چرا مولودی بابرکتتر از امام جواد(ع) نیست/ ولایت در کودکی؛ اثبات موهبتی بودن علم امامت
تاریخ انتشار: ۲۶ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۳۱۳۸۱۸۲
عبدالحسین طالعی، عضو هیئت علمی دانشگاه قم، در گفتوگو با ایکنا به توضیح درباره شخصیت امام جواد(ع) پرداخت و گفت: امام رضا(ع) در روایتی خطاب به امام جواد(ع) فرمودند «این همان مولودی است که در اسلام با برکتتر از او، زاده نشده است». امام(ع) دلیل این امر را بیان نفرمودند و نمیتوانیم به صورت قطعی در این رابطه سخن بگوییم؛ با وجود این، بنده احتمالاتی را با توجه به قرائت تاریخی در این زمینه مطرح میکنم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: دولت هارون الرشید هم درصدد بود به مردم القا کند ایشان به مرگ طبیعی از دنیا رفته است و اساسا یاد ایشان را از ذهن مردم پاک کند. از سویی دیگر یک گروهی به نام واقفیه ایجاد شد که برخی از اعضای آن از شاگردان امام کاظم(ع) بودند. اینها آمدند گفتند امام موسی بن جعفر(ع) آخرین امام بود، ایشان از دنیا نرفته است بلکه غیبت کرده و به زودی برمیگردد. این ادعا را به این دلیل مطرح کردند که تسلیم امام رضا(ع) به عنوان امام زمان عصر خود نشوند.
طالعی با بیان اینکه یکی از محورهای اصلی جهاد امام رضا(ع) ابطال واقفیه بود تا اثبات کنند امامت در امام هفتم متوقف نشده است و این جریان ادامه دارد، تصریح کرد: این مسئله خیلی از امام رضا(ع) وقت گرفت؛ چون گروهی که در برابر حضرت وجود داشتند عدهای از شاگردان پدرش بودند و در شمار وکلای حضرت به حساب میآمدند. بخش عمدهای از عمر امام رضا(ع) به مبارزه با واقفیه گذشت. در نهایت امام رضا(ع) توانست کمر واقفیه را بشکند. از سویی دیگر تولد امام جواد(ع) در زمانی رخ داد که امام رضا(ع) سن بالایی داشت و تا آن زمان اولاد ذکور نداشت. از آنجایی که حضرت تا سنین بالا فرزند پسر نداشتند، لذا جریان واقفیه مجددا جان گرفت و ادعا کرد مگر قرار نبود امامت در نسل پسری تداوم داشته باشد، پس چرا امام رضا(ع) فرزند پسری ندارد. از این جهت اصلا نفس تولد امام جواد(ع) برای شیعیان امتحان سختی بود. به همین جهت فقط معدودی از شیعیان به امامت امام رضا(ع) باقی ماندند تا زمانی که امام جواد(ع) متولد شد.
سردبیر مجله کتاب شیعه ادامه داد: پس از تولد امام جواد(ع) امتحان دومی شروع شد. امتحان دوم این بود که حضرت رضا(ع) زمانی مسموم شد که امام جواد(ع) حدود هشت سال سن داشتند. مردم تا آن زمان با این مسئله برخورد نکرده بودند که یک نوجوان هشت ساله امام شود. از طرفی مردم چندان معرفتی به جایگاه والای امامت نداشتند و آگاه نبودند که مقام امامت مقام موهبتی است و به امام رسیدن امام جواد(ع) مانند به نبوت رسیدن حضرت عیسی و حضرت یحیی در ایام کودکی است. این چند امتحان الهی با هم جمع شد و بر همین اساس کسانی که بر امامت جوادالائمه(ع) باقی ماندند آنهایی بودند که در معرفت، امتحان پس داده بودند. نتیجه این امتحانات این شد که وجود مبارک امام جواد(ع) بعد از فتنه بزرگ واقفیه باعث تداوم امامت شد.
وی یادآور شد: باید به این نکته توجه داشت که دشمنان میتوانستند امام رضا(ع) را در سال ۲۰۳ مسموم نکنند و ایشان در سن بالاتر به شهادت برسند تا امام جواد(ع) در سن بالاتر به امامت برسند. با اینکه آنها تصمیم داشتند با این کار ریشه امامت را بخشکانند؛ اما خداوند فایدهای در عمل آنها قرار داد که نتیجه برعکس شد؛ یعنی شیعیان فهمیدند یک پسر نه ساله میتواند به امامت برسد. این امر زمینهساز امامت حضرت مهدی(عج) بود که در پنج سالگی به امامت رسید. شیعیانی که اهل معرفت بودند متوجه شدند امامت یک فرد در سن کودکی مقدور است، چون امر امامت امری موهبتی است.
طالعی تأکید کرد: یکی از پیامدهای امامت امام جواد(ع) در کودکی تثبیت این اصل بود که امام با علم موهبتی امام میشود، نه علم اکتسابی. آن جریانی که امامت را شبیه یک حکومت زمینی میدانست و نه یک موهبت آسمانی، جریان خطرناکی بود که در آن عصر وجود داشت و حتی در زمان ما هم طرفدارانی دارد. این جریان درصدد است امامت را یک امر زمینی و عرفی نشان دهد، حال آنکه امامت اینگونه نیست. امام همان چیزی است که امیرالمومنین(ع) در خطبه دوم نهجالبلاغه میفرمایند و تصریح دارند: کسی در امت با اهل بیت(ع) قابل قیاس نیست.
وی در ادامه تصریح کرد: در اینجا من میخواهم به مطلبی اشاره کنم که کمتر شنیدم کسی آن را مطرح کند. من این مطلب را مدیون دروس تفسیر سیدمرتضی شبستری هستم؛ مفسر بزرگی که سال ۵۹ فوت کرد و من در آن زمان به درس ایشان میرفتم. مرحوم آقای شبستری وقتی از برخی اصحاب نام میبرد میفرمود این اصحاب در برهههای حساسی نقش اساسی ایفا کردند. ایشان نمونه اینگونه اصحاب را جابر بن عبدالله میدانست. ایشان میگفت خداوند سن زیادی به جابر داد فقط برای آن چند روز آخر عمرش که به عنوان یک صحابی پیرمرد محاسن سفید در مقابل یک نوجوان هفت، هشت ساله یعنی امام باقر(ع) عرض ادب بکند و عملا به مردم بفهماند امامت به تحصیل و کسب و محاسن سفید نیست، بلکه یک موهبت الهی است. این نمونه را مرحوم آقای شبستری نام میبرد. من سعی کردم این نمونهها را احصا کنم. به همین دلیل به دو مورد جالب در زمان جوادالائمه(ع) برخوردهام.
وی ادامه داد: یکی از نمونهها حضرت عبدالعظیم حسنی است. در زمان امام جواد(ع)، عبدالعظیم حسنی یکی از پیرمردان بنیهاشم از نسل سادات حسنی بود. در آن زمان برخی سادات حسنی به دلایلی با سادات حسینی میانه خوشی نداشتند؛ لذا از عبدالعظیم حسنی به عنوان سید حسنی انتظار نداشتند در سن پیری بیاید در مقابل امام جواد(ع) که کودک بود عرض ادب کند و سوالات خود را از ایشان بپرسد. با این وجود عبدالعظیم حسنی مکررا در برابر حضرت زانو میزد و از ایشان سوال میپرسید. این نکته مهمی است. نمونه دیگر جناب علی بن جعفر است، پسر امام صادق(ع) که عموی پدر امام جواد(ع) بود. ایشان در زمان خودش به لحاظ سنی بزرگ بنیهاشم قلمداد میشد. در زمانی که امام موسی بن جعفر(ع) در حبس بودند، علی بن جعفر به ملاقات امام موسی کاظم(ع) میرفت و سوالات شیعیان را خدمت امام میبرد و پاسخ آنها را میآورد. الآن ما کتابی داریم با عنوان «مسائل علی بن جعفر». حدود ۲۰۰ حدیث در این کتاب ثبت شده که شامل سوالاتی است که ایشان از امام پرسیده است. در یک زمان، وقتی امام جواد(ع) وارد مجلسی شدند علی بن جعفر بیش از اندازه در مقابل حضرت کرنش کرد تا آنجا که اطرافیان تعجب کردند و گفتند: تو بزرگ بنیهاشم هستی و درست نیست یک پیرمرد در مقابل یک کودک اینگونه کرنش کند. علی بن جعفر دستی به محاسن سپیدش کشید و گفت: اگر خداوند امامت را به این محاسن سپید نداده، اما به این نوجوان داده من چه بگویم؟! حاصل کلام اینکه من این دو نفر را به طور خاص میشناسم که در تثبیت امامت امام جواد(ع) برای مردم نقش اساسی داشتند.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم در ادامه گفت: در راستای مسئله تثبیت امامت باید نکته دیگری عرض کنم. در میان عرب رسم است که میتوانند فرد را به اسم نام ببرند و میتوانند به کنیه نام ببرند. اگر فردی را به کنیه نام ببرند این امر نشاندهنده احترام فوقالعاده است. کنیه بالاترین عنوانی است که برای تجلیل و احترام از آن استفاده میکنند. امام رضا(ع) زمانی که امام جواد(ع) چهار سال داشتند، همواره با کنیه «ابوجعفر» ایشان را صدا میزد. یعنی عظمت او را از همان سن کودکی به همه گوشزد میکرد.
وی در بخش دیگر سخنان خود به دو اثر باقیمانده از امام جواد(ع) اشاره کرد و گفت: از امام جواد(ع) دو مطلب مهم باقی مانده است. یکی از آنها مجموعه ده دعا است که این ادعیه را مرحوم سیدبن طاووس در کتاب «مهج الدعوات و منهج العبادات» آورده است و محدث قمی هم به نقل از ایشان در حاشیه مفاتیح ذکر کرده است. امام جواد(ع) این دعاها را به همسرش که او را به شهادت رساند تعلیم کرده بود. با اینکه امام جواد(ع) میدانست این زن، چه کسی است و چه کاری خواهد کرد، اما حجت را بر ایشان تمام کردند. این ده دعا حاوی حقایق توحیدی فوقالعادهای است. یکی دیگر از گنجینههای زیبایی که از امام جواد(ع) باقی مانده است شانزده حدیث پشت هم است که بسیار خواندنی است. داستان این است که جناب عبدالعظیم حسنی خدمت امام جواد(ع) میرسد و از امام درخواست میکند احادیثی برایشان بیان بفرماید. امام جواد(ع) هم سلسله روایت خود را تا امیرالمومنین(ع) میرساند و شانزده روایت از ایشان نقل میکند.
وی در پایان گفت: انصافا این روایات از جمله روایاتی است که باید به عنوان یک منشور زندگی فردی و اجتماعی مورد شرح و تبیین قرار بگیرد. کلید بعضی از مشکلات زندگی ما و سرفصل سبک زندگی مطلوب از نظر اهل بیت(ع) در این شانزده حدیث است. به عنوان مثال یکی از روایات این است که حضرت فرمودند: مردم تا زمانی به خیر هستند که تفاوت داشته باشند، اگر تفاوت نداشته باشند هلاک میشوند. شب زمانی خودش را نشان میدهد که روز وجود داشته باشد، همچنین اگر همواره روز باشد، شب بیمعنا است. اگر همه خوشذهن باشند انسان کندذهن بیمعناست و بالعکس. این حدیث عملا پاسخی است به شبههای که در خصوص وجود شرور در عالم مطرح میشود. تفاوت فینفسه چیز بدی نیست و وجهی ندارد ما تفاوتها را از بین ببریم. حضرت در روایتی دیگر میفرمایند: اگر خداوند پردههای اسرار مردم را برمیداشت هیچ کسی فرد دیگری را دفن نمیکرد. اگر همه میدانستند ماهیت اطرافیانشان چه بوده است کسی دیگری را دفن نمیکرد؛ چراکه میگفتند این فرد آنقدر پلید است که نیازی نیست او را دفن کنیم. با این وجود خداوند بر کارهای زشت ما پرده افکنده است و کسی از کار دیگری خبر ندارد.
انتهای پیام
منبع: ایکنا
کلیدواژه: ایکنا امام جواد رجب مصاحبه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۳۸۱۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دلیل عظمت شاه عبدالعظیم حسنی (ع) چه بود؟
حجت الاسلام والمسلمین مهدی یعقوبی گیلانی، کارشناس مذهبی درمورد فضائل حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت الله علیه بیان کرد: مرحوم آیت الله محمد محمدی ری شهری که مدتی، تولیت آستان شریف حضرت عبدالعظیم حسنی را برعهده داشت در کتاب «خاطره هاى آموزنده» خویش با یک واسطه، داستان عجیبی درمورد زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت الله علیه نقل کرده است.
این خطیب شهیر که در زمان رضاخان پهلوى در تهران تبلیغ مىکرد، به دستور طاغوت وقت دستگیر مىشود. ایشان بعد از آزادى نقل میکرد: بعد از یک سال زندان به شهر بیرجند تبعید شدم. یکى از شبها که بسیار دلتنگ بودم، به حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت الله علیه متوسل شدم و با چشم گریان به خواب رفتم. در رویا دیدم وارد مجلسى شدم که جالسین همه روحانى بودند، چ و صدر مجلس، حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت الله علیه با صورتى نورانى و مجلل نشسته است. جلو رفتم و بعد از سلام شکایت حالم را به عرض رساندم.
فرمودند: «وقتى در تهران بودى نزد ما نمىآمدى؛ ولى بعد از این به دیدار ما بیا.»
از خواب بیدار شدم و تا صبح فکر مىکردم. بعد از اذان صبح، مأمور شهربانى در منزل آمد و گفت: مرخص شدى، هر کجا مىخواهى برو!
بدون هیچ تعرض و تعقیب و تعهد به تهران آمدم و با خود عهد کردم تا آخر عمر زیارت آن حضرت را شبهاى جمعه ترک نکنم.
سالیانی ست که بر قبلهی ری رو کردم
دست من نیست، به احسان شما خو کردم
هر سلامی به تو دادیم، حسن داده جواب
بی سبب نیست که در صحن تو هوهو کردم
مقام حضرت عبدالعظیم نزد اهل بیت (ع)
این کارشناس مذهبی تصریح کرد: این محدث کبیر و این امام زاده واجب التعظیم از دریای بیکران فضل و بزرگواری برخوردار هستند.
بر اساس آنچه از تاریخ تولد و وفات حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه بدست میآید، ایشان دوران حیات پنج امام از امامان اهل بیت علیه السلام یعنى امام کاظم علیه السلام تا امام عسکرى علیه السلام را درک کرده اند؛ امّا این بدان معنا نیست که به محضر همه آنها هم رسیده و یا از آن معصومین علیه السلام سخنى نقل کرده اند.
آنچه قطعى و مسلّم است، این است که حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت الله علیه محضر امام جواد علیه السلام و امام هادى علیه السلام را درک نموده و از این معصومین علیه السلام احادیث فراوانى نقل کرده اند.
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی گفت: براى اثبات عظمت علمى حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام کافى است که بدانیم امام معصوم علیه السلام، مردم را براى حل مشکلات دینى و یافتن پاسخ پرسشهاى اعتقادى و عملىشان، به حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت الله علیه ارجاع داده اند.
این کارشناس مذهبی ادامه داد: صاحب بن عبّاد در رسالهاى که در شرح حال حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه نوشته، در توصیف علمى ایشان آورده اند:
ابو تراب رویانى، روایت کرد که شنیدم ابو حمّاد رازى مىگفت: خدمت امام هادى علیه السلام در سامرّا رسیدم و مسائلى از حلال و حرام از ایشان پرسیدم.
امام هادی علیه السلام به پرسشهاى من پاسخ دادند و هنگامى که خواستم از ایشان خداحافظى کنم، به من فرمودند:
«یا أبا حَمّاد! إذا أَشکَلَ عَلَیک شَىءٌ مِن أمرِ دینِک بِناحِیَتِک فَسَل عَنهُ عَبدَ العَظیمِ بنَ عَبدِ اللَّهِ الحَسَنِیّ و أقرِئهُ مِنّیِ السَّلامَ.» «اى ابو حمّاد! هنگامى که چیزى از امور دینى در منطقهات براى تو مشکل شد، از عبد العظیم بن عبد اللَّه حسنى بپرس و سلام مرا به او برسان.»
این تعبیر، به روشنى نشان مىدهد که حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام در عصر خود، «مجتهد» توانمندى بوده که بر اساس اصول و قواعدى که از اهل بیت علیه السلام در اختیار داشته، مىتوانسته اند دیدگاههاى اسلام ناب را در زمینههاى مختلف اعتقادى و عملى، استخراج کنند و به پرسشهاى مردم پاسخ دهند.
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی افزود: بنابراین، ایشان تنها یک «محدّث» و راوى احادیث اهل بیت علیه السلام نبوده اند؛ بلکه از علماى بزرگ خاندان رسالت بوده اند که پس از معصومان علیه السلام، توان پاسخگویى به مسائل علمى را داشته اند و توانمندى علمى ایشان مورد تأیید و تصدیق امام هادی علیه السلام قرار گرفته است.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری قرآن و عترت