غلط ارجاع می دهم. این فهم غلط که چون مکتب پساساختارگرایی به روشنگری غربی انتقاد وارد کرد، مدافع بازگشت به سنت است. بله این مکتب منتقد غرب و مدرنیته هست، اما می گوید روشنفگری غربی که رسالتش آزادسازی انسان بود را به خوبی ایفا نکرده است. فلسفه قاره ای و پساساختارگرایی از همین موضع اصلا ایده بازگشت به سنت را ندارند، اتفاقا مدافع آزادی و رهایی بیشتر انسان ها هستند و اصلا تعجبی نیست که در مکتب های رهایی بخش، در بسط و پرورش ایده ها همیشه کاربرد داشته اند. در پایان خوشحالم که این کتاب تازه چاپ به برخی کج فهمی از برخی فلسفه های اروپایی پایان می دهد.»
**9222**1601**
منبع: ایرنا
کلیدواژه: علمي آموزشي فلسفه قاره اي فلسفه دين آزادي
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۹۹۱۰۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فلسفه نامگذاری ماههای شمسی چیست؟
شروع زمان سنج هجری خورشیدی روز جمعه «۱ فروردین سال ۱ هجری خورشیدی» (۲۹ شعبان ۱ سال قبل از هجرت) مطابق با ۱۹ مارس ۶۲۲ میلادی قدیم (ژولینی) و ۲۲ مارس ۶۲۲ میلادی جدید (گرگوری) است. البته روز اول سال یک هجری خورشیدی (از ۱ فروردین تا ۲۴ شهریور) ۵ ماه و ۲۴ روز قبل از هجرت پیامبر (کمتر از یک سال) است.
فلسفه نامگذاری ماههای شمسی
سال، فصلها، ماهها و روزهابه گزارش بیتوته، این زمان سنج از ۳۶۵ روز در قالب ۱۲ ماه تشکیل شدهاست و طبق زمان سنج جلالی ابتدای آن اعتدال بهاری در نیمکرهٔ شمالی است. با این فرق که مبدأ آن هجری است. طراحان زمان سنج جلالی، گروهی ریاضیدان و اخترشناس بودند که نامدارترین آنها حکیم خیام ریاضیدان و شاعر ایرانی بود.
این ها به سفارش ملکشاه سلجوقی و با اصلاح زمان سنج یزدگردی به این زمان سنج جدید دست پیدا کردند. زمان سنج جلالی با حفظ شروع و طول سال با تغییر مبدأ، اسامی و طول ماهها در قالب زمان سنج هجری شمسی برجی درآمده و باز با تغییراتی در طول ماهها ضمن تنوع اسامی آنها، عنوان تقویم هجری شمسی پیدا کرد.
این تقویم بر پایه سال اعتدالی خورشیدی برابر با ۳۶۵٫۲۴۲۱۹۸۷۸ روز است؛ که سال تقویمی آن ۳۶۵ و ۳۶۶روز (کبیسه) میباشد.
هر سال دارای ۴ فصل با نامهای بهار، تابستان، پاییز و زمستان است و هر فصل ۳ ماه دارد و هر ماه تقریباً ۴ هفته و هر هفته ۷ روز با نامهای شنبه، یکشنبه، دوشنبه، سهشنبه، چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه (آدینه) دارد. هر سال با ۱ فروردین و فصل بهار شروع میشود.
بلندترین روز سال در ۱ تیر و بلندترین شب سال در شب یلدا (از غروب ۳۰ آذر تا طلوع آفتاب در ۱ دی) اتفاق می افتد. طول ماههای این زمان سنج در طول تاریخ و در کشورهای گوناگون فرق داشته است، اما از حدود سال ۱۳۴۸ در ایران و افغانستان طول ماهها یکسان است.
طول ماهها در نیمه اول سال ۳۱ روزه و در نیمه دوم سال ۳۰ روزه است با این تفاوت که ماه پایانی (اسفند) ۲۹ روزه است و فقط در سالهای کبیسه ۳۰ روز خواهد داشت.
نام ماههای دوازدهگانه پارسینام ماههای دوازدهگانه پارسی تماما برگرفته از متون کهن زردشتی است که ریشه در اعتقادات و باورهای این آیین دارد.
فروردین نام اولین ماه فصل بهار و روز نوزدهم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان فرورتینام، در پهلوی فرورتین (فرورتن ) و در فارسی فروردین گفته شده که به معنای فروردهای پاکان و فروهرهای ایرانیان است. فروردین شکل تغییر یافته واژه فروهر است به معنای نیروی پیشرو. فروردین جمع مؤنث واژه ی فرورتی در حالت اضافی است و به معنی فروردهای پاکان و فروهرهای پارسایان است . پس «ین » علامت نسبت نیست .
- اردیبهشت نام دومین ماه سال و روز دوم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا به آن، اَشَه وَهیشتَه و در پهلوی اُرت وَهیشت گویند. مرکب از دو جزء است: اول اَرتَه به معنی درستی و راستی و پاکی و تقدس. دوم وهیشته صفت عالی از وِه به معنی به و خوبست و واژه ی مرکب به معنی بهترین راستی است .
در کل به معنی بهترین راستی است و همین طور نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.
- خرداد نام سومین ماه سال و روز ششم در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان هئوروتات، در پهلوی خردات و در فارسی خورداد یا خرداد گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو بخش: بخش اول هئوروه که صفت است به معنای رسا، همه، درست و کامل. دوم تات که پسوند است برای اسم مونث، پس هئوروتات به معنای کمال و رسایی است. به معنی تندرستی نیز آمده و نیز نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.
- تیر نام چهارمین ماه سال و روز سیزدهم هر ماه زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا تیشریه، در پهلوی تیشتر و در فارسی صورت تغییر یافته آن یعنی تیر گفته شده که یکی از ایزدان است و به ستاره شعرای یمانی گفته می شود. فرشته مزبور نگهبان باران است و به کوشش او زمین پاک، از باران بهره مند می شود و کشتزارها سیراب می شود. تیشتر را در زبانهای اروپایی سیریوس خوانده اند.هر زمان تیشتر از آسمان سر بزند و بدرخشد مژده ریزش باران می دهد. تیر نام ستاره ای در آسمان هم هست.
- امرداد نام پنجمین ماه سال و روز هفتم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا امرتات، در پهلوی امرداد و در فارسی امرداد گفته شده که کلمه ای است مرکب از سه بخش: اول ا، ادات نفی به معنی نه، دوم مرتا به معنی مردنی و نابود شدنی و سوم تات که پسوند و دال بر مونث است. بنابر این امرداد یعنی بی مرگی و آسیب ندیدنی یا جاودانی. مرداد نام آخرین امشاسپند هم می باشد. نام این ماه اشتباه مرداد تلفظ می شود که باید امرداد خوانده شود.
- شهریور نام ششمین ماه سال و روز چهارم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا خشتروئیریه، در پهلوی شتریور و در فارسی شهریور می دانند. کلمه ای است مرکب از دو بخش: خشتر که در اوستا و پارسی باستان و سانسکریت به معنی کشور و پادشاهی است و بخش دوم صفت است از ور به معنی برتری دادن و ئیریه یعنی منتخب و آرزو شده و در کل یعنی کشور منتخب یا پادشاهی برگزیده.
این ترکیب بارها در اوستا به معنی بهشت یا کشور آسمانی اهورامزدا آمده است. شهریور به معنی بهترین شهریاری یا مدینه فاضله، فرشته ای موکل بر آتش و موکل بر همه فلزات و تدبیر امور و مصالح و همین طور نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند هم آمده است.
- مهر (پیوستن با مهربانی). نگهبانی ماه هفتم و روز شانزدهم هر ماه را به عهده ایزد مهر است. در اسطورههای ایرانی گرما و نور خورشید را ایزد مهر می دانستند. در سانسکریت میترا، در اوستا و پارسی میثر، و در پهلوی میتر، و در فارسی مهر گفته می شود، که از ریشه سانسکریت آمده به معنی پیوستن. مهر به معنای محبت ومهربانی هم آمده است.
- آبان نام ماه هشتم از سال خورشیدی و نام روز دهم از هر ماه است. آبان (آبها(در اوستا آپ در پارسی باستان آپی و در فارسی آب گفته می شود. در اوستا بارها آپ به معنی فرشته نگهبان آب استفاده شده و همه جا به صورت جمع آمده است. کلا جلوه های طبیعی سودمند نزد ایرانیان خیلی ارجمند است پس بعضی روزهای ماه به نام مظاهر طبیعی نهاده شده است. در این ماه از سال به طور معمول باران میبارد. آبان، در زمان سنج باستانی شروع زمستان بزرگ بوده است.
- آذر نام ماه نهم از سال خورشیدی و نام روز نهم از هر ماه است. آذر (آتش(در اوستا آتر و آثر، در پارسی باستان و پهلوی آتر و در فارسی آذر می گویند. آذر فرشته نگهبان آتش و یکی از بزرگترین ایزدان است. آریائیان(هندوان و ایزدان) بیش از دیگر اقوام به عنصر آتش اهمیت می دادند. آفتاب در این ماه در برج قوس یا کماندار قرار می گیرد. سرما در این ماه به اندازهای است که باید آتش روشن کرد.
- دی نام دهم از سال خورشیدی است. در بین سی روز ماه، روزهای هشتم، پانزده و بیست و سوم هم به دی (آفریدگار، دثوش) موسوم است. برای این که این سه روز با هم اشتباه نشوند نام هر یک را به نام روز بعد می پیوندند، یعنی هشتمین روز ماه را دی به آذر، نام روز پانزدهم ،دی به مهر و نام بیست و سومین روز هر ماه دی به دین بود. دی (دادار، دانای آفریننده) در اوستا داثوش یا دادها به معنی آفریننده ، دادار و آفریدگار است و بیشتر صفت اهورامزدا است و آن از مصدر دا به معنی دادن و آفریدن است. در خود اوستا صفت دثوش(=دی) برای تعیین دهمین ماه استفاده شده است. دی نام ملکی است که تدبیر امور و مصالح روز و ماه دی به او تعلق دارد.
- بهمن نام یازدهم از سال خورشیدی و نام روز دوم از هر ماه است. بهمن (منش نیک( در اوستا وهومنه، در پهلوی وهومن، در فارسی وهمن یا بهمن گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو بخش: وهو به معنی خوب و نیک و مند از ریشه من به معنی منش است؛ بنابراین یعنی بهمنش، نیک اندیش و نیک نهاد. بهمن نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند هم هست.
- اسفند نام دوازدهم از سال خورشیدی و نام روز پنجم از هر ماه است. اسفند (آرامش افزاینده، پارسایی مقدس (دراوستا اسپنتا آرمیتی، در پهلوی اسپندر، در فارسی سپندار مذ، سفندارمذ، اسفندارمذ و گاه به اختصار سپندار و اسفند گفته شده است. اسفند یا سپنتا آرمیتی، آرامشی است که از عشق و ایمان سرچشمه می گیرد. در ادبیات اوستایی این جلوه اهورایی به صورت مادینه (مونث) به کار برده شده است.
پس در اسطورههای ایرانی این امشاسپند نگهبان زن و زمین محسوب می شده است. در بندهشن آمده که زن نیک مانند زمین نیک سختیها را می گوارد و بر شیرین می دهد. از این روی جشن اسپندگان (29 بهمن ماه امروزی) مخصوص زنان بوده است. در این روز مردها با دادن هدیه به زنان از ایشان قدردانی میکردهاند. اسفند به معنای فروتنی هم هست و نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.
کانال عصر ایران در تلگرام