Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «شبستان»
2024-05-08@17:48:25 GMT

سال آینده سال فتح مبین جبهه اسلام علیه جبهه کفر است

تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۳۱۲۱۶۱۵

سال آینده سال فتح مبین جبهه اسلام علیه جبهه کفر است

سردار سلامی گفت: سال آینده سال فتح مبین جبهه اسلام علیه جبهه کفر است.

به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از سپاه نیوز، سردار سرتیپ پاسدار «حسین سلامی» در مراسم بزرگداشت شهیدان مهدی و حمید باکری که در سالن وزارت کشور برگزار شد سال جدید را سال فتح مبین جبهه اسلام علیه جبهه کفر دانست و اظهار داشت: امشب گردهم آمده‌ایم تا از یک اسطوره جاودانه و قهرمانی بزرگ تجلیل کنیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از شهیدانی که آفرینش‌گران حقیقی هویت نوین ملت ایران هستند. هر جامعه‌ای عناصر هویت بخشی در اختیار دارند که شناسنامه آن ملت را ترسیم و نماد و نمایشگر آن شخصیت و هویت ملت هستند. شهیدان این خصوصیت را دارند که عناصر هویت ما را آن‌ها تعیین کردند.

 

جانشین فرمانده کل سپاه افزود: بعد از شهادت آن‌ها بود که ایران به شجاعت، ایستادگی، افتخار و کرامت شناخته شد. بنابراین شهیدان باکری آن عوامل و منابع اصلی هویت‌بخش ملت هستند. ترسیم سیمای نوینی که جهان از آن طریق ما را می‌شناسند.

 

وی شهیدان باکری را تمثال زیبای فضائل انسان در تراز یک انقلاب بزرگ دانست و عنوان کرد: مهدی باکری بیرق‌دار فضیلت‌ها و قله رفیع شجاعت، فروتنی، نجابت کم نظیر، ایثار، گذشت، دریایی بودن دل و وسعت نظر در افق‌های بلند اندیشه بود.

 

سلامی تاکید کرد: وقتی از باکری سخن می‌گوئیم یعنی مردی که در طوفان‌های خطر آرام بود. همیشه سخت‌ترین نقطه‌های جنگ را انتخاب می‌کرد. او که می‌ایستاد همه می‌ایستادند؛ ما با شهادت این مردان بزرگ راه تسلیم نشدن در مقابل دشمنان را آموختیم. آن کسانی که توانستند بر شکوه ظاهری امپراتوری‌ها غلبه کنند و ترس و هراس را از دل ملت ایران و جهان اسلام و فراتر از جهان بشریت نسبت به قدرت‌های شیطانی بزرگ از بین ببرند و فراتر از دامنه قدرت آن‌ها پرواز کنند شهید باکری‌ها بودند.

 

وی گفت: ما در سخت‌ترین شرایط درگیر بزرگ‌ترین نبردها بودیم. ظهور انقلاب داستان تولد یک جهان جدید به نام اسلام که منادی کرامت و شرف انسان بود در مقابل قدرتی که ظلم، فساد، استکبار، تحقیر ملت‌ها و افسون نگه‌داشتن و غارت ثروت‌های مادی و معنوی آن‌ها را راهبری می‌کرد داستان جدال ۴۰ ساله ماست.

 

سلامی عنوان کرد: وقتی ما وارد یک جدال به ظاهر مهیب، شکست‌ناپذیر، ویرانگر، قاطع، بی‌رحم با دشمن شدیم در یک جهان تازه متولد شده به نام اسلام بودیم که هنوز قدرت و حاکمیت تثبیت نشده داشتیم ولی این تقابل را شروع کردیم. در این فضا سیاسی، آرایش نظامی و عملیات رسانه‌ای علیه ما بود و شاخص‌های طراحی قدرت به نفع دشمن بود و ما تازه به دنیا آمده بودیم و در جست و جوی هویت غارت شده خود بودیم و از قبیل مستضعفین روی زمین بودیم اما در مقابل دشمن ایستادیم در حالی که به ما تهاجم شده بود.

 

سلامی تاکید کرد: مردانی به بزرگی باکری‌ها بودند که رمز بقا را آموزاندند و جلوه‌های زیبای حیاط طیبه را به زمان آورند و منش حیاط طیبه جامعه شدند. باید چیزی هیبت استکبار را می‌شکست و ما باید این بن‌بست را می‌شکستیم تا درباره پیروز شدن در برابر دشمن بیندیشیم.

 

وی افزود: تئوری غلبه بر قدرت‌های بزرگ بدون شاهدان عینی ممکن نبود که شهدا این راه را گشودند. شهید باکری راه غلبه بر دشمنان بزرگ را نشان داد که شهادت گشاینده این راه بود. اگر در جنگ مردانمان چنین شهید نمی‌شدند ما به خودباوری نمی‌رسیدیم.

 

جانشین فرمانده کل سپاه اظهار داشت: ما آموختیم و متوجه شدیم که در جهان امروز یا باید قوی باشیم تا مستقل باشیم و یا اینکه تسلیم و ذلیل و تحقیر دشمن باشیم. ما از منطق قرآن آموختیم که بیایستیم چراکه خداوند امر به ایستادند کرده است.

 

سلامی تاکید کرد: هنر شهیدان ما این بود که آیات الهی را روی زمین تفسیر و قلب‌ها را مطمئن کنند. ما از آن روز فهمیدیم که باید نقشه استقلال را ترسیم کنیم چراکه خداوند همه نعمت‌های بزرگ شدن را به ما هدیه کرده بود. هر ملتی که رهبر بزرگ، مکتب و آرمان بزرگ و ملت بزرگ داشته باشد و کرانه امید و آرمانش بزرگ شود، بزرگ می‌شود.

 

وی گفت: ملت ما هرگز امام خویش را تنها نگذاشته و از حوادث صدر اسلام درس گرفته و صادق الوعد است. ملت ما نمی‌نشیند و نمی‌ایستد بلکه مدام در قیام است. این ملت آگاه است و ژرفای تفکر و اندیشه دشمن را می‌شناسد. اگر دفاع مقدس نبود آیا ما به این درجه از قدرت دفاعی می‌رسیدیم؟ آیا روح شهادت بر جامعه ما می‌ریخت و نظریات مقاومت را می‌آموختم؟ آیا امروز به امنیت و بازدارندگی می‌رسیدیم؟

 

جانشین فرمانده کل سپاه تاکید کرد: امروز ما در جایگاه یک قدرت بزرگ منطقه‌ای که در آستانه یک قدرت جهانی شدن نشسته‌ایم. مردانی مانند باکری که نظریه‌های مقاومت را عینی کردند، آن‌ها سازندگان بنای مقاومت و هویت نوین ما بودند. امروز به دشمنان می‌گوئیم شما را شکست می‌دهیم و این ما هستیم که می‌خواهیم پیروز باشیم. ما تازه راه قدرتمند شدن را آموخته‌ایم./

پایان پیام/50

منبع: شبستان

کلیدواژه: خبرگزاری شبستان بیانیه گام دوم انقلاب اصفهان خبرگزاری عراق شبستان کانون های مساجد شهرستان آران و بیدگل آران و بیدگل سردار سلامی سپاه پاسداران اسلام

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۲۱۶۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

یک جنگ سرد جدید؟ جنگ جهانی سوم؟ / چگونه می توانیم در این «عصر سردرگمی» حرکت کنیم؟

فرارو- تیموتی گارتون اش، مورخ، نویسنده و مفسر بریتانیایی است. او استاد مطالعات اروپایی در دانشگاه آکسفورد است. بخش عمده‌ای از آثار "تیموتی گارتون اش" مربوط به اواخر تاریخ مدرن و معاصر اروپای مرکزی و شرقی بوده است. او در مورد رژیم‌های کمونیستی سابق آن منطقه، تجربه آن‌ها با پلیس مخفی، انقلاب‌ها در سال ۱۹۸۹ میلادی و تبدیل دولت‌های بلوک شرق سابق به کشور‌های عضو اتحادیه اروپا مطالبی را نوشته است. "تیموتی گارتون اش" نقش اروپا و چالش ترکیب آزادی و تنوع را به ویژه در رابطه با گفتار آزاد مورد بررسی قرار داده است. کتاب‌های متعددی از او به زبان فارسی ترجمه و چاپ شده اند از جمله کتاب "ما مردم" با ترجمه "فروغ پوریاوری" توسط "نشر ثالث" و "پرونده" با ترجمه "صبا نوروزی" توسط "نشر کتاب پارسه".

به گزارش فرارو به نقل از گاردین، در دوره کنونی چند بحرانی سیاره‌ای ما سعی می‌کنیم با نگاه به گذشته به اهداف خود دست یابیم. آیا آن طور که گرابین نیبلت، رئیس سابق اندیشکده چتم هاوس در کتاب تازه اش اشاره می‌کند ما احتمالا در جنگ سرد تازه‌ای قرار داریم؟ آیا این وضعیت همان گونه که "نایل فرگوسن" مورخ استدلال کرده ما را به آستانه جنگ جهانی سوم سوق خواهد داد؟ یا آن گونه که من گاهی اوقات به آن اشاره کرده ام آیا جهان در حال اغاز وضعیتی شبیه به اروپای اواخر قرن نوزدهم متشکل از امپراتوری‌های رقیب و قدرت‌های بزرگ است؟

راه دیگری برای تلاش به منظور قرار دادن دردسر‌های مان در شکل تاریخی قابل درک آن است که آن‌ها را به مثابه "عصر ... " نامگذاری کنیم و واژگانی که جای آن سه نقطه را می‌گیرند نشان دهنده موازی بودن شرایط یا تضاد شدید وضعیت فعلی با عصر پیشین باشند. از این روست که "فرید زکریا" استاد روابط خارجی و مفسر در شبکه خبری "سی ان ان" در تازه‌ترین کتاب خود اشاره می‌کند ما در "عصر جدیدی از انقلاب ها" قرار داریم بدان معنا که می‌توانیم چیز‌هایی از انقلاب‌های فرانسه، صنعتی و آمریکا بیاموزیم یا آن گونه که "گیدئون راچمن" مفسر حوزه روابط خارجی در "فایننشال تایمز" می‌گوید در عصر "مرد قوی" به سر می‌بریم؟ "مارک لئونارد" رئیس شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا می‌گوید: "نه، عصر فعلی "عصر فقدان صلح" است، زیرا ارتباط باعث بروز تعارض می‌شود".

با این وجود، اگر بخواهیم درباره عصر حاضر صحبت کنیم مطمئنا می‌توان گفت "عصر هوش مصنوعی" است اصطلاحی که عنوان کتابی است که توسط "هنری کیسینجر" خبره عرصه روابط خارجی نوشته شده بود یا شاید بتوان گفت عصر حاضر همان گونه که "برونو ماکائس" ستون نویس حوزه روابط بین الملل در شماره اخیر نشریه "نیواستیتسمن" استدلال کرده "عصر خطر" است. اگر عنوان "عصر .. " را در کادر جستجو در وب سایت نشریه "فارن افرز" تایپ کنید دسته دیگری از عناوین رقیب عناوین پیش‌تر ذکر شده را مشاهده خواهید کرد از جمله "عصر بی اخلاقی"، "عصر ناامنی انرژی"، "عصر معافیت از مجازات"، "عصر نخست امریکا" "عصر فاجعه آب و هوایی" و موارد دیگر.

شاید این صرفا "عصر هیاهو" باشد که در آن ناشران کتاب و ویراستاران رسانه‌ها و نویسندگان را بی وقفه به سمت اطلاق عناوین و پسوند‌های بزرگ و ساده انگارانه سوق می‌دهد تا باعث افزایش فروش کتب و یا افزایش امار مخاطب و بازدید کننده یک مقاله در بازار شلوغ ایده‌ها شود.

با این وجود، جدای از شوخی بسیار مهم است که سعی کنیم از تاریخ درس بیاموزیم چرا که ما قطعا چیزی جز گذشته نداریم. ترفند لازم برای این کار آن است که بدانید چگونه گذشته را بخوانید. ابتدا باید ترکیبی از قدیمی و جدید و مشابه و متفاوت را شناسایی کنید. همان طور که "آنتونی بلینکن" وزیر امور خارجه ایالات متحده در سفر اخیر خود به پکن اظهار داشت رابطه بین ایالات متحده و چین تنها دو ابر قدرت فعلی جهان به وضوح یکی از "پرپیامدترین روابط جهان" است. همانند دوران جنگ سرد، آن دو ابرقدرت در یک رقابت استراتژیک جهانی، چند بعدی، متمایل به رنگ و بوی ایدئولوژیک و بلند مدت هستند.

با این وجود، همان گونه که نیبلت در ابتدای کتاب اش به درستی بیان می‌کند: "جنگ سرد جدید هیچ شباهتی به جنگ سرد پیشین نخواهد داشت". او دو تفاوت بزرگ را در این باره مشخص می‌سازد: درجه یکپارچگی اقتصادی بین دو کشور به قدری افزایش یافته که باعث شده کارشناسان درباره "شیمی روابط" صحبت کنند. همزمان یک واقعیت که شاید از شدت رقابت دوگانه بکاهد آن است که بسیاری از قدرت‌های بزرگ و متوسط دیگر مانند روسیه، هند، ژاپن، ترکیه، عربستان سعودی و برزیل نیز وجود دارند.

نکته نخست به وضوح قابل توجه است، اما لزوما از داغ شدن جنگ سرد جلوگیری نخواهد کرد. "نورمن آنجل" روزنامه نگار درست چند سال پیش از آغاز جنگ جهانی اول کتابی تاثیرگذار تحت عنوان "توهم بزرگ" را نوشته بود. او استدلال کرد که درجه وابستگی متقابل اقتصادی بین قدرت‌های بزرگ اروپایی بدان معناست که احتمال وقوع یک جنگ بزرگ بین دولتی بسیار بعید به نظر می‌رسد و در صورت وقوع نیز نمی‌تواند طولانی مدت باشد. با این وجود، آن چه در عمل رخ داد آن بود که فرضیه شخص آنجل به توهم بزرگ تبدیل شد!

تفاوت دوم ذکر شده توسط نیبلت به نظر من قانع کننده است. گاهی اوقات قدرت‌های دیگر که از آن‌ها تحت عنوان "غیر متعهد‌های نوین" یاد می‌شود اصطلاح دیگری که بخش نخست آن برگرفته از دوره جنگ سرد است بسیار قدرتمندتر و ثروتمندتر از کشور‌های غیر متعهد پیش از سال ۱۹۸۹ میلادی هستند. همان گونه که در مورد جنگ اوکراین مشاهده می‌کنیم روابط روسیه با کشور‌هایی مانند چین و هند به اقتصاد روسیه این امکان را می‌دهد تا از فشار تحمیل شده از سوی غرب جان سالم به در ببرد.

در تلاشی دیگر برای اطلاق یک برچسب کلی به "عصر سردرگمی" فعلی "ایوان کراستف" پژوهشگر علوم سیاسی، مارک لئونارد و من اشاره کرده ایم که عصر حاضر "عصر اتحاد‌های معامله ای" ست بدان معنا که در آن قدرت‌های بزرگ و متوسط ​​غیر غربی اتحاد‌های معامله‌ای برقرار می‌کنند و گاهی در همسویی همزمان با شرکای مختلف در ابعاد مختلف قدرت پیدا می‌کنند. برای مثال، آنان رابطه اقتصادی عمده با چین و یک رابطه امنیتی با ایالات متحده را با یکدیگر ترکیب می‌کنند.

تحلیل ما در تضاد با تحلیل مبتنی بر طرح ایده "محور اقتدارگرایی" متشکل از روسیه، چین و کره شمالی است. آنجا واژه "محور" به چیزی شبیه اتحاد زمان جنگ اشاره دارد به چیزی شبیه "محور شرارت" مطرح شده از سوی "جورج دابلیو بوشگ رئیس جمهور اسبق ایالات متحده و هم چنین تداعی گر "نیرو‌های محور" یا "متحدین" متشکل از آلمان نازی، ایتالیای فاشیست و ژاپن امپراتوری در جنگ جهانی دوم می‌باشد. فرگوسن در اوایل سال جاری در "دیلی میل" نوشته بود: "و اکنون مشابه دهه ۱۹۳۰ میلادی یک محور اقتدارگرای تهدیدآمیز پدید آمده است".

یادگیری از گذشته هم چنین شامل دیدن تعامل بین ساختار‌ها و فرآیند‌های عمیق از یک سو و اراده جمعی و رهبری فردی از سوی دیگر است.

عصر ما نمونه‌های مهمی از هر دو نوع نیروی تاریخی را ارائه می‌دهد. روشی که در آن انباشت اثرات ناخواسته فعالیت‌های انسانی به طور خطرناکی محیط طبیعی ما را متحول می‌کند از طریق گرمایش جهانی، کاهش تنوع زیستی و کمبود منابع یکی از این تغییرات ساختاری عمیق است. از این روست که اصطلاح "عصر آنتروپوسن"* مطرح می‌شود.

توسعه شتابان فناوری از جمله هوش مصنوعی یکی دیگر از تغییرات ساختاری است. کیسینجر استدلال کرد که کاربرد‌های نظامی غیرقابل پیش بینی ذاتی هوش مصنوعی ممکن است در نهایت حتی حداقل ثبات استراتژیک بازدارندگی هسته‌ای بین ایالات متحده، چین و روسیه را نیز تضعیف کند. اگر نسبت به این موضع تردید دارید که احتمالات و انتخاب‌های فردی انسان نیز اهمیت دارند.

اکنون به آخرین و مهم‌ترین نکته می‌رسم. ناهنجاری تفسیری‌ای که من شناسایی کردم خود نشانه این واقعیت است که ما در دوره جدیدی از تاریخ اروپا و جهان قرار داریم که همه به دنبال عوامل جدید هستند. پس از جنگ (پس از ۱۹۴۵) دوره به اصطلاح "پسا دیوار" دنبال شد، اما آن دوره صرفا از ۹ نوامبر ۱۹۸۹ (سقوط دیوار برلین) تا ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ (حمله روسیه به اوکراین) به طول انجامید.

در تاریخ همانند داستان عاشقانه "آغاز" اهمیت دارد. آن چه در پنج سال پس از ۱۹۴۵ میلادی رخ داد نظم بین المللی را برای چهار دهه پس از آن شکل داد و از برخی جنبه‌ها نهاد‌هایی را به وجود آورد که تا به امروز پابرچا هستند از جمله سازمان ملل متحد. بنابراین، کاری که ما اکنون انجام می‌دهیم برای مثال در مورد حمایت از اوکراین برای برنده شدن در جنگ و یا در مقابل سناریوی اجازه دادن به شکست خوردن اوکراین در جنگ در تعیین ویژگی و کاراکتر دوره جدید از اهمیت شایان توجهی برخوردار خواهد بود. مهم‌ترین درس تاریخ آن است که ساختن آن برعهده ماست.

*عصر "آنتروپوسن" یک واحد غیر رسمی زمان در حوزه زمین شناسی است که برای توصیف آخرین دوره در تاریخ زمین مورد استفاده قرار می‌گیرد. این مفهوم به معنای زمانی است که فعالیت‌های انسان تغییرات قابل توجهی بر آب، هوا و اکوسیستم سیاره وارد می‌سازد.

دیگر خبرها

  • حج رزمایش قدرت سیاسی جهان اسلام در برابر زیاده خواهان است
  • سران کشورهای بزرگ به تل‌آویو رفتند تا علیه اسلام اعلام جنگ کنند
  • روسیه دو تبعه آمریکایی را بازداشت کرد
  • عضو جبهه پایداری: با کودک همسری مخالفم / مستنداتی علیه فرزین دارم!
  • سرلشکر سلامی: همه راه‌های نفوذ دشمنان باید بسته شود
  • سرلشکر سلامی: در شرق مدیترانه راه را بر دشمن می‌بندیم
  • سلامی: رسالت نیروی قدس پرکردن موارد نفوذ دشمن بین مسلمانان است
  • تی‌بی‌ام خط ۲ متروی اصفهان تا یک ماه آینده به ایستگاه ابن‌سینا است
  • هراس نتانیاهو از صدور حکم بازداشت/ اسرائیل منتظر تحولات در جبهه‌های همزمان است
  • یک جنگ سرد جدید؟ جنگ جهانی سوم؟ / چگونه می توانیم در این «عصر سردرگمی» حرکت کنیم؟